#همه گفتند ؛🍁
شُـــہـــدا شرمنده ایم...!😔
#خیلے ها شنیدند ؛ شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها #نوشتند ؛ شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها دیدند ؛
#شهدا شرمنده ایم ...!
همـــــہ .. !
همـــہ #شرمنده ایم..!🍁
👈ای ڪاش زمانی از #شرمندگی شهدا خارج شویم..!
.
.
از هر جا ڪه عبــــور میکنیم ،
نام ِ #شــــہیـــدے میدرخشد !
پس یادمــــان باشد ؛🍁
#قدم_به_قدم را بدهکاریم به آنهایی ڪ پل ِ عبور ِ ما شدند در دنیا..
.
.
ڪربلا_شلمچه 65
#یا_ڪربلا_خان_طومان 95
بصره یا حلبـــــ🍁
فرقی نمی کند ڪ
فداے #حسیـــــن (علیهالسلام)
یا فداے #زینـــــب(سلام الله علیہا)
همه اصحاب آخر الزمانی #سیدالشُـہـدا یند
.
✅سلام بر آنهایی ڪ #ڪفنشان لباس سبز رزمشان بود..🍁
الهے هیچ #مسافرے از رفیقاش جا نمونہ ..😭
#شَــــهادتــــ را نــــه مـــا پیــدا ڪـــه پیــدا مےڪنـــد ما را ...
____~°°••🕊💢🕊••°°~_____
🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸 @asganshadt
7⃣2⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همسفرانه
⚜قبل ازدواج هر خواستگاری که میومد به دلم نمےنشست🙁.اعتقاد و #ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود♨️.دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به #ظاهر و حرف..
⚜میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله.شنیده بودم🎧 چله #زیارت_عاشورا خیلی حاجت میده👌.این چله رو آیت الله حق شناس توصیه کرده بودن.با #چهل لعـن و چهل سلام.
⚜کار سختی بود ⚡️اما به نظرم #ازدواج موضوع بسیار مهمی بود.ارزششو داشت☺️،
واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم.
۴۰ روز به نیت همسر #معتقدو_باایمان.
⚜۴،۳روز بعد اتمام چله،خواب #شهیدی رو دیدم.چهره ش یادم نیست🗯 ولی یادمہ،لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود.دیدم مَردم میرن سر مزارش و #حاجت میخوان ولی جز من کسی اونو نمی دید👀 انگار...
⚜یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت:"حاجت روا شدے...😃"به فاصله چند روز بعد اون خواب، #امین اومد خواستگاریم.
⚜از اولین سفر #سوریه که برگشت گفت:"زهرا جان،واست یه هدیه مخصوص🎁 آوردم..."یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:زهرا،این یه تسبیح مخصوصه📿
⚜به همه جا #تبرک شده وبا حس خاصی واست آوردمش این تسبیحو به هیچکس نده❌!تسبیحو بوسیدم و گفتم:خدا میدونه این مخصوص بودنش چه #حکمتی داره.
⚜بعد #شهادتش،خوابم برام مرور شد.
تسبیحم سبز بود که یه شهید🌷 بهم داده بود.
راوی:همسرشهید
#شهید_امین_کریمی
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
هر #شهیدی را که دوستش داری
#کوچه_دلـت را به نامش کن
یقین بدان
در کوچه پس کوچه های
پر پیـچ و خم #دنیـا
#تنهـایـت نمےگذارد ...
#شهید_علی_خلیلی
#دلتنگ_داداش_علی
➕ @asganshadt
🍃❤️🍃#خاطرات_شهداء
#طنــــزجبهـــه
😂😍(( #رسم_خاص))😍😂
وقتی #شهید پیدا نمیشد یه #رسم_خاص داشتیم. یکی از بچه ها رو می گرفتیم و بزور می خوابوندیم تا با بیل مکانیکی🚜 رویش خاک بریزن اونم التماس کنه تا شهدا خودشون رو #نشون بدهند تا ولش کنیم ...
اون روز هر چه گشتیم #شهیدی پیدا نشد، کلافه شده بودیم، دویدیم و #عباس_صابری رو گرفتیم.
خوابوندیمش رو زمین و یکی از بچه ها دوید و بیل مکانیکی رو روشن کرد، تا ناخن های بیل رو به زمین زد که روی عباس خاک بریزه ، #استخوانی پیدا شد.
دقیقا همونجایی که می خواستیم خاکش رو روی #عباس بریزیم ...
بچه ها در حالیکه از شادی می خندیدند ، به عباس گفتند: بیچاره #شهید! تا دید می خوایم #تو رو کنارش خاک کنیم ، خودش رو نشون داد، گفت: دیگه #فکه جای من نیست، برم یه جا دیگه برا خودم پیدا کنم.😂😄
چون تو می خواستی کنارش خاک بشی خودش رو نشون داده ها!!!
و کلی خندیدیم ...😄😄😍
خاطره ای از زندگی #شهیدعباس_صابری
#راوی : شهید مجید پازوکی(شهداےتفحص)
@asganshadt
#شهیدی که بعد از ۱۰ سال خون تازه از بدنش جاری شد...
به یاد
#شهید_عبدالنبی_یحیای
شادی روحش صلوات
👇👇👇
@asganshadt
حاج #همت میگفت:
هرگاه امتداد #نگاهت به #حرام نرسد #شهیدی
#نگاهت_راکنترل_کن
#نگاهت
#نگاهت
#الله_اڪبر
@asganshadt
✍سردار قاسم سلیمانی:
🔻من یک روزی از هواپیما🛬 پیاده میشدم، یک #جوانی را دیدم که از از این شلوارهای مد جدید که معمولا بخشی از این شلوار پاره⚡️ هست، از این شلوارهای جین پاش بود، به من گفت: من میتونم مدافع حرم بشم⁉️
🔹من تعجب کردم😟 گفت: میدونم من را نمیپذیرید🚷 اما میدانی من دوست کی هست؟ گفتم نه، گفت من دوست #سید_ابراهیمَم.(سید ابراهیم از بهترین فرماندهان ما بود، فرماندهان فاطمیون که خودش را به عنوان افغانی جا زد و وارد جبهه شد بعد جبهه او را گرفت و نگه داشت و نگذشت برود و روز عاشورای سه سال قبل به #شهادت رسید)
🔸من تعجب کردم که گفت من دوست سید ابراهیم هستم. #شهیدی که یک خصوصیاتش ترسیم راه است👌 یک تحرک عظیمی و یک معنویت جدیدی ویک دگرگونی جدیدی در جامعهی ما در #جوانان ما در سطوح گوناگون این فرهنگ مدافع حرم ایجاد کرد✅
#سردار_دلها
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt
#شهیدی که دوست داشت بی سر شهید بشود 😢
🌷برادرش رسول#کربلای ۴ شهید و مفقود شد. حاج رضا روی برگشتن نداشت. مراسم چهلم رسول را گرفته بودیم که امد. 🙋♂
طاقت برگشنش را نداشتم. گفتم نرو. ما دین خودمان را به انقلاب دادیم. فردا فرزند تو سرپرست می خواهد!🤚
گفت من باید راه برادرم رسول را ادامه بدهم.💪
برای بدرقه اش تا ترمینال رفتم.
گفت مادر من دوست دارم مثل _#امام_حسین شهید شم. دوست دارم تو هم مثل حضرت زینب گلویم را بوس کنی.
گفتم جلو مردم زشته!
گفت: این وداع آخره.
گلویش را بوسیدم جایی که چند روز بعد با ترکش ها بریده شد و پیکر بی سرش چند روز در آفتاب بود تا برگشت...
🌿🌺🍃🌺🌿
#شهیدمحمدرضاایزدی
سمت: فرمانده تخریب و فرمانده آموزش لشکر 19 فجر
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt