eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو مظهر هر صفت خالق یکتا برسد سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد پا‌ گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد مادرش بین شرار در و دیوار هنوز منتظر مانده که از جانب صحرا برسد منتظر مانده حسین بن علی در یم خون منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کشته‌ی دوست شدن در نظر مردان است  پس بلا بیشترش دور و بر مردان است  یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد  در دل کودک این‌ها جگر مردان است  همه اصحابِ حرم طفل غرورش هستند  این پسربچّه‌ی خیمه پدر مردان است  بست عمّامه همه یاد جمل افتادند  این پسر هرچه که باشد پسر مردان است  نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست  دست بر دست گرفتن هنر مردان است  بگذارید «حسن» بودن او جلوه کند  حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است  گرچه « اِبنُ‌الحسنم »؛ پُر شدم از ثارالله  بنویسید مرا «یابنَ‌ اَباعبدالله»  علی اکبر لطیفیان ✍ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نالۀ غربتی از کرببلا می آید حاجی عشق به میعاد منا می آید راه را باز نموده همه تعظیم کنید پسر شیرِ جمل عبدخدا می آید محک عشق کجا بر سرسن و سال است کودک اما یلی انگشت نما می آید کرسی عرش خدا گوشۀ گودال شده پا برهنه به ملاقات خدا می آید نه زره دارد و نه خوود و نه شمشیر عجب چه کریمانه به معراج دعا می آید می دود عمۀ ما سوی مسیری ای وای درحرم بی ادبی چکمه به پا می آید خیره شد برق نگاهم به نوک شمشیری بی هوا این لبۀ تیغ کجا می آید دست خود را سپر حنجر یارم کردم ته گودال سرم باز چه ها می آید بین آغوش عمو بودم و کندند سرم ناله و شیون ام النجبا می آید آنقدر روی ضریح بدنش راه مرو جان ندادست و زحلقوم صدا می آید جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر آمدی سر ببری تیز بکن خنجر را از قفا حنجر او ریخت بهم بس کن شمر بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر این چه رسمیست عرب نیزۀ خود میشکند همۀ پیکر او ریخت بهم بس کن شمر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. پامال شد با چکمه وقتی آرزویش پای برهنه، با ادب، می رفت سویش او باقیات الصالحات مجتبی بود یا باقیات خیمه ی سبز عمویش او قاصد دلتنگی اهل حرم بود از دست زینب پر زده تا بام کویش با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش شمر و سنان را دور می کرد از گلویش در کوچه گودال، گم شد گوشواره یک مجتبی دارد می آید جستجویش با جذبه ای قطعا، ضریح زخم خورده آغوش خود را باز خواهد کرد رویش او دست داد و دست های مادری را حس کرد وقتی شانه می زد بین مویش از صورت معصوم او یاقوت می ریخت آنکه زبرجد می چکیده از وضویش تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود وقتی عسل لبریز می شد از سبویش اسماء حسنی را به روی خاک می دید لاهوت را زخمی زخمی رو به رویش ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد وقتی عصا می خورد بر جسم عمویش بر سینه سنگینی کند شرح شهودش "و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا ‌ http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت  بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت  بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید  در عسل خواستن آری به برادر می رفت  تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد  با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت  دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت  مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت  دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و  پنجه­ی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت  رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده  تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده  دید راضی است به معراجِ شهادت برسد  مطمئن است و به خون كرده وضو آماده  آه، با كُنده­ی زانو به رویِ سینـه نشست  چنگ انـداختـه در طرّه­ی مو، آمـاده  هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد  ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده  ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند  خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده  بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله  زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت  درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت  استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست  آه از این صحنه­ی جانسوز دلِ سنگ گرفت  گوهـرش را وسـطِ معـركه­ی تاخت و تاز  به رویِ سینه­ی پا خورده­ی خود تنگ گرفت  با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو  مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت  بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن  باز هم چهره­ی خورشید ز خون رنگ گرفت  شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی  من باشم و در حسرت سقا بمانی  من عبد تو بودم که عبدالله گشتم  نعم الامیری، عالی اعلا بمانی  فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد  من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!  قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت  من می دهم جان در ره تو تا بمانی  آقا نبینم در ته گودال باشی  ای زینت دوش نبی بالا بمانی  بالا نشینی و تو را پایین کشیدند  زیر لگدها زیر دست و پا بمانی  لعنت به این آب فرات و خنده هایش  راضی شده لب تشنه در این جا بمانی  با این که چندین عضو از جسم تو کم شد  تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی  شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af