ما همیشه
یک نفر را پشت صورتمان داریم
که بریده از دنیا
می خواهد برود
فرار کند اما
لباسش هر بار گیر می کند به پوست و لبمان
طوری که آدم ها خیال می کنند
داریم می خندیم
#رسول_ادهمی
نوشته بود:
عزیزِ من، تو محکم بودی برای همین،
کسی به احتمالِ رنج کشیدنت فکر نکرده بود.!
نسل ما،
بوی زغال آخته آماده شده برای یک کرسی گرم و اتاقی که ماوای خانواده ای بزرگ و دلهای بزرگترشان بود
عطر نان خانگی آب زده برای صبحانه ای که پنیر و تخم مرغ و شیر و عسلش حاصل دسترنج مادران عاشقمان بود
عطر یاس های رازقی بهار و تابستان،
عطر دل انگیز شکوفه های سیب را در بهار،
و صدای چلپ چلپ افتادن سیب های رسیده درخت باغچه کوچکمان در حوض بزرگ وسط حیاط در پاییز،
صدای خاله بازیمان با فنجان و نعلبکی های سفالی و عروسکهای پلاستیکی که فرقی نمیکرد صدا و آواز داشته باشند یا نه، با قلبهای کوچک ما هزاران کلام عاشقانه رد و بدل میکردند،
صدای قرچ قرچ برف زیر چکمه های لاستیکی رنگ رنگیمان،
بوی برفابی که با عطر دل انگیز کاهگل های بجا مانده از کاه اندود کردن پشت بام های کاهگلی دیروز یکی میشدند و مشام جانمان را از خنکای دل انگیزش پر میکردند،
بوی کفش های ورنی سیاه و قهوه ای و صدای تق تق پاشنه فلزی شان
بوی کتاب و دفتر نوی اول مهر و تراشه مداد سوسمار و مدادهای سبز متالیک،
بوی پاک کن آدامسی معطر
رنگ براق و زیبای کارت پستال هایی که روزای آخر اسفند در دستهای کوچکمان رد و بدل میشدند و اشتیاق رسیدن به صاحبانشان دلهای کوچکمان را غرق در شادی و شعف میکرد
همه را در دل و جان حک کرده و شاید همین است که دلهایمان جز یک زندگی معمولی، به سبک کودکی های دورمان نمیخواهد...
دلم بهانه کودکی هایم را دارد....
#ناشناس
عطا:دیدی این" ماشین مسابقه ای ها" رو که با سرعت میرن، یهو ترمز میکنن دور خودشون میگردن ؟! ...
معصومه:آره...
عطا:اونجوری دورت بگردم! ...
شبهای زیادی ست به این پنجره وصلم
ای کاش شبی رهگذر کوچه تو باشی
#مریم_صفری
#شبتون_در_پناه_حق✨
بگو !
بگو به باد که ما
با آفتاب زاده شدیم،و با
آفتاب طلوع خواهیم کرد...
#سیدعلی_صالحی
#درود
#پگاهتون_نیک😊♥️
اینقدر نگران نباش؛
یک وقتهایی همهچیز از هم میپاشه
تا سر جای درستش قرار بگیره...🍃
از بهم ریختگی هاست که نظم به وجود میاد
بی هوا برگشت سمت من.
چشماش یکم خیس بود. برق میزد. نمیدونم از چیزی ناراحت بود یا مالِ خستگی روز بود. یهو بی مقدمه گفت:
" چیزی به من بگو که هیچ زنی جز من نشنیده باشد..."
گفتم: یه خال داری توی ابروت، که زیر موها پنهونه، اونم دوست دارم...
#حمید_جدیدی
بین اقبالِ من و قسمتِ او کاش خدا
گِرِهی سخت بیندازد و بازش نکند
#سیدشهرام_علیزاده