#خاطرات_شهدا
کت و شلوار دامادیاش را
تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇
به بچههای سپاه میگفت:
«برای این که اسراف نشود،
هر کدام از شما خواستید داماد شوید،
از کت و شلوار من استفاده کنید.
این لباس ارثیهی من برای شماست.»😇
پس از ازدواج ما،
کت و شلوار دامادی محمد حسن،
وقف بچههای سپاه شده بود
و دست به دست میچرخید😅😊
هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند،
برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند.😅
جالبتر آن که،
هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛
به #شهادت میرسید!😢💚
#خانم_فاطمه_فخار
#همسر_شهید
#شهید_محمدحسن_فایده
#ازدواج_موفق #ازدواج_آسان
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt🌹☘
از رفیق جینگ شهید علی ماهانی نقل شده که :
#خاطرات_شهدا
روزی رفتیم «خانه عمه » تا علی آقا با مادرش تماس تلفنی بگیرد
حال و احوالی بپرسد آن روز ، علی آقا شماره را گرفت و با مادرش صحبت کرد
من متوجه رفتارش بودم
دو زانو نشسته بود، مثل اینکه مادرش روبه روی اوست
آنقدر هم متواضعانه و آرامش دهنده گفت وگو می کرد
که این آرامش ناخودآگاه به من هم منتقل شد
من هیچ وقت این روز را فراموش نمی کنم
که از پشت تلفن با مادرش چنین با ادب و متواضعانه صحبت کرد
#شهید_علی_ماهانی
#خاطرات_شهدا
✍مرد انگلیسی گفت «شما خیلی غیر واقع بینانه با مسائل برخورد میكنید. این طور جلو بروید تحریم میشوید». بهشتی گفت:
«انقلاب ما انقلاب آرمانها است نه تسلیم به واقعیتها. همان نان و پنیر برایمان كافی است».
#شهید_بهشتی
برگرفتہ از کتاب صد و ده دقیقہ تا بهشت📕
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt💚
#خاطرات_شهدا🌷
🌹 اوایل که اعزام شدیم به سوریه، هر فردی را مسئول کاری کرده بودند، یکی از مسئولیت های آقا محمد آب رسوندن به خط بود، پیش خودم گفتم این همه راه اومدیم سوریه، بعد این بنده خدا، راضی شده که با اون مسئولیتی که در سپاه کربلا داشت فقط آب برسونه؟؟
🌷بعد که محمد آقا، بعد اون همه شجاعت و دلاوری هایی که اونجا خلق کرد به شهادت رسید، پیش خودم گفتم: چقدر من ظاهر بین بودم، حضرت عباس (ع) هم روز عاشورا، سقا بود.✨
🌷شهید محمد بلباسی
💠 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 💠
@asganshadt
#خاطرات_شهدا
#فكر_مى_كند_خدا_هم_تيمسار_است!!
🌷برای نماز که می ایستاد، شانه هایش را باز می كرد و سینه اش رو مى داد جلو! یک بار بهش گفتم: چرا سر نماز اینطوری می کنی؟....
🌷گفت: وقتی نماز مى خوانى مقابل ارشدترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ات صاف باشد. با خودم می خندیدم که دکتر فکر می كند خدا هم تیمسار است.
🌹خاطره اى از شهید مصطفی چمران
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt🌹🍃
#خاطرات_شهدا
همسر شهید می گوید: «خواب دیدم که برادرم از جبهه برگشته است و صورتش سیاه شده، به او گفتم: چرا صورتت سیاه است؟ گفت: به خاطر دودهای خمپاره است و شهید را دیدم که به یک طرف افتاده است. صبح که از خواب بیدار شدم برادرم از جبهه برگشته بود. به او گفتم: چرا زود برگشتی؟ تازه که به جبهه رفته ای، که اشک در چشمانش جمع شد و فهمیدم که همسرم به شهادت رسیده است.» محمدصادق قدسی در تاریخ 20/4/1365 و در منطقه ی شلمچه به علت اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
#شهید_محمدصادق_قدسی
#سالروز_شهادت
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt🌹🍃
⇧تصویر باز شود
#خاطرات_شهدا
ماجرای خنده های کارشناسان روسی به #شهید_حسن_تهرانی_مقدم و توسل این شهید به امام رضا علیه السلام و ساخت موشک ...
عنایات #امام_رضا
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌹🍃🍃🍃🍃
گاهی اوقات تو چادر مشغول به
خودمون بودیم که محمد تقی غیبش میزد!
می رفتیم دنبالش ، می دیدیم در حال شستن جوراب
و یا مشغول واکس زدن پوتین بچه هاست....!
#شهید_محمدتقی_سالخورده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#خاطرات_شهدا
شبتون شهدایی🌷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🏴
#خاطرات_شهدا 🕊
#شهید_شوشتری
با دیدن این عکس📸 گفت:
عکس عجیبی است ...
#نشستهها پرواز ڪردند ، 🕊
ولی ما #ایستادهها ،
هنوز هم ایستاده ایم !
کاشکی من هم توی این عکس
آن روز مینشستم ،
بلکه تا امروز #شهید شده بودیم!💔
📎 سردار شهید نورعلی شوشتری✨
نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر
#یادشهداباصلوات
شبتون شهدائی🌷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌷
#خاطرات_شهدا 🕊
#شهید_شوشتری
با دیدن این عکس📸 گفت:
عکس عجیبی است ...
#نشستهها پرواز ڪردند ، 🕊
ولی ما #ایستادهها ،
هنوز هم ایستاده ایم !
کاشکی من هم توی این عکس
آن روز مینشستم ،
بلکه تا امروز #شهید شده بودیم!💔
📎 سردار شهید نورعلی شوشتری✨
نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر
#یادشهداباصلوات
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt 🌸
#خاطرات_شهدا💐
نسبت به بد حجابــے خانم ها خیلی ناراحت میشد بعد از ازدواجمان کہ بہ بازار میرفتیم حس میکردم راحت نیست به من گفت: خانم میشہ من دیگہ بازار نیام؟! وضع حجاب خانم ها نامناسبه.
از این شرایط ناراحت بود و میگفت: خانمها قرارِ با این پوشش بہ کجا برسن...
#شهید_سید_رضا_طاهر
#شـهدا
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌺
@asganshadt
#خاطرات_شهدا
هر وقت برای مرخصی می آمد ،
همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید،
با خنده می گفت:
سلام پدرِ شهید .... خوبی پدرِ شهید...؟!!
با خنده دنبالش میکردم که نگو
این حرف رو پسر ...!
اما حالا که همه بهم میگن :
سلام پدرِ شهید ... دیگه یوسفی نیست
که بخوام دنبالش کنم
شهادت دردرگیری با گروهک تروریستی پژاک
📌راوی : پدرشهید
💚 #شهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهدا_را_یاد_کنید_با_یک_صلوات
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇
@ASGANSHADT
📖 #خاطرات_شهدا
♥️ #عنایت_حضرت_زهرا_س
🥀عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترڪش خورده بود بہ سرش، با اصرار بردیمش اورژانس.
🥀میگفت: «ڪسی نفهمہ زخمی شدم. همینجا مداوام ڪنید».
دڪتر اومد گفت: «زخمش عمیقہ، باید بخیہ بشہ».
🥀بستریش ڪردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد.
یہ مدت گذشت. یڪدفعہ از جا پرید.
گفت: «پاشو بریم خط».
قسمش دادم. گفتم: «آخہ تو ڪه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟
🥀گفت: «بهت میگم بہ شرطی ڪه تا وقتی زنده ام بہ ڪسی چیزی نگی.
«وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدند داخل»
فرمودند: چیہ ؟ چرا خوابیدی؟
عرض ڪردم: «سرم مجروح شده، نمیتونم ادامہ بدم»
🥀حضرت دستی بہ سرم ڪشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو بہ ڪارهات برس.»
🥀بہ خاطر همین است ڪه هر جا ڪه میروید حاج احمد ڪاظمیحسینیہ فاطمه الزهرا (س) ساختہ است ...
سردار عشق و شهید عرفہ👇👇
#شهید_احمد_کاظمی🌷
#شبتون_شهدایی
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈
@asganshadt
#خاطرات_شهدا 📖 #یا_مادر
سوریه ڪه بود پیام داد گفت : خواب عجیبی دیدم بعد از اینڪه ڪلی اصرار ڪردم خوابش رو تعریف ڪرد . گفت : خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد ؛ داشتم با پوتین نماز میخوندم ، یڪی اومد شروع ڪرد به حرف زدن و گفت : نمازت قبول نیست و منم به شڪ افتادم ، بعد از چند دقیقه تو خواب دیدم ڪه یه خانم چادری اومد جلو و گفت : پسرم ازت قبوله خدا خیرتون بده انشاءالله ، تا به خودم اومدم فهمیدم حضرت زهرا رو دیدم و از خواب پریدم .
شهید مدافع حرم ...
#شهید_حسین_معز_غلامی
@asganshadt
3⃣3⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰هاشم دهقانی از #پاسداران جوان تیپ ۳۷ سپاه حضرت عباس (ع) و از رزمی کاران زبده استان بود👌 که قبل از عید به جمع #مدافعان_حرم پیوسته بود پیش از اعزام به سوریه این شهید را از دور دیده بودم اما از نزدیک ملاقات نکرده بودم👥 تا اینکه در ماموریت سوریه با این شهید #همرزم شدم و در اولین روزهای ماموریت به رشادتها و جدیت این شهید🌷 در انجام ماموریت محوله پی بردم.
🔰قبل از #عملیات ۷ اسفند ماه شهید دهقانی را به خوبی نمیشناختم تا اینکه در عملیات ۷ اسفند سال ۹۴📅 با این شهید همرزم همراه شدم و جهت انجام ماموریت به یکی از روستاهای #سوریه آماده شدیم و در شب عملیات، بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء 📿به طرف یکی از روستاهای سوریه حرکت کردیم
🔰شهید دهقانی در این ماموریت #فرماندهی یکی از دسته های گردان را بر عهده داشت و در حین حرکت دسته این شهید پیش رو بود👤 و وقتی عملیات شروع شد در هر محوری که با آتش سنگین💥 دشمن مواجه میشدیم از #شهید_دهقانی خواسته میشود تا در محل حاضر شود و تا زمانی که آتش دشمن را خاموش نمیکرد باز نمیگشت🚷 تا اینکه آن روستا را به تصرف خود درآوردیم لذا در آن شب با شجاعتها و #رشادتهای این شهید جوان آشنا شدم.
🔰بنده بعد از مجروحیت💔 وارد حیاتی شدم و به دنبال من #رزمنده دیگری به نام حاجی رضا وارد حیات شد در آن لحظه به شدت زخمی و ضعیف شده بودم😓حاجی رضا، شهید دهقانی را فراخواند و وضعیت مرا به وی اطلاع داد آنان خواستند مرا به محلی امن منتقل کنند🚑 اما آن حیات تنها یک راه ورودی داشت که از آن ورودی هم امکان تردد وجود نداشت🚫 لذا مجبور بودیم از دیوار بپریم.
🔰از انجایی که به شدت #مجروح شده بودم امکان پریدن از دیوار وجود نداشت و آنان نیز از وضعیت جسمی من ناامید شده بودند😔 تا اینکه شهید دهقانی ازم خواست به طرف دیوار حرکت کنم و با کمک وی توانستم از دیوار عبور کنم💪شهامت شهید هاشم دهقانی در آن زمان مثال زدنی بود که موجب شد #نجات یابم.
🔰در بیمارستان #حلب بودم که از رزمندگان خبر نحوه زخمی💔 شدن دهقانی را شنیدم به طوری که #تکفیریها برای بازپس گیری به این روستا حمله ور شده بودند و چند تن از پاسداران جوان با #شجاعت تمام در مقابل تکفیریها ایستاده بودند که از جمله آنان شهید دهقانی🌷 بود که با نهایت تلاش در مقابل دشمن ایستادگی و دفاع کرده بود که در نهایت وی بر اثر مجروحیت #قطع_نخاع شده و حرکت برای این شهید غیر ممکن شده بود.
🔰از آنجایی که به علت مجروحیت از #منطقه خارج شده بودم دیگر خبری از وی نداشتم😢 تا اینکه #خبر_شهادت این جوان دلاور را شنیدم.
راوی: حجت الاسلام رضایی
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا
#سالروز_شهادت🌷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌹
@asganshadt
#خاطرات_شهدا 🌷
#شهید_محمدابراهیم_همت❤️
ساعت یڪ و دو نصف شب بود
صدای شُرشُر آب می آمد
یڪے ظروف رزمنده ها رو جمع کرده بود
و خیلے آروم ،
به طوری که کسے بیدار نشود ،
پای تانکر آب مےشست...
جلوتر رفتم...
دیدم حاج ابراهیم همتِ ،
فرمانده ی لشڪر ...
✨انسانهای بزرگ هر چه بالاتر می روند
خاڪے تر می شوند....
این خصوصیت مردان خداست، خدایےشویم...
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#سردار_خیبر
#سالروز_شهادت
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
#خاطرات_شهدا
🔻راوی: همسر شهید
🔅من احساس ميكنم در چند سال زندگي با آقا مصطفي به كمال رسيدم. ايشان خصوصيات رفتاري خاصي داشت. يكي از خصوصيات رفتاريشان روحيه تلاش و همت مسئوليتپذيري بود. اهل سستي و تنبلي نبود حتي در وصيتنامهاش نوشته است براي اين انقلاب سستي نكنيد. خيلي پرتلاش و خستگيناپذير بود. براي خدا كار ميكرد و اهل ريا نبود. در نهايت تواضع و فروتني بود. اگر جايي كار انجام ميداد دوست نداشت كسي ببيند. حتي سوريه رفتنش را دوست نداشت كسي بداند حتي اخيراً مسئوليتهايي به او دادند و كسي خبر نداشت. مصطفي در عين دينداري روحيه شادي داشت. بد اخلاق نبود. با بچهها در كنار او احساس خوشبختي ميكردم. آقا مصطفي با روحيه و قوي بود. سال 94 يكبار در سوريه زخمي شد، اما ميگفت چيزي نشده و سعي ميكرد نگرانش نشويم
مادرشهید: «اوایلی که شهید شد با عکسش صحبت میکردم و می گفتم لحظه شهادت بر بالینت چه کسی بود? یک روز همسرش به من گفت خواب آقا مصطفی را دیدم که گفته است زمانی که زخمی شدم امام حسین (ع) به کنارم آمد.
🔅شهید مصطفی زال نژاد
عمو مصطفی کجایی دلم برات تنگ شده 😭
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
3⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه💔
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@asganshadt
#خاطرات_شهدا 🌷
سال دوم طلبگی بودم. همین که وارد کلاس شد بنا کرد به پرسیدن درس روز های قبل. از قضا آن روز بدون مطالعه در کلاس نشسته بودم. نوبت به من رسید. گفتم بلد نیستم.❗️
با ناراحتی گفت: علی؛ از کلاس برو بیرون. خیلی دلگیر شدم😞. با خودم گفتم مثلا این جا حوزه علمیه است. آدم رو جلوی جمع ضایع می کنند. می خواستم دیگر به او سلام هم نکنم. غرورم جلوی ۳۰ نفر شکست. مجبور بودم که روزهای بعد هم در کلاس شرکت کنم.
فردا دوباره سر کلاس رفتم.
دیدیم که برای همه ی کلاس شیرینی و آبمیوه خریده❗️. بین بچه ها توزیع کرد. نشست روی صندلی اش و با تواضع تمام گفت: از بچه هایی که دیروز از کلاس بیرونشان کردم، معذرت می خواهم. من را حلال کنند.❤️
برایم جالب بود که یک استاد حوزه به راحتی جلوی ۳۰ نفر به اشتباهش اعتراف می کند و از همه حلالیت می طلبد. شاید حتی حق هم با او بود. نمی دانم.
خبر نداشتم که با شکستن نفسش قرار است از خدا یک جایزه ی ویژه بگیرد💔. نمی دانستم. خیلی چیزها را نمی دانستم و خیلی چیزها را نمی دانم.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسن_دهقانی
#شهید_روز_اربعین
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠امر به معروف و نهی از منکر عملی
🔰یک روز توی #خیابون احمدآباد مشهد در حال راه رفتن بودیم که حسین آقا از اوضاع #حجاب و پوشش خانم ها🙆 در اون مکان به شدت ناراحت شد😔
🔰گفت جرات نمی کنم #حتی_لحظه ای روبه روم رو نگاه کنم. گفت: مگر این خانمها که این طور وارد خیابون میشن #برادر یا شوهر ندارند⁉️ بعد متوجه صدای اذان مغرب شد🔊 و گفت: دیگه امر به معروف و نهی از منکر #زبانی فایده ندارد❌
🔰رفت از جلوی یک مغازه، یک #کارتن اورد و من متعجب او را نگاه می کردم😦 کارتن را باز کرد و ایستاد و با #صدای_بلند شروع کرد به اذان گفتن🗣 مردم همه نگاه می کردند.
🔰اصلا نگاه های مردم براش مهم نبود❌ شروع کرد به #نماز خواندن. من خیلی خجالت کشیدم😥 رفتم یک متر آن طرف تر ایستادم👤 کاش آن روز می رفتم و #باافتخار کنارش👥 می ایستادم.
🔰آدم هایی که در حال رفت و آمد بودند، مثل آدم های #متحجر به او نگاه می کردند😦 نمازش که تمام شد #کارتن را برداشت و گذاشت سرجاش و گفت: الان 💥باید با #کارعملی امر به معروف را انجام داد و من الان معنی حرف یک سال پیش او را می فهمم😔
#راوی_همسر_شهید
@asganshadt
#خاطرات_شهدا 💌
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت .☺️
اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت .
در مناسبتهای مختلف بهصورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت .
اغلب با ماشین🚙 دوستهایش میرفت .
وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد .
عاشق کربلا بود .✨
حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت .
یک بار، یک کربلای سه روزه رفت . میخواست شب جمعه را کربلا باشد .
وقتی عراقیها گذرنامهاش را دیده بودند،به او گفته بودند:
أنتَ مجنون
#شهید_حسین_هریری
هرگاه 🌙شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد میکنند....
@asganshadt
9⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
#رزق_محرم
☘️ #سلامبࢪابࢪاهیم ☘️
🔰ابراهيم در اول #ارديبهشت سال 1336📅 در محله #شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍
او #چهارمين فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، #مشهدي محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت.
او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با #شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد.
🔰ابراهيم نوجوان بودکه #طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس #ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت #ديپلم ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد.
🔰حضور در #هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه #محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود.
در دوران پيروزي انقلاب #شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به #آموزش و پرورش منتقل شد.
🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با #ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.
در #واليبال وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در #ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان #جنوب مشاهده کرد.
🔰حماسه هاي او در اين #مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي #جنگ تداعي مي کند.در #والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥#گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند.
🔰سرانجام در 22 #بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از #خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه #گمنامي صفت ياران محبوب خداست.
خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد.
#ابراهيم سال هاست كه #گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي #راهيان نور.💥
بࢪگࢪفتھازڪتابسلامبࢪابراهیم📚
#محرم
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
#رفاقت_با_شهدا
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt
#خاطرات_شهدا🌷
🌻در دوره #آموزشی بسیج، یک شب رسول، من را کنار کشید، حالا آن موقع سیزده ساله بود، گفت: آقا #مرتضی شما آدم خوبی هستید و من به شما اعتماد دارم، یک چیزی میخواهم بگویم، فقط از شما میخواهم که به هیچ کس نگویید، تاکید کرد که به پدرم نگویید،
🌻به #مادرم نگویید، به برادرم روح الله نگویید، من اول فکر میکردم یک کار خطایی کرده یا #تقصیری از او سر زده، گفتم: خوب بگو، گفت:
آقا مرتضی شما آدم #پاک و مومنی هستید، دعایتان هم مستجاب میشود، دعا 🤲کنید ما #شهید بشویم، من همانجا چشمم پر اشک 😢شد، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه، که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما #سبقت گرفته.
#شهید_رسول_خلیلی🌷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt
#خاطرات_شهدا🌷
🔰در روضه ی مادر حرف از کوچه و #سیلی که می شود، از #در_سوخته و غلاف شمشیر، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مشت در روضه ی ارباب، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، #معجر_سوخته و #گوش بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود ...😭
🔰خادم #الحسین هایی که در روضه #حضرت_زهرا بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمیبی_حرمتی شودمحمد محمدی، نوکری بود که درس #روضه را از بر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.ایستاد و به #وظیفه اش عمل کرد.وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم.
🔰برای #دفاع از ناموس کشورش، جانش را داد.دلم شکست 💔وقتی فهمیدم از #پهلو به او چاقو زده اند.گویی سرنوشت #مادر قسمت فرزندان است...آمر به معروف قصه ما شهید شد اما #ایثارش در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که #قلب 🧡شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ #اهل_بیت است و با ذکر #حسین بی تاب می شود
🔰 قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی #شهید_خلیلی می رود. اویی که در راه #امر_به_معروف جان داد اما حرف ها و #زخم_زبان ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کردخلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه #چادر_خاکی و بازار تکرار نشود. به بانویی #اهانت نشود، پیش چشم مردی ناموسش.
🔰چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با #حجاب غریبه شده اند .بی خیال تمام #طعنه ها و #کنایه ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون #محمدها، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان..
•••❀•••
#خاطرات_شهدا♥️
همیشه می گفت 🗣 #سرباز_امام_زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده،📚
می گفت من صدای هل من ناصر💪 #امام_حسین(ع) را الان می شنوم.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.🤔
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به#سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم😔، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.👌
میگفت شما فکر کن #امام_زمان (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه😳 من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛😔
امام زمان (عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده که ایشان را خوشحال کند؟
💪
#شهیدمحمدرضادهقان✨
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt