eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. حرای کوچک از حرای ِ کوچک ِ قنداقه ات ، آغاز کن فاش کن پیغمبری را جرعه ای اعجاز کن فرصتی کوتاه مانده ، از بغل پائین نیا هرچه میخواهی در این کوتاه فرصت ناز کن آی اسماعیل ، هاجر خون جگر شد هو بکش چشمه ی ِ آب ِ حیاتی ، زیر پایت باز کن هفت شهر عشق را پیری انا الحقی بگو مسند ِ لاهوتی ِ اشراق را ، احراز کن خاکیان از سِرّ ِ وَجه اللهی تو عاجزند رازهایـت را برای ِ عرشـیان ابـراز کـن ما همه دلتنگ عطر و بوی حیدر گشته ایم شیشه ی عطر حرم ! خوشبوترین ! سر باز کن چون عمو فرصت نداری تا ببازی دست و چشم وقت کوتاه است ، شور ِ عشق را ایجاز کن کمتر از قاسم نمی باشی بیا بالی بزن از سر ِ دست ِ پدر تا نیزه ها پرواز کن ... * * * * * * ... بانگ هَل مِن در میان کهکشان پیچیده است ای رباب ِ شیر زن ، شش ماهه را سرباز کن ......................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
۹ علیه السلام وابسته است بر پسر از هر نظر ، پدر سیری ندارد از روی او ، تا سحر ، پدر خوشحال میشود که پسرقدکشد چو سرو‌ خوشحال می شود که بگوید ، پدر ، پدر وابسته می شود ، به پسر مادرش ولی وابسته می شود به پسر ، بیشتر ، پدر بـر چهـراش نـظـر ، نَـظَر َ آیِـس ٌ عَـلَیـه افتاده بود پشت سرش در به در ، پدر تا بوده رسم بوده پدر آرزویش است حاضر شود پسر که شود محتضر پدر افتاده روی خـاک _ پـاییـن پـا ، پسـر افتـاده روی خـاک _ بـالای سـر ، پـدر خواهر گرفت دست پدر را به خیمه برد گم کرده بود ، راه ِ حرم را دگر ، پدر در پیش چشم های پدر دست و پا زده گم کرده دست و پای خودش را اگر پدر پشتش به داغ علقمه در هم شکسته شد چون خورده بود تازه ترک ، از کمر ، پدر می چینمت اگر چه مرتب روی عبا بعد از تو آه ، یا وَلَدی ، بَعدَکَ العَفـٰا ......................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه السلام سجاده های عرش پر از یا مُجیر شد عِطر اذان صبح و شبت یَستشیر شد از آفتاب صورت تو ، روز ، رو گرفت شب رفت لای گیسوی تو گوشه‌گیر شد شانه زدی به گیسو و مجنون نفس برید زلفـی به باد ، دادی و لیـلا اسـیر شد با نغـمه ی ِ اذان تـو داوود ِ کربـلا خیـلی نماز ِ اهـل حـرم دلپذیر شد حاجت گرفت هرکه رسید از کریمی‌ات شد پیکـر تـو مُـثله و خـیـر کثیـر شد « صٰاحَ الحُسین ، وٰا وَلدٰا سَبعَ مرة » آه اینجا پـدر بـه داغ پسـر گوشه گیر شـد راضی نشـو مـرا که شَـبث مسخره کند پاشو که شمر ، دور و برم مثل شیر شد هرگز نشـد کنار پـدر ، پای تو دراز بابا بلنـد شو ، بـبرم خیمـه دیر شد در جَمع پیکرت به عبا ، ناگزیر بود یک ساعت دگر پدرت در حصیر بود ......................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه السلام _ روضه ی مضطر _ یادگار از ، نفس پاک پیمبر دارم ذوالفقار دو دم حضرت حیدر دارم با تو از نکهت سیبی ، ازلی لبریزم در دلم ، رایحه ی یاسی مادر دارم شاه شمشاد قدان خسروی شیرین دهنان سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم من علی اکبری ام حیدری ام مادری ام شادکامم که سه تا شعبه ی کوثر دارم گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است شاه زاده پسری ، جای برادر ، دارم در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت احمد و فاطمه و حضرت حیدر دارم حاجی کعبه ی چشمان سیاهت شده ام این چه حالیست که در لحظه ی آخر دارم عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم ؟ روضه ی رزم تو شده مقتل جان کندن من چه قدر دور و برم روضه ی مضطر دارم رشته های تن صد پاره ی تسبیحت را می دهم قول خودم بین عبا بردارم اینکه پشت پدر و پهلوی تو می شکند یادگاریست ، که از حادثه ی در دارم یا بنّـــی َ لَعَن َ اللّه _ بقوماً ذبـحوک یا بنّـــی َ لَـعَـنَ اللّه _ بقوماً قـتلوک ......................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
10 بایـد گـذاشت ، نام تو را آفتـاب ، آب آری گذاشت ، حضرت ِ عالیجناب ، آب در حسـرت ِ تب خنکای ِ لب تو سوخت شد نقشه های او همه نقش بر آب آب وقتی خودت برای خودت کوثری شدی دیگر تو را مگـر که ببیند به خـواب آب افتـاده بـود ، عـکـس لب مـاهـی حـرم... وقتی که بست ، بین قنوت تو قاب ، آب جاری شد اشک از جگر مشک و پاره گشت شد غرق رَشک ، ساقی و خانه خراب ، آب بی مَشـک پاره باز ، اَباَلقِـربه بودی و ... در مَشکِ چشم های تو شط شراب ، آب عمری نکرد ، بعد عزیزش ، ولی گذاشت تا عمر داشت عقده به قلب رباب ، آب دل بر‌ثواب هم پس ازاین خوش نمی‌کنم وقتی که بسـته شد ، در ازای ثواب ، آب باشد حرام ، بر من از آبی که خورده ام روزی که آب خوردم و نامت نبرده ام ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. قمر به جان حسرتت را قمر می برد و داغ تو را بر جگر می برد هر آن کس به شوق تو شوریده شد کجا جان سالم به در می برد ؟ چه حُسنی به چشمت خدا داده که دل از راه و از رهگذر می برد چنان خوب و خوش محضری که حسین تو را با خودش هر سفر می برد همیشه کنار تو ای مهربان در آرام کامل به سر می برد بخواهد اگر هم بتی بشکند به دوش تو حتما تبر می برد (ابوفاضل آمد) نفس حبس هیس دل از دشمنت این خبر می برد به میدان بچرخ و بزن سر ، که ارث همیشه پسر از پدر می برد چه شهدی کلام تو دارد ---- مگر؟ چه اندازه شربت ، شکر می برد همان جای ِ مُهر ِ به پیشانی ات دل از فاطمه آن قدر می برد... که حیدر سر سجده هایش ، قرار ز رُکن و ز هِجر و حَجر می برد سرش را غلامت گرفته به دست بگویی تو هر جا ، ببر می برد حسودم به آن لحظه که نام تو به لب های خود محتضر می برد سقایت اگر کار دستان توست قضا را به حُسن قدر می برد تو مجموع الاضدادی و یک تنه دمت بار هر خیر و شر می برد ببخشا به شاعر به این خسته ای که شعرش به پایان اگر می برد... نفهمیده آنجای روضه که مرد دو دستش چرا بر کمر می برد ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. یک نور ِ مشترک به دو پیکر ، جدا جدا در روح ، واحدند و به تن ، منتهی جدا عبدند و عابده ، نه از اینها جدا خداست نه این دو عـبد خاص خـدا از خدا جـدا خـواهـر بـرادرنـد و نبـودنـد لحظـه ای دور از نـگـاه گـرم هـم از ابتـدا ، جدا در ابتدا به شادی هم ، همسفر شدند از هم شـدند ، آخـر ایـن ماجـرا ، جدا آمد میان خیمه ی باران نشست و گفت از خود نکن ، عزیز دو عالم ، مرا جدا پنجاه سال خواهری ام با خودت گذشت پس می روی و می شوی از من چرا جدا من جـان سـالم از غـم تو در نـمی برم هـرگـز نبـوده ام بـه شـمـا از شمـا جدا من با سنان و اشعث و خولی ، بدون تو بـاور نـمی کنـم ، شــوم از کـربـلـا ، جـدا «یاسین»‌ بمیرم آه ، همان یا حسین ماست یعنی«حـ،سین»که ز سرش یک‌هجا جداست ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . روضه از زبان حضرت رقیه سلام الله علیها چه قدر وحشی ِ بی رحم ، مرا بد می زد هرچه میخواست دلش هرچه بخواهد می‌زد به تَیَمُن ، به تَبَرک شده ، با مشت و لگد ... به زدن های خودش بود مقید ، می زد زجر کُش میشدم از ضربه ی دستانی که ضربه هایش همه جا بود ، زبانزد می زد ذکر میگفت و نماز اول وقتش می خواند بعـد هم ، با مـدد از ، نام محـمد می زد خسته میشد ، به زمین‌وبه‌زمان بد میگفت نفـسی تازه نمـی کرد ، مجـدد می زد راست گفتند ، که " بُغضَاً لِأبیک " بابا... هر که می گفت علی زود می آمد می زد خوب شد مادرمان فاطمه در شام نبود زجر هم مثل مغیره ، به خدا بد می زد تو بگو خب چه کنم پهلوی من درد گرفت آن قدر که به تنم ، ضربه ی ممتد می زد تا مرا سیر نمی زد ، دلش آرام نبود ... شده بود عادتش انگار ، که باید می زد سیلی و کعب نی و مشت و لگد بود و تنم تنه بر ، رنگ زمّرد و زبرجّد می زد شام هم مثل مدینه شده بود و من را ... هر کسی ناله ی یا فاطمه می زد ، می زد ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. حضرت رقیه سلام الله علیها شبیه مادر ازبس که فراق با دلم وررفته ازدست همه حوصله ام سر رفته اونیست ولی از جلوی چشمم دست- -دردست پدر چقدر دختر رفته چادر که بپوشم عمه ام میگوید قربان عزیزم چه به مادر رفته من مختصرم کوچک وکوتاه وغریب عمرم به سه تا آیه ی کوثررفته از گریه ی من حرامیان می لرزند انگار علی به فتح خیبر رفته با این همه درد ، استخوان پهلوم...! از جای خودش خودش گمان کنم در رفته جز زخم کف پا و تب تاول ها ...! باقی همه روضه ها به مادر رفته آن قاصدکی که در بغل میچرخید حالا سر نیزه های ِ لشکر رفته من..من..که نمی..نمی توانم بپرم عمه تو بگو چه ها بر این پررفته بابا به خدا بیا... بیا جان عمو ...! من خسته شدم حوصله ام سر رفته ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول .
. علیه السلام علیه السلام دل ها اگرکه زائر قبر رضا نبود شاعر مسافر ِ حرم کربلا نبود (اِنْ کُنتَ بٰاکیا ، فَبُکاء عَلیَ الحُسین) این حرف اگر نبود که اهل بکا نبود پیچیده بود دورخود از زهر و...خواهرش.. شکر خدا ، که شاهد این ماجرا نبود آهسته داد جان به روی دامن گلش داغ جوان ندیده و صاحب عزا نبود عمامه اش کسی به تمسخر نمیکشید پیراهنی که داشت به تن ، نخ نما نبود فرق مبارکش ، هدف سنگ ها نشد یعنی به خون، محاسن پاکش حنا نبود هر چند بین حجره غریبانه جان سپرد با چـکمه روی سینه ی او رد پا نبود با آن که تشنگی جگرش را کباب کرد قدش کنار علقمه ، اما دو تا نبود غارت نکرد خیمه و انگشترش کسی در زیرتیغ شمر ، ,ذبیح از قفا نبود هر چند آن "رضاست",ولی تکه تکه است هر چند این "حسین", ولی سرجدا نبود زن های مشهدی ، همه تشییع آمدند جسمش سه روز در دل صحرا رهانبود ذی قیمتی ترین کفن ها برای اوست شکر خدا ولی ، کفنش بوریا نبود سهم لب حسین که شد چوب و خیزران سهم (حدیث سلسله) چوب و عصا نبود... چشمش اگرقصیده ی دعبل نمی گرفت بغض ِ مقطعش ، که هجا در هجا نبود از همت رضاست که ایران حسینیه است اینطور اگر نبود ، که این روضه ها نبود شاعر: ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ع دلی‌که در‌تب‌وتابت نسوخت جز گِل نیست سری که پای رکابت ، نـبود عاقل نیست به اوج ِ مدح تو ، دستم نمی رسد هرگز هنوز درک من از وصف عشق کامل نیست تو عاشـقانه ی من را ، برای ِ خود بردار ... اگر چه مثل غزل های خوب بیدل نیست به زخم ِ شعر من آقا کمی نمک بزنید ... قصیده های من اصلاً ردیف دعبل نیست قبول ، اینکه جگر پاره گشته ای از سم قبول اینکه سمی بدتر از هلاهل نیست کشـید خـواهـرتان رنـج "سـاوه" را اما … به شام ِ داغ دل عمه ات معادل نیست هزار روضه اگر روضه خوان بخواند باز شبیه روضه‌ی شامات‌و‌ زخم محمل نیست به حرمت و عظمـت ، آمدند " بیت النور" به دست دختر زهرا ، ولی سلاسل نیست کنار جسم حسین تو خنده می کردند… کنار نیزه که جای ِ ، کشیدن کل نیست خوشم که رأس تو را ، از قفا کسی نبرید خوشم که حنجره ات زیر تیغ قاتل نیست عزیز فاطمه " شَـیـبُ الخـَضیـبٖ " افتاده خوشا که روی شما "بِالدِما مُرَمِّل" نیست قسم به سوز دل مادرت که ظرفیتِ مصائب سر بر نیزه در مقاتل نیست ( بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد ) نه سوز این غزل اصلأ شبیه مقبل نیست عروض و وزن غزل را به هم زدی گفتی «_ اِنْ کُنـتَ بٰاکِیٱ فَبُکـٰا ٕ ٌ عَلَیَ الحُسَین _» شاعر: ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
بسم ‌الله الرحمن الرحیم میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول
. کم حوصله‌ام قرار و صبرم با تو خشکیده تر از کویرم ، ابرم با تو با غیر ِ خودت ، کار ندارم اصلا قربان سرت ، حساب قبرم با تو ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. حضرت سکینه سلام الله علیها دختـری از ، قبـیلـه‌ی طـاهـا شمسه‌ای از ، تـبـار ِ اعـطـینـا هرچه باشد سکینه یعنی نور آیه در آیه ، حضرت زهرا (س) کَرمُ الوافِر است و عَقلُ التّـٰام بـهـتریـن زن ، بـه قـول ِ امـام .... روزگارش همیشه طی می شد غرق در شوق و شادی و رؤیا مثـل جنگل بهـار و بارانـی خیلی از چشمه صاف و آبی‌تر کودکی‌هایش از خدا پُر شد مـثـل ِ بـاران و آیـنـه ، دریـا کوکب کوچکی که هر لحظه ماه ، او را اگـر بغـل می‌کرد از سر شانه‌ی عمو می‌دید... آسـمـان آسـمـان ، تـه ِ دنیا آفرین‌ آفرین ، بر این دختر دلـبـراست و قـرار قـلـب پـدر طاهره و مطهره ، مِشکات سَیدةُ النِســاءِ ِ والـحَـورا شبنم چشم او غزل می‌شد مـثنـوی ِ سـتـاره می ‌بارید خانه‌اش وقف انجمن بود و ... محفـلی از طراوت ِ شـعـرا دخـتر ِ سدره ، کوثر و طوبی صـاحب ِ سکیـنه بوده ولـی مثل‌ عمه ،‌ مجاهدت کرده ... با خطابه ‌نوحه ، اشک و دعا بود گرچه ، زیاد غرق عطش کوفه می‌شد ، حقـیر ِ منزلـتش او که مستغرق‌ست ذات اِلـٰهْ دید نور خدا به طشت طلا زخم برده ، ولی نه از نیزه تیغ خورده ، ولی نه از دشنه گله دارد ، ولی نه از سیلی... داغ دیده ، به روی داغ اما... شِکوِه و زخم و درد و داغش آه این همه بود و بود بدتر از آن... چـادری را که از سـرش بـردنـد زجّـه‌هـا می‌زدنـد ، ارض ‌و سـما زخم خورده ولی نه از شمشیر بلکه از غارتی که در کوفه... خون تازه چکیده از گوشش گریه کرده ، غروب ِ عاشـورا شاهد مقتلی ، مجسم شد بین گودال "شیٖعَتیٖ مَهمـٰا... اَو سَمِعتُم غَریبٖ" می شنود قاصـد ِ زخـم ِ حنـجـر ِ بابا باید اسطوره‌ی شرف می‌شد نام ِ مـادر بـزرگ ، زنـده کنـد ... هر چه باشد سکینه یعنی نور آیـه در آیـه ، حضرت زهرا (س) .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. « دست اوست » زمین‌ و زمان‌جمله ، در دست‌اوست ورا ، ماورا ، سربه‌سر ، دست اوست پیمبر چرا خـم شده ، پیش او ...؟! ببینم ! رسالت ؛ مگر دست اوست؟! رسولان به لطفش معظم‌ شدند ... که‌ سَیناء‌ و طور و شجردست‌اوست همه انبیاء ، اولیاء ، اصفیاء ... چراچشمشان‌خاصه‌بردست‌اوست شهیدان به زهرا ، نظر می کنند وجیه‌اله است ونظر دست اوست همان بیت‌حافظ ، همان وِِرد شب همان‌گنجِ وقت‌ سحر دست اوست تـمـامـی ِ ارکـان ِ ایـن کـائـنات ... ستاره‌ عَطارد ، قمر ، دست اوست شده سقف اهل‌کساء ، چادرش ... پناه ِ شـبیر و شـبر ، دست اوست به‌ «انا فتحـنا ، به فتـح المبـین ».... که‌ والفجر‌ ِ صبح‌ظفر ، دست‌اوست چـه بالاتر از ایـن ، که او دخـتر ِ خلیل‌اله است‌ و تبر ، دست اوست دو عالم اگر چه به دست علیست قیامت ولی بیشتر ، دست اوست به‌ اَحوال‌ محشر ، که بخشد خدا ... چه‌تعداد و چندین‌ نفر دست‌اوست من از «لیلـة القدر » ، فهمیده ام ..‌. تمام ِ قضا و قدر ، دست اوست به شعر بلندی ، که دارد علی ... دوبیت‌ کبودی‌که‌ هر دست اوست قیامت هم آری ، قیامت شود .... شفیع قیامت اگر«دست ِ اوست» جهان رو به روی علی ، ایستاد و تنها و تنها سپر ، دست اوست برای ِ شفاعت قیامت که شد ... یقیناً دودست «قمر» دست اوست «قمر» آری عباس ابوفاضلست... که‌ فضل‌خدا‌مستمر ، دست اوست دو دستی‌که‌ بر‌ بوسه‌ی چار امام... شده‌ درجهان‌ مفتخر ، دست‌اوست دلیلی که در بین لشکر یکی .... صدامی‌زد اَین‌المفر«دست‌اوست» یکی مانده در راه از این خاندان الا اهل عالم خبر ، دست اوست ✍ 09374266746 . ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. این خیر کثیر منجلی خواهد شد «یا فاطمه» بین المللی خواهد شد اسم همه دختران عالَم زهرا نام پسر همه علی خواهد شد ✍ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با عشق علی دلت صفا خواهد کرد از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد تو یک صلوات نذر حیدر بفرست بعدش به تو فاطمه دعا خواهد کرد شاعر: ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بی واهمه ، یا علی مدد می گوییم با فـاطـمه ، یا علی مدد می گوییم وقتی که اجـل رسـد هم ان شـاالله در خـاتمـه ، یا علی مدد می گوییم ✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🔹 گل ِ بِه 🔹 راهبان آمده بودند ، که جولان بدهند اهل تثلیث به ابلیس سر و جان بدهند گره ِ کار ، به پرداختن ِ جزیه نبود... کارشان جز به علم کردن ِ حاشیه نبود طرفی خیر زده خیمه ، در آن سو ، همه شر شده حق ناحق و ، ناحق شده حق ، سرتاسر کعبه با پای خودش ، بین مصاف آمده بود حِجر پشت سر کعبه ، به مَـطاف آمد بود از دل شرجی نجران ، شده وا پای صلیب از مدینه گل احساس ، گل سیب ، حبیب آسمان‌ روی زمین‌ است چه‌ماهی به به ارتش پنج تن آری ، چه سپاهی به به تازه زهرا نکشید آه ، که ناقوس افتاد صومعه خورد ترک ، دِیر به کابوس افتاد سایه در سایه پر از هیمنه ی خورشیدند قُل تعالَوا... که شنیدند ، به خود لرزیدند زَهره بود از جگر ِ خسته ی اُسقف می ریخت ترس در چشم ِ زبان بسته ی اسقف می ریخت ماه در محضر خورشید ، نمایان شده بود همه ذرات به آن سمت ، شتابان شده بود کارزاری شده ، شمشیر در آن ، کاری نیست خون‌وخونریزی و کشتار ، در آن جاری نیست نور ِ زهرا ، نزند تا که بر آنان ، آذر ... به سر ِ فاطمه انداخت عبا ، پیغمبر هیچکس هم که نبود اَبروی حیدر ، بس‌بود چادر خاکی ِ صدیقـه ی اطـهر ، بس بود دست انداخت پیمبر ، به سر ِ بازوی مرد جان خود ، در کف اخلاص به میدان آورد _ بار چندم ، به همه گفت علی ، انفسنـٰاست مشعرست این ، عرفاتست‌ علی سعی‌وصفاست همه‌ دیدند که حق در نفس ِ پنج تن است ... که نبی هست‌وعلی هست‌وحسین‌وحسن است جار زد جار ، در اَنظار ، نگار آوردم پنج تا باغـچه لبریز ِ بهار ، آوردم آنچه گفتیم شنیدید و ، همین جا دیدید ... چشـم‌ ها باز ، نگوییـد نمی‌ فهمیدید ... سَـأل َ سائِـل ِ قرآن ، که شنیدید همه ... سنگ ، آن واقعه ، آن مرد که دیدید همه آمده بود که جهل عرضه ی اندام کند ... فصل رسوایی ِ خود بر همه اعلام کند ای‌ مگس عرصه‌ی سیمرغ؟!... چه می پنداری؟ عـِرض خود می بری و زحمت ما می داری ابر و باد و مه و خورشید ، تمام ملکوت ... آیه ی « نَصر من اللّه » نشسته به قنوت ابر و باد و مه خورشید ، همه لشکر اوست آفرینش همه در ، دایره ی حیدر اوست باغ ِ سیبند ، گلابند و یا زیتونند ... ؟! کیستند این همه معصوم ؟ حواریونند ؟ واژه در واژه بدانید ، کلامم جلی است که علی هست محمد ، که محمد علی است کوچه پس کوچه‌ی یثرب همه پر مِه شده‌بود همه جا مست از احساس گل بِـه شده بود حرف کوتاه کنم ، قَـل َّ وَ دَل َّ به کلام ... حق به حقدار رسید ، آخر این قصه تمام 📝 ✍ .
. دستـی به دعـا و نافلـه برداریم دستی به سُرور و هلهله برداریم خشـنودی ِ قـلب فاطمـه گامی در... زیبــا شــدن ِ مبـاهــله بـرداریـم ....................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. همسایه‌ی زخم، استخوان خواهد شد روزی که " تل آویو " نشان خواهد شد (نابـودیِ صهـیونیست) ان شــاءالله سر تیترِ خبرهایِ جهان خواهد شد... ✍ .
. قلم بردار ... ✍ سرم ازشرم ازخجلت،سرم از غصه پایین است مصیبت‌تلخ‌‌وغم‌جانکاه‌وفکرش‌‌سخت‌سنگین‌است خبر ساده ، خبر زخمی ، خبر لبریز از آتش ... فلسطین داغدار و زلف‌های غزه خونین است خبر از سال شصت‌ویک به‌گوش غزه پیچیده: که مرگ سرخ‌وباعزت بِه از دنیای ننگین است امام عاشقان فرمود ، ای عالم به پا خیزید... که بحث اول اسلام در عالم«فلسطین» است پر از دارو و درمانند بی شک زخم ِ زیتون ها... که‌قرآن‌هم‌‌قسم‌هایش‌به‌والزیتون‌‌به‌والتین‌است چه‌دینی دارد این خاخام ِ ناخاخام ِ بدکردار... که‌در هرمذهبی کودک‌کشی منفور وننگین‌است کسی‌که خوب می‌داند ، خدا می‌بیند این‌غم را مصیبت هرچه هم‌باشد برایش باز شیرین‌است خدا می‌بیند این‌غم را تحمل‌کردن آسان نیست خدا می‌بیند این‌غم را ، غیاث‌المستغیثین‌است سپیده می دمد یک روز ، در بی تابـی ِ آتش کلیم الله می آید ، مبارک طور سینین است قلم بردار ای شاعر ، اشداء ُ عَلی َ الکفار .... تـبرا کن تبـرا کن ، تبرا بخشی از دین است ✍ .
. فاطمه ترین سلام چشمه ي بقا ، سلام فخر اوليا سلام نجمة السما ، سلام مرد كربلا سلام فاطمه ترين ، مليكه عرش برين دست خدادرآستين،سلام اُخت ُ الشهدا سلام بي بيِ گلم ، بهانه ی توسلم مهرتودرآب وگلم سجده به خاك تو روا بنام نامي ولي ، به ذوالفقارسيقلي قسم به حضرت علي تويي قدرتويي قضا كفيله اي كامله اي ، وجيهه اي فاضله اي تودرد راحوصله اي به غصه داده اي شفا سيدة الـعقائلي ، رفيعة المـنازلي مُحلِل المسائلي ، دقيق مثل مرتضي شجاع وبي واهمه‌اي تو عرش را قائمه‌اي ادامه ی فاطمه اي ، شفيعه روز جزا رَضيعة ُ الولايتي ، مليكه ی قيامتي چوكوه پرصلابتي وصف تو كار انبيا بليغه ای،فصيحه ای، عليمه ای، فهيمه ای حكيمه ای ،كريمه ای ، اَجَلّ ِ نعمت خدا وقار در كمال تو ، جلال در جمال تو شكوه بي زوال تو ، نميرسي به انتها نائبةُ الامامي و ، واجب الاحترامي و تيغه ي در نيامي و ، صِـدرنشين انّما وَليدَة الفِـصاحتي ، اصیل و با درایتی چه ساحتي مساحتي ، شبيه ام النجبا شريكة الشَهيدي و...درعشق روسفيدي و... جميل ، هرچه ديدي و ... و البلا ُٕ لِلوَلا چه كوثري چه دختري چه خواهري چه ياوري چه مادر ِ برادري ، تويي عزيز مجتبي توفاتح الفتوحي و پير و مرادنوحي و برتن خسته روحي و عصاره آل عبا به فاطمه سليله اي ، سَيدةُ الجَليله اي تومريم قبيله اي ، دراوج عفت وحيا به سينه رمزورازي و... غرورجانمازي و... فراز در فرازي و... شأن نزول هل اتي معني خيرالعملي ، فاطمه در تو منجلي عابده ي آل علي ، تويي تو قبله ی دعا تومنحصر به فردي و اميردرنبري و ... تو مرد مرد مردي و شكوه قدرت خدا اسوه شده زندگي ات عبادت و بندگي ات شيوه رزمندگي ات ، مشق شب فرشته ها محورعالميني و ... فروغ مشرقيني و... توبعثة الحسيني و... بطلة ارض كربلا غصه وغم مجانبت مرثيه قوت غالبت سلام برمصائبت سلام دائم البكا ... ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای چشمه ی مهتاب چه ذاتی چه جلالی آئینه ی ذاتت نگرفته است ، زوالی ای صاحب کُرسّی فقاهت نفست گرم تا روز قیامت ، دم ِ علمت متعالی از دایره ی شبهـه و تشکیـک درآید یک ذره یقینت برسد گر به « غزالی » بی جلوه ی چشمت ، نبرد راه به جایی هم دشمن مبغوض تو،هم شیعه ی غالی ( ما افقهَ مِن جعفر ِ) دشمن سندی شد در مدح تو از ، جانب اشباح ِ رجالی ای مدرسه و منبر و محراب و مراجع افتاده به پای تو ، چنان میوه ی کالی شد صاحب فیض از دم تو جابر حیان شاگرد کلاس تو ، « ابو حمزه ثمالی » بی فیض تو علامه شدن کار محالی است ای مَشی ِ بلندت ، به جهان رو به تعالی ای پاسخ آماده ی هر پرسش دشوار در ذهن فقیهانه نمانده است سئوالی در رگ رگ هر مأذنه هر روز سه دفعه با لطف تو ، جاری شده ، آواز بلالی باران شده سرمست تو ای ابر کرامت ای کاش ببارید ، بر این کاسه ی خالی صد شکر که در پای تو یکریز زبان ریخت طبـع ِمـن دلــسوختـه ، بـا ایـن کـر و لالـی ✍ .