eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
627 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️مادر شهیدان عماد ،جهاد و فؤادمغنیه از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان به شهدای بزرگوارش پیوست ▪️ شهید عماد مغنیه بیشترین تعداد عملیات علیه رژیم کودک کش اسرائیل را در جهان عهده دار بود 🌷شادی روح این مادر بزرگوار که معروف به«ام المقاومه»بودند و فرزندان شهیدش صلوات
🌸 همسایہ شاد" ... سعے مےڪردم ڪہ اعتقادات را بہ شڪل عملے در وجود فرزندانم پرورش دهم . امربہ معروف هم یڪے از همان اعتقادات بود . از ڪودڪے یاد گرفتند ڪہ اگر مادر پوشش تیره و مشڪے دارد یعنے آن شب عزا و ماتم است . شب شهادت یڪے از امامان بود و آن شب پوشش من در خانہ مشڪے بود . آن موقع دو فرزند داشتم ، محمدرضا هفت و خواهرش یازده سالہ بود . برایشان از آن امام تعریف ڪردم ، بہ دقت گوش ڪردند و موقعیت آن شب را فهمیدند ، اما همسایہ بغلے ما جشن گرفتہ بود و آهنگ هاے شادے را با صداے بلند پخش مےڪرد . نگران شدم ڪہ در تصور ڪودڪانہ آنها دوگانگی ایجاد شود ، از قبح‌شڪنے عمل همسایہ در شب شهادت گفتم . مهدیه تصمیم گرفت تا امر بہ معروف ڪند و خودش را آماده این ڪار ڪرد . درب خانه همسایہ را زد ، محمد ڪہ روی خواهرش تعصب داشت در چارچوب در ایستاد و مراقب خواهرش بود ڪہ اگر اتفاقے براے خواهرش افتاد بہ ڪمڪش برود . خوشبختانہ امر بہ معروف ڪودڪانہ آنها نتیجہ داد و صداے آهنگ قطع شد . 💎@asganshadt 💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
🌷 💠در آرزوی ازدواج با شهید ابوالفضل راه چمنی  🔰 شهید راه چمنی متولد اسفند ماه 1364 و از 19 سالگی مربی تاکتیک در پاسداران انقلاب اسلامی ایران 🇮🇷بود 🔰من متولد 1374 بودم و با آقا ابوالفضل نسبت داشتیم و چند باری او را دیده بودم👀، در دوران دبیرستان و نوجوانی رسیدن به ایشون بود 🔰تا این که پدرم خبر داد که و خانواده اش به خواستگاری می آیند☺️ بعدها به من گفت که تا مدت ها مرا داشته است. 🔰در روز خواستگاری از کار خود گفت و احتمال این که به برای ماموریت خواهد رفت ولی من به دلیل علاقه به او💞 و ایمان قلبیش اش جواب مثبت دادم✅ 🔰و با 14 سکه بهار آزادی و یک به درخواست آقا ابوالفضل در شهریور ماه 1390 به عقد💍 او درآمدم. راوی: همســرشهید @asganshadt
🌹کلیپی با تصاویر شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم با مداحی حاج مهدی رسولی در سایت زیر 🌺 http://shidalimiralizadh.blog.ir
🍃❤️ 📝 به روایتی از هم رزم شهید : 🍃| بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و برگردند سوسنگرد 🎌 حسین میگفت: هویزه توی دل دشمنه و ما از اینجا میتونیم به عراق ضربه بزنیم.✊شخصاً هم با بنی صدر صحبت كرده بود... ولی وقتی كه دید راه به جایی نمیبره، نامه ای✉️ به آیت الله خامنه ای نوشت در این باره كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر هست، ولی میمانیم!✌️ چهارم دی 1359 بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دلی استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند.💪 هیچ كس زنده نماند!😔✋ عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند.😭 بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای. ✋|🍃
