eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
998 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نوزاد وقتی اولین بار خواهر دوقلوی مادرش رو میبینه 😊 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۶۵ #ازدواج_آسان #سرنوشت #قسمت_اول سال ۹۱ بعد از کلی تلاش با رتبه سه رقمی، مشاوره دانشگ
۴۶۵ از اول ازدواج حرف وحدیث زیاد بود درمورد همه چی ولی خب من سعی میکردم چیزی نگم اما بعد عروسیمون دیگه اوج گرفت، با اینکه فامیل بودیم ولی عقایدمون خیلی فرق داشت. من دنبال سادگی بودم و اونا برعکس، سر چیزای مختلف اختلاف ایجاد میشد و بحث می‌شد البته نه بین من و همسرم بین خانواده‌ها و یکسری اختلافات هم بین من و خانواده همسرم. در همین گیر و دار من باردار شدم و این همزمان شد با ورود من به مقطع کارشناسی ارشد، که عمرش به دنیا نبود و سقط شد، و اختلافات به اوج خودش رسید و من این وسط فقط تلاش می‌کردم رابطه ام با همسرمو خوب نگه‌ دارم اما بالاخره اونم تسلیم خانوادش شد و درخواست طلاق داد. از خیلیا شنیدم که اگه مهریت بیشتر بود اونا جرات همچین کاری نداشتن، چون ساده گرفتی زندگیت اینجوری شد و... ولی سعی میکردم همش این ته ذهنم باشه که من با خدا معامله کردم و حضرت زهرا رو الگو قرار دادم و خدا خودش همه چیزو درست میکنه. واقعا تو این دوران خانواده ام پشتم بودن و حمایتم کردن و برای حفظ زندگیم تلاش کردن و در مقابل خانواده همسرم سکوت کردن و واقعا ازشون ممنون هستم. بعد از دادخواست طلاق، من هیچ اقدامی نکردم، فقط مدتی با همسرم قطع ارتباط کردم و گذاشتم با خودش فکراشو کنه. بعداز دو ماه همسرم برگشت. خانواده همسرم منو طرد کرده بودن و من رفت و آمد نداشتم باهاشون و این از همه بیشتر برای همسرم سخت بود. دیگه کلاسای حضوری من تمام شده بود و همسرمم منتقل شده بود به شهرستان خودمون و رفتیم سر زندگیمون و من باز باردار شدم که متاسفانه اون هم سقط شد. شش ماه به همین منوال گذشت خرداد ۹۸ بود که متوجه شدم دوباره باردارم، به لطف خدا همه چیزش نرمال بود و ما منتظر حضورش در خونه مون که متاسفانه در تیر ماه برادرشوهرم رو از دست دادیم و همه عزادار شدیم. خیلی دوران سختی بود و همسرم ضربه روحی خیلی بدی خورد اما خداروشکر رزق و روزی معنوی تولد پسرم باعث شد رابطه من با خانواده همسرم به بهترین وجه درست شد و الان خیلی احترام منو دارن از طرفی حضور علی‌اصغر باعث شد که بتونن با غم از دست دادن پسرشون کنار بیان و پسر کوچولوی ما شده عزیز دله همه رزق و روزی مادی هم با حضور پسرم به خونه ما سرازیر شد. زمینی که پدرم هدیه داده بودن رو تونستیم جابجا کنیم، من یه کسب و کار خونگی راه انداختم و خیلی دستمون باز شد خداروشکر. تصمیم داریم ان شالله به زودی برای فرزند دوم اقدام کنیم. ان شالله که خدا به ما لطف کنه و فرزندان زیاد به ما عطا کنه همسرم خداروشکر شخصیت آرومی داره و در زمینه ‌تربیت هم با من همراهی میکنه، سعی میکنه براش وقت بذاره و باهاش بازی کنه روزی نیم ساعت تا ۱ ساعت که من بتونم به کارام برسم. من به عنوان یک مادر ممکنه عصبانی بشم و احساس خستگی کنم و اینا کاملا طبیعیه، حتی سه چهار باری سرش داد زدم ولی به خودم قول دادم کنترل بیشتری داشته باشم و وقتی عصبی میشم از دستش به پشیمونی بعد از دعوا کردنش فکر میکنم. البته این مسئله رو باید بگم که من و همسرم از نظر اعتقادی اختلافاتی داریم ولی سعی میکنیم بیشتر روی نقاط مشترکمون تاکید کنیم و من هم بدنبال تغییر همسرم نیستم و با خوبی‌ها و بدی‌هاش پذیرفتمش، سعی میکنم خودمو اصلاح کنم و این بهترین روش برای تاثیرگذاری روی ایشونه. حتی در زمینه تربیت فرزند هم مهمترین اصل همینه‌. مهمترین نقش رو در تربیت فرزند مادر داره و بچه‌ها رفتار ما رو می‌بینن و به عینه تکرار میکنن. اگر ما رفتارمونو درست کنیم اونا هم درست تربیت خواهند شد. من همسرم معتقد بود دوتا بچه کافیه، اونم با اختلاف زیاد ولی خب از وقتی پسرم دنیا اومده من سعی میکنم غر نزنمو همش از خوبی‌های پسرمون و بچه زیاد و کم بودن فاصله سنی بچه‌ها بگم که فعلا ترغیب شده به فرزند آوری. نیت کنید برای فرزند آوری و ان شالله سرباز امام زمان آوردن، خدا خودش بقیه چیز‌ها رو درست میکنه هم راضی شدن همسر و هم تربیت فرزند، حتی دل و جرات پیدا کردن خودتون برای فرزند آوری. شاید خیلی‌ها بیان کنند که بچه تو این شرایط درست تربیت نمیشه، ولی من مطمئنم و به خدا ایمان دارم و خوش بین هستم که خدا به نیت من توجه میکنه و نمیذاره بچه من به راه بد کشیده بشه. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنده رضایت حاج آقا تو آینه :-) 🆔 @asanezdevag
🌺 نازپروردگی موجب شکنندگی در همه امور است. معمولاً در خانواده‌ها یك آدمی پیدا می شود خیلی سخت‌كوش، پركار، جدی، تن به‌زحمت بده. این فرد یك كارخانه یا یك تجارت‌خانه تأسیس میكند، كار و ابتكار را به‌ حدّ اعلا میرساند، ولی خودش چون از یك خانواده طبقه چهارم است، به زندگی سخت، به گرما و سرما و تحمل سختی عادت كرده. این‌ها او را یك انسان جدی بار آورده است. بعدها زن و بچه‌اش در این زندگی كه مقرون به رفاه است، بزرگ میشوند. نسل بعد از او كه بچه های او باشند، آدم های متوسطی از آب درمی‌آیند. چون اوایل زندگی‌شان در زندگیِ همین آدم بوده و در سختی بزرگ‌ شده‌اند این‌ها هم تا حد زیادی آدم‌های جدی و كارآمدی هستند و آن ثروت را حفظ می كنند؛ ولی بچه های این ها كه به وجود می آیند، چون تدریجاً زندگی، رفاه و خوشی را توسعه می‌دهند، كم‌كم از این منزل می روند به منزل دیگری، این فرش را تبدیل می كنند به فرش دیگری، خوراك و زیور لباسشان تغییر می‌كند. آن نسل سوم افرادی نازپرورده خواهند شد كه فقط باید به آن ها رسید، از كوچك ترین رنج، ناراحت می شوند. درنتیجه، قدرت این را كه آن زندگی و آن ثروت را ضبط كنند، ندارند. همین‌که پدر مُرد، در مدت کمی تمام زندگی را به باد می دهند، دوباره به همان صورت فقیرهای درجه اول با وضعیت مفلوك برمی‌گردند. و باز تکرار همین چرخه... . 🆔 @asanezdevag
❓پرسش : شوهرم زيادى به مادرش توجه مى كند و اين مسأله مرا بشدت رنج مى دهد ؛ چه كنم كه توجه همسرم به مادرش كمتر شود و به من بيشتر توجه كند ؟ ✍🏻 پاسخ : با سلام و عرض ادب ، اگر توجه همسرتان به مادرش ، اختلالى در زندگى شما ايجاد نكرده است ، مخالفت نكنيد ؛ مادر شوهر شما ، مادر دوم شما است ؛ اما اگر اختلالى پديد آورده ، با توجه بيشتر به خواسته ها و رعايت حقوق شوهرتان ، توجهش را به سمت خود جلب كنيد . توجه داشته باشيد كه هرگز در مورد ارتباط نزديك وى با مادرش حساسيت نشان ندهيد ؛ زيرا در مورد او تعصب دارد و حساسيت شما ، سه تا پيام منفى به همسرتان مى دهد : ١- انحصار طلب شده ايد ؛ ٢- به مادرش حسادت مى كنيد ؛ و ٣- مى خواهيد رابطه اش را با مادرش قطع كنيد ، و اين پيام هاى منفى ، وى را ناخودآگاه به مادرش نزديك تر و از شما دورتر مى كند . در پناه حق باشيد . 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۶۵ #برکات_فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #تربیت_فرزند #قسمت_دوم از اول ازدواج حرف وحدیث زیا
۴۶۶ ما ۸ فروردین ۹۲ در محضر امام رضا علیه السلام و در رواق دارالحجه عقد کردیم. خیلی‌ها میگن زندگی رو از صفر شروع کردیم، ولی باید اعتراف کنم که ما زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم چون نه تنها هیچ پس‌اندازی نداشتیم، بلکه تقریبا نیمی از حقوق کارمندی هم به اقساط وام‌هایی که خرج شده بود می‌رفت. ولی با توکل به خدا تا حد امکان مراسم ازدواج رو ساده گرفتیم، هزینه آتلیه، ماشین عروس و حتی آرایشگاه نکردیم و زندگی رو از یک زیرزمین ۳۶ متری در جنوب تهران شروع کردیم. وسایل واقعا ضروری رو آن هم کم کم خریدم. تک تک مخارج رو یادداشت می‌کردیم سال ۹۳ به طور متوسط با ۷۰۰ هزار تومن زندگی دو نفره و اجاره خونه مون بود. سال ۹۴ خدا دختری به ما داد اسمش رو کوثر گذاشتیم، شکر خدا روز به روز وضعمان بهتر می شد، کار خدا بود و ما همون یک حقوق کارمندی رو بیشتر نداشتیم ولی سعی میکردیم تمام کارهایی که در اسلام جهت توسعه رزق مطرح شده خصوصا صدقه را انجام دهیم. با همان حقوق کم یتیمی از کمیته امداد هم تحت پوشش گرفتیم خلاصه به برکت خدا هر روز وضع بهتر شد و دخترم تقریبا دو ساله بود که برادرش هم بدنیا اومد. همچنان در حد توان صرفه‌جویی کردیم و صدقه دادیم و از خدا طلب برکت کردیم که کم‌کم پس‌انداز خوبی هم جمع کردیم و با چند وام به لطف خدا قبل از شروع گرانی ها، توانستیم یک منزل بخریم. پارسال هم فرزند سوممان بدنیا آمد و با همان یک حقوق کارمندی زندگی آبرومند و خوبی داریم، حتی یک ماشین کوچک هم خریدیم و معمولا جمعه‌ها بچه‌ها را به اطراف شهر می‌بریم. روند زندگی مون با حساب کتابهای دنیایی اصلا جور در نمی‌یاد فقط برکت خداست و دعای خیر پدر و مادری که همیشه من و همسرم حتی کف پاشون رو می‌بوسیم. انشالله قصد چهارمین فرزند رو هم داریم و دوست داریم همه خانواده زیاد بشیم و یار امام زمان و افتخار رهبر عزیزمان باشیم. التماس دعا 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎞دوربین مخفی| آزمایش اجتماعی با موضوع حجاب 📍به نظر شما مردم به خانمی که ماشینش خراب شده چطور کمک میکنن؟ 📍ما با انجام یک آزمایش اجتماعی تاثیر حجاب یک خانم روی نحوه کمک کردن مردم بهش رو بررسی کردیم 🔍قضاوت با شما 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یه مصوبه جدید برای تو ایران اومده که همه رو شگفت زده کرده! مزایایی که لنگه‌ش تو دنیا پیدا نمیشه... 🆔 @asanezdevag
🦷هرآنکس که دندان دهد؛ 🧇نان دهد 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 مستند ⭕️ قصه خانواده‌ای را روایت می‌کند که سالیان سال بچه‌دار نمی‌شدند و به لطف خدا و برخی حمایت‌ها صاحب فرزند می‌شوند و بردیا نور امید را در این خانواده روشن‌تر کرده است. 📺 برای دانلود و تماشا به سایت عماریار مراجعه کنید 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۶۶ ما ۸ فروردین ۹۲ در محضر امام رضا علیه السلام و در رواق دارالحجه عقد کردیم. خیلی‌ها م
۴۶۷ سال ۹۷ آخرین سال دانشگاهم بود و تمام وقت فعالیت فرهنگی میکردم، چون واقعا خود واقعیم رو تو اون فضا پیدا میکردم. خواستگار زیاد داشتم ولی خانواده ام رضایت به هیچکدوم نمیدادن و از هر کدوم یه ایرادی میگرفتن. تا اینکه دوستم یکی از آشناهاشون رو بهم معرفی کردند، ایشون خیلی درباره من تحقیق کرده بودن، بعد پا پیش گذاشته بودن، بقول همسرم مشکل جوونا امروز این که قبل از ازدواج به شناخت همدیگه اهمیت نمیدن و ملاک هایی مثل ظاهر و مادیات اولویت قرار گرفته. خلاصه ایشون درباره رفتار و کردار و اخلاق بنده از طریق آشناشون اطلاعات کسب کرده بودن و با چشم باز جلو اومدن. خانواده من خیلی سخت گیر بودن، ولی برای ایشون هیچی نگفتن و گفتن هر جور خودت میدونی.. با توجه به شناختی که از دوستم داشتم و میدونستم بی جهت و اغراق آمیز از کسی تعریف نمیکنه، راضی به این خواستگاری شدم. وقتی اومدن خواستگاری یه جوان ساده بودن که با درآمد خیلی کم روزگار میگذروندن. همون جلسه اول، شیفته ی رفتار و افکار شون شدم و جواب مثبت دادم.😍 همسری ازم درخواست کردن تو خرج های اول سخت نگیرم و خانوادمم راضی کنم. راضی کردن خانوادم خیلی سخت بود، ولی بخاطر همسرم این سختی رو به جون خریدم و با حداقل ترین ها شروع کردیم. واقعا همسرم با هیچی شروع کرد. ولی برکت از روز اول تو زندگیمون بود. باور کنید هنوزم نمیدونیم چجوری با هیچی، همه چی جور شد. تو ۱ سال عقدمون چندبار توفیق رفتن به کربلا و مشهد رو پیدا کردیم. که تو هیچ برهه ای از زندگیمون طی یکسال این همه توفیق معنوی نصیبمون نشده بود. باور این قضیه، شاید برای خیلی ها سخت باشه و حتی خود من قبل ازدواج واقعا معنی برکت رو به این شکل تجربه نکرده بودم. بعد از آخرین سفر کربلا، یه مراسم ساده گرفتیم و قرار شد خونه بگیریم بعد عروسی ولی متاسفانه نشد. چون همسرم منبع درآمد نداشتن و در یکی از اتاقای خونه خانواده همسرم زندگی مشترک رو شروع کردیم. اون روزها اصلا به این فکر نکردیم که صبر کنیم شرایطمون درست بشه و بعد بچه دار بشیم. مطمئن بودیم برکت بچه قبل از اومدنش میاد. همینطور هم شد. سه ماه بعد از عروسی فهمیدم پسر گلم قراره بیاد تو زندگیمون😍 ۴ماهه باردار بودم که منبع درآمد همسرم هم به لطف خدا درست شد و ما خونه مون رو جدا کردیم. همسرم میگن مومنین باید از هم مشکل گشایی کنند، باید بهم رحم کنیم و هوای همو داشته باشیم، به همین خاطر، با فروش مقداری از طلاهام، مبلغی فراهم شد که همون رو هم قرض میدادن به دوست و آشناشون و به صورت قسطی پس میگرفتن. یه جورایی پولمون در گردشه همیشه. به نظرم برکت این کار باعث شده که بعد از یکسال این پول مبلغش ۳ برابر بشه. با درآمد کم ایشون وقتی روی برگه حساب میکردیم، احتمال میدادیم آخر ماه کم بیاریم. ولی جالب بود کم که نمیاوردیم هیچ، یه مقداری هم پس انداز میکردیم. همیشه وقتی با همسرم به این موضوع فکر میکنیم، میخندیم و میگیم حساب و کتاب خدا با ما خیلی فرق داره... دو هفته قبل از به دنیا اومدن میوه دلم حقوق همسری ۳ برابر شد و این شرایط رو خیلی بهتر میکرد برامون. پسرم رو به سختی با زایمان طبیعی دنیا آوردم(تو فامیل ما همه سزارین میکنن و خیلی ها بهم گفتن چرا میخوای خودتو اذیت کنی؟ ولی من هدفم این بود که بچه زیاد داشته باشم و با سزارین کمی سخت میشد به هدفم برسم). زایمان سختی داشتم، در حدی که ماماها ناامید شدن و گفتن زنگ بزنید دکترش بیاد که سزارین بشه، بعد از ۱۳ساعت درد، همچنان دلم نمیخواست سزارین بشم. همون جا ماما پرسید با این وضعیت بازم بچه میخوای؟ منم گفتم آره😂 گفت تو تنها کسی هستی که دیدم تو اوج دردش بگه بازم بچه میخوام. اوایل به دنیا اومدن پسرم، شرایط خیییلی سخت بود برام ولی با کمک ها و حمایت های همسرم تونستم پشت سر بذارم شرایط رو. اما الان که ماشاءالله بزرگ شده، از الان به فکر دومی هستم. منتها صبر کردیم تا کوچولومو از شیر بگیریم و اگر خدا لایق بدونه منو، فرزندهای بعدی هم به دنیا بیارم. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 شما از کجا مطمئنید تربیت یک فرزند، راحت تر از تربیت چند فرزند است؟ اگر تربیت را همان طور که واقعیت تربیت است، بخواهید اجرا کنید، بدون شک، تربیت یک فرزند، به مراتب سخت تر از تربیت چند فرزند است. یکی از اصلی ترین عوامل تاثیر گذار در تربیت فرزند - که از دغدغه های پدران و مادران هم هست ؟- پرکردن وقت بچه، آن هم به صورت مفید است. در این هم تردیدی نیست بهترین چیز برای پر کردن وقت کودک، یک کودک دیگر است. اگر بچه ها با دیدن بچه ها خوشحال میشوند و از محیط هایی که کودکان در آن هستند، استقبال می کنند، به جهت آن است که نوع آفرینش آنها به گونه ای است که در کنار یک کودک هم سن و سال خود، احساس آرامش می کنند. حالا خانواده هایی که یک فرزند دارند، این خلا را چگونه پر می کنند؟ چند پدر یا مادر پیدا می شوند که خودشان نقش فرزند دیگر را برای بچه شان بازی کنند؟ حالا اگر هم پیدا شود، مگر پدر یا مادر، جای فرزند دیگر را می گیرد؟ بسیاری از تک فرزند ها، وقتشان را پای رایانه و تلویزیون میگذرانند. برخی از اینها به مهد کودک رفته اند‌. برخی از اینها به شدت از محیط خانه فراری شده و به محیط بیرون از خانه متمایل شده اند. سخت ترین مرحله از تربیت، تربیت فرزند اول است. اگر فرزند اول خوب تربیت شده باشد و فاصله سنی میان فرزندان هم به صورت استاندارد مراعات شود، فرزند اول، یک کمک کار تربیتی بسیار خوب برای تربیت فرزندان دیگر است. فرزند اول در حکم خشت اولی است که معمار می گذارد. اگر خوب تربیت شود، الگویی برای فرزندان دیگر می شود. 📚 ایران، جوان بمان 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 سخنران: استاد تراشیون 🔻 موضوع : نقش خانواده در تربيت فرزند قسمت دوم 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۶۷ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #سبک_زندگی_اسلامی سال ۹۷ آخرین سال دانشگاهم
۴۶۸ در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم و بعد از ۹ ماه عقد به لطف خدا عروسی کردیم. در حال حفظ قرآن بودم که همان ماه اول متوجه شدم که باردارم و بسیار خوشحال شدیم. بارداری سختی داشتم، ویار شدید و مشکلات دیگری که تا دوسه ماه اول بارداری پزشک به من میگفت احتمال سقط بالاست اما به لطف خدا دخترم در هفته ۳۸ بارداری و بعد از دو روز بستری در بیمارستان متاسفانه با روش سزارین به دنیا آمد. تولد و وجودش با خیر و برکت بسیاری برای ما همراه بود.از برکات مالی گرفته تا معنوی که با وجود دخترم به لطف خداوند حفظ قرآن را رها نکردم و به برکت قرآن دخترم به شدت اخلاقیات مذهبی و قرآنی داراست. دخترم یک سال و نیمه بود که به لطف خداوند حفظ قرآن رو تموم کردم و وارد تدریس شدم. دو سالگی دخترم و بلافاصله بعد از اتمام شیردهی متوجه شدم باردارم و بسیار خوشحال شدم یادم هست اینقدر ذوق کردم که همسرم گفت مگر نازا بودی😁 این بار، ویار سخت تری داشتم و یادمه فقط روی مبل میخوابیدم و اگر نگاهم رو از سقف به جای دیگری میبردم، تهوع میگرفتم و بالا می آوردم و همراه با این ویار، سرفه های شدیدی می کردم که دکتر میگفت با این سرفه ها بعیده بتونی بچه رو نگه داری. اما با این حال همسرم همیشه واقعا همراهم بود و با وجود این ویار ها و سرفه ها که تا ماه ۴ کمی بهتر شد ولی تا ماه ۹ ادامه داشت به شدت به من کمک میکرد و من رو دلداری میداد و وجودش باعث میشد حالم بهتر بشه. البته من هم سعی میکردم با وجود حال بدم دست از وظایف برندارم. تصمیم داشتم این بار طبیعی زایمان کنم به خاطر همین از ماه ۷ با وجود اینکه زمستان بود، پیاده روی می رفتم و تا ماه ۹ بعضی وقتها شبی ۲ ساعت پیاده روی میکردم و ورزش مخصوص زایمان رو انجام میدادم که در هفته ۳۷ بدلیل پارگی کیسه آب به بیمارستان رفتم و با اینکه درد داشتم و آماده زایمان طبیعی شده بودم اما بچه بدنیا نیامد و باز اضطراری سزارین شدم😭 این باعث شد تا چند وقت حس شکست و افسردگی داشته باشم چون خیلی برای زایمان طبیعی تلاش کردم اما خواست خداوند نبود. این حس شکست زیاد طول نکشید چون پسرم بقدری تپل و شیرین بود که همیشه من و همسرم و دخترم در حال بازی کردن باهاش بودیم گرچه قوت بدنم بعد از زایمان و بارداری سخت، کم شده بود و پسرم مثل دخترم تا چهار ماه شبها بیدار بود و روزها می خوابید و من به خاطر دخترم و کارهای روزمره نمی تونستم روزها استراحت کنم. اما بقدری وجود این بچه ها با برکت بود که سختی رو حس نمی کردم. دخترم خیلی همبازی پسرم بود و به شدت ازش مراقبت میکرد. همسرم هم با حمایتها و سفرهای متنوع و گردش های هفتگی خستگی رو از تن من دور میکرد. از جمله برکات بچه ها این بود که به برکت اینها یکبار در ۶ ماهگی دخترم و یکبار در ۸ ماهگی پسرم عازم کربلا شدیم و بچه ها را بیمه کردیم. البته هر دو بچه ممون رو در روز هفتمِ بدنیا آمدن، به لطف خداوند براشون عقیقه هم کردیم. بعد از پسرم بخاطر ضعف هایی که برمن عارض میشد و سردرد هایی که از بعد از زایمان دخترم با من مانده بود تصمیم گرفتم فاصله را بیشتر کنم و در سه سالگی پسرم بعد از پیاده روی اربعین که خانوادگی و با بچه ها به کربلا رفتیم تصمیم گرفتم خودم را برای بارداری آماده کنم. چله های مختلفی را شروع کردم، از جمله چله های حدیث کساء و زیارت عاشورا و... از طرفی هم اصلاح تغذیه و خوردن بعضی از مواد غذایی مفید قبل از بارداری را شروع کردیم. ۲۳ ماه مبارک رمضان متوجه شدم باردارم و باز مثل دو تا بارداری قبلی از خوشحالی اشک ریختم. این بار ویار خاصی نداشتم و فقط خیلی احساس خستگی شدیدی میکردم. اما در ابتدای ماه سوم و بعد از ۲ هفته مشکلی که برام بوجود آمده بود و حل نشد جنینم سقط شد و من تا خود بیمارستان گریه میکردم😔 البته که راضی بودم به رضای خداوند و می دونستم یقینا خیری در این قضیه هست اما مهر مادری باعث این گریه ها بود😭 بعد از سقط، سعی کردم خیلی به خودم برسم و مصرف مواد غذایی ارگانیک و دوری از تراریخته ها و کارخانه ای ها و... را در برنامه غذایی خانوادگیمون قرار دادم و همچنین غذاهای مختلفی با سویق و روغن زرد و .. درست میکردم و میخوردم. بعد از ۴ ماه سقط به توصیه پزشک اقدام به بارداری کردم و باز هم به لطف خدا متوجه شدم باردارم این بار سعی کردم به کسی نگم و در ۸ هفته وقتی سونو رفتم سونوگرافیست با خوشحالی بهم گفت وای این تو چه خبره😍 تو دوقلو داری اون هم از نوع همسان❤️ من هم در کمال ناباوری و بدون هیچ قرص و اقدام و سابقه خانوادگی از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم و این لطف بزرگ خدا را شکر گذاری کردم وقتی به همسرم اطلاع دادم باورشون نمی شد و می گفتن شاید اشتباهی شده. 👈ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا