شب میرسد
تو نیز می رسی از دورهای دور
از لابهلای عطرِ تُرنج و...
پس کوچه های کور!
شب می رسد
تو نیز می رسی از شب بِرانی ام
مهتاب در دست
ستاره به لب تا بخوانی ام....
شب می رسد
تو نیز میرسی،جان به لب شوم
با این خیال
یا این محال
که دلت سخت تنگِ ماست!
#حامد_نیازی
تا به حال کسی تو را با چشم هاش نفس کشیده؟
آنقدر نگاهت می کنم که نفس هایم به شماره بیوفتد
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز آغوش من نداشته باشی!
#عباس_معروفی
در گوشه ی این شهر کسی خواب ندارد؛
درگیر همان کسی
که آسوده به خواب است...!
#سید_علی_صالحی
#شبتون_بِدور_از_دلتنگی🙏🏻🌺🙏🏻
گرچه خاکستر شب
صیقلِ زنگار دل است
در صفاکاریِ دل،
دستِ دگر دارد صبح . . .
#صائب_تبریزی
#سلام✋🏻
#اول_ھفتتون_بخیــر
به نظر من عشقها معمولا اینطور شروع میشوند. خودت را هم غافلگیر میکنند. منظورم این است صبح از خواب بیدار میشوی و حس میکنی انگار کسی را که تازه دیدهای به شکل محوی دوست داری. این حس چنان گنگ و کمرنگ و مبهم است که اغلب به آن اهمیت نمیدهی چون با شیب خیلی خیلی ملایمی شروع میشود، اما بعد آن شیب تندتر و تندتر میشود و آن حس به تدریج چنان پررنگ و واضح میشود که جای همهی حسهای دیگر را میگیرد. یعنی هیچ وقت نمیشود نقطهی شروعش را با دقت تعیین کرد. آنقدر تدریجی به وجود میآید که انگار مرز روشنی با لحظههای پیش از شروع شدنش ندارد. میخواهم بگویم مرزش یک خط واضح نیست. مرزش، مثل مرز آفتاب با سایه که به تدریج نقطههای روشن و تاریکشان در هم ادغام میشوند، نوار پهن و محوی است از لحظههای قبل و بعد از عاشق شدن.
#مصطفیمستور
اینبار وقتے آمدی
دستانت را...
روے قلبم بگذار
تا بفهمے این دل
با دیدن " تو "
نمے تپد؛
مے لرزد ...
#عادل_دانتیسم
کیوسک های تلفن را جمع کردند
و دوستت دارم ها را
به انبار بُردند
با موبایل
عشق رد و بدل نمی شوَد
و دوزاریِ هیچ کس نمی اُفتد . . .
#آذر_عاصمی
خيالِ داشتنت هم،
عجيب ميچسبد،
به شيرينىِ هندوانه . . .
#علي_قاضي_نظام
#عصرتون_شیرین😊♥️
محبوبم
آرزوها، واژهها، ترانهها، صداها، عطر شقایقهای کوهی از دورها میآیند.
شما در دورهایید و در اینجا میان دو درخت انتظارتان تاب میخورد. اگر دورها نبود من چه میکردم.
اساس هستی در دور است.
آفتاب، آسمان، ستارهها، کوهها و چشمان شما همه در دورهایند؛ مثل جوانی من.
محبوب من!
اجرت عاشقی است آن دورها...
#محمد_صالح_علا
وقتی به زندانِ کسی خو کرده باشی
بال و پرت، روز رهایی درد دارد...
#مجتبی_شریف
هر کسی ، یکی دارد که نیست ...
یکی که از بس که هست ، نیست !
یک «او» یی که یکروز می آید .
در باران ، در آفتاب ، در مه ...
با اسب ، پیاده ، با قطار یا هواپیما ؛
از جاده ، دریچه ، از در ، از راه ، از آینه ...
می آید !
چایی ات دم باشد .
می دانید؛ از نظر من ، انتظار یعنی آمدن کسی را زندگی کردن !
انتظار و دلتنگی ، اگر درست باشد ، آدم را وسعت میدهد . بال وپر میدهد .« آن» می بخشد.
#محبوبه_احمدی
سیاه
یعنی
تاریکی گیسوی تو
سیاه
یعنی
روشنی چشم تو
سیاه
یعنی
روزگار تاریک و روشن من
مثل
اشک تو
که گونه ات را
با سرمه ی چشمت
نقاشی می کند
مثل
حس ما به هم
وقت فاصله ی ما از هم
سیاه
یعنی
شعر سپید من
در جواب غزل خداحافظی تو
سیاه
یعنی
رو سفیدی من
بعد از عشق تو
سیاه
یعنی...
#افشین_یداللهی
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد.
در رگها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:
ای سبدهاتان پر خواب!
سیب آوردم،
سیب سرخِ خورشید . . .
#سهراب_سپهری
#سلام✋🏻
#نور_و_برکت_نصیب_امروزت
پیچیده اش می کنی
این قصه سر و ته ندارد
این قصه جاریست
تا تو هستی
و من برایِ هربار دیدنت
هزار بار نقشه میکشم...
هزار بار زیرِ لب با خود
جملاتی می چینم که آخرش
ختم خواهد شد
به لال شدن
پیشِ چشمانت...
#عادل_دانتیسم
آتش باشی
براي تو هيزم میشوم..
دريا بروی
پارو...
تو هميشه درست پنداشتهای؛
دل من شبيه تكه سنگی است كه
میخواهم تو با همه خستگیهايت
يك لحظه به من تكيه كنی...
#شمس_لنگرودی
دور باش، اما نزدیک!
دلهای ما که بهم نزدیک باشد،
دیگر چه فرقی می کُند
که کجای این جهان باشیم؟
دور باش، اما نزدیک!
من از نزدیک بودنهای دور
می ترسم . . .
#احمد_شاملو