✅چه شانسی داشتیم 💢روایتی از همراهی با امام خامنه ای در بازدید از مناطق زلزله‌زده کرمانشاه 🔸 توی یکی از چادرها مردی بود؛ اجازه گرفتم، کفشم را درآوردم و داخل شدم. حدس زدم چون مرد داخل چادر هست آقا وارد آنجا می‌شوند. دو زن جوان هم داخل چادر بودند و زنی سن‌دار. چادر را خودشان علم کرده بودند، با نِی و نایلون. حدسم درست بود: آقا جلوی چادر ایستاد. 🔹به کیومرث گفتم: برو جلو تعارف کن. کیومرث دستپاچه بود، بچه را داد بغل یکی از زن‌های جوان و رفت جلوی ورودی چادر. کیومرث دست دراز کرد و دست داد. آقا دستش را نگه داشت و داخل شدند؛ سلام و علیک کردند. 🔸کیومرث گفت: نور آوردید. آقا با همه احوالپرسی کردند و بعد به نی‌ها اشاره کردند و چادر و پرسیدند: این‌ها را خودتان ساختید؟ زن‌ها جواب مثبت دادند. آقا دعایشان کردند؛ یک قدم جلوتر رفتند و با نوک انگشت‌ها لپ بچه‌ای که بغل یکی از زن‌ها بود را گرفتند و بعد همان نوک انگشتانشان را بوسیدند. 🔹خیلی زود هم از چادر خارج شدند. همراه آقا پسرشان هم داخل آمدند. وقت بیرون رفتن شنیدم که یکی از زن‌ها به دیگری گفت: چه شانسی داشتیم، بزرگترین افتخار نصیبمان شد. 🆔👇👇👇 @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣8⃣5⃣ 🌷 💠آقا بود 🔹 را مراد میدانست و خودش را مرید😊 . ۵۷ را انقلابی نجات بخش✌️ برای مردم دنیا میدانست.آنقدر ذوب در شخصیت امام شد.که سال ۶۰ به او و گروهش لقب دادندو سال‌۶۲‌امام خطاب به فرمود🎤: 🔸شما هم هستید در دفاع از مظلوم👊 لحظه ای درنگ نکرد🚫.حتی برای کفش پوشیدن.شاید تمام سرویس های دنیا به دنبال او بودند.اما او از کار های عملیاتی نداشت و هرجا که لازم بود شخصا حاضر می‌شد👌 🔹کار به جایی رسید که مجبور شد اینگونه از او تعریف کند:✓تیزهوش و دقیق ، ✓تیراندازی ماهر ،✓ برنامه ریزی حرفه ای😎،✓کسی که هیچ قراری را با تلفن ☎️هماهنگ نکرد ، ✓هر روز ماشینش🚕 را عوض میکرد ، ✓هیچ وقت در یکجا نخوابید❌ 🔸اگر از یک در وارد ساختمانی🏢 میشد از در دیگر خارج میشد و... خلاصه بود.ثمره زندگی فرزندی بود که نه در سواحل دریاهای اروپا و .بلکه در جبهه های مقاومت آفتاب🌞 سوخته شد؛عرق ریخت ، زحمت کشید😪 ، 🌷 و نـامـش را در تــاریــخ🗓 جــاودانـه کــرد: شادی روحشان 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
😁😁😂😂 😜 .... ⭐️در جبهه به خصوص در ماههای گرم سال😥معمولآ نیروها به دلیل فاسد شدن غذا مشکل گوارشی پیدا می کردند.😷 در این مواقع ایستادن در صف گلاب به روتون دستشویی😝باعث حکایات شیرین و طنز زیادی می شد،که خالی از لطف نیست !😁 بعضی روزهانهار مرغ 🍗می دادند.این مرغ در مقایسه با غذاهای دیگه ای که تو جبهه می دانند ،قابل مقایسه نبود. 😉 بچه ها چشم انتظار بودند تا ببینند کی نوبت مرغ میشه. 😋 آخه یکی از نشانه های نزدیک شدن به عملیات پبدا شدن سروکله ی مرغ بود! 😆😆 معمولا روزهای نزدیک به عملیات چاق و چله مون می کردند!😜😁 یه روز جای شما سبز نهار مرغ دادند. از قضا به دلیل دوری محل طبخ این مرغ زبون بسته با سنگرهای بچه ها ، فاسد شده بود و همین قضیه کار دست همه داد!😖😫 صف دستشویی راه افتاد و همه مشغول شدند.از شما چه پنهون ما هم  خیل رزمندگان در صف پیوستیم.😰 اونجا چشممون به یکی از فرماندهان لشکر افتاد. این مرغ دردسر برای همه درست کرده بود.😱 هرچه در دستشویی منتظر بودیم تا اون بنده ی خدایی که داخل بود بیرون بیاد، فایده ای نداشت!😑😶 هرکه از راه می رسید به اون رزمنده تکه مینداخت. اما فایده ای نداشت که نداشتد. هرچه صدا می زدیم ، جواب نمی داد. 🗣 آخر کار با مشت 👊لگدی به بچه ها به درب زدند، یه جواب شنیدیم که همه قانع شدیم! این برادر گفت: به یه شرط من از دستشویی بیرون میام ، اون هم باید اجازه بدهیید که تا بیرون آمدم مجددأ خودم بروم داخل😳😂 💠راوی: علی شیرزادی @asganshadt
بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست؟ بی خامنه ای ندای یا مهدی(عج) چیست؟ هر کس نشد فدایی خامنه ای بی شک تو بدان فدایی مهدی(عج) نیست.
✅خاطره ای عجیب از یک شهید 🍃سوار یک ماشین شدیم. ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می رفت. یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم. 👌 اما در آن لحظه آخر فریاد زدم: 🌹یا صاحب الزمان (عج). 🍃در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم. 👌در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم؛ و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد. 🌻 روایتگری شهید نیری 📚منبع:کتاب عارفانه،ص۳٨ شهدا با شهدا @asganshadt
🔹 پیامبراکرم(ص)می فرمایند: ‌ 🍃 چه بد بنده اى است ( کننده)! اگر خداوند متعال قيمت ها را كاهش دهد، او اندوهگين مى شود و اگر گران كند شاد مى گردد. ‌ 📚كنز العمّال: 9715 🆔 @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا ابوالفضل نماز هاشو😇 همیشه اول وقت میخوند🙂 ؛ هر وقت که مسافرت می‌رفتیم هر جا موقع نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند همیشه تاکید بر نماز اول وقت داشت 😊 اصلا اهل غیبت😱 نبود اگه در جمعی بود که غیبت پیش میومد بحث رو عوض😕 می کرد . از مهربونی☺️ هر چی بگم کم گفتم فقط اینو بگم که بی توقع کمک میکرد و کمکش رو هیچ جا فاش نمی‌کرد و هیچ وقت در مورد موضوعی قطعی صحبت نمی کرد ودر جواب سوالات دیگران در مورد موضوعی جواب ان شاءالله 😍و اگر خدا😍 بخواد میداد . این اواخر بر نماز شب مداومت داشت خودم دیدم در قنوت نمازش دعا را با گریه😭میگفت تا ازش سوال نمی شد حرفی نمی زد . در مورد کارش میگفت هر چی کمتر بدونی برات بهتره😉 ؛ خدایی هیچ وقت از کارش سوء استفاده نکرد . چند روز قبل از ماموریتش براش کلیپی از شهدای مدافع حرم گذاشتم دیدم حال عجیبی شد اشک تو چشماش جمع شد😔 و از اتاق خواب رفت تو حال شروع کرد گریه کردن 😭 تا حالا این حالش و ندیده بودم مطمئنم از شهدا شهادتش رو همون روز گرفت شهید ابولفضل راه چمنی @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤💌❤ 🔸#وصیت_نامه 🔹بعد از جنگ #سه_دسته خواهید شد عده ای #پشیمان عده ای #بیخیال و عده‌ای در حال #دق_کردن و #غصه_خوردن 🌷#شهید_حمید_باکری @asganshadt
ما به یارى خدا تا نابودى کامل دشمنان اسلام و به خصوص در مقابل آمریکاى جهانخوار ایستادگى خواهیم کرد حضرت روح الله (ره)، ج ۱۲، ص ۲۴۱ @asganshadt
❁ ﷽ ❁ نبـود.. و مـا بـودش ڪردیـم عصـاے موسـے نداشتیـم ... امـــا یـقیـن ابراهیـم چـــــرا ... @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 💠گمنام آشنا سلام! 🌾باز تکرار حضور ناگهان تو و سلامهای دستپاچه من! هراز چندگاهی میشوی به خواب عقربه های ساعت⏰ هایم تا فراموش نکنم🚫 اروند خروشان و کوسه هایش را. های گم شده در والفجر8 وکربلای 4را. 🌾زخم های دهان باز کرده و غروب سرخ 🌥هویزه را. تو می آیی مثل همیشه . ! ومن چه ساده دل میبندم💞 مثل قبل . دوباره میروی از پس یک تشییع ⚰کوتاه نیم روزی و من هم دل برمیدارم💕 و سلامهایم را بدوش میکشم و به سمت فردا به آن نمی دانم کجا و کجا… 🌾اما دل خوشم به دیگر که معلوم نیست باز کی از راه برسد 😔. امان ازاین تجربه های مکرر ! این بار که بیایی دلم هزار تکه است💔 برای هزار بغض نشکسته😢,هزار حرف نگفته,هزار فریاد فرو خورده,هزار شعر نگفته, هزار راه نرفته… 🌾شیون شعرم به زاری نمیرسد❌ اما دلم خوش است که میدانی چقدر زخم هایم را پنهان کردم و آرام دست به دیوار گرفتم و بر خواستم ,چقدر دردهای ناگفته ام را روی هم ریختم تا ناله زدم😭 🌾قربان درد دلت ! گمنام آشنا💫!در این روزهای کج خلق و دل واپس چقدر لازم است حتی اگر آمدنت دلیلی شود بر بلند شدن غبار تشکیک🌫 و دعوای تکراری خودی ها برسر نقطه چین های ! 🌾چقدر لازم است بیایی و دستی بکشی به سرو گوش شهری که کر شده از شیهه ماشین ها🚗.شهری که زیر آوار فریادهایی که بر سر هم میکشیم همهمه گم شده است😞. تشنگی شهر جگرم را و چقدر حضور ناگهانت لازم است برای آدمهای 【عقل منهای درد】 , 【آدمهای عافیت طلب】 , 【آدمهای عشق به علاوه پول 】, 【مردان زن به توان بیست】 , 【زنان تکاثر و تفریح】بیا و ببین آدمهایی که در بزرگراههای هایشان گم شده اند!! 🌾بیا و سنگینی این بار دل را با من شریک باش! به یاد مردابهای مجنون که حالا گم شده بین این همه رنگ وبو.چه خوب شد که تا دیگر نذر کنار مزار نداشته ات محال نباشد. ! همین که هر از چندگاهی دستهایم به نوازش گوشه ای از پرچم تابوت⚰ تو تبرک شود , همین که نگاه سوخته ام بدرقه خاکی🌷 و خسته ات باشد بس است برای دل خوشی من و این دل ویرانه💗 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
🌿🕊🌹🕊🌹🕊🌿 😍 # شهید_مجید_پازوکی: وصیت من به تمام راهیان حفظ حرمت و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان عج.... 🕊| @asganshadt 🌿🕊🌿🌹🌿🕊🌿🌹🌿🕊🌿🌹🌿