eitaa logo
اشعار زیبا
405 دنبال‌کننده
979 عکس
110 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود شعر از : قادر طهماسبی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج تن از من   از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
رکاب  آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد   دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
رکاب  آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد   دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
رکاب  آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد   دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج تن از من   از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
(س) سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود شعر از : قادر طهماسبی ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
✅رجز خوانی جوان شیعه برای آل سعود و داعشی ها بی سبب نیست که از شام به عراق آمده اید     حضرت عمه سادات برادر دارد       وشما کم تر از آنید که حسین تیغ کشد و علمدار علم بردارد ما جوانان بنی فاطمه اربابیم   بی حیا عمه ما مالک اشتر دارد ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما  جگری با جگر شیر برابر دارد اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستاده ایم   سبب این است که این طایفه رهبر دارد نه عراق نه سوریه خیالت راحت     کشور ضامن آهوست  بزرگتر دارد وای اگر گرد وغباری به حرم بنشیند    تیغ ما شوق به انداختن سر دارد  باید این شهر به آرامش خود برگردد      که شب جمعه حرم روضه مادر دارد فردا که دم حیدری از کعبه برآید      دوران معاویه صفت ها به سر آید این پرچم شیعه است که بر قله دنیاست هر کس ز علی دم بزند هموطن ماست   یا حیدر کرار زند نقش به زودی       بر پرچم سبز عربستان سعودی ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم تا بین بقیع اش حرمی ناب بسازیم شمشیر  عجم منتظر حمله ی جنگ است مکه بشود مرکز شیعه چه قشنگ است بر کوری چشم همه از آل سعودی    با کارت رویم مکه ببیند بزودی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
✅رجز خوانی جوان شیعه برای آل سعود و داعشی ها بی سبب نیست که از شام به عراق آمده اید     حضرت عمه سادات برادر دارد       وشما کم تر از آنید که حسین تیغ کشد و علمدار علم بردارد ما جوانان بنی فاطمه اربابیم   بی حیا عمه ما مالک اشتر دارد ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما  جگری با جگر شیر برابر دارد اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستاده ایم   سبب این است که این طایفه رهبر دارد نه عراق نه سوریه خیالت راحت     کشور ضامن آهوست  بزرگتر دارد وای اگر گرد وغباری به حرم بنشیند    تیغ ما شوق به انداختن سر دارد  باید این شهر به آرامش خود برگردد      که شب جمعه حرم روضه مادر دارد فردا که دم حیدری از کعبه برآید      دوران معاویه صفت ها به سر آید این پرچم شیعه است که بر قله دنیاست هر کس ز علی دم بزند هموطن ماست   یا حیدر کرار زند نقش به زودی       بر پرچم سبز عربستان سعودی ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم تا بین بقیع اش حرمی ناب بسازیم شمشیر  عجم منتظر حمله ی جنگ است مکه بشود مرکز شیعه چه قشنگ است بر کوری چشم همه از آل سعودی    با کارت رویم مکه ببیند بزودی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است احترام عشق هم از احترام زینب است داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام با حسین همدست گشتن اتهام زینب است وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها را تسلیت می‌گوییم 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤 ‌⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
درعشق علامتی به جز زینب(س) نیست در صبر قیامتی به جز زینب(س) نیست آن جامه عصمتی که زهرا(س) پوشید زیبنده قامتی به جز زینب (س) نیست ▪️سالروز وفات شهادت گونه حضرت زینب کبری سلام الله بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد. ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
(س) سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود شعر از : قادر طهماسبی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد بردیا محمدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد بردیا محمدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》