هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
12234-fa-deyan-naer-tabrizi.pdf
2.26M
#امام_حسین_ع
احوالات جوان نصرانی در گودال قتلگاه
هر که آمد بهرِ سر ببریدنش
رعشه بر اعضا فکند از دیدنش
کرد پورِ سعد ، ترسائی جوان
بهرِ قتلِ آن امیرِ دین ، روان
شد چو نزدیک آن جوانبختِ صبیح
دید کاندر مهدِ خون ، خفته مسیح
در شگفتی ماند از آن سِرّ عجاب
کاین به بیداریست یا رب؟ یا به خواب؟
رستخیز است این که از چرخِ برین
آمده روح القدس ، اینک بر زمین
یا که روحُ القُدسِ اعظم جلوه گر
گشته بر مریم به تمثالِ بشر
یا بود این کشته یحیی ، کش ز طشت
خون روان گردیده بر دامان و دشت
یا درختِ موسی است این شعله رو
کایدش صوتِ اناالله از گلو
او همه بر روی شه ، غرقِ نگاه
کش ندا آمد به گوشِ جان ز شاه
کاندر آ ، خوش به هنجار آمدی
گر چه با تمثال و زنّار آمدی
بشکن این تمثال و این زنّار را
چند در آئینه جوئی ، یار را؟
دارد اینک در حریمِ کعبه سِیر
آنچه در آئینه می جستی به دِیر
گر فشانم دستِ عیسی آفرین
صد مسیحا ریزدم از آستین
تو ز سِرّ وحدت اندر پرده ای
زنده یک روح است و باقی ، مرده ای
شد فراموشت مگر آن خوابِ دوش؟
که بگفت عیسیِ مریم به گوش
چون شود فردا نسازی زینهار
هین مرا نزدِ محمّد شرمسار
گفت شاها کیستی بر گو فاش
تا بسوزم گِردِ شمعت چون فراش
نک تو عیسی ، من حواریّ تواَم
جان به کف از بهرِ یاریّ تواَم
تو چنین که پاک و روحانیستی
گر مسیحا نیستی ، پس کیستی؟
گفت من مصباحِ نورِ سرمدم
زادهء حیدر ، سلیلِ احمدم
در نوامیسِ نصارا و یهود
نامِ جدّم فرقلیط و مود مود
ایلیا و شنطیا ، بابِ من است
نامِ من هوشین ، شقیقم هاشن است
خورده پیش از هستی چار اسطقس
آبِ حیوان ، از لبم روح القدس
از دم من گفت عیسی در جواب
اِنّی عبدالله ، آتانی الکِتاب
من به دیهیمِ رُبوبیّت شَهَم
عیسی عبد و من ابو عبداللهم
غسلِ عیسی گر ز نهرِ اُردن است
غسلِ تعمیدِ من از خونِ من است
او ز دار ار شد به چارم آسمان
من به معراجِ سِنان دارم مکان
من فرستادم بِدو انجیل را
تا شود هادی بنی اسرائیل را
گر نبودی عهدِ سلطانِ الست
بُد یکی باقی و هالک ، هر چه هست
زین حدیثِ طُرفه آن فرّخ نژاد
بی محابا سر به پای شه نهاد
کرد روح اللهِ اعظم دیده ور
مرغِ عیسی را به اعجازِ نظر
ننگِ تثلیث از رخِ ناموس شُست
بر یکی پیوست و از باقی گسست
عشق در بتخانه طرحِ کعبه ریخت
دستِ غیرت ، رشتهء مریم گسیخت
زد به آبِ توبه شکلِ دار را
کرد سبحه ، رشتهء زنّار را
گفت کای شهنشهِ اقلیمِ عشق
ای سزای افسر و دیهیمِ عشق
از چه باشد پیکرت در خون غریق؟
گفت معشوق این چنین خواهد عشیق
گفت جسمت پُر ز پیکان از چه روست
گفت پرهای پریدن سوی اوست
گفت با این سطوتِ شیر اوژنت
در شگفتم زین همه زخم بر تنت
گفت این زخمانِ بیرون از شمار
چشمِ خونباریست اندر هجرِ یار
شد چو آن ترسا جوان ، آگه ز راز
لب به تهلیلِ و شهادت کرد باز
کرد شاهش از شرابِ عشق مست
شد به سوی حَربگه ، خنجر به دست
دادِ مردی داد و جان بِدرود کرد
روحِ عیسی را ز خود خشنود کرد
📚آتشکده
مرحوم نیّر تبریزی
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از فرهنگ عاشقی
هرچه سینه زدن های محرّم،
داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛
سینه زدن های فاطمیّه،
رمق می گیرند و مادرانه اند!
همین که دست بالا برود،
بازو و سینه، تیر می کشد ...
#فاطمیه🖤
http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام #فاطمیه
یابن الزهراء...
فرمانروای قلب مُحِبهای فاطمه
ای کوکب منوّر ابنای فاطمه
ای مظهر فضائلِ ربّانیِ علی
ای جلوهگاه سیرت و سیمای فاطمه
فرمانروای اعظم دوران ، امام عصر!
صاحبلوای نصرتِ فردای فاطمه
ای وارث زمین! لَکَ لبّیک ، بر فرج...
...تعجیل کن، دِرَفش تولّای فاطمه !
برچیده میشود به تو بازار شیطنت
شاگرد درس غیرتِ والای فاطمه
همراه با جماعتی از جنس آسمان
کامل کنی تو جهد فُرادای فاطمه
توحید با تو در همه جا پخش میشود
احیاگر شریعت بابای فاطمه
یک عالم است چشم به راه طلوع تو
ای در نقاب ابر! مسیحای فاطمه
یابن الحسن! تو را به گل روی مادرت
برگرد از سفر ، به تقاضای فاطمه
ای در هجوم گرگها در شب هجوم
ای در میان شعله ، تمنّای فاطمه
در کوچه ، بعد سیلیِ آن کافرِ پلید
بودی تو عرض ناله و نجوای فاطمه
دست دعا بلند کن و از خدا بخواه
امر ظهور ، بهر تسلّای فاطمه
یا صاحبالزّمان! به غلامی قبول کن
ما را قسم به عصمت و تقوای فاطمه
#انتظار
#فاطمیه
#محمد_علی_نوری
💔بازگشت علی اکبر(ع) به سوی پدر از عطش
وقتى از دانندهيى كردم سؤال
كه مرا آگه كن اى داناى حال
با همه سعيى كه در رفتن نمود
رجعت اكبر ز ميدان، از چه بود؟
اينكه ميگويند: بود از بهر آب
شوق آب آورد او را سوى باب
خود همىديد اينكه طفلان از عطش هريكى در گوشهيى بنموده غش
تيغ زير دست و زير پا، عقاب
موجزن شطش به پيش رو، ز آب
بايدش رو آوريدن سوى شط
خويش را در شط در افگندن چو بط
گر درين رازيست اى داناى راز
دامن اين راز را ميكن فراز
گفت: چون جمشيد نقش جام زد
پس صلا بر خيل دردآشام زد
هفت خط آن جام را ترتيب داد
هريكى را گونهگون نامى نهاد
پس نمود از روى حكمت، اختيار
ساقى دانندهيى كاملعيار
در كفش معيار وجد و ابتهاج
بادهخواران را شناساى مزاج
مجلسى آراست مانند بهشت
وندر او ترتيب و قانونى بهشت
جمع در او، كهتر و مهتر همه
بر خط ساقى نهاده، سر همه
جام را چون ساقى آوردى به دور
از فرودينه خطش تا خط جور
هيچكس را جاى طعن و دق نبود
از خط او سركشيدن، حق نبود
آرى از قسمت نمىبايد گريخت
عين الطافست ساقى هرچه ريخت
ور يكى را حال، ديگرگون شدى
اختلاف اندر مزاج افزون شدى
جستى از آن دار عشرت؛ انحراف
ديگرش رخصت نبودى انصراف
ور يكى ز آنان، معربد خو شدى
از سرمستى، پريشانگو شدى
از طريق عقل، هشتى پا برون
همرهى كردى ز مستى با جنون
لاجرم صد گونه شرم و انفعال
ساقى آن بزم را گشتى، و بال
جمله را بودى از آن دار الامان
تا بسرمنزل رسانيدن، ضمان
كس نياوردى برآوردن نفس
دست، آنجا دست ساقى بود و، بس
لاجرم فعّالهاى ما يريد
لحظهيى غافل نمانند از مريد
همّت خود، بدرقهى راهش كنند
خطرهيى گر رفت، آگاهش كنند
كند اگر ماند، به تدبيرش شوند
تند اگر راند، عنانگيرش شوند
ساقى بزم حقيقتبين تو باز
كى كمست از ساقى بزم مجاز؟:
💦اكبر آمد العطشگويان ز راه
از ميان رزمگه تا پيش شاه
كاى پدر جان، از عطش افسردهام
مىندانم زندهام يا مردهام!
اين عطش رمزست و عارف، واقفست
سرّ حقست اين و عشقش كاشفست
ديد شاه دين كه سلطان هدىست:
اكبر خود را كه لبريز از خداست
عشق پاكش را، بناى سركشىست
آب و خاكش را هواى آتشىست
شورش صهباى عشقش، در سرست
مستيش از ديگران افزونترست
اينك از مجلس جدايى مىكند
فاش دعوىّ خدايى مىكند
مغز بر خود مىشكافد، پوست را
فاش مىسازد حديث دوست را
محكمى در اصل او از فرع اوست
ليك عنوانش، خلاف شرع اوست
پس سليمان بر دهانش بوسه داد
تا نيارد سرّ حق را فاش كرد
(هركه را اسرار حق آموختند) (مهر كردند و دهانش دوختند)
📚گنجینه الأسرار ، صفحه 120
عمان سامانی
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از نوای مقتل
Mehdi-Rasooli - roye labha-128.mp3
6.79M
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_س
#حاج_مهدی_رسولی
#سینه_زنی
روی لب ها....
نور وُ قدر وُ کوثر وُ طاها...
ذکر نورانی عاشق ها....
تسبیحات حضرت زهراء....
الله اکبر این همه جلال...
الله اکبر این همه شکوه....
الله اکبر در راه علی....
فاطمه ایستاده مثل یه کوه...
صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه
میدونم که...
راز شهادته این اشکا....
رنگ خدا میگیرم من با....
تسبیحات حضرت زهراء
الحمدلله که نوکرتم...
الحمدلله که مادرمی...
الحمدلله از بچگیام...
مادر سایه ی روی سرمی...
صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه
از غصه ها....
چشم عاشقا شده دریا...
ذکر ما میون طوفان ها....
تسبیحات حضرت زهراء...
سبحان الله باغ بهشت و دود
سبحان الله از لحظه ی ورود
سبحان الله پهلو و میخ در
سبحان الله حور و رخ کبود
صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه
@navaymagtal
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فاطمیه_س
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_عصر_غیبت
الحمدلله که نوکرتم...الحمدلله که مادرمی...🏴
سپهبد شهید سلیمانی،خطاب به مادران شهداء: وقتی شما مادرها نبودید و بچههایتان در خون دست و پا میزدند، او را دیدم...
@zameneashk1
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
وصیّت سیاسی..
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سیاسی ترین زن تاریخ بود. چنین وصیّتی یعنی مبارزۀ سیاسی حتّی پس از مرگ نیز ادامه دارد..
@zameneashk1
گلهای خزان
اثر تابع
#اشعار_فاطمی_س
مناسب شام شهادت حضرت زهراء و غربت امیر المومنین ع
شاه کلید شعر:
زمین با پیکر رنجیده ی زهراء مدارا کن
که این پهلو شکسته بر تو باشد میهمان امشب
****************
بر احوالم ببار ای ابر اشگ از آسمان امشب
که من با دست خود کردم گُلم در گِل نهان امشب
مکن ایدیده مَنعَم گر بجای اشگ خونبارم
که میگریم من از هجران زهرای جوان امشب
حسن نالان حسین گریان پریشان زینبم
چسان آرام بنمایم من این بی مادران امشب
نشینم تا سحر گه بر سر قبرت من دلخون
چو بلبل از فراقت سر کنم آه و فغان امشب
گرفتم آنکه برخیزم بسوی خانه برگردم
چگویم گر زمن خواهند مادر ، کودکان امشب
زمین با پیکر رنجیده ی زهراء مدارا کن
که این پهلو شکسته بر تو باشد میهمان امشب
اشعار از مرحوم محمد علی تابع
ابوی محمد حسین تابع منش
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
123.mp3
1.92M
💥🌺💥🌺💥
بوی گلِ سوسن و یاسمن آید/ عطر بهاران کنون از وطن آید....
رهبر محبوب خلق از سفر آمد...😊❤️
@zameneashk1
#زمینه
#حاج_محمودکریمی
#شب_نهم_محرم
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من
زمین و آسمان ببین می لرزد به ناله های من
شدم غریب و قاتلت می خندد به گریه های من
بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
یل دلاورم امیر لشکرم
میان ناله های تو میاید صدای مادرم
صدای وا مصیبتای زینب میاید از حرم
جان جانان منی اما گریان منی
از بس نگران من و طفلان منی
چه شد پناه من یل سپاه من
کجایی آن دمی که اید قاتل به قتلگاه من
کجایی آن دمی که اید اتش به خیمه گاه من