eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
611 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
بصیرت فتنه ها را برملا ڪرد دفاع از آرمان ڪربلا ڪرد نُه دے ملت ایران🇮🇷 خروشید چو فریادے علیه فتنه جو
✊هستیم بر آن که بستیم... 🌾 به فیض قسم به سرخی خون به و و و 🌾 قسم به روح قسم به به امر رهبر و فرموده های شخص ولی 🌾 قسم به جبهه به به گریه در دل سنگر، تلاوت قرآن 🌾 قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی قنوت و دست جدای 🌾 قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب به عالمان شهیدِ فتاده در 🌾 به انتهای افق، سرگذشت خوراک کوسه شدن در تلاطم 🌾 قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج به چادر و به زنان با عفت 🌾 به صبحگاه ، به درد و صبر از رنج غروب دشت ، به 🌾 قسم به شیرمرد به جنگ سی و سه روزه، نبرد حزب الله 🌾 قسم به حنجر حجاج خونی مکه به های روان و به 🌾 قسم به و و به غرش به فتنه ی رنگین 🌾 قسم به تنگه ی و عقده از به غربت اسرا و شکنجه و فریاد 🌾 قسم به روح هنر از نگاه به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی 🌾 قسم به قدرت در برابر به یک که نیامد پسر، و شد او پیر 🌾 به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو به تکه تکه شدن در رو در رو 🌾 به دست خالی ای که میجنگید به آن جنازه که با چشم باز میخندید 🌾 قسم به خون شهید راه به و به و 🌾 که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم ، و هستم 🌾 و سر سپرده ام و از تبار به و حق اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇 @asganshadt
✍️ 💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را می‌دیدم. 💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از پشت پلک‌هایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب می‌کرد. عمو همیشه از روستاهای اطراف مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد می‌کردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم. 💠 مردی لاغر و قدبلند، با صورتی به‌شدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیره‌تر به نظر می‌رسید. چشمان گودرفته‌اش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق می‌زد و احساس می‌کردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک می‌زند. از که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقب‌تر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم می‌داد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم. 💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زن‌عمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زن‌عمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب می‌فهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم می‌کرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟» 💠 زن‌عمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجره‌های قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون می‌برم عزیزم!» خجالت می‌کشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب می‌دانستم زیبایی این دختر شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است. 💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباس‌ها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباس‌ها را در بغلم گرفتم و به‌سرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابم ظاهر شد. لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمی‌توانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمی‌پوشاند که من اصلاً انتظار دیدن را در این صبح زود در حیاط‌مان نداشتم. 💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم می‌زد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمی‌داد. با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ و بودم که با یک دست تلاش می‌کردم خودم را پشت لباس‌های در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف می‌کشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند. 💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بی‌پروا براندازم می‌کرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد شده بودم، نه می‌توانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم. دیگر چاره‌ای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدم‌هایی که از هم پیشی می‌گرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمی‌شد دنبالم بیاید! 💠 دسته لباس‌ها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباس‌ها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دست‌بردار نبود که صدای چندش‌آورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟» دلم می‌خواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمی‌توانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباس‌های روی طناب خالی می‌کردم و او همچنان زبان می‌ریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!» 💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس می‌کردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون می‌ریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!» نزدیک شدنش را از پشت سر به‌وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد... ✍️نویسنده:
🔔 … ♥️•☜شهیدی گفت: ✍🏻«خواهرم…تو در سنگر مدافع خون منی…» ♥️•☜شهید دیگری گفت: ✍🏻«خواهرم… استعمار از سیاهی تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…» .یادمان باشد که تا ابد این شهدائیم... 🌷↫شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت… حجاب هم است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمی‌دارد… .بانوی خوبم ! 📍فلسفـه حجاب📍 🌷↫تنها به گنـاه نیفتـادن نیست!که اگر چنین بود ، چرا خدا تو را با حجـاب کامل به حضور می‌طلبد در عاشقانه ترین عبادتت؟! جنـس تو با خلق شده... 🌷↫رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است. حجاب تو هم زمینه ساز مهدی زهراست... پاکی تو قلب ارواحنا فداه را شاد می کند. ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅- @asganshadt ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
⇜از گمنام ↫به مومن خواهرم خون❣ از من از تو شفاعت از من ✨ از تو 🌸🍃 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
هرکس داره قطعا حجاب داره ولی هرکس داره نمیشه گفت قطعا حیا داره.... همین جمله کافیه بنظرم... به همه دختران محجبه ای که در فضای مجازی چهره خودشونو نشون میدن میگم که.... شما فرض کن یه جا روی صندلی نشستی... چندین هزار نفر مرد نامحرم میان زل میزنن تو صورتت‌.... مجرد یا متاهل... چه حسی دارین؟ حجالت میکشی نه؟ خب مجازیم همونه... حیای مجازیت از بین رفته... خدا به دادت برسه با اینهمه حق الناسی که گردنته.... حق الناس پول نیست ... ممکنه دل باشه... دل هزاران‌ پسر‌مجرد که نمیتونن ازدواج‌کنن میلرزونی..... واقعا نمیترسی؟ ... واقعا خیلی شجاعی تو... نمیدونی زمین گرده؟ نمیدونی پس فردا دل همسرتو میلرزونن؟ بابا از دین‌فقط چادرشو به ارث بردی؟😔 یکم فراتر از اینا به دینت نگاه کن خواهرم.... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
👆👆👆« عاشقانه های مذهبی»❌ 🤨أین تذهبون ؟🤔( قسمت پنجم ) قبل از این که قسمت پنجم رو بخونید لازمه که یه نکته ای رو قبلش تذکر بدم . اونم این که وقتی کسی از ادمین های عاشقانه مذهبی مخالفه ، معناش این نیست که کلا با هر چی عشق و محبت مخالفه ... یکی از ادمین های محترم پیام داده شما با شعر گفتن زن و شوهر برای هم مخالفین؟ 😐 نخیر ... مساله اینه که شما که تخصص ندارید ، کنار این کار فرهنگی تون ده ها آسیب فرهنگی دارید ایجاد میکنید . مساله شمایید که نمیدونید عاشقانه های مذهبی رو چطور باید رواج بدید . حالا تو قسمت های بعدی مفصل در مورد عاشقانه های مذهبی اصیل صحبت میکنم. اشکال جدی دیگه ی کانالها و پیج های عاشقانه مذهبی اینه که به بهونه ی این که اثبات کنن مذهبی ها عاشق ترند! و مذهبی ها خشک و امل و نچسب نیستن دست از یه سری خط قرمزها برداشتن . اشعاری که در بالا می بینید، دختر چادری رو مثل یه سوژه زیبای جسمی گذاشته وسط و شروع کرده تعریف و تمجید ... ( خیلی از اشعار رو حیا میکنم بازنشر بدم به خاطر آسیبش ) یعنی دقیقا همون نگاهی که غیر مذهبی ها ، بی دین ها، غربی ها به زن دارن اینا اومدن همون نگاه رو در مورد دختر چادری پیاده کردن! دختر چادری تو این کانالها یه دختر بی نقص هست که با همون چادری هم که داره واسه خودش دلبریه و یه کوچه دنبالشن 😏 بین پسرهای محل یا دانشگاه سر این دختر چادری دعواست و هر کس بتونه تصاحبش کنه باید بره پیش بقیه فخرفروشی کنه! آخرِ این ازدواج های رویایی هم یا طلاقه یا طلاق عاطفی! پسر مذهبی رو جوری تصویر میکنن که چشمش زیرزیرکی دنبال دختر چادری هاست و اون چیزی که این آقا پسر رو جذب کرده اینه که این خانم هم چادریه هم خوشگله! ( به به دیگه چی از این بهتر )... این الهه ی چادری لبخند بزنه دلها رو می بره و همه رو جذب خودش میکنه ... عه؟ آقا پسر مذهبی و ولایی ! مگه قرار نبود شما سرت پایین باشه چه جوری وقت کردی دخترای چادری رو برانداز کنی؟ هوم!؟ نتیجه ی این چیزا هم میشه این که پسر مذهبی دیگه دنبال دختر مذهبی با چهره معمولی نیست. ایمان و معنویت و اخلاق رو ولش! یکی رو میخواد که شبیه این شاخ های اینستا باشه ... دختر مذهبی هم می بینه انتخاب نمیشه و خواستگارش کم هستن کم کم شروع میکنه به تبرج و آرایش و تیپ فلان و ... جمیعا خسته نباشید ( دختر مذهبی و پسر مذهبی و شیطون ....)😏 بعد به همین جا ختم نمیشه که پسر مذهبی و دختر مذهبی به هم حساس باشن ... اشعاری که تو این زمینه وجود داره ، داره ارتباط و ابراز علاقه ی دختر و پسر مذهبی رو توصیف میکنه ...( گفتیم که عیان نمیشود، شد، باشد/ دزدی که نکرده ایم عاشق شدیم و ....) ده ها پست دیگه ... بعد خیلی از مذهبی ها ، حیا و مذهبی بودنشون اجازه نمیده برن با کسی ارتباط بگیرن ... چی میشه؟ دچار گناه های فردی میشن که خودتون میدونید!!! کم کم بعد از یک سال چون بنده خدا دسترسی نداره می افته تو خط عکس های مستجهن دیدن ... حالا که ذهنش پر شد از تصاویر ناجور ، نامحرم که می بینه قوه ی خیالش تطبیق میده اون تصاویر قبلی رو ... ادمین محترم تو کانال عاشقانه مذهبیش عکس یه دختر چادری گذاشته و نوشته : گوشه ی چادرت رو با لب گرفتی ... داره به چادرت حسودیم میشه 🚫🚫😱😱 حیف متن هایی رو نمیشه نوشت 🤐 اینه دختر با حجب و حیا؟ این دختر شبیه حضرت زهرا ست؟ این ازدواج شبیه به ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهراست؟ اینجوری میخوایم حیا و پاکدامنی رو در جامعه رواج بدیم؟ مذهبی هایی که قرار بود امام زمان رو بیارن این شکلی ان؟؟ ادمین عزیز ، شاعر هنرمند عزیز ، کاریکاتوریست عزیز ، فلان کاره ی عزیز ... شما برای این که نشون بدی مذهبی ها عاشق ترند مجبور نیستی مدل عشق ورزیدن های بی دین ها رو کپی کنی ... میریم جلوتر برای این که به بقیه اثبات کنیم مذهبی ها افسرده نیستن باید اثبات کنیم مذهبی ها رقاص های خوبی هم هستن!! عه!! شما میخواستید دیگران رو نجات بدی خودتم که گیر کردی...!! یه وقتی شنیدم تو دفتر فرهنگی دانشگاه ، آقایونِ دفتر فرهنگی برادران، از دفتر فرهنگیِ خواهران بین خودشون تقسیم کردن!! این مال منه! فلانی مال توئه! چی بگم از مصیبت هایی که نمیشه جایی گفت؟! ... والله قسم اسلام این جوری نه تنها گسترش پیدا نمیکنه بلکه روز به روز تحریف میشه! ، ، اگر سوژه شعر باشه و بشه عیبی نداره ، ولی دختر چادری اصلا نباید سوژه شعر عاشقانه می شد! هایی که نصیحت فردی ما رو شنیدن یا از این بعد می شنون و به این آسیب ها آگاه میشن در تک تک این جوونا شریکن! خود دانید ... شما مخاطبا و آگاه هم وظیفه تون در درجه اول ترک این کانالها و آگاه کردن بقیه و تذکر به ادمین ها و شاعرهاست ... وگرنه با یه مطلب دو مطلب ما چیزی حل نمیشه ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
✍ اندر حکایات گروه های در پیام رسان ها... !!! 😊 ده و بیست دیقه صبح🕰 کاربر یاس (خانم) : سلام سلام کسی نیست ؟! 😇 کاربر دریا (خانم)؛ انلاین هستن ولی حالشو ندارن جواب بدن ! 😒 همون لحظه؛ کاربر عمار (آقا) سلام علیکم! کاربر دریا درجا و سریع ! سلاممممم برادر احوال شما خوبین الحمدالله؟!😊 (عه چرا جواب سلام یاس رو ندادی؟!) یاس همون لحظه: واااای از دست این مزاحما😫 سید محسن انلاین میشن!😎 مزاحم رو فقط من میتونم آدم کنم💪 خواهر بیزحمت ایدیشو بدین🔫 راستش بلاکش کردم چتشم پاک کردم😰 (خب چرا خالی میبندی ک بمونی توش😕) در همین لحظه اقا امیر انلاین میشن و یه مطلب میزارن درباره و اینکه چجور پوشش هایی تحریک کنندس!🔞 تمام خانمهای گروه هم الحمدالله انلاینن و پشت هم نظر میدن! 😋 اقایونم دونه دونه تشریف میارن و بحث بین خواهران و برادران مذهبی(نما) بالاگرفته درباره قسمت هایی ک بیشتر کننده ست و انواع مدل های مانتوی باز و بسته و شلوار های تنگ! 👗👘💄👠 البته ناگفته نماند ک یک خط در میان؛ و هم ارسال میشود بین پیامها ! 😊😬 بلهههههه خواهر استغفرالله ازین مانتوهایی که تمام ......... رو نشون میده😔 بله برادر پناه برخدا از این دختران .... 😔 [خوده شیطون الان پناه برده بخدا از شر این حجم بی حیایی در شما !!! 😳😳😳] کاربر: (بانومحدثه*متاهلم پی وی=بلاک) انلاین میشن به به چ بحث داغی ! 🔥🔥🔥 اقا محسن شما هم خوب واردینا😉😂😂😂😉😉 این شکلکا ☝️یعنی؛ برادر ! پی وی بیایی بلاکی❌ ولی تو گروه تا دلت میخاد بگو و بخند! اتفاقا یه هم داشتیما تو قرآن دربارش؛ که شوخی و بگو بخند با نامحرم تو فقط گناهه؛ تو جمع عیبی نداره راحت باش !!! 😊 ولی نمیدونم چرا هرچی میگردم پیداش نمیکنم !! احتمالا زیر همون آیه هست ک میگه فقط تو لباس پوشیدنه تو خیابونه! حیا داشتن برای حرف زدن تو دنیای مجازی دیگه چ صیغه ایه ؟!! 😒 همچنان کاربر یاس اصرار داره که پی ویش پره مزاحمه... یکی نیست بگه بگرد دنبال یه راه حل دیگه برای برادران!😒 اصلا گیریم سرشار از مزاحمتی!!! اینجا مگه کلانتری محلتونه یا شعبه مرکزی پلیس در ایتا ؟! 😧 ⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜ خـواهـر مـن ❕❗️❕ کن از همکلامی با در فضای!!! 😞 شما مگه سوار اتوبوس میشی یهو میری قسمت اقایون میشینی وسط پسرا حال و احوال میکنی باهاشون؟؟؟؟؟😳 نه نمیکنی اینکارو! ❌ چون میکنی ازین کار ! اون حیا رو چرا با خودت نمیاری تو فضای مجازی؟!!! ☹️☹️☹️ بــرادر مـن ❕❗️❕ شما کی تاحالا وسط خیابون پریدی جلوی دختر مردم و براش دلسوزی کردی و نشستی پای درد و دلش؟!!😳 هیچ وقت !!! 😊 چرا ؟؟! چون کردی ازین کار! خجالت کشیدی از !!! اینجا هم از اسم و عکس پروفایلت خجالت بکش سید خجالت بکش حاجی خجالت بکش فلان و فلان .... !!!! 😔 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
...♥️ 🍃 تر از خدا کہ نداریم❗️ 😌وقتے است حتے در برابر او هم داشتہ باشے، یعنے ے حجاب چیز دیگرے است... ❤️ یقین داشتہ باش صحبت از است❗️ 🌸 بحث، بحثِ ے یک زن است❗️ 😉 میدانے ڪہ... ✨ تو ے خلقتے... @asganshadt