eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
993 ویدیو
649 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه رعیت امشب اومده با خود آقا کار داره رعیت آخه یه وقتایی از آقاش انتظار داره یه وقتایی فکر می کنم به من نگاه نمی کنی از دست من خسته شدی من و دعا نمی کنی ازت میخوام جلو گناه یکم من و صبور کنی پاک بشم صدام کنی وقتی میخوای ظهور کنی شبایِ ماه عشق دل و سپردمش به صاحبم امشب نگام کن میدونم تو حاضری من غایبم میخوام که آدمت بشم میخوام واست شهید بشم شیطون و ناامید کنم که از تو ناامید بشم میخوام خجالت بکشم از تو اگه گناه کنم اگه کنار تو باشم محاله اشتباه کنم
زمزمه؛ در سوخته.mp3
1.52M
🔹داغ ناگفته🔹 اومد از مسجد، اما آشفته تو نگاش صدها، داغ ناگفته آروم آروم می‌سوخت، پیش چشمای من تار و تیره می‌شد، دیگه دنیای من چادرش خاکی بود، صورتش نیلی بود تو دلش داغی از طعنۀ سیلی بود ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اومد از مسجد، اما دلخور بود روضه‌خون ما، خاک چادر بود بدترین روزایِ دنیامون این روزاست حال و روز مادر، روضه‌خونِ باباست چشماشو می‌دیدم، تا سحر خونباره من ندیدم دیگه بعد از اون گوشواره ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اومد از مسجد، قامتش خم بود تو نگاش اما، دنیای غم بود آسمون چشمام، دیگه پربارونه بعد از اون موهایِ من نخورده شونه بعد از اون دنیا شد، رو سر من آوار مادرم راه می‌رفت، اما دست به دیوار شاعر: نغمه‌پرداز:
واحد؛ خطبه فاطمی.mp3
1.97M
🔹عجّل وفاتی🔹 روزای آخر، هر کسی اومد، عیادت مادر من می‌گفت یه روز از این روزا سایه‌ش، کم می‌شه از رو سر من شنیده بودم از خودش،‌ چند دفعه حرف رفتنو عَجّل وفاتی که می‌گفت، آتیش می‌زد دل منو نگاهشو دیگه به روی دنیا بسته بعد سه ماه خنده روی لباش نشسته تابوتشو که دید دلش آروم گرفته اما چطوری من جون ندم از این همه غم خدایا شب شد و مادر، با چشمای تر، رفت و سه تا کفن آورد یه دنیا غم داشت، توی نگاهش، ولی همه‌ش حرفشو خورد گفت یکی از این کفناست، عزیز مادر! واسه من دو تای دیگه می‌مونه، برای بابا و حسن می‌گفت حسینم غریبه،‌ تو باش کنارش تا که بشی آروم قلب بی‌قرارش می‌گفت یه روزی می‌رسه وقت وداع آخر بوسه بزن به حنجرش اونجا به جای مادر شاعر: نغمه‌پرداز:
مداحی آنلاین - یه رعیت امشب اومده - محمود کریمی.mp3
5.8M
با (عج) 🍃یه رعیت امشب اومده 🍃با خود آقا کار داره از دست من خسته شدی...😭 حاج محمود کریمی
. آمده دخترت در کنارت پدر گشته ام بعد تو بی قرارت پدر جان من قربان تو و صبرت گشته ام بابا زائر قبرت یا رسول الله(۴) دشمنت بعد تو در سقیفه نشست برده حق علی از تو بابا گسست جانشینت خانه نشین گردید فاطمه ات نقش زمین گردید یا رسول الله آتش کین زدند ای پدر خانه‌ام کرده پرپر عدو گل زگلخانه ام بعد تو بابا دلم آزردند جای گل بابا هیزم آوردند یا رسول الله ای پدر پشت در خون جگر گشته ام گریم از اینکه من بی پسر گشته ام غنچه از شاخه شد جدا بابا طفل من‌محسن شد فدا بابا یا رسول الله دخترت را پدر تازیانه زدند ظالمانه ولی بی بهانه زدند بعد تو ظلم و ستم افزون شد زین مصیبت‌ها دل من خون شد یا رسول الله بر من و غربتم بنگر پدرم اشک غربت و غم ریزد از بصرم از غریبی همسرم سوزم بر همه عالم شعله افروزم یا رسول الله بعد تو رنج و غم شدنصیبم پدر از غم پشت در بی شکیبم پدر دشمن بی دین در کمین بنشست پهلوی من را پشت دربشکست یا رسول الله بعد داغت پدر خون شده دل من زد شرر دشمنت گهمه حاصل من زخم من را دشمن نمک میزد فاطمه ی تو را کتک می زد یا رسول الله @Asheghane_hazrat_zeynab
. ای پدر جان جانم فدای صبر تو آمدم با گریه کنار قبر تو واغربتا واغربتا رسول الله(۲) بعداز داغ تو خون شده دلم بابا شرر زده داغت بر حاصلم بابا واغربتا واغربتا رسول الله بعد تو بابا در سقیفه نشستند بیعت خود را با تو بابا شکستند واغربتا واغربتا رسول الله قلب مرا بابا زین ستم آزردند در سقیفه حق همسرم را بردند واغربتا واغربتا رسول الله بعداز توظلم وکینه برمن افزون شد از غربت حیدر بابا دلم خون شد واغربتا واغربتا رسول الله بعد تو آتش زدند بردر خانه پرپر ز کینه کردند گل و گلخانه واغربتا واغربتا رسول الله دشمنت با ضرب لگد در را وا کرد زین ظلم و ستمها خون دل مولا کرد واغربتا واغربتا رسول الله با فشار در زهرا پشت در افتاد جان دخترت بابا در خطر افتاد واغربتا واغربتا رسول الله پشت درگل من ازشاخه جداشد محسن ششماهه ام بابا فدا شد واغربتا واغربتا رسول الله در بین خانه دست علی را بستند پهلوی فاطمه ات بابا شکستند واغربتا واغربتا رسول الله بعد تو حیدر تو خانه نشین شد فاطمه ات پشت درنقش زمین شد واغربتا واغربتا رسول الله در خانه زخم دل حیدر نمک خورد پیش چشم علی دخترت کتک‌خورد واغربتا واغربتا رسول الله @Asheghane_hazrat_zeynab
◼ایام فاطمیه◼ سبک:حسینه یرلرآغلارگویلر آغلار... گینه باشلاندی زهرانون عزاسی قورولدی عالمه ماتم بناسی گینه عالملری دولدوردی ناله دولوبدور یر گویه محنت هواسی چکیلدی عرش و فرشه قاره یکسر غمیله دولدی عالملر فضاسی ایله بیر ظلم اولوب دُختِ رسوله گلونجه محشره اولماز دواسی ووروبدور ثانی اود بیعت آلاندا یانوبدور ظلمیله باب رجاسی ووراندا ظلمیله زهرانی قنفذ سولوبدور غنچه باغ ولاسی بالاسی سقط اولوب پهلوسی سیندی دئینده فضه گل یاندیم صداسی گینه یاسه باتوب بو غمده شیعه دئیر واحسرتا شاه و گداسی دئیر جنتده پیغمبر بالام وای وورار باشه گوزی یاشلی آناسی گینه زینب دئیر ایوای آنام وای علینون اوج ائدر عرشه نواسی حسن آغلار یانار ، زینب سیزلدار دئینده وای آنام کلثوم بالاسی سالار باشه قرا زینب قان آغلار دوشنده یادینه مسمار یاراسی حسین نوحه دئیر عرش ایچره آغلار خدای ذوالجلالون انبیاسی امام عصری بو غصه قوجالدار اگر شرح اولسا کوچه ماجراسی نَه اولموشیدی یول اوسته یازما"شیدا" قالا گیزلینده قوی ثانی جفاسی بو قدری سن فقط ایله اشاره پوزولموشدی او رخسارین نماسی کربلایی محمدرضا صادقی _شیدا @Asheghane_hazrat_zeynab
. ای گل باغ آفرینش انوار قلب اهل بینش بابا گل بهارت آمد دختر بی قرارت آمد با درد و غم کنارت آمد واغربتا آه و واویلا(۳) از داغ تو خون شد دل من شرر زده بر حاصل من در گرد هم دشمن نشستند بیعت با علی شکستند دستان تو از کینه بستند واغربتا آه و واویلا(۳) دشمنِ تو‌، دلِ من آزرد هیزم در خانه ام آورد نبودی بابا وحشیانه پیش علی چه بی بهانه آتش زدند بر درب خانه واغربتا آه و واویلا(۳) دختر تو در خطر افتاد فاطمه ات پشت در افتاد بابا ز بسکه بد و پستند از جوروکین در را شکستند پهلوی زهرایت شکستند واغربتا آه و واویلا(۳) بابا بدیدم پشت آن در غربت داماد تو حیدر نبودی بابا ظالمانه جای کمک درون خانه مرا زدند با تازیانه واغربتا آه و واویلا(۳) گل من از شاخه جدا شد محسن براه دین فدا شد بابا عدومرا محک زد زخم مرا هر دم نمک زد پیش علی مرا کتک زد واغربتا آه و واویلا(۳) @Asheghane_hazrat_zeynab
. ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود در ازدحام پشت در و دود و شعله ها آتش سراغ گيسوي اورا گرفته بود می خواست تا جدا شود از پشت در ولی تیزی میخ ، پهلوی او را گرفته بود تحتِ فشار لنگه ی در گیر کرده بود بی خود نبود در ، بوی او را گرفته بود مولا چه می کشید چو می دید لشگری در کوچه دور بانوی او را گرفته بود باید به وضع خانه کسی می رسید پس زینب به دست جاروی او را گرفته بود فرصت نکرده بود که چادر به سر کند شکر خدا که در روی او را گرفته بود شاعر: 👇