حق تأهل از طبیعی ترین حقوق بشری است. هیچ بشری را از این حق به هیچ نامی و تحت هیچ عنوانی نمیتوان محروم کرد.
حق تأهل حقی است که هر فرد بر اجتماع خود پیدا میکند. اجتماع نمیتواند کاری بکند که نتیجتاً گروهی از این حق محروم بمانند.
(نظامحقوقزندراسلام، ص۳۱۲)
#مناسبتی
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۹۴❤️ چم امام حسن حسين اهل الكرم براي اولين عمليات هاي
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام برابراهیم۹۵❤️
خودروهاونفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش مي سوخت.
مــا هم ســريع از منطقه خطر دورشــديم. پس ازچند دقيقه متوجه شــديم تانك هاي دشمن به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از داخل شيارها و لبه تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم. با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند.
محل مناسبي را در پشــت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد!
فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد مي مانيم شما سريع حركت كنيد.كاري نمي شــد كرد، خشاب هاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با
ناراحتي از آنها جدا شديم و حركت كرديم.
اصلا همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقشه ها بود. اين موضوع
به پيروزي در عمليات هاي بعدي بسيار كمك مي كرد👌.
از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض ميكنند و با ژ3 به سمت هليكوپتر تيراندازي مي كردند.
هليكوپتر عراقي هم مرتب با دور زدن به سمت آنها شليك مي كرد. دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نمي آمد. يكي از بچه ها كه خيلي ابراهيم را دوســت داشــت گريه مي كرد، ما هيــچ خبري از آنها نداشتيم. نميدانستيم زنده هستند يا نه.🤔
يادم آمدیک روز كه بيكار داخل شــيارها مخفي بوديــم، ابراهيم با آرامش خاصي مسابقه راه انداخت و بازي مي كرد. بعد هم لغت هاي فارسي را به كرد هاي گروه آموزش مي داد.
آنقدر آرامش داشت كه اصلا فكر نمي كرديم در ميان مواضع دشمن قرار گرفته ايم😌.
وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد😳!
ادامه دارد...❤️
🍃ثروت زمین و آسمان
بارها با تو در این باره نجوا کردهام؛ اما هر بار که به آن فکر میکنم، تنم میلرزد و وجودم پر میشود از ترس. تو اگر بیایی و از من مالم را بخواهی، آیا من برای تو چیزی خرج میکنم؟ آیا به قدری دل از مال دنیا کندهام، که برای خرج نکردن هزار بهانه برایت نیاورم؟ یا نه، با بهانهتراشی اگر نشد، شده حتّی با التماس و اگر نشد، با نشنیدن فرمانت، مالم را به قلبم میچسبانم و خرج تو نمیکنم.
باور کن نمیدانم اگر آمدنت را منوط کنی به خرج کردن از سوی من، چه کار میکنم؟ هر چه دارم را فدایت میکنم، یا نه، پیش خودم میگویم میخواهی بیا و میخواهی نیا، من برای آمدن تو خرج نمیکنم؟
دنیا با هزار دلیل و بهانه گرفتارمان کرده. مالمان را برای آیندهای نگه داشتهایم که میترسیم بیاید و ما فقیر باشیم؛ ولی امروزمان را در اوج نداری طی میکنیم و بیخیال هستیم. مگر ندارتر از کسی که تو را ندارد هم هست؟
تو همۀ ثروت مایی، کاش این را باور میکردیم و هستیمان را خرجت میکردیم!
شبت بخیر ثروت زمین و آسمان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
📌@ashabakharazamani
ضمن تبریک به صاحب لیدی و آرایشگر به خاطر این کار بی اهمیت☹️ به طور ویژه از «شریعت نامه» نام ببریم که رنگ و لعاب خاصی به مطلب داده و در عادی سازی سگ گردانی و تشویق به آرایش هاپوها 🐕🐶 نقش مهمی ایفا کرده😳😣
#فرهنگ_ضد_فرهنگ😏
#شریعت_نامه_لیدی😩
#شهر_بیدار_بماند✅
🌺🌺آغاز هرروزمان با قرآن🌺🌺
#رهبر_معظم_انقلاب : ♥️
تلاوٺ روزانه قرآن را فراموش نکنید؛
ولو یڪ صفحه، ولو نیمصفحه...✨
◈قرآن را هر روز بخوانید؛
با قرآن ارتباطتان را برقرار کنیـد..🌹
ثواب تلاوت این صفحه را هدیه کنیم
به روح شهید موسی رجبی
و فعالیت امروز کانال ان شاءالله متبرک به نام این شهید بزرگوار خواهد بود.❣
#صفحه۲۸۶قرآن مجید
📌@ashabakharazamani
#سلام_صبحگاهی✋
ای مهر فروزنده ی هدایت👌
یا صاحب الزمان😍
یا حجة الله علی خلقه😍
این تاریکی تا کجای جهان امتداد دارد!؟🌑🌍
جان ناصبور ما دلخوش است😍
به پایان این سیاهی ها🖤
در انتظار روشنای ظهور👌🌅
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجاةِ✋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#سلام_منجی_دلها
#سلام_مولای_من
📌@ashabakharazamani
آقا موسی اولین بار وقتی محمدعرفان یک ساله بود، برای انجام مأموریت به سوریه رفت. سه ماه از او بیخبر بودم. روزهای بسیار سختی را گذراندم.
وقتی برگشت، یک موسی دیگر شده بود. با حال عجیبی فضای زیارت حضرت زینب (سلام الله علیها) را توصیف میکرد. آرام و قرار نداشت. در یک کلام هوایی شده بود و عشق بسیارش به حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز از همان مأموریت آغاز شد؛ تقصیر هم نداشت. سالهای بعد هم که خودم آن سفر را تجربه کردم، همان حس و حال را پیدا کردم.
🖋به روایت: همسر شهید
💚#شهید_موسی_رجبی💚
🌷|#خاطرات_شهدا
24.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 این معیارهای طاغوتی را دور بریزید
🔺رهبرانقلاب اسلامی: چرا بايد بعضى از دخترهايى كه مؤمن هستند، باسوادند، با فرهنگند، اهل دين هستند، به جرم اینکه يك مقدار سنّشان بالا رفته يا چندان از زيبايى بهرهاى ندارند، از نعمت ازدواج و تشكيل خانواده و نعمت تربیت فرزند محروم بمانند. خوشا بهحال آن فرزندى كه در دامن چنين زنان پاكى پرورش پيدا كند. خوشا بهحال آن مردى كه چنين زن پاك و مقدّسى در خانه داشته باشد. اين معيارهاى طاغوتى را دور بريزيد. پدرها! مادرها! تقواى خدا پيشه كنيد در امر ازدواج.
➡️ ۱۳۵۹/۰۸/۰۷
#ازدواج
#واسطه_گری
📌@ashabakharazamani
•
خدا همیشه بهت یه فرصت دیگه میده..👌
خدا وقتی زمین خوردی😢 دستتو میگیره..✋
خدا بعد از سختی ها بهت شادی هدیه میده..😊☺️
خدا آینده ی قشنگی رو برات میسازه..👌
خدا دردت رو تسکین میده..☺️
خدا اونی که میخوای رو برمیگردونه..😍
خدا چیزای رو میبینه و میشنوه که تو نمیبینی و نمیدونی..👌
خدا شونه به شونه همراهِ باهات رفیق،👌
کافیه بهش اعتماد کنی👌👌👌
#تلنگر_و_تفکر...
📌@ashabakharazamani
💫توصیه #رهبرعزیزمان😍 برای شکست بیمارے منحوس #کرونا😷
با هم بخوانیم :
🌹 دعای هفتم صحیفه سجادیه 🌹
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.
وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ،
وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ.فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَدَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ، وَذَاالْمَنِّ الْكَريمِ، فَاَنْتَ قادِرٌ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
⭕️ در نشر این دعا در بین مومنین کوشا باشید
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام برابراهیم۹۵❤️ خودروهاونفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش مي سوخت.
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۹۷❤️
امــا با اصرار بچه ها خيلــي آرام اذان گفت و بعد بــا حالت معنوي خاصي
مشغول نماز شد. ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه
بچه ها خارج مي كرد. حالا ديگر شب شده بود. از آخرين باري كه ابراهيم را
ديديم ساعت ها مي گذشت.
به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان راتا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند. چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد.
هوا كمكم درحال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج مي شديم. بچه ها مرتب ذكر مي گفتند و دعا مي خواندند. آماده حركت شــديم کــه از دور صدايي آمد. اسلحه ها را مسلح كرديم و نشستيم. چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند.
خوشحالي در چهــره همه موج ميزد. با كمك بچه هاي تازه نفس به كمكشــان رفتيم.سريع هم از آن منطقه خارج شديم.
نقشــه هاي به دســت آمده از اين عمليات نفوذي در حمله هاي بعدي بسياركارســاز بود. اين جز با حماسه بچه هاي شجاع گروه از جمله ابراهيم و جواد به دســت نمي آمد. فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش بچه هــا بودند.
با رضــا رفتيم پيش ابراهيــم. گفتم: داش ابــرام، ديروز وقتي هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟
با آرامش خاص و هميشــگي خودش گفت: خدا كمك كرد. من و جواداز هــم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض مي كرديم و به ســمت هليكوپتر تيراندازي مي كرديم.
او هم مرتب دور ميزد و به سمت ما شليك ميكرد. وقتي هم گلوله هايش
تمام شد برگشت. ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع
حركت كرديم. البته چند تركش ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه!
ادامه دارد...❤️
📌@ashabakharazamani
🍃ثروت زمین و آسمان
بارها با تو در این باره نجوا کردهام؛ اما هر بار که به آن فکر میکنم، تنم میلرزد و وجودم پر میشود از ترس. تو اگر بیایی و از من مالم را بخواهی، آیا من برای تو چیزی خرج میکنم؟ آیا به قدری دل از مال دنیا کندهام، که برای خرج نکردن هزار بهانه برایت نیاورم؟ یا نه، با بهانهتراشی اگر نشد، شده حتّی با التماس و اگر نشد، با نشنیدن فرمانت، مالم را به قلبم میچسبانم و خرج تو نمیکنم.
باور کن نمیدانم اگر آمدنت را منوط کنی به خرج کردن از سوی من، چه کار میکنم؟ هر چه دارم را فدایت میکنم، یا نه، پیش خودم میگویم میخواهی بیا و میخواهی نیا، من برای آمدن تو خرج نمیکنم؟
دنیا با هزار دلیل و بهانه گرفتارمان کرده. مالمان را برای آیندهای نگه داشتهایم که میترسیم بیاید و ما فقیر باشیم؛ ولی امروزمان را در اوج نداری طی میکنیم و بیخیال هستیم. مگر ندارتر از کسی که تو را ندارد هم هست؟
تو همۀ ثروت مایی، کاش این را باور میکردیم و هستیمان را خرجت میکردیم!
شبت بخیر ثروت زمین و آسمان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
📌@ashabakharazamani
🌺🌺آغاز هرروزمان با قرآن🌺🌺
#رهبر_معظم_انقلاب : ♥️
تلاوٺ روزانه قرآن را فراموش نکنید؛
ولو یڪ صفحه، ولو نیمصفحه...✨
◈قرآن را هر روز بخوانید؛
با قرآن ارتباطتان را برقرار کنیـد..🌹
ثواب تلاوت این صفحه را هدیه کنیم
به روح شهید حسن قاسمی
و فعالیت امروز کانال ان شاءالله متبرک به نام این شهید بزرگوار خواهد بود.❣
#صفحه۲۸۷قرآن مجید
📌@ashabakharazamani
#سلام_صبحگاهی✋
سلام✋
ای پرمعنا ترین نگاشته ی هستی😍
سُلاله ی آفتاب ...👌
پدر مهربانم😊❤️
چشم وجودمان😍
خیره به نورِ حضور شما ست...☺️
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ✋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#سلام_مولای_من
#سلام_منجی_دلها
📌@ashabakharazamani
🌷شهید حسن قاسمی از زبان «شهید مصطفی صدر زاده»
تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند ما هر وقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم.
یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچههاش برسونیم چراغ موتورش روشن میرفت چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناصها بزنند خندید. من عصبانی شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم ما رو میزنند.
دوباره خندید و گفت: «مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد نیروهاش میگفتن فرمانده بیا پایین تیر میخوری در جواب میگفت: اون تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده...🕊
شهید صدر زاده میگفت: حسن میخندید و میگفت نگران نباش اون تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایی براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید.🥀
#شهید_حسن_قاسمی💚
#مدافعان_حرم🌷
#خاطرات_شهدا🕊
📌@ashabakharazamani