eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟ با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟ حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟ اینکه می‌آید صدایش بانگ هل من ناصر است از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لفظ عشق‌اند این همه، معنا حسین بن علی جان حسین بن علی، جانان حسین بن علی دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی می‌توان با تیغ، کِی حبل‌المتین را سر برید؟ نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی تشنۀ سیرابِ دریا‌دل، یل ام البنین کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد کربلایش قبلۀ دل‌ها حسین بن علی ** در شکوه واقعه، ای کاش پرپر می‌شدیم در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین...
کشتی آشفتگیِ خَلق را ساحل، حسین خوش‌به‌حالِ هر که دارد در دلش منزل، حسین هیچ‌کس با دستِ خالی رد نشد از محضرش اولین و آخرین امید هر سائل، حسین بُغض او یعنی جهنم، حُب او یعنی بهشت روز محشر دوزخ و فردوس را حائل، حسین دل‌خوشیِ ما همین اشک است در یوم الحساب یا اله العالمین! اغفر ذنوبی بِالْحُسین او به فکر کل مخلوقات بود الا خودش عاقبت حتی سفارش کرد بر قاتل، حسین ** شأن او تشت طلا و بزم مِی‌ْخواری نبود آه نور حق کجا و مجلسِ باطل، حسین...
4_5884487288695558808.mp3
3.59M
( علیه السلام ) حجه الاسلام والمسلمین اَلسَّلامُ عَلیکَ يا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ... درد بسیار و نیست دارویم خون شد از غم دلِ خدا جویم می فشانم سِرشک و میگویم یا جواد الائمه ادرکنی عزت عالمین میخواهم نجف و کاظمین میخواهم طوفِ قبر حسین میخواهم یا جواد الائمه ادرکنی
192.6K
▪️نوحه شهادت امام جواد علیه السلام ای پدر جان خانه ام غمخانه گشته آشـنایــم بـد تـر از بیگانــه گـشـته من غریبم من غریبم من غریبم... تشنه لب پرپر زنان در لانه ام من بر علی موسی الرضا دردانه ام من من غریبم من غریبم من غریبم... کام عطشان قلب خونین حاصلم شد با که گویم همسر من قاتلم شد من غریبم من غریبم من غریبم... یاد زهرایم به حال نا توانی جان سپردم مثل مادر در جوانی من غریبم من غریبم من غریبم... من که بین حجره خاموش از نوایم یاد جّد تشنه ام در کربلایم من غریبم من غریبم من غریبم... هم لبم خشکیده هم قلبم پر آه است مرغ روحم پر زنان در قتلگاه است من غریبم من غریبم من غریبم... من که بر مولا رضا نور دو عینم قبله گاه عاشقان شد کاظمینم من غریبم من غریبم من غریبم... ✍امیر رضا فرجوند
🔷🎤روضه پنج تن 🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪 *روضه بخونم برات،كانون توجه،تو خونه ی زهرا،زینبه،راه می رن تو خونه،همه نگاه به زینب می كنن،آخه پرستار زینبه،*یه حرفی بزنم،نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم،باید ناله ات بلندبشه،قربون این زینب برم،كه از چهار ساله گی پرستار شده،بگم،اما بمیرم براش،پرستار هركی شد باالاخره رفت،از هر كی پرستاری كرد،داغش به دلش موند،فقط امام سجاد زنده موند،اما هركی رو زینب پرستاری كرد،تنهاش گذاشت ورفت،از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده،من یكی یكی جلو می رم،سه چهار ساله بود با مادر پرستاری رو یاد گرفت،می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت،وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد،می دید مادرش هی دور باباش می چرخه،پرستاری می كنه،اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند،یادش موند،تو اوج مصیبت پیغمبر،مادرش یه لبخند زد،بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت،بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود،دخترم گریه نكن،فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه،بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده،یه بار از مادر پرستاری كرد،از هرپرستاری من یه خاطره بگم،دلشو داری؟دخترم بیا بشین باهات حرف دارم،عجب پرستاریه،دخترم این بقچه رو باز كن،این كفن اول مال منه،می دی بابات علی منو كفن كنه،ببین چه خاطره هایی،آه امون ازدل زینب كفن دوم مال بابات علیه،می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه،كفن سوم،مال داداشت مجتبی است،باید بدی حسین،یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه،یه پیراهن و رو دست گرفته،آخ كربلا،كربلا، کربلااینم یه خاطره، *از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم،مادره شم رفت،چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد،یه خاطره ام از بابا بگم،اون شب همه جمع بودن،صدا زد بچه های زهرا بمونن،بقیه برن،زینب یه طرف،اُم كلثوم یه طرف،حسین یه طرف امام حسن یه طرف،زینب یادش نمی ره،داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون،بابا صداش زد،بابا تو بمون پسرم،صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم،بذار برم،خجالتم نده،زینب این خاطره رو یادش می ره مگه،خودش با چشم خودش دید،دست حسین و تو دست عباس گذاشت علی،یه روزی می آد،حسینم و كربلا تنها می ذارن، آی حسین.. *من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی،یه سرش كربلا و حسینه،باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت،با جگر پاره رفت،با بدن سوراخ سوراخ شده رفت،اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت،اما همه اینها كنار،من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم،خیلی ها رو كنار گذاشتم، ،دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده،تنهایی وایستاده،اما من همه رو حذف می كنم،یه پرستاری دیگه ام كرد،اونم آخرش رفت،*اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد،اگه مادرش و پرستاری كرد،باباش بود،داداشاش بودن،اگه باباشو پرستاری كرد،دو تا داداشاش بودن،اگه گفتی كجا میخوام برم،یه جایی كه بی برو برگرد،جواب بدن،اگه داداشاش و پرستاری کرد هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن،اما امان از خرابه ی شام،برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت،چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ،خودشو انداخت رو این دختر،آی،آخه تو امانت حسینمی،شب آخرچیكار كرد،وای وای بگم كجا پرستاری كرد،بگم كجا،اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن،هی جلو چشای رقیه رو گرفت،این بچه چیزی نبینه،اما امون ازوقتی که سر بریده رو بغل گرفت،آخه این لبا چرا پاره است،نالتوآزادکن صدابزن یاحسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی،چه اسمی بهتر از نام حسین،دست تو بیار بالا،به زهرا و بچه های زهرا،به حسین زهراده مرتبه یاالله
--❅ೋ❅⚫️♡⚫️❅ೋ❅-- ﷽   (ع) ای حق جان آفرین خالق عرش برین گشته به غربت دلم زاروملول وحزین می پیچم به خود اززهرکین می زنم ناله ی آتشین غریبم ای خدا(۲) 😭😭 همسر نامهربان نارجفازد به جان شد به جوانی قدم ازغم وغصه کمان جان ودل گشته غرق محن دورم ازاولاد وازوطن غریبم ای خدا(۲) 😭😭 خون شده اکباد من کس نرسد دادمن گشته سرای محن این دل ناشاد من دردو غم دارد این سینه ام ازظلم  یار    دیرینه ام غریبم ای خدا(۲) 😭😭 ای حق درد آشنا خالق ارض وسما خانه شده مقتلم چون حسن مجتبی مثل گل ای خدا پرپرم ازجورو جفای همسرم غریبم ای خدا(۲) 😭😭 کینه ی اهل عذاب کرده مرا دل کباب گشته زنایم بلند زمزمه ی آب وآب میسوزد قلبم ای عالمین به حال زارجدم حسین غریبم ای خدا(۲) 😭😭 ✍  خاکی 🎧 حاج پیرزاده🎤 👇👇👇
4_5798414993032480853.ogg
779.7K
﷽ ‍ (ع)    بوی گل ارغوان......زائر کوی حسین) 🎧 حاج پیرزاده🎤 --❅ೋ❅⚫️♡⚫️❅ೋ❅--
بی‌سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین سفره دل را همیشه پیش تو وا می‌کنم مونس تنهایی‌ام گرمی مژگانم حسین با همه آلودگی‌ام دوستت دارم حسین دوست داری نوکرت را خوب می‌دانم حسین جان من این چند قطره اشک را از من نگیر چون که با این اشک‌ها لبریز ایمانم حسین کشته اشکی و من پاره‌گریبان تو ام ای تمام حاجت چشمان گریانم حسین خوش به حال نوکری که پیر این درگاه شد در حرم یا بین روضه‌ها بمیرانم حسین هر شب جمعه که دل‌تنگ حریمت می‌شوم از سر شب تا سحر هر لحظه می‌خوانم: حسین نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم کربلایم را بده دیگر مرنجانم حسین وقت هر درد و غمی فرمود: فابک للحسین روضه روز و شب شاه خراسانم حسین دست و پا کم‌تر بزن خواهر فدای پیکرت ای غریب مادرم گیسو پریشانم حسین پنجه گرگی به جان زلف تو افتاده است تو ته گودال و من پاره‌گریبانم حسین یک طرف آتش گرفته روسری دختران یک طرف آتش گرفته صحن دامانم حسین 🥀 💔•° 🕌🍃
سالار من سردار من ای باوفا برادر فرماندة پیکار من ای باوفا برادر سقّایِ پرچمدار من ای باوفا برادر ای مَحرمِ اسرار من ای باوفا برادر ای یوسف دربار من ای باوفا برادر ای حیدر کرّار من ای باوفا برادر ای مالک و عمار من ای باوفا برادر سالار من سردار من سقای پرچمدار من فرماندة پیکار من ای یاور و ای یار من ای برادر بر تو می بالم که غیرت واره ای در سکوت بی کسی ها بهترین غمخواره ای رنگ حسرت بر گلستانم ببین ای باوفا بهر امدادِ حرم کن فکر راه چاره ای پیچش تیغ ستم را بر فرازِ سر ببین سورة اخلاص یاران در نمازِ سر ببین در کمان گیرانِ بی وجدانِ اردوی جفا زوزة تیر و کمان ها در نیازِ سر ببین سالار من سردار من ای باوفا برادر سالار من سردار من سقای پرچمدار من ای مَحرم اسرار من از کودکیِ همیار من شانه هایت ای برادر باب پرچمداری است آرزوهایت دلاور دال بر غمخواری است العطش ها را جوابی گو که آهی کم کنی همتی باب المراد اینک زمان یاری است در نوایِ نینوا بشنو نوایِ تشنگان کوشش و جهد و تلاشت کن برای تشنگان سوژة تلخند دشمن در عذاب خیمه هاست می سزد حتی بریزی خون به پای تشنگان سالار من سردار من ای باوفا برادر سالار من سردار من سقای پرچمدار من ای یوسف دربار من در شطِّ خون معیار من آسمان دیده در چنگال باران بلاست تنگنای غصّه و غمبادِ سنگین عزاست از فراتِ دل، فراتِ آب در سرچشمه گِل هر طرف رو می کنی هنگامة جور و جفاست یک حرم دل ناگران گریه های اصغر است کودک ششماهه را سیمای حسرت در بَر است روی لب های رقیه از تَرَک های عطش هم نوایی با سکینه در نگاه خواهر است سالار من سردار من ای باوفا برادر سالار من سردار من سقای پرچمدار من ای حیدر کرّار من ای مالک و عمار من قبضة شمشیر خود را ای برادر تیز کن نهرِ علقم پیشِ رو داری دلاور خیز کن منصبِ سقاییِ لشکر مبارک بر تو باد مشک آب از آب دریا باوفا سرریز کن شوقِ حیدر واری ات بنموده احیا ذوالفقار دشمنان از پا بیندازی فقط با ذوالفقار با سرودِ سروری این شورِ دل تکرار کن لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار سالار من سردار من ای باوفا برادر **
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅صلی الله علیک یا ابا عبدلله الحسین علیه السلام السلام علی الحسین .... و علی علی بن الحسین .... و علی اولاد الحسین.... و علی اصحاب الحسین....
دعای شب و روز جمعه انگار جمعه‌ها، تهِ فرصت یک هفته‌اند، تا بنشینیم و حساب و کتابی کنیم، بلکه این هیولایِ نفس، یادش بیاید خرابکاری‌ها و طغیان‌هایش را .... تا بیفتد به پای خدایی که لابلای یکهفته شلوغی، گمش کرده بود، و محتاج است که هفته‌ای را دوباره در آغوش این خدا، شروع کند. جمعه‌ها شاید هم نقطه‌ی پایانند و هم شروع... پایانِ خطا رفتن‌های گذشته و شروع نقطه سرِ خط ... اَللّٰهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَ أَیّٰامِی یَوْمَ لِقَائِكَ، اله من، بهترین روز مرا، روز دیدارت قرار ده، وَتَغَمَّدْ لیٖ خَطَایٰایَ فَقَدْ أَوْحَشَتْنِی، و خطاهایی که مرا به وحشت انداخته‌اند، بپوشان، وَتَجَاوَزْ عَنْ ذُنُوبِی فَقَدْ أَوْبَقَتْنِی، و بگذر از گناهانم که هلاکم کرده‌اند، إِنَّكَ مُنِیبٌ قَرِیبٌ، وَذَلِكَ عَلَیْكَ یَسِیرٌ، که تو نزدیک و پذیرای منی، و این برای تو آسان است. وَأَنْتَ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ، وَأَكْرَمُ الْمَسْؤُولِینَ. تویی که بهترین خالق و گرامی‌ترین سایه‌ی سری ....