یک فنجان چایِ با تو
خاطره شد
هزار فنجانِ بی تو
چای . . .
#علیرضا_روشن
#عصرتون_بِعشق🙂♥️
دل بریدن یعنی
یکی با احتیاط و نظم
بی کم و کاست
دلش را بِبُرد ببرد
دل کندن اما کمی فرق دارد
طرف مثلا غلفتی میکَند اما
به خودت میآیی میبینی
یا کمی از تو به آن چسبیده
رفته.
یا تکه هایی از او هنوز
روی تو جا مانده ...
#رسول_ادهمی
وقتی برای اولین بار دیدمش؛
هرگز فکرش را هم نمیکردم
که او همان کسی ست که بعدها
بارها برایش بمیرم ...!
#وحید_وثوقی
شنیده ام چشم به راه باران پاییزی
کنار پنجره اتاقت می نشینی و بوسه بر سیگار میزنی. خوش به حال سیگارها!
شنیده ام تنهایی به کافه میروی، خیابان ها را متر میکنی، بی دلیل میخندی. شنیده ام خواب هایت زمستانی شده اند. روزهایت کوتاه، موهایت کوتاه...
راستی، کنار همیشگی هایت، شب های تنهایی، دلتنگ من هم میشوی؟
#روزبه_معین
ما دو موجیم
که به تقدیر
و به دلتنگی هم مجبوریم؛
این یکی مانده به ساحل تنها،
آن یکی خسته به دریا تا چند...
#لیلا_مقربی
ای دوست
درازنای شب اندوهان را
از من بپرس
که در کوچه عاشقان تا سحرگاه
رقصیدهام
و طول راه جدایی را
از شیون عبث گامهای من
بر سنگفرش حوصلهی راه
که همپایِ بادها
در شهر و کوه و دشت
به دنبال بوی تو
گردیدهام...
#نصرت_رحمانی
#شبتون_آروم🙏🏻🌺🙏🏻
پس از اين
هر نور لطيفی که مرا لمس کند
تو خواهی بود
#سیروس_آتابای
#سلام✋🏻
#روزتون_مُنور_بھ_نور_امیـــد
آن روز که تو رفتی
شیشه ی آسمان لرزید
پروانه،گلهای دامنش ریخت
باران دست روی دهانش گذاشت و
وعده دیدار بلند بلند گریه کرد
آن روز که تو رفتی
جای خورشید، ابرخاکستری طلوع کرد
و پنجره جهان فرو ریخت و سر زمین اندوه، زندگی را بی اعتبار کرد
"ای عطر حافظه ام "
بی تو تا ابد،
آن روز است که رفتی
#نسیم_دادستان
لبانم کویری تشنه که سالهاست
عطش را اجابت نموده
تا روزی شیارِ لبانت
استجابتِ مرطوبِ حیات باشد
#عارف_اخوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگھ مونالیــزا رو هنرمنـــدان دیگھ نقاشے میکردن...🎨
دو استکان بنشین،
رفع خستگی خوب است
دوباره در دلم اِنگار
چای دم کردند . . .
#محمدعلی_بهمنی
#عصرتون_دلنشین😊♥️
من از تمام این دنیا
عشق میخواهم و مستی شعر،
گل های شمعدانی پشت پنجره
و لبخندهای تو
که تکثیر میکند عشق را به بی نهایت
#ساراقبادی
سرتو بالا بگیر قشنگوم
غمت نبینوم بخند♥️
تو
غمگین ترین
زنِ جهان بودی !
این را
از لبخندهای
بی شمارت فهمیدم ....
#مهرداد_حق_محمدی
شب میرسد
تو نیز می رسی از دورهای دور
از لابهلای عطرِ تُرنج و...
پس کوچه های کور!
شب می رسد
تو نیز می رسی از شب بِرانی ام
مهتاب در دست
ستاره به لب تا بخوانی ام....
شب می رسد
تو نیز میرسی،جان به لب شوم
با این خیال
یا این محال
که دلت سخت تنگِ ماست!
#حامد_نیازی
تا به حال کسی تو را با چشم هاش نفس کشیده؟
آنقدر نگاهت می کنم که نفس هایم به شماره بیوفتد
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز آغوش من نداشته باشی!
#عباس_معروفی
در گوشه ی این شهر کسی خواب ندارد؛
درگیر همان کسی
که آسوده به خواب است...!
#سید_علی_صالحی
#شبتون_بِدور_از_دلتنگی🙏🏻🌺🙏🏻
گرچه خاکستر شب
صیقلِ زنگار دل است
در صفاکاریِ دل،
دستِ دگر دارد صبح . . .
#صائب_تبریزی
#سلام✋🏻
#اول_ھفتتون_بخیــر
به نظر من عشقها معمولا اینطور شروع میشوند. خودت را هم غافلگیر میکنند. منظورم این است صبح از خواب بیدار میشوی و حس میکنی انگار کسی را که تازه دیدهای به شکل محوی دوست داری. این حس چنان گنگ و کمرنگ و مبهم است که اغلب به آن اهمیت نمیدهی چون با شیب خیلی خیلی ملایمی شروع میشود، اما بعد آن شیب تندتر و تندتر میشود و آن حس به تدریج چنان پررنگ و واضح میشود که جای همهی حسهای دیگر را میگیرد. یعنی هیچ وقت نمیشود نقطهی شروعش را با دقت تعیین کرد. آنقدر تدریجی به وجود میآید که انگار مرز روشنی با لحظههای پیش از شروع شدنش ندارد. میخواهم بگویم مرزش یک خط واضح نیست. مرزش، مثل مرز آفتاب با سایه که به تدریج نقطههای روشن و تاریکشان در هم ادغام میشوند، نوار پهن و محوی است از لحظههای قبل و بعد از عاشق شدن.
#مصطفیمستور
اینبار وقتے آمدی
دستانت را...
روے قلبم بگذار
تا بفهمے این دل
با دیدن " تو "
نمے تپد؛
مے لرزد ...
#عادل_دانتیسم