📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
🔺 مراقبه در ماههای حرام
🔹 وقتی افرادی به نام #عارفان راستین در بین ما پیدا میشوند -و آنها #توجه شان به #درون بیش از #برون است- میگویند: ای برادران! ای نسل #جوان! ای انسانهای #مسلمان! بیایید #مراقبه داشته باشید. ششدانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند.
مرحوم عارف بسیار دلسوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا #ملکی_تبریزی در مراقبات ماه #ذی_القعدة الحرام میفرماید:
«فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب میکند. یعنی تمام #جدیّت خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمیکند. همهاش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن.
«زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذیالقعده اول ماههای حرام است، احترام این ماهها زیاد است به طوریکه حتی با #کفار هم اجازهی رزم و #جنگ ندادهاند. بنابراین چطور میشود که #بنده خدا در این ماهها مواظبتش بیشتر نشود که نکند خلاف #رضای خدا در این ماهها رفتار بکند!.
خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از #احکام که مخالفت بشود، در این ماههای شریف قبحش و زشتیاش بیشتر از وقتهای دیگر است.
«فاجتهدی یا نفس فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ در ماههایی که خداوند اجازهی #جنگ با کفار هم نداده، بنابراین ملتفت باش، محافظت کن که #قلب تو با خدا رفتار ناجور و ناشایستی نداشته باشد. با #بدن خودت با خداوند مخالفت نکنی.
بلکه در #قضا_و_قدر الاهی هم در خاطرت نارضایتی وارد نشود. یکی از راههای مخالفت با پروردگار همین ناراحت بودن در #دل است ولو در #زبان سخنی نگویی!.
چهوقت در دل مخالفت میکند؟ وقتیکه یک ناروایی در بدنش، در مالش، در مسائل مربوط به او پیدا میشود، که اسمش را میگذاریم بیصبری، بیرضایتی در پیشآمدها.
زبانت هم بر فرض چیزی نگوید، دلت حرف میزند. نارضایتی احساس میکند. در دلت، پیش خودت هم نارضایتی نباشد.
اگر انسانی موفق شد به چنین مواظبت و #مراقبت و خودداری از دل، خداوند هم ربّ شکوری است. پاسخ بسیار بهتری میدهد به #انسان. برای این رضایتها، رضایت میدهد از انسان.
مثلاً دربارهی حضرت #صادق علیهالسلام نوشتهاند که فرزند عزیز و بزرگواری داشت به نام #اسماعیل که مردم #فکر میکردند او بعد از حضرت، #امام خواهد بود. جناب اسماعیل #مریض شد؛ حضرت در مرض او گرفته و ناراحت بود. بهطوریکه مردم فکر میکردند اگر چیزی بشود، نکند که بر مزاج شریف حضرت و بر حالات روانیاش تأثیر بگذارد. اتفاقاً از دنیا رحلت کرد. همانروز فرمود سفرهای بسیار پر #نعمت، طعامهای گوناگون فراهم کردند و مثل وقتیکه جشن و مهمانی هست؛ فرمودند: از حاضران پذیرایی کنید!. اینها خیلی تعجب کردند. عرض کردند که ما فکر نمیکردیم شما در این #مصیبت ناراحتی پیدا نکنید. فرمودند: وقتی جدّ من که أصدق الصادقین است، گفته که من میمیرم و شما هم میمیرید، پس این #مرگ یک چیزی است که حتمی است و خدا خواسته، وقتی آمد، ما چرا باید در برابرش چهره بگیریم، رو ترش کنیم، ناراحتی ابراز کنیم؟!
این است رضایت به قضای الاهی.
میفرماید: اگر کسی یکچنین حالی داشت با خدای خودش، خداوند ربّ شکوری است و پاسخی بهتر میدهد.
و اگر کسی بداند که رضایت خدا که به خاطر اینجور عمل متوجه او خواهد شد چه مقامی است، (یعنی خداوند از یک بنده راضی باشد!) چون ببیند که هر پیشآمدی که میکند فغان و فریاد و ناراحتی ندارد، ممکن هم هست اشک بریزد، ممکن هم هست مصیبتی به او سخت باشد، اما نه اینکه خلاف #رضای خدا، چیزی در دل او خطور بکند.
میفرماید: اگر کسی چنین حالی خدا به او داد و مورد رضایت خداوند قرار گرفت، اگر بداند که این چه مقامی است که خدا به او داده، راضی است که او را مثل گوسفندی که بدنش را قصاب پاره پاره میکند، همان #بلا به سرش بیاید که آن رضای خدا به او برسد!.
اینقدر مهم است!.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
📆 سالروز نزول سورهی مبارکهی انسان در شأن امام علی و زهرای اطهر و حسنین علیهمالسلام؛ (۲۵ #ذی_الحجه)
🔺 تذکری پیرامون علت دلسوزیهای زهرای مرضیه سلاماللهعلیها برای امت اسلامی
🔹 همه باید ملتفت شوند که ما نمیتوانیم مساجد خود را مانند مساجد اول #اسلام داشته باشیم. در اول اسلام مساجد، یک مرکزی برای #حکومت شد (یعنی مسجدی برای تجمع #منافقین و مخالفین #اهلبیت علیهمالسلام)، برای جلوگیری از انوار حضرت #زهرا علیهاالسلام و جلوگیری از نفوذ #علم و #عمل آن حضرت در آن #اجتماع که پدرش زحمت کشیده بود و تهیه کرده بود، و این داغ، دل آن حضرت را خیلی میسوزاند و ناراحت میکرد و برای اینکه حضرت میدانست آتش #فتنه به اینجا ختم نمیشود، بلکه در اسلام فتنهای پیشآمد کرده که این همه #بلا از صدر اسلام تا حالا از آشوبها، جنگها در شرق و غرب، جنگهای #صلیبی تا زمان ما که جنگآفرینان در صدد ایجاد #جنگ و خونریزی و فروش #اسلحه و آتش و بمب هستهای و غیره هستند، بهخاطر این #انحراف است.
همهی اینها را حضرت زهرا میدید و میسوخت و ناراحت بود؛ چون در واقع #امابیها بود و مادر امت پدرش بود. #مادر بود برای ما و همهی #مسلمانها. همهی مسلمانها مورد عنایتش بودند. دلش میسوخت که این زحماتی که پدرش کشید و این جراحاتی که شوهرش و پسرعمویش به خود تحمل کرده و این گرسنگیها و ریاضتها که کشیدند؛ «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»¹؛ و آنچه روزها که #روزه گرفتند و #افطار که شد، افطار نصیب خودشان نشد، نصیب #مساکین و #یتیم ها شد. بچههایشان را گرسنگی دادند، روزه گرفتند و #جهاد کردند، آخرش چه شد؟!
این #مکتب باید #احیا شود. این مکتب، چه مکتبی است؟ مکتب دلسوزی به حال #امت و به حال #خانواده. الآن ما نمیدانیم #فرزندان ما و خانوادهی ما وارد چه #کلاس هایی میشوند و با چه #معلم هایی روبهرو میشوند. درسهای آنها بیشتر درسهای #مادیت است!. یعنی #علم را تنها برای اصلاح #دنیا فکر کردهاند نه برای #رشد و #انسانیت و #فاطمی و #علوی شدن.
چند نفری که ما خدمتشان رسیدیم مانند مرحوم علامه #طباطبایی و مرحوم آیت الله #بهجت، اینها واقعاً شاگرد مکتب زهرای مرضیه علیهاالسلام بودند و از دست ما گرفته شدند. حالا باید #حوزه ها، #معمَّمین، #دانشجویان، #طلاب محترم تصمیم بگیرند که مکتب، #مکتب_تعلیمی_و_تربیتی باشد. #مسجد جای #تربیت باشد و این کار ممکن نیست مگر اینکه از خانوادهها شروع بشود.
مسئولین #دولتی، #مجلس شورای اسلامی، #مدیران و #فرهنگیان و حوزهها از منازل خود شروع کنند و #هدف را استفاده از علوم و تربیتهای حضرت زهرا علیهاالسلام قرار بدهند که در نتیجه مطابق با #سیره پیشوای #بانوان و خانمها؛ حضرت زهرا علیهاالسلام باشد.
۹۳٫۱٫۲۱
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی