eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
239 عکس
148 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. کیستم من بانوی اسلام، ام المؤمنینم مادر کوثر، امید رحمه للعالمینم آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم بانوی باغ جنان، محبوبه جان آفرینم مثل زهرا دخترم آئینه حق الیقینم بارها از حق سلام آورده جبریل امینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از روز بعثت مصطفا را همسرم من از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من همسرش نه، همدمش نه، بهترین همسنگرم من مؤمنین را، بلکه ایمان را گرامی مادرم من بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من در جلالت هاجر و حوا و مریم را قرینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از بودنم دل برد از دستم محمد در حقیقت روشنی بخش وجودم بود احمد گشته بودم همچنان مشتاق آن روح مجرد بی خبر بودم که از لطف خدای حی سرمد روزی آن یار تمام خلق با من یار گردد می کندحق با نخستین شخص خلقت همنشینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم دختری دارم که خورشید ومه وگردون هلالش شوهری دارم که قرآن گشته نازل درکمالش دختری دارم که می آید سلام از ذوالجلالش حیدری گردیده دامادم که نبوَد کس مثالش حجره ای دارم که جبریل امین روبد به بالش نی عجب گرچرخ گردون سجده آرد بر زمینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم گرچه هستم زن ولی مردانه حق را یاورم من مصطفی را در شهامت بعد حیدر، حیدرم من در دل یک شهر دشمن حامی پیغمبرم من زن، ولی مردانه با ختم رسل همسنگرم من اولین بانوی خلقت را یگانه مادرم من بلکه مام یازده عیسای عیسا آفرینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم گرچه در ثروت کلید گنج ها بودی به دستم گشت تقدیم محمد روز اول بود و هستم جز محمد از خلایق رشته الفت گسستم جان به کف بگرفتم و دل بر رسول الله بستم هم به عالم هم به جانم پشت دشمن را شکستم آری آری دست پیغمبر بوَد در آستینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم من تمام هست خود دادم به راه حی ذوالمن تاخدا هم ازکرامت هست خود بخشیدبرمن ریخت دامن دامنم گل، دست لطف حق به دامن بُضعه ختم رُسل، زهرا مرا شد پاره تن با جمال روی آن گل جان من گردید گلشن بود حتی در رحم همصحبت و یار و معینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم می دهد تاریخ درهرعصر در عالم شهادت من خدا را کرده ام پیش از شب بعثت، عبادت داشتم بر خواجه «لولاک» از اول، ارادت با وصال عقل اول یافتم از نو ولادت در همه زن های عالم شد نصیبم این سعادت تا سر دستم گل رخسار زهرا را ببینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم من خروشان بحرعصمت مادر فُلک نجاتم در کنار خضر رحمت روح را عین الحیاتم فاطمی خو مرتضا توحیدم و احمد صفاتم دین حق شد متکی بر همت و صبرو ثباتم سال عام الحزن شد بر مصطفی سال وفاتم ریخت بر خاک لحد اشک امیرالمؤمنینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم الغرض تا زنده بودم، مصطفی را یار بودم بهر حفظ جان او شب تا سحر بیدار بودم جانِ جانِ آفرینش را زجان غمخوار بودم لحظه لحظه بین مردم مورد آزار بودم با جنایت پیشگان پیوسته در پیکار بودم نظم «میثم» شاهدی باشد ز عزم آهنینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم شاعر:حاج غلامرضا سازگار✍ ............................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ز عمق جان به صوتی منجلی گفت به لحن عاشقانه با ولی گفت خدا فرمود آیا من وکیلم خدیجه جای بله یاعلی گفت... ........... گل به گلزار می رسد آخر دل به دلدار می رسد آخر حق رسول و خدیجه حقدارش حق به حق دار می رسد آخر... .......... ............................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. برای حضرت خدیجه سلام الله علیها از این معامله آری خودش خبر دارد تجارتی که سراسر ، فقط ثمر دارد خدیجه تاجر بازار عشق و مهر و وفاست خودش حساب ‌و کتاب ِ سودوضرر دارد برای هردو طرف‌ این معامله سود ، است در‌ ایـن‌ مـعامـله ، دریایـی از گـهر دارد خدیجه آمده تا زوجة النبی باشد برای کار بزرگی ، که در نظر دارد ... مطاع دین خدا را که بر زمین مانده... به دوش خود بکشد با رسول ، بر دارد کسی که عاشق و دلداده بود می فهمد که عاشقی به چه اندازه ، دردسر دارد کسی که آمده در جاده‌ی سفر تا عشق ز مشکلات ِ سر راه خود ، خبر دارد کسی که پای نبوت نشسته می داند سه سال شِعب ابوطالبش خطر دارد کسی نداند اگر‌هم خدیجه ابتر نیست گمان کنم که حمیرا ، ولی ، خبر دارد خدیجه مادر محبوبه و نجیبی که ... دوازده گل خوشبو ترین ، پسر دارد چقدر خورده غم کربلا ، نمی دانم... کفن ندارد اگر چه ، دو چشم تر دارد روح الله قناعتیان ................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
رسولی که دو دستان خدا در آستین باشد یقینا همسرش باید یکی از بهترین باشد نه ‌ام‌المؤمنین‌باید ‌که مردش غیر ‌آن باشد نه‌ختم‌المرسلین‌باید ‌زنش‌هم ‌غیر این‌باشد زنی‌که تاروپودش‌را همه ‌خرج نبی کرده... سزاوار است دامادش امیرالمؤمنین باشد برای‌ شأن این بانو چه بهتر میتوانم‌ گفت... که‌هست‌انگشترش‌احمد،که‌زهرایش‌نگین‌باشد همان‌که ساره و حوّا ،کنیز دخترش هستند زنی‌که مریم عذرا برایش‌ خوشه‌چین‌باشد نه ام المؤمنین هرگز نشاید گفت بر هر زن اگر چه با رسولان ِ مسـدّد هم نشـین باشد مگرصاحب‌ندارد‌دین‌‌،مگرکه‌هست‌غیراز‌این که‌هرکس می‌رسد از راه‌ام المومنین‌باشد؟ به آن زن باید ام المؤمنین گوییم در عالم که‌حیدر مادرش گفته،که زهرا آفرین باشد سزاوار ست پیغمبر ، نیاورده از او فرزند سزاوارست ‌پیغمبر‌که با‌او نقطه‌چین‌باشید شاعر: ................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. برای حضرت خدیجه سلام الله علیها از این معامله آری خودش خبر دارد تجارتی که سراسر ، فقط ثمر دارد خدیجه تاجر بازار عشق و مهر و وفاست خودش حساب ‌و کتاب ِ سودوضرر دارد برای هردو طرف‌ این معامله سود ، است در‌ ایـن‌ مـعامـله ، دریایـی از گـهر دارد خدیجه آمده تا زوجة النبی باشد برای کار بزرگی ، که در نظر دارد ... مطاع دین خدا را که بر زمین مانده... به دوش خود بکشد با رسول ، بر دارد کسی که عاشق و دلداده بود می فهمد که عاشقی به چه اندازه ، دردسر دارد کسی که آمده در جاده‌ی سفر تا عشق ز مشکلات ِ سر راه خود ، خبر دارد کسی که پای نبوت نشسته می داند سه سال شِعب ابوطالبش خطر دارد کسی نداند اگر‌هم خدیجه ابتر نیست گمان کنم که حمیرا ، ولی ، خبر دارد خدیجه مادر محبوبه و نجیبی که ... دوازده گل خوشبو ترین ، پسر دارد چقدر خورده غم کربلا ، نمی دانم... کفن ندارد اگر چه ، دو چشم تر دارد روح الله قناعتیان✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
افتاد شور و غلغله در طاق نه رواق چون آفتاب دين قدم از خيمه زد برون‏ اين خرگه عزاي تو، اين طارم کبود لبريز خون ز داغ تو پيمانه‏ي وجود وي هر ستاره قطره‏ي خوني که علويان در ماتم تو ريخته از ديدگان فرود گريه ست برتو هر چه نوازنده را نواست ناله‏ست بي تو، هر چه سراينده را سرود تنها نه خاکيان به عزاي تو اشک ريز ماتمسراست بهر تو از غيب تا شهود از خون کشتگان تو صحراي ماريه باغي و سنبلش همه گيسوي مشک سود کي بر سنان تلاوت قرآن کند سري بيدار ملک کهف تويي، ديگران رقود اشعار حسینی و آموزش مداحی, [۰۷.۱۰.۲۲ ۱۹:۱۶] . برای حضرت خدیجه سلام الله علیها از این معامله آری خودش خبر دارد تجارتی که سراسر ، فقط ثمر دارد خدیجه تاجر بازار عشق و مهر و وفاست خودش حساب ‌و کتاب ِ سودوضرر دارد برای هردو طرف‌ این معامله سود ، است در‌ ایـن‌ مـعامـله ، دریایـی از گـهر دارد خدیجه آمده تا زوجة النبی باشد برای کار بزرگی ، که در نظر دارد ... مطاع دین خدا را که بر زمین مانده... به دوش خود بکشد با رسول ، بر دارد کسی که عاشق و دلداده بود می فهمد که عاشقی به چه اندازه ، دردسر دارد کسی که آمده در جاده‌ی سفر تا عشق ز مشکلات ِ سر راه خود ، خبر دارد کسی که پای نبوت نشسته می داند سه سال شِعب ابوطالبش خطر دارد کسی نداند اگر‌هم خدیجه ابتر نیست گمان کنم که حمیرا ، ولی ، خبر دارد خدیجه مادر محبوبه و نجیبی که ... دوازده گل خوشبو ترین ، پسر دارد چقدر خورده غم کربلا ، نمی دانم... کفن ندارد اگر چه ، دو چشم تر دارد روح الله قناعتیان✍️ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. همان دینی که شد مدیونت از شعب ابیطالب بر عالم کرده تکریم تو را مهر آفرین واجب شدی زینت فزای خانه ی طاها و آوردی گلی یکتا و در شان علی ابن ابیطالب خدا را دیده ای در چشمهایش بی گمان بانو که قلبت شد به عشق «رحمة للعالمین» راغب کم آورده است حاتم از شکوه بذل و بخشش هات و در تحریر اجر نیکی ات در مانده شد کاتب شدی سنگ صبور خاتم و نگذاشتی یک آن شود غم بر وجودش در هیاهوی زمان غالب اگرچه وصف تو سخت است ام المومنین شاید محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب .