eitaa logo
اشعار زیبا
486 دنبال‌کننده
1هزار عکس
121 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم (حسن لطفی) ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید آرام دل حیدر کرار اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل برخیز سکینه به حرم منتظر توست جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل از سوز عطش آب شده طفل سه ساله مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل تا آن که ببینند به تن دست نداری یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل مگذار رود زینب کبری به اسیری ای دست علی، دست برون آر اباالفضل تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل خون دل ما را که شده اشک عزایت زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم" چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل (غلامرضا سازگار) ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» «سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست» نفس «همت پاکان دو عالم با اوست» زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست» پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان «که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟» جگر رود فرات از تف او سوزان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
بین الحرمین بین الحرمین ، سلام ما به عباس و حسین نوکر شده ام نوکر شده ام ، نوکر این دو برادر شده ام شور و شِینم یا حسین ، نور و عینم یا حسین عاشق این پرچم یا حسینم ، یا حسین غم تو در آب و گِل به دلم شد منتقل آقاجون کرب و بلا میمیرم من یحتمل ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... من بی سر و پا ، ولی شوری به سر پایین پا با هر نفسم عشقم اینه به محرم برسم ثانیه به ثانیه ، تو دلم طوفانیه باشه هر جا روضتون بی بی زهرا بانیه توی روضت حالیه ، آقا دستم خالیه میرسم من با تو به مقامات عالیه ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... با چشمای خیس ، بر حسینیه ی دل سینه زنید جان ها به فدات ، روز به روز زیاد میشن سینه زنات تا حرم نیست فاصله ، سینه زن ها هَروله کی دلش تو علقمه ست کی دلش تو مقتله باید امشب سیدی برات مارو بدی چقد از تو دَم زدم خودت آقا شاهدی ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
عمو جونم تا تو بودي سر و ساموني داشتيم عمو جونم تا تو بودي سر و ساموني داشتيم      تا تو رفتي دل پرخوني داشتيم عمو جونم تا تو بودي چاره داشتيم   كِي لباس پاره داشتيم؟ عمو جونم با اینکه غم داشتیم صاحب علم داشتیم تو كه رفتي ما همه بيچاره شديم     از پيِ زينب همه آواره شديم بي گوش و گوشواره شديم عمو جونم ديگه دل سامون نداره      عمو جونم پاي زينب جون نداره كار چشماش دلبريه دلبريه     قد و والاي قشنگش عجب محشريه محشريه تيغ دو دمش صفدريه  غضب نگاش حيدريه سر زلفش دلفريبه دلفريبه      رگ پيشونيش " نَصْرُ و مِنَ اللهُ وَ فَتْحٌ غَريبِ " همه عاشقن اون حبيبه      قّّوت بازوي شه كرببلا ، عباس علمدار حسين ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب چون شود فردا می روم میدان             می شوم اندر خاک و خون غلطان از غم مکن شیون بپا زینب ای زینب      با ناله و شور و نوا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب می سپارم من بر تو این طفلان           کن نگهداری خواهر از ایشان اطفال را دست شما زینب ای زینی      دادم تو را دست خدا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب سیر بنگر بر این رخ گلگون                  چون شود فردا غرق  اندر خون دیگر نمی بینی مرا زینب ای زینب        رأسم کنند بر نیزه ها زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب چون مهیا بر این جهادم من                سر به فرمان حق نهادم من این سرزمین نینوا است زینب ای زینب   باید نمایم جان فدا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب می شوم کشته با همه یاران             جسمها پر خون بی کفن عریان از ما نماند کس بجا زینب ای زینب         جز عابدین در خیمه ها زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب یک وصیت ای مهربان دارم                  کشته چون گشتم  خواهر زارم ازخیمه گه بیرون میا زینب ای زینب          کن صبر و طاقت در بلا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب شیر زن خواهر عصمت صغری             خورده ای شیر از سینه ی زهرا ای مهربان ای با وفا زینب ای زینب          خواهر مرا یاری نما زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب                             صبر کن منما ناله و زاری مخراش صورت در عزا زینب ای زینب      در نزد قوم بی حیا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب شد شب هجران خواهر نالان              کم نما افغان با دل سوزان فردا به دشت کربلا زینب ای زینب        گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
salam-azizezahra-stedioii.mp3
5.32M
آجرك الله بقیة الله الأعظم عجل الله تعالی فرجك الشريف •┈┈••✾•◈◈◈•✾••┈┈• سلام عزیز زهرا روضه کجا گرفتی کجا غریب و تنها بزم عزا گرفتی تو ناز و من نیازم تو عرش رو نگینی من و ببر به همرات با پای اربعینی من و ببر به همرات با نای بی نوایی من حتم دارم امشب تو راه کربلایی
شب یازدهم محرم – مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه امروز پا به معرکه کربلا زدی از صبح گریه کردی وناله ها زدی من هر چه را شنیده ام آقا تو دیده ای نالیده ای،خمیده ای وداغ دیده ای دلواپسی به جوش دلت مثل خُم شده شاید سه ساله عمه ی ناز تو گم شده در بین دود و آتش صحرا چه می کنی با ناله های زینب کبریی چه می کنی امشب چقدر خسته ای و دل شکسته ای امشب بداغ شام غریبان نشسته ای گویا تو نیز سر بروی نیزه دیده ای یا آنکه پابه پای یتیمان دویده ای آیا به پای ناز شما خار رفته است یا قاتلی بروی زمینت کشانده است امشب کنار کشته ی مولا چه می کنی با قامت خمیده ی زهرا چه می کنی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود شاعر: قادر طهماسبی (فرید) ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
گفتگوی کعبه و کربلا👇
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله مس جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهیم من هم آغوش ابوالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشگ زهرا ریخته در دامن گلزار من عِطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد زهر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله مس جوشد مدام آب آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر مرحوم هوشنگ ابتهاج در وصف امام حسین علیه السلام چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی   ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟   چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین به از این در تماشا که به روی من گشادی   تویی آنکه خیزد از وی همه خرمی و سبزی نظر کدام سروی ؟ نفس کدام بادی؟   همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی همه رنگی و نگاری ، مگر از بهار زادی؟   ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی که ندیده دیده ناگه به درون دل فتادی؟   به سر بلندت ای سرو که در شب ِ زمین کَن نفس ِ سپیده داند که چه راست ایستادی   به کرانه های معنی نرسد سخن چه گویم که نهفته با دلِ سایه چه در میان نهادی؟   "هوشنگ ابتهاج" ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بین الحرمین بین الحرمین ، سلام ما به عباس و حسین نوکر شده ام نوکر شده ام ، نوکر این دو برادر شده ام شور و شِینم یا حسین ، نور و عینم یا حسین عاشق این پرچم یا حسینم ، یا حسین غم تو در آب و گِل به دلم شد منتقل آقاجون کرب و بلا میمیرم من یحتمل ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... من بی سر و پا ، ولی شوری به سر پایین پا با هر نفسم عشقم اینه به محرم برسم ثانیه به ثانیه ، تو دلم طوفانیه باشه هر جا روضتون بی بی زهرا بانیه توی روضت حالیه ، آقا دستم خالیه میرسم من با تو به مقامات عالیه ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... با چشمای خیس ، بر حسینیه ی دل سینه زنید جان ها به فدات ، روز به روز زیاد میشن سینه زنات تا حرم نیست فاصله ، سینه زن ها هَروله کی دلش تو علقمه ست کی دلش تو مقتله باید امشب سیدی برات مارو بدی چقد از تو دَم زدم خودت آقا شاهدی ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
رتبه والای انسان را شهادت لازم است رونق بازار ایمان را شهادت لازم است خون یاران باغ دین را آبیاری میکند کربلا آباد هر جان را شهادت لازم است پیش پای یار باید فرشی از جان پهن کرد مقدم زیبای جانان را شهادت لازم است یوسف ما گرچه روزی بازگردد در وطن! رؤیت سالار کنعان را شهادت لازم است با امام و با شهیدان عهد باید بست باز این وفا بر عهد خوبان را شهادت لازم است برترین راه دفاع از پیمبر وحدت است یاری ختم رسولان را شهادت لازم است قدرت خون شهید از هر سلاحی برتر است پاسخ تهدید عدوان را شهادت لازم است استقامت راهکار فاطمیون است و بس نیروی بازوی سلطان را شهادت لازم است از عراق و اردن و بحرین تا مصر و یمن جبهه ایران و لبنان را شهادت لازم است شیعه و سنی ندارد نیل تا رود فرات تا فلسطین مسلمان را شهادت لازم است فاتح قدس شریف و کعبه ، راه کربلاست اربعین سربداران را شهادت لازم است امت اسلام را بیداری دیگر رسید لیک این سیل خروشان را شهادت لازم است موج وحدت کاخ استکبار را ویران کند قدرت امواج طوفان را شهادت لازم است دین به کشورهای زیر سلطه تا صادر شود بازتاب دین و قرآن را شهادت لازم است پرچم نصر من الله است در دست علی یاری یار خراسان را شهادت لازم است *** شاعر : حاج محمود ژولیده ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》