شب هشتم استاد میرزامحمدی.pdf
حجم:
417.8K
✨أَلسَّلامُ عَلَی علی بن الحسین
#روضه و مرثیه
#استاد_میرزا_محمدی
🏴#شب هشتم محرم
#حضرت علی اصغر سلام الله علیه
💫▪️🍃#حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه
شب هشتم استاد میرزامحمدی2.pdf
حجم:
369.9K
أَلسَّلامُ عَلَی علی بن الحسین
# روضه و مرثیه
#استاد_میرزا_محمدی
🏴#شب هشتم محرم
#حضرت علی اصغر سلام الله علیه
🥀🌿▪️#حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه
2. کاش گردی گردم.mp3
زمان:
حجم:
10.02M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
کاش گردی شوم و از کرمت
بنشینم به کنار حرمت
کاش چون ماه ،به شبهای دراز
داشتم با حرمت راز و نیاز
کاش چون اشک ،کنارت افتم
به روی خاک مزارت افتم
روی جانها همه بر تربت تو
سوز دلها همه از غربت تو
غربت آن نیست که از داغ جوان
قد بابا شود از غصه کمان
غربت آن نیست
که سر برسر نی
ره کند با سپه دشمن طی
غربت آن نیست
که با ضربت سنگ
چهره از خون جبین گردد رنگ
غربت آن است
که فردی مظلوم
شود از کینه ی همسر،مسموم
غربت آن است
که بعد از کُشتن
بارش تیر ببارد به بدن
تیر بارید ز بس بر بدنت
بدنت گشت یکی با کفنت
قلب احمد
که برایت خون بود
به همه مردم عالم فرمود
روز محشر که همه گریانند
اشک ریزانِ حسن خندانند
#حاج_غلامرضا_سازگار
4_5884487288695558808.mp3
زمان:
حجم:
3.59M
#مدح_امام_جواد
( علیه السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلامُ عَلیکَ يا اَبا جَعْفَرٍ
یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ
اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ
يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ...
درد بسیار و نیست دارویم
خون شد از غم
دلِ خدا جویم
می فشانم سِرشک و میگویم
یا جواد الائمه ادرکنی
#بند_دوم
عزت عالمین میخواهم
نجف و کاظمین میخواهم
طوفِ قبر حسین میخواهم
یا جواد الائمه ادرکنی
#شاعر_استاد_موید
2. شامیان.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
شامیان !
خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید
سر مردان خدا را
به سر نیزه زدید ؟
مرد باشید ،
دگر سنگ به زن ها نزنید ...
به زنان سنگ اگر
بر سر بازار زنید
دختران را به کنار
سر بابا نزنید ...
علی و فاطمه
در بین شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه
ما را نزنید ...
کُشتن فاطمه
بین در و دیوار بس است !
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
رقص شادی !
جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده
به زمین پا نزنید ...
گر به دیدار سرِ
پاک حسین آمده اید
این قَدَر دست
به هنگام تماشا نزنید ...
بگذارید برای شهدا
گریه کنیم
خنده بر داغ دلِ
سوخته ی ما نزنید ...
#شاعر_استاد_سازگار
3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
#روضه_اربعین
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
السلام علیک یا اباعبدالله
همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده
رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ...
#اربعین
3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
#روضه_اربعین
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
السلام علیک یا اباعبدالله
همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده
رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ...
@navaye_asheghaan
روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها که در بیابان ها کربلا از دست دشمن به گوشه ای پناه می برد.
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة و یا باب نجاة الاُمّة
حسین
من نمی دونم تو اون تاریکی خرابه نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم هست.
آنقده بچه ها ترسیده بودن، آنقده لرزیده بودن، از سرمای شب خرابه سقفی نداشت؛ نگهبان هایی گذاشته بودن
لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف می زدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام عالم به همه زبان هاست، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم:
اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیک!
این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد
یاحسین
حالا داره با بابا حرف میزنه، این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده، حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد؛ فیض آماده است؛ صدازد بابا، بابا
داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه
بابای خوبم
حسین
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش ،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من یه مشابهتی پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده، لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم، این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، یاحسین
روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها که در بیابان ها کربلا از دست دشمن به گوشه ای پناه می برد.
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة و یا باب نجاة الاُمّة
حسین
من نمی دونم تو اون تاریکی خرابه نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم هست.
آنقده بچه ها ترسیده بودن، آنقده لرزیده بودن، از سرمای شب خرابه سقفی نداشت؛ نگهبان هایی گذاشته بودن
لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف می زدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام عالم به همه زبان هاست، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم:
اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیک!
این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد
یاحسین
حالا داره با بابا حرف میزنه، این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده، حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد؛ فیض آماده است؛ صدازد بابا، بابا
داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه
بابای خوبم
حسین
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش ،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من یه مشابهتی پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده، لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم، این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، یاحسین
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
حجة الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
هر که با خاکِ درت
کامِ لبش بردارد
(حَنِّكُوا أَوْلاَدَكُمْ بِتُرْبَةِ اَلْحُسَيْنِ )
هر که با خاکِ درت
کامِ لبش بردارد
از همان کودکی اش
چشم به کوثر دارد
اولین آرزویم هست
همانی باشم
که به لب نام تو تا
لحظه ی آخر دارد
چند صد حج پیاده است
ثواب آنکه
قصد پابوسیِ شش گوشِ
تو در سر دارد
پادشاهان همه
مبهوتِ مقامت ، گویند
این چه شاهیست که او
این همه نوکر دارد
#آقا_جان
هرکه از داغ تو نگریسته
پیغمبر نیست
گریه بر توست ، مدالی
که پیمبر دارد
تکیه بر نیزه ی غربت
زدی و فرمودی
چشم غارت به حرم
این همه لشکر دارد ؟
#روضه_حضرت_رقیه
#سلام_الله_علیها
( شب سومِ ، میدونم منتظر ناز دانه ی حسینی ، کاش امشب توو حرمش نوکری میکردیم ، همه شهدای مدافعین حرم ، فیض ببرند )
خواهرش گفت
سرش را ، سرِ نیزه نزنید
کاین هلالِ سرِ نی آمده
دختر دارد ...
رفتی سفر
اصلا نگفتی دخترِ تو
دق می کنه
بعد از تو و آب آور تو
#بابا
پای برهنه ؛
سر برهنه ؛ روی ناقه
منزل به منزل ؛
من به دنبالِ سرِتو
بابای از گل بهترم ؛
دیدی چگونه
سیلی زدند بر دخترت
در محضر تو
( گفتم و رفتم ، همه روضه توو همین یک بیت : )
اصلا نپرس ، از من
چه کردند معجرم را ؟
من هم نمی پرسم دگر
از حنجر تو ...
حسین ...
1. امام صادق (علیه السلام) : حَنِّكُوا أَوْلاَدَكُمْ بِتُرْبَةِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ أَمَانٌ. (کامل الزیارات، ص278)
1. هر که با.mp3
زمان:
حجم:
5.87M
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
حجة الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
هر که با خاکِ درت
کامِ لبش بردارد ...