eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
278 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش ۱۴۰۲ .
. مبارک ترین مولود گل رسد از باغ رضا عاشقان عشق کند مدح و ثنا عاشقان خیز دلا چون که مراد آمده گوهر دُردانه جواد آمده شمس و قمر روی دلارای او چشم جهان محوِ تماشای او این نُهمین نور اَباجعفر است جلوه ی روشنگری از کوثر است خنده کند مادر او خیزران نور بگیرند ازو اختران بر دل دلداده مراد آمده خیز که میلاد جواد آمده این که نگاهش همه مهر است و ماه صبح سپید است و بُوَد دل گواه نور نُهم راحت جان علی ست یوسفِ زیبا رخ هشتم ولی ست ماه دل انگیزِ رخ این پسر شد دَهم ماه رجب جلوه گر این که درخشید چنین بر زمین هست وجودش همه نور آفرین این که چو خورشید به دل پا نهاد هست امید دل عالَم جواد روشنی عشق به هر چشمه سار آیت حق ، حجّت پروردگار نام محمّد ، لقب اش هم تقی جلوه ی تقوا ، نَسَب اش هم تقی سیره ی او ، سیره ی اجداد خویش نور برآورده ز میلاد خویش تربت آن آینه در کاظمین بوی نجف دارد و بوی حسین عشق نگه داشته گر حرمت اش عطر جنان می وزد از تربت اش هست یکی در نظر عالَمِیْن با نجف و کرب و بلا ، کاظمین ** «یاسر»✍ .
. السلام علیک یا ابوالائمه یا علی بن ابوطالب علیهماالسلام کعبه نورانی شده از مقدم نور الهدی' رونمایی شد درون کعبه دُرّ هل أتی' آمده در خانه ی خود گوئیا شخص خدا از دری که نیست مخصوص کسی جز مرتضی قبله گاه مسلمین جوری ترک برداشته گوئیا جز درب اصلی درب دیگر داشته مادر خورشید بود و وضع حملی باشرف کعبه بود و آفتاب ِگوهری بین صدف بود مالامال از حور وملائک صف به صف آسیه در یک طرف،حوّا ومریم یک طرف در تن بی جان کعبه گوئیا روحی دمید سنگ سرخ کعبه از نور علی شد روسپید باز شد قرآن ناطق روی دست فاطمه شد فروزان از درون کعبه نوری قائمه باز شد بر جلوه ی رب درب چشمان همه روی لب های ملائک یاعلی شد زمزمه نور بالا رفت و شد عرش معلّی' منجلی خورد بت ها بر زمین از شوکت اوّل ولی آمده شاه قوی شوکت ،عِماد الاصفیا معدن الاسرار خلقت، پیشوای انبیا آیة العظمی' امیرالمؤمنین،شیر خدا باب شهر علم احمد، شهسوار لافتی' خوانده او را در اُحُد روح الامین با این شعار لافتی' الّا علی لاسیف الا ذوالفقار اوست شمشیر خدا، کرّار وقت کارزار تیغ ابرویش کند هر لشکری را تار ومار گر گذارد پا میان معرکه با ذوالفقار می شود ذکر لبان دشمنانش الفرار اوست قتّال العرب،یک شیر از نسل اسد حرز روی بازویش بوده ست(یا زهرا مدد) روی چون ماهش شده بر شیعیان بدرالدُّجی' جای پایش شد صراط المستقیم ِ اولیا او لسان الله ِمعراج است گویا که خدا با صدای او تکلّم می کند با مصطفی' شد شب معراج ِاحمد،(یاعلی) حُسن ختام پس شده از این سبب روی لب ما مستدام هر که در دنیا غلام اوست آقا می شود قطره آید سوی او یک روزه دریا می شود مدح او با این زبان اَلکَن آیا می شود؟! زیر بار مدحت او هر قلم تا می شود درک یک خط مدح او بالاتر از ادراک ماست در جهان حیدر شناس واقعی ذات خداست نِقمَةُ الله عَلَی الفُجّار یعنی مرتضی نعمتُ الله عَلَی الابرار یعنی مرتضی در حقیقت قبله ی سیّار یعنی مرتضی جانشین احمد مختار یعنی مرتضی پیرو ِ(مَن کُنتُ مولا) در غدیر مصطفی می شود تنها علی یار و وزیر مصطفی طبق قرآن بعد احمد می شود صاحب مقام کوریِّ آل سقیفه می شود اول امام می شود لایق برای منبر شاه اَنام بی ولای او نفس گردد به هر سینه حرام هر عمل بی حبّ حیدر باطل اندر باطل است دین فقط با بغض اعدای غدیرش کامل است مرهم درد دل شیعه ست درمان نجف شد مراد ما طواف صحن و ایوان نجف کی دوباره می شود این دیده مهمان نجف این سر وجان ،هرچه دارم من به قربان نجف کاش من خاکی برای سنگ ایوانش شوم تا ابد پابوس زواّر گلستانش شوم علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
. کن مسیحایی دمت را و بخوان مدح علی کن دلت غرق تولّا و بخوان مدح علی دل ببر تا عرش اعلا و بخوان مدح علی نغمه خوان شو مثل زهرا و بخوان مدح علی پس وضو گیر و تمنّا کن ز مدحش آبرو مصطفی' هرگز نبرده نام او را بی وضو کیست حیدر؟ وارث علم نبیین، بوتراب از جبین انور او ، وام دارد آفتاب اذن می گیرد به وقت بارش از او هر سحاب می چکد در جنّت از رضوان ِ روی او گلاب نفحه ی عرش معلّی' ،عطر خوش بویش شده روشنایی بخش جنّت،روی نیکویش شده کیست حیدر؟ قَیّم ِ دین،زوج زهرای بتول خوانده صاحب اختیارش بر همه عالم،رسول بی ولای مرتضی ،ایمان نمی گردد حصول می شود با بغض اعدایش فقط طاعت قبول بغض اعدای علی حِصن حَصین شیعه است طرّه ی گیسوی او حبل المتین شیعه است کیست حیدر؟قابِضُ الارواح،رکن الاولیا جامعُ الاحکام ِ قرآن،پیشوای انبیا هاشمیُّ الْأُمِّ وَ الْأَب ،حاکم روز جزا حجةالله عَلَی الابرار بعد المصطفی' طبق دستور خدا در محشر روز غدیر اوست بعد از مصطفی' بر شیعیان نعم الامیر کیست حیدر؟ باب ِ حِطَّه،باب اصلی نجات می شود با مدحت او پاک ،کلّ سیّئات می رود بالا فقط با حبّ او صوم وصلات معرفت بر آل او طبق روایت شد صراط این کلام برحق مولا امام صادق است رهرو راه خدا،بر آل حیدر عاشق است کیست حیدر؟ فاتح خیبر،شه دُلدُل سوار بی رقیب ِ غزوه ها، کرّار وقت کارزار آمده در شأن او از جانب پروردگار لافَتی'، الّا علی لاسَیف الّا ذوالفقار او بدون تیغ هم ،پیروز میدان می شود یک رجز گوید میان رزم،طوفان می شود کیست حیدر ؟ساقی کوثر، ابوالریحانتِین نسل پاک او شده بر اهل عالم نور عین اوست تنها لایق بابایی مولا حسین شدحسین ومجتبایش مقتدای عالمین منصب والای ما شد نوکر آل علی کلب درب آستان قنبر آل علی کیست حیدر؟ نور حق،ممسوس فی ذات اِله سید الاَورَع، کَلیم الشمس،بر عالم پناه با فقط یک بار ذکرش ذوب می گردد گناه عمر آن کس که ندارد مِهر حیدر شد تباه آن نفس که بی علی باشد نباشد بهتر است هر دم و هر بازدم تنها به عشق حیدر است کیست حیدر ؟پیشوای مؤمنان روی زمین ثروتی در دولت آن سه خلیفه ی لعین دوّمی اقرار کرده :می شده نابود دین گر نبوده بین ما حیدر امیرالمؤمنين** بعد احمد،مرتضی' اسلام را پاینده کرد حق پرستی را به قلب هر بشر زیبنده کرد کیست حیدر؟ حامی پیغمبران، یار رسول چون خدیجه شد هوادار و مددکار رسول کوری آن دو فراری ، آن دو سربار رسول بوده در هر غزوه ای حیدر، علمدار رسول چون علم در دست حیدر بوده در هر کارزار لشکر اسلام برده جنگ را با اقتدار کیست حیدر؟تا شهادت بی قرار فاطمه بوده سی سال او حزین و روضه دار فاطمه اشک هایش روز وشب بوده نثار فاطمه نیمه شب ها روضه خوان پیش مزار فاطمه غسل نیمه شب نرفته لحظه ای از خاطرش مانده او یاد کبودی های روی پیکرش کیست حیدر؟ کشته ی محراب مسجد از جفا رأس او بشکافته از تیغ اشقا الاشقیا گشته از خون سرش، موی سپید او حنا آخرش راحت شده از غُصّه ی خیرالنساء نیمه شب پایان رسیده هجر زهرای بتول رفته با رأس شکسته پیش بضعه ی رسول **براساس روایت : لَولا علی علیه السلام لهَلَک عمر » از زبان دومی ملعون  (شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ‌،ج۱ ،ص ۱۸و کلی منابع دیگر) علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍ .
. رباعیات مدح ع صحبت ز مدح حیدر کرار میکنم وقتی سخن ز وصف علمدار میکنم وقتیکه یادی از غم تنهائیش کنم لعنت به دشمنش به دو صد بار میکنم از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم الحق که برازنده او آقائي است از عشق علی کار دلم شیدائى است جان دادن در حریم قدسی علی آمال دلم بوده ولی رویائی است حب علی و آل محمد شعار ماست ما شیعه ایم و عشق علی اعتبار ماست فخر این بود که خادم دربار حیدریم عنوان نوکری درش افتخار ماست شادم که به دل مهر علی را دارم از باده ی پیمانه ی او هشیارم تا آخر عمر این کلامم باشد از دشمن مرتضی علی بیزارم ما درس ز مکتب علی می خوانیم ما رمز سعادت از علی می دانیم چون فاطمه آن شهیده مکتب عشق ما پای ولایت فقیه می مانیم.... از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم اوصاف علی به هر زبان جاری نیست جز ماه رخش ماه شب تاری نیست غیر از نبی و علی و آلش، سوگند در هیچ کجا یار و مدد کاری نیست شادم که مرا گدای حیدر خوانند لب تشنه پیمانه کوثر خوانند از هر دو جهان مرا همین بس باشد ما را به سرای او چو نوکر خوانند با حب علی منصب شاهی دارم در ظلمت شب مشعل راهی دارم دانم ز ولای او خدا می بخشد هر آنچه گناه و اشتباهی دارم بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بی حب تو از صراط،کس رد نشود هرکس که حلال زاده آمد به جهان در حب تو یا علی مردد نشود .
. 'مدح علی علیه السلام خوشا آنانکه بر سر سایبان از پرچمی دارند به گرمای بیابان هم بهشت خرمی دارند کسانی که به دنبال خدای خویش میگردند مگر غیر از تماشای علی دیگر غمی دارند خوشا آنانکه باور کرده اند رزق از نجف آید و بر این باور خود اعتقاد محکمی دارند علی گویان نمی جویند امواج تعلق را از این دریای دنیا بهره به قدر نمی دارند درِ این خانه چه از دور یا نزدیک فرقی نیست همیشه یک اویسی یا همیشه میثمی دارند همین ساعت که ما در حسرت یه بوسه میسوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند ✍ .
. مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن زمین که سلام خدا به آن طرف است به دُّرِ نام علی ، تر دهان هر صدف است سر دو راهی ایمان و کفر ، درمانده کسی که بین غدیر و سقیفه بی طرف است کسی که هست علی دوست مادرش پاک است کسی که حب علی را نداشت ناخلف است طلاق دادن دنیاست شرط وصل علی کسی رسیده به جانان خود که جان به کف است هزار حاجت من مستجاب اگر گردد هزار مرتبه هر بار حاجتم نجف است تمام لذت دنیا "فمن یمت یرنی" است مرا ز عمر فقط دیدن علی هدف است ✍ .
. گیتی گِله کرد و عدل را طالب شد خورشید دمید و نور حق غالب شد آمیخـته بـزم عرشیان با صلـوات میـلاد علی ابن ابیطالب«ع» شد ✍ .
. شرحی برای عشق ندیدیم جز علی از هرچه هست و نیست بریدیم جز علی گشتیم ذره ذره به دنبال معرفت بر هیچ چشمه ای نرسیدیم جز علی دنبال راه مستقیم خداوند تا ابد خطی به هر چه راه کشیدیم جز علی شکر خدا که در همه ی عمر، سربلند بودیم و ناز کس، نخریدیم جز علی تاریخ، با نبی خدا را ورق زدیم مدحی از آن لبش نشنیدیم جز علی در روشنای صبح غدیرش تمام عمر از نام هر خلیفه رمیدیم جز علی ✍ .
. از روز ازل به عرش نامش شده حک برداشت ز شوق دیدنش کعبه ترک در باره ی نطـفه اش تفحص بکند هرکس به ولایت علی دارد شک .
. از نـام خداسـت نـام زیبـای علی مانده است جهـان بـرای معنای علی بـا اعظم الاسما در خیبـر را کند یعنی کـه علی بود بـه لبهـای علی .
. کلید آسمان ها و زمین در دست های توست که جبرائیل با آن جایگاهش خاک پای توست شب معراج پیغمبر همین که گرم صحبت شد تعجب‌کرد از این که‌صدای حق صدای توست تو را صفحه به صفحه خط به خط هر روز میخوانند تمام قصه ی تاریخ شرح ماجرای توست کسی سر از مقام شامخ تو در نیاورده که از روز ولادت خانه ی کعبه حرای توست تمام چشمه ها و سلسبیل و زمزم و تسنیم فلک لب تشنه ی یک قطره از آب بقای توست تو اینجا نان جو خوردی و آدم نان گندم را یقینا گندم ممنوعه ی جنت برای توست و گویم جنتُ الْاعلی که دارد آن همه زینت تمامش جلوه ای از تابش ایوانْ طلای توست خدایی که ز انوارش دو عالم میشود معنا خودش دلداده و دلبسته ی صحن و سرای توست نه تنها آسمان ها و زمین بلکه قیامت هم کلید دوزخ و جنت به دنبال رضای توست تو خود مشکل گشای عالم و مِفتاح الابوابی ولی لبخند زهرایت دوای دردهای توست تویی والا تویی والی تویی اعلا تویی عالی و این بس در مقامِ تو زهرا مقتدای توست چه جان میثم و بوذر چه جان قنبر و سلمان که جان انبیا از اول خلقت فدای توست تن بیمار ایوب و دو چشم کور یعقوب و دل مجروح یوسف ها به امید شفای توست دوعالم ریزه خوارِ سفره احسان تو هستند چرا چون روزی کل خلایق از عطای توست شدیم مجنون لیلی و ولی لیلی نمی داند که دل مجنون ناز یک نگاه با صفای توست نگاه ما به دستان تو بوده از همان اول شفای درد بی درمانمان، خاک عبای توست نفس در سینه خواهد ماند با دیدار ایوانت و راه دیدن صحنت فقط در یک دعای توست تصدق کن بر این بیچاره های زار و آواره دعای ما فقیران مستجاب از ربنای توست شب عیدی هوای صحن و ایوان نجف داریم برات ما به دستان شهید کربلای توست به شوق گوشه ی چشمی نشستیم و غزل گفتیم ما به دست مرتضای توست جمعی از شاعرین جواز نوکری ✍ .