eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
993 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۰ #تک_فرزندی #تنهایی #آسیبهای_تک_فرزندی میخواستم تجربه پدر و مادرم و البته خودم درباره
۳۸۱ خانواده ی ما ۵ نفره ست، ۲ تا خواهریم و ۱ برادر، الحمدلله هر ۳ تامون هم ازدواج کردیم، خواهر و برادرم بعد از ازدواج شون، شهر محل زندگیشونو تغییر دادن و فقط من که دختر ته تغاری هستم نزدیک خانواده هستم و هیچ فامیل پدری یا مادری هم توی این شهر نداریم. تقریبا ۱ ماهه که مادرم به شدت مریض شدن و حالش خیلی خیلی بد بود. به خاطر مشغول بودنم به مراسمات فوت پدر همسرم، کمتر سر میزدیم به مادرم و ایشون هم نمی گفت حالش چقدر بده و ما فکر کردیم آنفولانزاست، ۱۵ روز گذشت تا متوجه شدیم که بیماری مادرم کروناست. با تب و لرز و کاهش اکسیژن شدید خون ... خواهرم یک دختر ۸ ساله داره که به خاطر تک فرزند بودن به شدت به مادرش وابسته ست و اگه خواهرم برای مراقبت مادرم می آمد اینجا، دخترش نمی تونست دوری مادرشو تحمل کنه، از طرفی به خاطر ناقل بودن مادرم نمیشد خواهرزاده ام در کنار خواهرم بمونه. برادرم هم درگیر پیدا کردن منزل جدید و‌ زایمان خانمش بود و با سر زدن و تماس تلفنی حال مادرمو میپرسید. البته ما هم ترجیح میدادیم تعداد کمتری درگیر بیماری مامان بشن تا خدای نکرده افراد بیشتری مبتلا نشن. پدرم هم توانایی مراقبت کامل و رسیدگی به امور منزل رو نداشت و من دیدم فرصت مناسبیه برای جبران لحظه ای از زحماتی که برام کشیدن، با رضایت همسرم ۲ هفته پیششون موندم تا مامانم الحمدلله کمی بهتر شد. حجم کار منزل و رسیدگی همزمان به مادرم، زیاد بود، اما چیزی که منو بی رمق میکرد، کارها نبود، تنهایی بود .. خواهر و برادر و عروس و داماد بسیار خوبی داریم الحمدلله و مدام ازم تشکر میکردن، با اینکه من این کارا رو وظیفه ی خودم میدونستم. اما احساس بی کسی ‌و تنهایی توی این مدت دست از سرم بر نداشت. با اینکه ما ۳ تا بچه بودیم، اما توی این مدت مدام دلم میخواست که کاش بیشتر بودیم و اونا هم نزدیکتر بودن. چون هر بار که برادرم سر میزد، حال مادرم به شدت بهتر میشد، یا هر بار که خواهرم زنگ میزد، مامانم پر انرژی تر میشد ... تنها زنی که کنار مامانم بود ، من بودم و من گاهی دلم میخواست یک همراه دیگه هم داشتم. خصوصا توی لحظاتی که نصفه شب اونقدر حالش بد میشد که ممکن بود از دست بدمش😭 با پدرم روزهای سختی رو پشت سر گذاشتیم... به لطف خدا الان بهتره و چون دیگه ناقل نیست، خواهرم و دخترش اومدن تا ادامه ی مراقبتا رو انجام بده. همزمان با مادرم، مادر همسرم هم مبتلا شدن، ایشون ۶ تا فرزند داره، با اینکه تقریبا ۱۳ سال بزرگتر از مادرم هستن و بیماری های زمینه ای دارن، اما به خاطر نزدیک بودن ۴ تا از بچه هاشون، خیلی زودتر و بیشتر از مادرم بهش رسیدگی شد و الحمدلله خیلی زودتر هم خوب شد. ۴ تا فرزندشون هر کدوم ۲ ساعت یکبار سر میزدن و بهش میرسیدن. و تقریبا مدت نقاهتشون نصف مادرم بودم‌. کم بودن تعداد فرزندان، اولین ضربه ش رو به خود خانواده و بچه ها میزنه .. واقعا هیچ کس مثل خانواده ی خود آدم نیست، چون بدون توقع و با محبت میتونن بهت کمک کنن و توی شرایط سخت، درکت کنن و این باعث میشه قوی باشی و سرپا بمونی‌... هر چی تعداد بیشتر، احساس غم و تنهایی کمتر، حل مشکلات سریعتر و گذروندن بحران ها آسون تر میشه ‌‌.. برای همه دعا کنید، برای تعجیل در ظهور و برای مشکلات زندگی همه دعا کنیم . خصوصا زندگی جوونا و سلامتی بیمارا. محتاج دعاتونم ،ممنونم🍃🌹🍃 🆔 @asanezdevag
🍂🍁🍂🍁🍂 اگر کسی درتقدیرت باشد؛ دنیا هم برای رسیدن به او؛ کوچک است ... ولی قسمتت نباشد؛ حتی در .... کوچه بن بست هم باشید؛ بـــه همدیگر نمی رسید ... 🆔 @asanezdevag
👼 🤱🏻تربیت عاطفی : در آغوش گرفتن نوزاد 2⃣ 🍃 کودک خود را لمس کنید و در آغوش بگیرید. تماس جسمی به او احساس امنیت داده و می فهمد که مورد علاقه است و از او مراقبت می شود. به این ترتیب دل بستگی ایجاد شده و به رشد خانواده کمک می شود. تماس جسمی باعث افزایش خواب، تنظیم زمان خواب و بیداری و تسهیل دل بستگی می شود. 📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۶۱_۶۳ 🆔 @asanezdevag
❤️ طفلی که و اندازه صحیح از اولیای خود برخوردار بوده، با ولادت طفل دوم ناراحت نخواهد شد. زیرا آن مقداری که قبلاً مورد توجه و مهر پدر و مادر بوده، اکنون نیز هست. 📌ولی کودکی که بیش از حد از پدر و مادر محبت دیده است؛ طفلی که با نوازش های بی حساب لوس بار آمده است، خلاصه کودکی که خود را شمع محفل شناخته و همه پروانه وار گردش می‌گردند، با ولادت فرزند دوم سخت ناراحت می‌شود. در خود احساس حقارت می‌کند، زیرا می‌بیند قسمتی از محبت‌های اختصاصی او نصیب طفل نوزاد شده است... او را کتک می‌زند، انگشت به چشمش می‌کند، نیشگون می‌گیرد... از پدر و مادر نیز انتقام می‌گیرد، با آنها بدرفتاری می‌نماید ... به سخن آنها بد جواب می‌دهد، گاهی ناسزا می‌گوید. 📚 کودک از نظر وراثت و تربیت 🆔 @asanezdevag
چند نکته: تربیت فرزند، سال‌ها قبل از تولدش شروع می‌شود. داشتن فرزند خوب یا بد در اتاق خواستگاری کلید می‌خورد. برای داشتن فرزند خوب، انتخاب همسر خوب خیلی مهم است: «سعادتمند کسی است که در رحِم مادرش سعادتمند باشد و بدبخت کسی است که در رحم مادرش بدبخت باشد.» قرآن کریم: از زمین شوره‌زار، محصول خوبی به‌دست نمی‌آید. هیچ‌وقت همسرتان را پیش فرزندان تخریب نکنید؛ حتی اگر طلاق گرفته باشید. فرزندان نمی‌توانند از پدر یا مادر خود طلاق بگیرند! شک نکنید اگر پدر یا مادر را پیش فرزندتان تخریب کنید، به تربیت او آسیب زده‌اید؛ چون والدین الگوی فرزندان هستند. 🙅‍♂👼🙇‍♀🙇💁💁‍♂👨‍👩‍👧 فرزند 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۱ #محاسن_چندفرزندی #سالخوردگی #کرونا خانواده ی ما ۵ نفره ست، ۲ تا خواهریم و ۱ برادر، ا
۳۸۲ 🚨به خاطر فشار اطرافیان یکی از دوستانم در نامزدی اولین بچش رو خدا خواسته باردار شد...در حالی که ۳..۴ ماهه باردار بود، عروسی کردن .... از لحاظ روحی به خاطر فشار اطرافیان خیلی بهم ریخت. بچش به دنیا اومد و وقتی ۱ ساله شد، دومی رو باردار شد. باز تنشهای روحی بدی براش به وجود اومد.... وقتی دومی ۱ ساله بود، سومی رو باردار شد. همه خدا خواسته....دیگه انقدر فشار اطرافیان زیاد بود، که سومی رو سقط کرد😔... خیلی گفتیم اینکارو نکن ولی میگف خودمون نداریم بخوریم ...تو همین دوتا بچه موندم ... خانواده همسرش خیلی دارا هستن ولی هیچ کمکی که نکردن هیچ خود مادر شوهرش بردش برا سقط و بچه رو از بین برد.... بعد از سه چهار ماه از گذشتن سقط دوباره باردار شد... انگار که خدا فرصت دوباره ای بهش بده ...اینبار دوقلو ... ولی باز با فشار اطرافیان دوقلو هارو هم با افتخار انداخت... بعضی وقتا با حالت تمسخر میگه الان بجای این دوتا بچه، باید ۵ تا میداشتم ... هیچ کس فکر نکرد این طفلیا که کشتین انسانن...جون دارن...حق حیات دارن.... از ترس روزی کشت... اما حالا باید وضعشونو دید😔 هیچ وقت روز خوش ندیده، مدام تو گرفتاریه...خودشم افتاده به کار کردن و برکت از زندگیشون به کل رفته... متاسفانه خودشونم نمیدونن از کجا ضربه خوردن .... پ. ن: ⚠️ هرکس با نگاهش، کلامش و رفتارش خانواده ای رو به خاطر فرزندآوری تحت فشار قرار بده، به نحوی که اون خانواده به خاطر حرف مردم، اقدام به سقط جنین کنه، قطعا در این جنایت هولناک شریک خواهد بود. 🆔 @asanezdevag
⭕️‏از عشق تو نگاه اول بدون تحقیق و شناخت و سنجش، شاید بشه فیواستار و فالوئر درآورد ولی ازدواج پایدار، بعیده! 🆔 @asanezdevag
کنید و درس بخوانید ... ❓ هستم نوزده ساله دانشجوی سال اول دانشگاه هستم، مانند هر دختری در فکر ازدواج هستم و همواره در ذهنم این مطلب می گذرد؛ ولی از سوی دیگر من تازه دانشگاه قبول شده ام، و نمی خواهم موقیعت دانشگاه را از دست بدهم. این تعارض در درونم، من را رنج می دهد. از طرفی نیازی که به جنس مخالف در درونم احساس می کنم، و همچنین جدا شدن از تحصیلات دانشگاهی را کمبود اجتماعی می دانم، چه کنم؟ ❓ به نظر شما ازدواج کند یا تحصیل کدام مهم تر است؟ کدام را فدا کنند؟ با ذهن طوفانی امکان پیدا کردن راه حل درست نیست. ابتدا ما باید چارچوب های ذهنی خود را نظم بدهیم و سپس راه حل درست را انتخاب کنیم و عمل نماییم. ما مسلمانیم و معتقد به مبداء خلقت و معاد وبازگشت هستیم. اولین پرسشی که لازم است بکنیم، آن که من برای چه خلق شده ام؟ چرا به این دنیا آمده ام؟ هدف از در دنیا چیست؟ 💞 وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ « من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)! »(الذاریات : 56 ) 💖 پس من به دنیا آمده ام تا بندگی خدا کنم و رشد بیابم و در دنیای آخرت تا ابدیت با توشه ای که برداشته ام بسر ببرم. خوب حال برگردیم به مشکل مطرح شده؛ «تحصیل یا ازدواج؟» 📚 شاید بتوان گفت در این زمان تحصیلات دانشگاهی، نیاز فرد و جامعه است. به عبارت دیگر جامعه ما نیازمند به تعدادی از خانم های تحصیل کرده است. و همچنین شرایط دهکده جهانی، برای آن یک دختر همراه با پیشرفت جهانی باشد لازم است دارای تحصیلات دانشگاهی باشد. مدیریت زندگی در شرایط امروز، نیاز به کسب علم و آگاهی است. 🌹 ـ شما خودتان به ضرورت تحصیل دانشگاهی معتقدید؛ بنابراین آیا بر خلاف میل و نیاز خودم، به تحصیل خود ادامه بدهم و امر ازدواج به تأخیر بیاندازم؟ ـ شاید راه دومی باشد. 🌹 ـ آیا می شود ازدواج کرد و از تحصیل محروم نشویم؟ ـ بله می شود ازدواج کرد و ادامه تحصیل داد. 🌹 ـ چگونه؟ ـ با خود شرط کنید که بعد ازدواج ادامه تحصیل بدهید. 🌹 ـ اول قبول می کنند و بعد از آن که وارد زندگی منکر می شوند و اجازه نمی دهند! ـ البته گاهی اوقات این گونه است، ولی شما می توانید یکی از «شرایط ضمن » خود را ادامه تحصیل قرار بدهید؛ پس از قبول بر واجب است که شرایط ادامه تحصیل فراهم کند. 😍 شاید ازدواج در بعضی موارد نسبت به تحصیل ارجحیت داشته باشد: 💫 الف ـ خواستگاری که شرایط خوب و مناسب آمده است و فقط مشکل ادامه تحصیل است؛ خوب با خواستگار گفتگو کرده و در صورت پذیرفتن شرط ضمن عقد ادامه تحصیل، جواب مثبت بدهید و ازدواج کنید. 💫 ب ـ نیاز به ازدواج در زن به گونه ای است خوف آن است که در پرتگاه های اشتباه و خطا قرار بگیرد و انسانیت خودم را ارزان بفروشم. در این شرایط هم لازم و ضروری است به خواستگاران اجازه بدهید بیایند. ________________________ دانستنی های 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بلندشو... تونباید لباس بشویی! 🔻نگاهی به رفتار امام خمینی (ره) در خانه و در ارتباط به همسر مکرمه شان 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۲ 🚨به خاطر فشار اطرافیان یکی از دوستانم در نامزدی اولین بچش رو خدا خواسته باردار شد.
۳۸۳ سال۸۶ با یک مراسم معمولی ازدواج کردیم و رفتیم یه خونه ۴۰ متری که برای پدر شوهرم بود، ساکن شدیم. یه خونه کوچیک با وسایلی در حد ضرور، کل جهیزیه ام در حد بار یک وانت بود. با اینکه من توی فامیل دختر شاخص و ممتازی بودم ولی برخلاف تصور اقوام خیلی ساده و صمیمی زندگی مشترکمون رو آغاز کردیم. یک سال بعد زندگی مشترک تصمیم گرفتیم خانواده مون رو توسعه بدیم و عضو جدیدی به جمعمون اضافه کنیم. خیلی زود نتیجه گرفتیم ولی خواست خدا این بود که ما رو در بوته آزمایش و ابتلا قرار بده، خیلی زود هم از دستش دادیم و سقط شد. اما این آزمایش به همینجا ختم نشد. حالا هرچی تلاش میکردیم و دعا و توسل میکردیم، نتیجه نمیگرفتیم. به متخصص مراجعه کردیم تا در صورت لزوم درمان کنیم، انواع و اقسام آزمایشها و داروهای موثر برای فعال شدن تخمک گذاری و... رو امتحان کردیم ولی فایده ای نداشت. چهار سال گذشت و دیدن تولد بچه های فامیل روز به روز ما رو غمگین تر و دلشکسته تر میکرد. تا اینکه یکی از دوستان خانم دکتری رو معرفی کرد که فوق العاده حازق بودند و با اینکه توی بیمارستان خصوصی توی قسمت مرکز درمان ناباروری فعالیت میکردن، حاضر شدیم هزینه ی سنگین ویزیتش رو متقبل بشیم. شاید خدا کمک کنه و نتیجه بگیریم. باز هم تمام آزمایشات تکرار شد و ما مشکل خاصی برای بارداری نداشتیم اما بارداری اتفاق نمی افتاد. خانم دکتر طاهری پناه، که واقعا همیشه دعاگوشون هستم ، گفتن مشکل شما استرسه ؛ شما بخاطر استرس زیاد باردار نمیشی.(همینجا به همه دوستانی که مشکلشون شبیه من هست توصیه میکنم بخاطر حرف اطرافیان خودتون رو تحت فشار قرار ندید و سعی کنید با توکل و توسل به خدا استرس و اضطراب رو از خودتون دور کنید چون استرس باعث بهم خوردن تعادل جسمی و روانی شما میشه و بخشی از ناکامیهای باروری ناشی از همین مسئله است) توی این مدت چهار سال من مقطع لیسانس و فوق لیسانسم رو به اتمام رسوندم و فقط پایان نامه فوقم مونده بود، که بعد از یک سفر عمره مفرده (که واقعا یک رویا بود و از توصیف خوبیها و زیباییهاش عاجزم) حدودا یک ماه بعدش با لطف خدا مجدد باردار شدم و از شادی و شعف توی پوست خودم نمیگنجیدم، اما این یکی هم ماندنی نبود. توی سونوگرافی گفتند بعد یازده هفته قلبش نمیزنه و رشدش متوقف شده و یعنی یک جنین مرده دارم. دنیا روی سرم خراب شد، بهار شادی و خوشحالی من به یکباره تبدیل به خزان شد. با اینکه خیلی روحیه ام خراب بود همش به خودم و همسرم دلداری میدادم و میگفتم اینها امتحان خداست و نباید از لطف و رحمتش ناامید بشیم. ماه بعد محرم بود و بخاطر حال خرابمون به حرم امام رضا علیه السلام پناه بردیم. شب عاشورا روبروی ضریح ایستادم و بعد از سلام و زیارت و عرض تسلیت خدمت امام رئوف ، با ایشون درد دل کردم و ازشون خواستم بحق شهید شش ماهه کربلا ،فرزندان سالم و صالحی به ما عنایت کنند. ماه بعد باز هم آزمایشم مثبت شد، اما این بار ذوق نکردیم، چون فکر میکردیم سرنوشت قبلیها تکرار میشه ولی خدا چیز دیگه ای میخواست و نتیجه اش فرزند اولم محمدجواد بود. یک سالگی پسرم، پیشنهاد تدریس توی دانشگاه رو بهم دادند، شغلی که همیشه آرزوش رو داشتم. چند روز در هفته کلاس داشتم و پسرم رو گاهی خونه مادرم و گاهی خونه مادرشوهرم میگذاشتم. وقتی پسرم دو ساله شد و از شیر گرفتم، سریع برای دومی اقدام کردم چون میترسیدم مثل اولی زمان زیادی طول بکشه و نمیخواستم فاصله سنی بچه ها زیاد باشه، اما این بار با دفعه قبل فرق داشت (چون دیگه استرسی نداشتم) بلافاصله باردار شدم. 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
⭕ ماجرای 2 و نیم روز! هر دو و نیم روز یک زن در آلمان به دست پارتنر یا پارتنر سابق خود می‌میرد. 🔻بر اساس آمار ارائه شده, هر دو و نیم روز یک زن در آلمان به دست همسر یا شریک سابق خود می میرد. 🔻"کتک خوردن و خفه شدن توسط شریک زندگی" "آزار شدید توسط شوهر؛" اینها تنها بخشی از عناوین اخیر هستند که به مشکل رو به رشد خشونت شریک جنسی در آلمان اشاره می کنند. 🔻 این پدیده زندگی روزمره را برای بسیاری از زنان به کابوس تبدیل می کند. و تعداد موارد سال‌هاست که به‌طور پیوسته در حال افزایش است. 🔻 افراد از هر جنسیت می توانند قربانی شوند، اما زنان به طور نامتناسبی تحت تأثیر قرار می گیرند و از هر پنج مورد، چهار مورد را شامل می شود. 🔻طبق آمار جدید، هر دو و نیم روز یک زن در واقع به دست شریک زندگی یا شریک قبلی خود می میرد. در سال 2020، 139 زن کشته شدند. 🔹منبع: دویچه وله 🆔 @asanezdevag
👼 🤱🏻 تربیت عاطفی : وظایف پدر در دو هفته ی اول تولد نوزاد 🍃 قبل از ترخیص مادر از بیمارستان، پدر باید خانه را برای پذیرایی از آنها آماده سازد و محیطی سرشار از آرامش برای آنان مهیا کند. پدر باید تا مدتی مسئولیت کارهای خانه را بر عهده گیرد یا به سایر اعضای خانواده واگذار کند. 📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۶۱_۶۳ 🆔 @asanezdevag
❤️ گاهی به خانومتون اجازه استراحت بدین و خودتون یه غذای هرچند ساده ولی با عشق درست کنید 😁😉 مطمئن باشید عشق رو در وجود خانومتون ده برابر میکنید ❤️ 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۳ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #ناباروری #معرفی_پزشک #اشتغال_زنان #قسمت_اول سال۸۶ با یک
۳۸۳ با ورود پسر دومم و با وجود کوچیک بودن پسر اولی، سعی کردم روزهای تدریسم رو کاهش بدم تا بچه ها بخاطر نبودن من در کنارشون آسیب نبینند. همچنان مادرم و مادرشوهرم زحمت نگه داری از بچه‌ها رو به عهده گرفته بودند(همینجا دستشون رو میبوسم چون خیلی کمک حالم بودند) هنوز پسر دومم به دوسالگی نرسیده بود که با ورود سومین کوچولو غافلگیر شدم. در واقع سختیهایی که برای ورود اولین فرزند داشتیم، برای بعدیها تکرار نشد و این بار خدا خواسته صاحب فرزند شدیم. حالا شرایط برای ادامه تدریسم خیلی سخت شده بود. پسر اولم وارد پیش دبستانی میشد، پسر دومم تازه دو سالگی رو پشت سر گذاشته بود و هنوز نیاز به مراقبت و کمک داشت و حالا یه نوزاد تازه وارد به جمعمون که وابستگی کامل به داشت. تصمیم گیری در مورد ادامه تدریس شاید سخت به نظر میرسید با وجود اینکه خیلی این کار رو دوست داشتم و میدونستم چون قراردادی بود حتی با یکی دو ترم درس نگرفتن این شغل رو از دست خواهم داد؛ اما توکل کردم به خدا و به خاطر شرایط بچه‌ها و نیاز صد در صدشون به حضورم در خانه خیلی راحت از قید کارم زدم و وظیفه ام رو توی این برهه مادری کردن برای بچه‌هام دیدم. به امید روزی که بعد از بزرگ شدن و از آب و گل دراومدنشون دوباره بتونم سراغ تدریس برم و از نو شروع کنم و اصلا از تصمیمم پشیمون نشدم. با وجود اینکه سه تا پسر شیطون و پر انرژی دارم و همواره در حال شیطنت و خرابکاری توی خونه هستن و بخاطر فاصله کم سنیشون دعواهای برادرانه بخاطر اسباب بازی و ... دارن و سرو صداشون بلند میشه اما من اصلا ابراز ناراحتی نمیکنم و این رو لازمه بچگیشون میدونم. سعی میکنم خودشون رو هم برای مرتب کردن خونه سهیم کنم و بهشون کارهای کوچیک درحد خودشون بسپرم (هرچند خونه مون به طور کامل مرتب نمیشه ولی همین قدر هم قابل قبوله) سعی میکنم لباسها و کفشها و وسایل بچه‌ها رو تا حد امکان برای داداشهای کوچکترشون هم استفاده کنم و خیلی دور ریز و خریدهای غیرضرور نداشته باشیم. به جای خوراکی های غیر مفید بیشتر از میوه استفاده میکنیم و گاهی هم خودم براشون کیک و چیپس و ... درست میکنم. به جای بازی با تبلت و... خودمون توی خونه باهم بازی میکنیم .(البته آموزش مجازی پسرم کمی ما رو وابسته به گوشی همراه کرده بود؛ که با کم شدن شر کرونا از سرمون با لطف و عنایت خدا،دوباره به شرایط عادی برگشتیم) ان شاءالله خدا به من و همه شما لیاقت تربیت سربازانی شایسته برای امام زمان رو عنایت کنه. و امیدوارم شایستگی دوباره مادرشدن رو داشته باشم و خدا از فضلش چهارمین هدیه اش رو به خانواده ما مرحمت کنه با دعای خیر شما دوستان. و من الله التوفیق. 🆔 @asanezdevag
💞اگر مردی توقع داردبانویش یک فرشته در زندگی اش باشد، ابتدا باید یک بهشت برایش فراهم کند .... فرشته ها در جهنم زندگی نمی کنند... 🆔 @asanezdevag
❤️ ۱۶ 👆 گاهی کمبود محبت، حمایت یا حتی بازی و شیطنت در کودکی، سبب کاهش عزت نفس شخص میگردد. اگرچه آغوش درمانی نمیتواند همه این مشکلات را برطرف کند 🤝 اما با بذل توجه ، درک ، سخنان تسکین دهنده و آغوش آرام بخش ، تا حدودی به این نیاز ، پاسخ میگوید. 🆔 @asanezdevag
💢 بچه ها توی خانه بازی گوشی و شیطنت می کردند. گاهی درمانده می شدیم. از آقای بهجت پرسیدم: با بچه ای که از دیوار راست می رود بالا و حرف گوش نمی کند، چه باید کرد؟ گفتند: همان طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه ها هم همان طور رفتار کنید. این طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه ها یا بداخلاق با آنها به خاطر اشتباه، بی معنی می شود. بچه هم احساس نمی کند که بابایش درکش نمی کند. 🔹براساس خاطره ی حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی 📚 به شیوه ی باران 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خیلیامون هستیم که می‌دونیم عرف‌های ازدواجی این روزا همه‌ش منطقی و درست نیست و در عین حال میدونیم که خانواده‌مون به هزاران دلیل به این راحتیا نظر ما رو برای حذف یا تغییرش لحاظ نمی‌کنن. این ویدیو رو ببینید تا یکی از راه‌هایی که می‌تونه کمک کنه خانواده رو برای همراهی و پذیرش خواسته‌های عقلی و منطقی خودمون برای ازدواج راضی کنیم رو بشناسید☝ 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۳ #فرزندآوری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی_اسلامی #قسمت_دوم با ورود پسر دومم و با وجود کو
۳۸۴ سال ۶۰ در تهران به دنیا اومدم؛ تو اوج جنگ و وسط ترورهای مکرر مسئولین دلسوز انقلاب، اونم در روز شهادت امام جمعه شیراز، شهید والامقام دستغیب شیرازی. همین باعث شده بود همیشه پیش خودم ارتباط ویژه‌ای با شهید دستغیب حس کنم و دوست داشتم مثل اون بزرگوار بشم. الحمدلله چون خانواده‌ام مذهبی و انقلابی بودند هم، از اول با آرمان‌های اسلام و انقلاب رشد کردیم. دختر پرجنب و جوش و فعالی بودم و در دوره دبیرستان، تقریبا تمام برنامه‌های مدرسه در مناسبت‌های مختلف، دست من بود. تو تمام اون روزها، دوستان زیادی هم داشتم که البته خیلی از اونها از نظر دینی، تقید چندانی نداشتند. مادرم همیشه در این مورد بهم تذکر می‌دادن که کمتر با این افراد بگردم، اما من همیشه استدلال می‌کردم که من وقتی با اینها هستم، هم می‌تونم کنار سینما و پارک، به محیطهای قرآنی و انقلابی ببرمشون، هم اینکه وقتی با من هستن، ظاهر رو رعایت می‌کنن. اما مادرم همچنان نگران بودن و می‌گفتن: می‌ترسم عاقبت، یه همچین خانواده‌ای هم گیرت بیاد. درست بعد از پایان دبیرستان، موفق به پذیرش در دانشگاه تهران شدم و بعد از پایان دوره کارشناسی، دو سال تمام، بصورت فشرده، زبان انگلیسی و عربی خوندم که در ادامه روند تحصیل و زندگی‌ام، بسیار اثرگذار و مفید بود. بعد از پایان این دو سال هم، یعنی سال ۸۵، برای دوره کارشناسی ارشد وارد دانشگاه شدم. برای ازدواج، بخاطر سختی‌هایی که مادرم در زندگی کشیده بودن، بجز شرط مؤمن و انقلابی بودن، چند شرط دیگر هم داشتیم که یکی از مهمترین‌هاش این بود که: خواستگارها حتما باید تهرانی می‌بودند. خود این شرط، خواستگارها رو محدود می‌کرد، بخصوص برای ما که در دانشگاه با افرادی از شهرهای مختلف روبرو می‌شدیم. اوایل ترم دوم دوره کارشناسی ارشد بودم که یکی از دوستان مشهدی، موردی رو معرفی کرد؛ پسری از خانواده‌ای غیرانقلابی و غیرمتدین، اهل شهری غیر از تهران. این یعنی با هیچکدام از ملاک‌های ما سازگاری نداشت. پس همون اول جواب رد رو دادیم. اما به اصرار دوستم، پذیرفتیم که اون آقا برای یک جلسه به خونمون بیاد. اون آقا، از اونجا که خانواده‌اش شیراز بودند، بار اول، تنها اومد برای خواستگاری. دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام بود و می‌گفت از بعد بلوغ، راهش رو از خانواده‌اش جدا کرده و قصد نداره مانند اونها باشه و مذهبی و انقلابی بودن همسرش براش خیلی مهمه... اونقدر محکم و قاطع گفت که من باور کردم... مادرم اما به شدت مخالف بودن. می‌گفتن او در خانواده‌ای بزرگ شده که قبح خیلی از مسائل براش ریخته و نمی‌تونید با هم بسازید و من همچنان استدلال می‌آوردم که خب پس این افراد باید با کی ازدواج کنن؟! اونها که خانواده خوبی ندارن، ولی می‌خوان خوب باشن، باید چه کار کنن؟! و مادرم می‌گفتن که باید برن یکی مثل خودشون پیدا کنن که همدیگه رو بهتر درک کنن. از من همچنان اصرار بود و از مادرم انکار... تا اینکه ۵ اردیبشهت ۸۶، پای سفره عقد نشستیم. 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾 فرض کنید خانواده‌ای به تفریح رفته‌اند. پدر در صحرا به کشتگاه گندم که می‌رسد، دقت می‌کند برای عبور از آنجا راه طولانی‌تری را پیدا کند تا روی گندم‌های مردم پا نگذارد. 🌾 بچه که این احتیاط و تقوا را می‌بیند، در عمل تقوا و «لا اله الا الله» را یاد می‌گیرد؛ اما اگر پدر گندم‌های مردم را له کند، بی‌تقوایی را مثل بیماری به فرزندش منتقل می‌کند. 📚 تربیت دینی کودک 🆔 @asanezdevag
👼 🤱🏻 تربیت عاطفی: وظایف پدر در دو هفته ی اول تولد نوزاد2⃣ 🍃 پدر باید از مسائل احتمالی یا چیزهایی که مادر یا نوزاد را ناراحت می کند باخبر باشد و در رفع آنها بکوشد. به علت تغییرات فیزیکی و فیزیولوژیکی زیادی که پس از زایمان وجود دارد، مادران جوان در این دوره دارای احساسات رقیقی هستند. ایجاد محیطی صمیمی برای تعدیل و کنترل این عواطف و احساسات ضروری است. 📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۶۱_۶۳ 🆔 @asanezdevag
💑 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 اگر بعد از اتمام رابطه 10 دقیقه کنار همسرتان بمانید، حسی را به او منتقل خواهید کرد که علاقه‌اش را به رابطه جنسی چند برابر می‌کند. بسیاری از زنان فکر می‌کنند که همسرشان آنها را فقط برای ارضای جنسی خود می‌خواهد و این کار شما (توجه بعد از اتمام رابطه) درست برعکس این حس را به آنها منتقل خواهد کرد. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۴ #معیار_و_ملاک_ازدواج #قسمت_اول سال ۶۰ در تهران به دنیا اومدم؛ تو اوج جنگ و وسط ترور
۳۸۴ تو همون سفر اول به شیراز، معنای حرف‌های مادرم رو درک کردم.😔 صحنه‌هایی دیدم که الان هم یادآوریش برام تلخه.😔 کاری بود که با اطمینان انجامش داده بودم، اما دیگه تو عاقبتش دچار تردید و دودلی شده بودم... هنوز عقدمون یکساله نشده بود که فهمیدم اشتباه بزرگی کردم، اما از برگشت، وحشت داشتم. هرچی جلوتر هم می‌رفتیم، بدتر و بدتر می‌شد، اما باز از تموم کردنش، می‌ترسیدم. اسفند ۸۶، با بغض، بدون اینکه خانواده‌ام چیزی از مشکلاتمون بدونن، رفتیم مشهد و بعدش رفتیم خونه خودمون. حقیقت اینه که من با خدا معامله کرده بودم... از همون اول که دوستان دانشگاه امام صادقیش، به ایمانش شهادت دادن... ایمانی که فقط ظاهر بود؛ ظاهری که بعد دو ماه زندگی زیر یک سقف وا رفت و اون آقا اعتراف کرد: «خانواده من این هستن و منم با همین ها بزرگ شدم و تو هم از اول می‌دونستی...» و هیچوقت نگفت این جمله «نمی‌خوام مثل خانوادم باشم» روز خواستگاری چه معنایی داشت!!! من با خدا معامله کردم و معامله با خدا هیچ ضرری توش نیست... سه سال شد... تمام زندگیمون زیر یک سقف سه سال شد، هرچند دردهاش هنوز هم ، قلبم رو خراش می‌ده. همینقدر بگم که فتنه ۸۸ دستش رو کاملا رو کرد و درونش کامل نمایان شد... وقتی برای تجمع‌های غیرقانونی فتنه‌گران می‌رفت، به پاش افتادم و التماس کردم نره. کنارم زد و گفت که نباید به کارش کار داشته باشم.😔 البته برای راهپیمایی ۹ دی هم رفت، اما دیگه معلوم بود دلش با انقلاب نیست... دیگه دوست نداشتم تو راهپیمایی‌ها کنارش راه برم، در راهپیمایی ها با بغض و کینه به مردم انقلابی نگاه می‌کرد. رفتنش به سربازی، زندگی بهم‌ریخته‌مون رو بهم‌ریخته‌تر کرد... دو ماه آموزشی، با یک عده افراد بی‌قید و بند هم گروه شد و منزجر از اون همه قید و بند تو زندگی با یک ظاهر مؤمن انقلابی، برگشت... آستین کوتاه و لباس تنگ، آهنگ خواننده‌های زن و رفتن به کافه‌های معروف مسئله‌دار، رفت تو کارنامه‌اش... هرچند ظاهر رو هنوز برای دیگران حفظ می‌کرد و در دانشگاه امام صادق، با همون ظاهر قبلی، مشغول فعالیت بود، اما جلوی من دیگه نمی‌تونست ظاهر رو رعایت کنه. دستش برای من کاملا رو شده بود. همین هم بیشتر آزارش می‌داد و برای از هم پاشیدن زندگی، مصممش می‌کرد... 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
✅ به این هرگز نشوید، خطرناکند!! 👇👇 🌻🍃 تحقیر مردم حتی اعضای خانواده و دوستان شما: کسی که با عناوین زشت یا تمسخرآمیز از اعضای خانواده و دوستان شما یاد می‌کند، احتمال دارد روزی تحقیر را درباره خود شما هم به کار ببرد. 🌻🍃 نادیده گرفتن دیگران: وقتی که طرف مقابلتان برای مدت زیادی شما را نادیده می‌گیرد، در قرار‌هایش دیگران را معطل می‌کند، توجه متقابل، زیر سوال می‌رود. 🌻🍃 دمدمی مزاج بودن شدید: اگر می‌بینید طرف مقابلتان یک روز شما را به عرش اعلی می‌برد و روز دیگر شما را سرکوب می‌کند، در رابطه با او تجدید نظر کنید. 🌻🍃 همیشه عصبانی بودن: کسی که همیشه از دست کسی یا چیزی عصبانی است، در واقع مسئولیت رفتارهای خودش را نمی‌پذیرد. او یک روز هم از دست شما بی ‌خود و بی‌ دلیل عصبانی خواهد شد. 🌻🍃 گم شدن‌های چند روزه: وقتی که طرف مقابلمان بدون خبر قبلی چند روز سر و کله ‌اش پیدا نمی‌شود یا بدون دلیل موجه سر وعده‌ها نمی‌آید یک جای کارش می‌لنگد. 🌻🍃 سابقه آسیب به خواهر و برادر یا دیگر اعضای فامیل: کسی که دست روی اعضای خانواده بلند می‌کند، روزی روی شما هم دست بلند خواهد کرد. 🌻🍃 حق به جانب همیشگی بودن: اگر طرف مقابلتان در مشکل ‌ها و بحث ‌ها همیشه شما را مقصر بداند و سرزنشتان کند، جایی از رابطه مشکل دارد. 🌻🍃وفادار نبودن: اگر طرف مقابل شما همزمان با شما با یک یا چند نفر دیگر، در رابطه عاطفی باشد بهتر است رابطه را قطع کنید. 🌻🍃خواسته‌های نابرابر: اگر طرف مقابلتان به خواسته‌های شما توجه نمی‌کند و همیشه اوضاع بر وفق مراد او می‌چرخد رابطه برابر نیست. 🌻🍃 فشار به دلیل خواسته‌های نا‌معقول همیشگی: اگر طرف مقابل همیشه به جان شما نق بزند، برای اینکه به خواسته نامعقولش یا خارج از ارزش ‌های شما جواب مثبت نداده‌اید، این علامت خطر را جدی بگیرید. 👈ادامه دارد.... ________________ دانستنی های 🆔 @asanezdevag