|⇦•تمامِ دلخوشی زندگی ..
#روضه و توسل به حضرت زهرا (س) _ اذان گفتن بلال حبشی _ محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تمامِ دلخوشی زندگی من این است
که وقتِ مرگ می آیی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان، فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقتٓ وفایت به عهدِ دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پرِ کاه، سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد
بیا همه کس و کارم زمانِ تلقین است
سلام وادی من وادیُ الَسلام علی
کجاست مَسکن اَمنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به رویِ ضریح تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبلۀ حرمش
نجف چه جایِ قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کشد به یک میزان
سرم به دامن حیدر به روی بالین است
سَرم مقابل ایوان طلای شاه نجف
سَرم مقابل زهرا همیشه پایین است
علی که اَبرویِ او قابِ قَوسِ اَو اَدنی ست
اگر مرا نرساند به عرش غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بندۀ خدا
گدایِ خانه ی او هر که هست تضمین است
مَمات عین حیات است و نار عِین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوشبین است
علی امام مَن است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدایِ نام علی
برو به کار خود ای دون که در دیار علی
به عالمی نفروشند تارِ مویِ زهرا را
*یاصاحب الزمان! برای مادرت دورِ هم جمع شدیم .. مگه میشه مجلسِ مادر پسر دم در نیاد و نباشه؟
اینقدر فضایِ مدینه براش سنگین شده بود، بعد از شهادت پیامبر از مدینه بیرون رفت، توی صحرا زندگی کرد، شب تو عالم رؤیا پیامبر رو دید.. سلام عرض کرد آقا جواب سلام داد.. اما تحویلش نگرفت، دید پیامبر گرد و خاک به چهره داره.. شب دوم دوباره همین حال.. شب سوم دوباره همین خواب .. خودشُ روی پایِ پیامبر انداخت، گفت: آقا! از من دل خورید؟ پیامبر فرمود: به فاطمۀ ما سر نمی زنی؟ از خواب بیدار شد، بُقچَش رو جمع کرد ، رفت طرف مدینه، وارد شهر شد، خدایا این شهر همون شهرِ .. چرا پیامبر اینطور گرد و غبار به صورت داشت .. کوچه ها رو رد می کنه، انگار نه انگار اتفاقی افتاده .. همه مشغول کار خودشونن .. وارد کوچۀ بنی هاشم شد ، رسید دمِ در ..."الله اکبر".. چرا درِ خانه سوخته؟ دَقُ الباب کرد ، اَسماء در رو باز کرد .. تا چشمش افتاد به چشم بلال صدا زد ؛ یا اهل خانه جمع شید مهمان آمده .. بلال سؤال کرد: اسماء در چرا سوخته؟ خاکستر اینجا چه میکنه؟ بی بی فاطمه کجاست؟
بلال! فاطمه میانِ حجره بینِ بستر افتاده ..
بلال وارد حجره شد، برگشت اسماء کسی میانِ حجره نیست.. یه وقت صدا از حجره بلند شد، بیا بلال ..«بیخود نمی گن "نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال"، یه شبهه ای از بی بی مونده بود.. یه نگاه کرد ، تا چشمش افتاد به بی بی صدا زد: خانم جان!:
در بسترت به چشم من انگار زینبی
«آخه ، آدم سه ماهه اینقدر لاغر نمی شود»
نشست کنار بستر، فرمود؛ بلال! صدایِ اذان گفتنت رو دوست دارم.. خیلی وقتِ صدای اذانت رو نشنیدم .. برام اذان بگو ، وقت، وقت نماز نیست .. اما یه وقت اهل مدینه دیدن صدا از ماذنه بلند شد (*1) الله اکبر..
اهل خونه دیدن بی بی داره بسترش رو جمع میکنه، سجاده پهن میکنه .. همه خوشحال شدن"
اَشهَدُ اَن لا اِله اِلا الله ..
اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ الله"
اهل مدینه جمع شدن، یه وقت دیدن دوتا آقازاده صدا می زنن بسه بلال .. به خدا مادرمون میانِ سجاده از حال رفت ..
میخوام بگم بی بی جان ! اسم باباتون رو از بالایِ مناره شنیدی دلت تاب نیاورد ..
بمیرم برای اون دختر سه ساله ای که صدا زد :*
آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر روی نی بودم کِی از تو جدا بودم
آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
*بی بی جان! کجا بودید؟ یه دختر سه ساله هر وقت صدا میزد: "یا اَبتاه" یا با کعبِ نی و تازیانه..*
عدو بهانه گرفت و زد ، به او گفتم بزن
بزن که برای یتیم زدن بهانه لازم نیست
*برا هر دو تا خانم میتونی با این یه خط گریه کنی .. هر دو صدا می زدن:*
سیلی گرفته قوت بینایی مرا
دیوار می کند کمکم راه می روم
منبع:
1_ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴
2_ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛
ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸
مفید، الاختصاص، ص۷۳
|⇦•شرح خبرها چی میگن..
#نماهنگ تقدیم به ارواح مطهر شهدا، خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی _ سیدرضا نریمانی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
شرح خبرها چی میگن، این همه غوغا شده باز
چشم یه ملت واسه چی، این همه دریا شده باز
کاشکی دروغ باشه خبر، کاشکی من از خواب بپرم
شرح خبر ها چی میگن، من که نمیشه باورم
رفته ولی شک نکنید، جبهه پر از دلاورِ
مالک اشتر علی، هنوز کنار رهبرِ
آی رفقا حسینیا، وقتشه از یاس بخونیم
دور همین روز و شبا، روضۀ عباس بخونیم
میر و علمدار سپاه، پشت و پناه حرمه
رفته سلیمانی و باز، توو دلمون محرمه
پیکرِ صد پاره پاشو، حضرتِ ارباب اومده
پاشو که ماهِ علقمه، این دفعه با آب اومده
پاشو با اون دست جدا، روضۀ سقا رو بخون
وقتشه ما گریه کنیم، روضه بخونی واسمون
دستِ جدات روضه شدُ گرچه دلم خونه براش
وا نشد انگشتر تو، مونده عقیقش سر جاش
اهل و عیال شهدا، رفتی و قلبشون شکست
گردِ یتیمی دوباره، رو سر بچهشون نشست
منتقم خون حسین، منتقم خون توأیم
عزتمون از توئه و، عمریه مدیون توأیم
داده ثمر تازه گیا، خون تموم شهدا
میرسه از سمت حرم، وعدۀ اَلقُدس لَنا
اینو نمیدونن، لشکریان ابن سعد
که قاسمِ حسین زنده تره از این به بعد
میگیریم انتقام با نازعات، فجر و رعد
2. واحد.mp3
4.48M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد
دست زهرا را که پیغمبر
مکرر بوسه زد
وااسف ، ضرب غلاف و تیغ
آخر بوسه زد
سینه ی زهرا پیمبر می گفت
مینوی من است
میخ داغِ در به مینوی پیمبر بوسه زد
( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار
#حاج_سید_رضا_موید
#شعر_دوم :
از نخست زندگی ،
هرگز نمیشد باورم
که شود این خانه روزی
قتلگاه همسرم
روزتنهایی که حتی
یک نفر یارم نبود
دیدم اینجا پشت در
افتاده تنها یاورم
او مرا میخواند و من
آن روز دستم بسته بود
کاش آنجا جان من
می شد برون از پیکرم
ای باوفا : اباالفضل
مشکل گشا : اباالفضل
#ذکر_پایانی
ای علمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم منه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین ،
داغ برادر دیده ...
1. زمینه.mp3
6.62M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
شده وقت جدایی
رسیده شامِ آخر
تو رفتی و سیاه است
همه ایام حیدر
#ملودی_دوم
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
(امان ای دل ، امان ای دل)
#بند_دوم
میان خاکِ غربت
تنت را می گذارم
رسیده بر لبم جان
دگر طاقت ندارم
#ملودی_دوم
عجب ماتمی در دلم جا شد
تو رفتی و پشت علی تا شد
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
(امان ای دل ، امان ای دل)
#اوج
ببین حال دلم را ، ببین موی سپیدم
تو جان دادی و من هم
از این دنیا بریدم
همه هستیم رفتی از دستم
پریشان و شرمنده ات هستم
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
(امان ای دل ، امان ای دل)
علی یا علی ، علی یا علی ...
۲۶ مهرماه ۱۳۹۹
#تکیه_آقا_سید_حسن_قم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
2. فاطمه مجموعه.mp3
6.61M
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
فاطمه ،
مجموعه ی صفات خداوند
فاطمه ، آئینه ی کمال پیمبر
عصمت کبری ،
ولیّه اللَّهِ عُظمی
قرّهِ عین النّبی ،
حبیبهی داور
شهرِ خِرد احمد و
علیست درِ آن
فاطمه این شهر راست
مرکز و محور
در شب معراج
از حقیقت خلقت
پرده زِ رازی گشود
خالقِ اکبر
گفت به احمد
نیافریدهام افلاک
جز که برای تو ،
ای رسول مظفّر
باز رسید این ندا
که خلق نکردم
ذات تو را
جز برای حیدر صفدر
هم که نیاوردهام
تو را و علی را
اِلّا بر فاطمه ، بتولِ مطهّر
( لولا فاطمه لما خلقتکما )
زن نتوان خوانمت
بدین همه شوکت
ای سبب آفرینش
اَب و شوهر
بانوی اسلامی و
به خانهی شوهر
کهنه حصیری تو راست
مَفرَش و بستر
#بی_بی_جان
خانهی تو
کعبهی امید امامان
بیت تو
معراج صبح و شام پیمبر
حبل متینِ
هزار عارف و عامی است
هر نخی از چادرت
به عرصهی محشر
#قصیده_از :
#حاج_سید_رضا_موید
#شعر_دوم :
رشته ی چادرش اگر
به دست انبیاء رسد
شعار فخر انبیاء
به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر
زمزمه دعا رسد
جان زِ نوایِ گرم او
به جسمِ مصطفی رسد ...
#استاد_سازگار
15/11/1398
#منزل_حاج_محمد_هندیانی
( از کیفیت پایین فایل، عذرخواهی میکنم ، با موبایل ضبط کردم ... )
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
❣﷽❣
🌾#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
🌾#زمزمه_حضرت_زهرا_س
🌾#سبک شهر مدینه اذانشم ...
گوشواره : ای خدا، شدم من بی حبیب
درمیان شهر خود /غریبم من غریب
یا زهرا مدد یافاطمه_یازهرا مدد مادرمدد یا فاطمه
شهر مدینه زندگی ام را نظر زد
شاخ گل امید من را با تبر زد
کشتی امید علی پهلو نگیری
از این علی دلشکسته رو نگیری
این روزها تنها حبیبی ای حبیبه
کمتر بکن با من غریبی ای حبیبه
این رنج ها و غصه ها تقدیر من شد
من را حلالم کن غمت تقصیر من شد
هر جا نشستی لاله ای مانده عزیزم
از تو فقط یک هاله ای مانده عزیزم
این درب خانه کار دستم داد زهرا
یک میخ در آخر شکستم داد زهرا
آخر گذار روبهان در بیشه افتاد
با ضربه ی پا از تو بار شیشه افتاد
آه ای کبوتر بال و پر دادی برایم
من یک سپر دادم پسر دادی برایم
تو بابت من حرف بد خوردی عزیزم
شرمنده پای من لگد خوردی عزیزم
من التماست میکنم شاید بمانی
جان علی عجل وفاتی را نخوانی
اصلا بیا تو جسم حیدر را کفن کن
رخت عزای مرتضا یت را به تن کن
با حال بد باز احترامم می کنی تو
در این محل تنها سلامم می کنی تو
من ماندم و کوه غم و قلب کبابم
داماد پیغمبر؛سلام بی جوابم
این خانه ی مثل خرابه کشته من را
لبخندهای این صحابه کشته من را
پهلو به پهلو خفتنت سوزاند من را
فضه خذینی گفتنت سوزاند من را
حالا بمان و خوش به حالم کن عزیزم
شرمنده ام خانوم حلالم کن عزیزم
(سیدحسین صمدی)
متن شعر سینه زنی زمینه – شهادت حضرت زهرا
آروم آروم زیر لبها / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله(2)
دنیا/ غریبی/ ندیده / مثل امشب مهتاب / می خونه / امون از / دل زینب (2)
مگه این / که رفته از دنیا / کسی و نداره نیمه شب / رو شونه ها مولا / تابوت و میاره
چشم یتیم ها / ابر بهاره(2)
آروم آروم زیر لبها / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله(2)
بار / جدایی/ به روی / شونه هاشون اشک ها / کشیده / رو خاکها / رد پاشون(2)
شده نو/حۀ دل زینب / مادر جوونم بابا گفت/ باید برات امشب / فاتحه بخونم
بی تو چه جوری / زنده بمونم (2)
بی قراره روح مولا / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله
آروم آروم زیر لبها / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله(2)
مگه این / که رفته از دنیا / کسی و نداره نیمه شب / رو شونه ها مولا / تابوت و میاره
چشم یتیم ها / ابر بهاره
رسمه / جدایی/ مرام/ روزگاره باید / شبونه/ بمیره / یه ستاره
پسرش / با دست کوچیکش / کفن و گرفته انگاری / خودش هنوز دست / حسن و گرفته
داره تو سینه / راز نگفته
تو سکوت قلب صحرا / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله
آروم آروم زیر لبها / لا اله الا الله بین تابوت جسم زهرا / لا اله الا الله(2)
مگه این / که رفته از دنیا / کسی و نداره نیمه شب / رو شونه ها مولا / تابوت و میاره
چشم یتیم ها / ابر بهاره
بریز آب روان اسماء / به جسم اطهر زهرا بشویم من تک و تنها / ولی آهسته آهسته
یا زهرا یازهرا ... شور
PTT-20211230-WA0369_030170043615.opus
95.1K
#نوحه_دومین_سالگرد_شهادت
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#حاج_رضا_یعقوبیان
دو ساله یادت بر دل ماست
داغت شرر بر حاصل ماست
ای یاور و همسنگر ما
رفتی و خون شد جگر ما
سوزد ز داغت رهبر ما
یابن الحسن آجرک الله(۳)
تو مهربان و ساده بودی
چون رهبرت آزاده بودی
با عزت و با جاه بودی
عمری چراغ راه بودی
پیرو ثارالله بودی
یابن الحسن آجرک الله
داده خدا بر تو سعادت
شد قسمتت فیض شهادت
قاسم توبودی مرد میدان
از شهر کرمان، فخر ایران
در خون خود گشتی تو غلطا
یابن الحسن آجرک الله
بودی تو در کنار رهبر
در حل بحران یار رهبر
از لطف و جود کبریایت
در تحت فرمان ولایت
خون تو شد رمز بقایت
یابن الحسن آجرک الله
قاسم سلیمانی صفا داشت
یک عالمه مهر و وفا داشت
او یاور مستضعفین بود
او دشمن مستکبرین بود
یاور دین، فخر آفرین بود
یابن الحسن آجرک الله
دشمن بدان حیدری هستیم
ما پیرو رهبری هستیم
ما مردمی آزاده هستیم
بر رهبری دلداده هستیم
ما جان به کف آماده هستیم
یابن الحسن آجرک الله