eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
247 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَواد علیه السلام خون شد از غم دلِ خدا جویم درد بسیار وُ نیست دارویم میفشانم سرشك وُ می گویم سینه ای پُر شرار دارم من دل و جانی فكار دارم من دو جهان با تو كار دارم من روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصیت سیاه شده راهِ من منتهی به چاه شده خسته و دلشكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كویت كجا پناه آرم؟ ای كه روح عبادتی ما را عذر خواهِ قیامتی ما را جانِ زهرا عنایتی ما را تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گدای درت جواب بده دردِ من را دوا كنی چه شود؟ حاجتم را روا كنی چه شود؟ قسمتم كربلا كنی چه شود؟ عزت عالمین می خواهم نجف و كاظمین می خواهم طوفِ قبر حسین می خواهم من كه چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام همسرت كرد نامراد تو را ساخت مسموم از عناد تو را ای كه خوانده پدر جواد تو را
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از بد حــادثــه اینـجا وسط هلهله ها عشق مانده تک و تنها وسط هلهله ها ذره ذره بدنش روی زمیـن می ریـزد مـردی از عالـم بــالا وسط هلهله ها جگر و زهر دوباره تنشان خورده به هم چه بساطی شده برپـا وسط هلهله ها باز هم دست زمان پنبه به گوشش کرده داد غــربت نــزن آقــا! وسط هلهله ها این جهان کوری اش انگار که مادر زادیست که رهـا کـرده شمـا را وسط هلهله ها عمه ات را تـو صدا کن، ولی اینقدر نگو "جگـرم سوختـه بـابـا" وسط هلهله ها وارث آینــه هــا، آب شــدی، افـتــادی تشنه لب، "حضرت دریـا" وسط هلهله ها بیـــن حجــره چقَـدَر بــوی عطش پیچیده تــازه شد روضه ی سقـــا وسط هلهله ها مشک، یک تیر سه شعبه و کمی بعد از آن آمده حضرت زهرا وسط هلهله ها.... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ...........__________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
از جفاى همسر بى مهر فرياد اى پدر! كز دل و جانم برآورده است فرياد اى پدر! در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت تا كه مأمون دختر خود را به من داد اى پدر! آن چه با من كرد ام الفضل دون كى مى كند همسرى با همسرش اين گونه بى داد اى پدر؟! يك طرف زهر جفا و يك طرف سوز عطش غنچه ى نشكفته ات را داد بر باد اى پدر! بيشتر از زهر كين از تشنه كامى سوختم سوختم چون صيدى اندر دام صياد اى پدر! بس كه فرياد از عطش كردم كه تاثيرى نداشت شد درون سينه ام خاموش فرياد اى پدر! آخر آمد بر سرِ من محنتى كه بارها چهره ام بوسيدى و كردى از آن ياد اى پدر! روز مرگم شد بيا بر غربت من گريه كن چون كه گفتى ذكر خوابم شام ميلاد اى پدر! در خراسان من به ديدارت شتابان آمدم نَك بيا از بهر ديدارم به بغداد اى پدر! گر نمى آيى مرا بر سر من آيم در برت مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر! در جوار تو «مؤيد» از پى عرض سلام قاصد دل را به كوى من فرستاد اى پدر
خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد از روی خاک حجره سر خاکی تو را بر دارد و به گوشه دامن مکان کند می خواهی آب آب بگویی نمی شود گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟ چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد تا بام می شود سر سالم تری رسید با شرط این که این لبه در امان دهد بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد
لب می زند که مادر خود را صدا کند یا حقِ واژه ی جگرم را ادا کند او ناله می زند جگرم سوخت؛ هیچ کس…. … گویا قرار نیست به او اعتنا کند می خندد ام فضل به همراه عده ای تا خون به قلب حضرت ابن الرضا کند یک ظرف آب ریخت روی زمین پیش او نگذاشت تا کسی به لبش آشنا کند در حجره دست و پا زدنش یک بهانه بود تا روضه ای برای خودش دست و پا کند می خواست با خیال غم جد بی کفن آن حجره ی ستم زده را کربلا کند وای از دقایقی که به گودال یک نفر بالای سر رسید که سر را جدا کند باید عقیله بعد برادر در آن میان فکری به حال سوختن بچه ها کند حالا غروب یک نفس افتاد به خواهری لب می زند که مادر خود را صدا کند
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی! نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی! دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
. هر كه دل بُرد،دلبر ما نيست هر كه نازي فروخت،ليلا نيست هر كه هويي كِشَد مسيحا نيست هر كسي با تو نيست با ما نيست دلبر محض، غير مولا نيست كيست مولا و فيه نور ِاله قد تجلي بنورهي الله گه خدا آينه ست و مولا گاه وسط و ابتدا و آخر راه ذره اي فرق بين آنها نيست عاشقان دف به كف ز حيراني صف كشيدند بر غزل خواني تا فِتد بر كه فال قرباني رحمت حق به قوم نصراني نزد آن شيعه كز تو شيدا نيست مستم از عشق و خُم به دوش تويي نُهمين بحر باده جوش تويي پسر سلسله فروش تويي حق تعالاي هر سروش تويي ورنه جبريل مرد اينها نيست اي پدر خوانده ي پياله و خُم هو تويي اي عزيز يازدهم اي امير عمارت مردم تو به "نحنُ "بناز و من "انتم" كه كتابت به شرح آتاني است اربعيني به شيشه مِي بوده كس نداند كه تاك كِي بوده مِهر يا اين كه تير و دِي بوده چون عروس علي ز ري بوده نيمي از اين شراب ايراني است شه به بزم جلوس مي آيد منكر او عبوس مي آيد جان سلطان طوس مي آيد يا انيس النفوس مي آيد جان دهيدش ، گهِ تماشا نيست جلوات تو مشرق سحر است خلوات تو فيض خونجگر است سكنات تو مو به مو پدر است حركات تو حيدري دگر است لمعات تو كم ز زهرا نيست اي غروب بهانه را مرآت گريه كم كن بخور ز آب فرات يافتي چون ز تشنگي تو نجات به علي اصغر و لبش صلوات بهتر از اين به آب معنا نيست .................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. زهر از تو به گمانم که جگر میخواهد همسرت خنده کنان اشک بصر میخواهد اینچنین که غریبانه به خاک افتادی تن تبدار تو آغوش پسر میخواهد دل تنگت هوس دیدن زهرا دارد مرغ روحت به خدا میل سفر میخواهد تا رسد آب به لبهای عطش بار تو لبت انگار که چشمان تو تر میخواهد اینقدر آه مکش حجره ی تو در بسته ست از نواهای دلت،زهر شرر میخواهد آه آقا چقدر بیکس و تنها شده ای جان ندادی تو چرا،خصم خبر میخواهد؟ سعی بسیار مکن بال تو بشکسته شده بهر پرواز از این حجره که پر میخواهد درهجوم سپه تیر و کمان و نیزه پیکری روی زمین است،سپر میخواهد از همسر خود آه کشیدن سخت است از ساغر او،زهر چشیدن سخت است از دست کسی که همنشینت بوده یک عمر محبتی ندیدن سخت است بیگانه اگر طعنه زند حرفی نیست از دوست کنایه ها شنیدن سخت است در خانه غریب و طلب مرگ کنی؟ بی بال و پر از قفس پریدن سخت است دل را ز جفای دشمن دوست نما در غصه و اندوه ،تپیدن سخت است ولله سری را ز قفا لب تشنه از پیکر صد پاره بریدن سخت است ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab