eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5884487288695558808.mp3
3.59M
( علیه السلام ) حجه الاسلام والمسلمین اَلسَّلامُ عَلیکَ يا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ... درد بسیار و نیست دارویم خون شد از غم دلِ خدا جویم می فشانم سِرشک و میگویم یا جواد الائمه ادرکنی عزت عالمین میخواهم نجف و کاظمین میخواهم طوفِ قبر حسین میخواهم یا جواد الائمه ادرکنی
. (ع) جود و کرم طفل دبستان توهستند کبر و ریا محصور زندان تو هستند باب المراد عالمی خیرالعبادی امثال حاتم از گدایان تو هستند نورالهدی خیرالامم ابن الرضایی باحرزخود برشیعیان دفع بلایی فضل ابن شاذان محو زیبایی رویت صفوان زشاگردان اخلاق نکویت دعبل ز انفاس ملیحت گشته شاعر راوی درس مکتبت حتی عدویت داده عصایت بر وجود توشهادت بهرخدا درهرزمان هستی تو حجت ای چهره ی ماهت شبیه روی موسی دادی به مرده روح تازه مثل عیسی منفورگشته ازعلومت ابن اکثم ازقطره ای چون او نیاید کار دریا بادست تو گردیده نقره برگ زیتون گشته خراب ازهیبت توکاخ مامون توپادشاه طوس را دردانه هستی تو دامن ریحانه را ریحانه هستی آقاگدا پیش شما فرقی ندارد مشکل گشای هردل بیگانه هستی هستم (بهار) اما کم از برگ خزانم بگذار چون خاری در اطرافت بمانم (بهار)✍ .
هدایت شده از 🏴سرای شعر محتشم🏴
یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش 🔸شاعر:
. (ع) جود و کرم طفل دبستان توهستند کبر و ریا محصور زندان تو هستند باب المراد عالمی خیرالعبادی امثال حاتم از گدایان تو هستند نورالهدی خیرالامم ابن الرضایی باحرزخود برشیعیان دفع بلایی فضل ابن شاذان محو زیبایی رویت صفوان زشاگردان اخلاق نکویت دعبل ز انفاس ملیحت گشته شاعر راوی درس مکتبت حتی عدویت داده عصایت بر وجود توشهادت بهرخدا درهرزمان هستی تو حجت ای چهره ی ماهت شبیه روی موسی دادی به مرده روح تازه مثل عیسی منفورگشته ازعلومت ابن اکثم ازقطره ای چون او نیاید کار دریا بادست تو گردیده نقره برگ زیتون گشته خراب ازهیبت توکاخ مامون توپادشاه طوس را دردانه هستی تو دامن ریحانه را ریحانه هستی آقاگدا پیش شما فرقی ندارد مشکل گشای هردل بیگانه هستی هستم (بهار) اما کم از برگ خزانم بگذار چون خاری در اطرافت بمانم ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ .
. من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته‌اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته‌اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته‌اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَستِ حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد، کسی که زیاد گفت: ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سرِ بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل! به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامینِ ما بخوان مصراع آخرست؛ بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ✍ .
. در اين حريم، هيچ‌كسی بی‌مراد نيست بازار اهل معرفت اینجا کساد نیست همواره بی‌حساب فقط لطف می‌كند بيهوده نام او كه امامِ "جواد " نيست ديدم كه در تمامی حاجت‌گرفته‌ها فرقی ميان مجتهد و بی‌سواد نيست پرسيدم از حوائج و بين جواب‌ها حتی يكی‌ش، "حاجت ما را نداد"، نيست نامی برای درب ورودی مرقدش درخور تر از ورودی "باب المراد" نيست ✍ .
. |⇦•نوری زعرش آمد.... ولادت حضرت علیه السلام و یادواره میلاد حضرت علی اصغر سلام‌ الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد در صورِ جسم، نفخه‌ی روحی دمیده شد آئینه‌ی جمال نبی آفریده شد خورشیدِ روی بام رضاجان ما سلام ای سومین محمد ایمان ما سلام جودِ تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد باید به دور دست کریمت طواف کرد حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد حتّی عصا به مرتبه‌ات اعتراف کرد عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است هرکس که بی ولای تو مُرده‌است کافر است در فصل‌ فصلِ کوچ، شبیه کبوتریم از کاظمین تا حرم طوس می پریم جیره‌‌بگیره گندم خواهر برادریم ما ریزه‌خوار سفره‌ی موسی‌بن جعفریم این کاسه‌ها رسیده به خوان سِتُرگ تو قربان سفره‌داری بابابزرگ تو در خاک ما نسیم دل‌انگیز یاس‌هاست ایران، پناهگاهِ ولایت‌شناس‌هاست رویِ ضریح‌ها، گرهِ التماس‌هاست این عمه جانِ تو به خدا جانِ فارس‌هاست مانند موجِ عاطفه‌ها در تلاطمیم خدمتگزار حضرت معصومه‌ی قمیم نقش تو طرح نقشه‌ی آب و گل من است حِرزَت امیدِ آخر هر مشکل من است پشت در حریم شما، منزل من است باب‌الجواد، باب مراد دل من است دروازه‌ی رسیدن شیعه به جنّتی تو آن جواز آخر قبل از زیارتی زلف تو جز نوازش باد سحر ندید شش‌ ماهگیِّ عاطفه‌‌ی تو خطر ندید گهواره‌ات لطیف‌تر از جنس پر ندید شکر خدا که تشنگی‌ات‌ را پدر ندید آه از دل حسین. سه‌ شعبه بلند شد اصغر سرش به تکّه‌ای از پوست بند شد اشک پدر به گونه‌ی اصغر چکید..، آه با چه مشقّتی به خیامش رسید..، آه این صحنه را سکینه دَم خیمه دید..، آه ارباب از رباب خجالت کشید..، آه!… ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست قبری که کنده‌اید برایش..،عمیق نیست : بردیا محمدی *همه شنیدید:امام رضا بغلش کرد، همه صورتش را بوسه زد فرمود: با برکت تر از این طفل در اسلام نیامده، آنقدر به عمه‌ اشون سفارش فرمودند.. مواظبش باش، نذار اصلأ یکبار ناله گریه‌اش بلند بشه..امام رضا یه امام بود"صل الله علیک یا ابا عبدالله"... (این روضه‌های تو ماه رجب این اشکهای تو ماه رجب این توسلات تو ماه رجب با همه ماه‌های دیگه فرق داره، چون این ماه مال خداست مستقیم خیرات و برکاتتون به دست خدا میرسه)."صل الله علیک یا ابا عبدالله" آقایی را معرفی کنم:فرمود: رو زدم آب بگیرم...پسرم را کشتند.یه نگاه کرد به قنداقهٔ علی، دید غرقابهٔ خونه یه نگاه کرد سمت خیمه‌ها دید مادرش جلو خیمه منتظره، راوی میگه دیدم دوسه قدم رفت سمت خیمه برگشت چندباری این عمل تکرار شد، فهمیدم حسین خجالت زده‌است، یه راهی پیدا کرد پشت خیمه‌ها با غلاف شمشیرش زمین را گود کرد این قنداقه را میان خاک گذاشت؛ اما یه وقت بشنوه یه خانمی صدا میزنه: حسین جان بذار یه بار دیگه علیمو ببینم....ای حسین..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•می نویسم سرخط.... ولادت حضرت علیه السلام و یادواره میلاد حضرت علی اصغر سلام‌ الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا ●━━━━━━─────── می‌نویسم سر خط نام خداوند رضا شعر امروز بپرداز به لبخند رضا آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی است از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی است آن که با آمدنش عشق بیان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد باز هم از سر خورشید حجاب افتاده یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود آسمان از نفست یک شبه منظومه نوشت روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت عدد سائل این خانه زیادست امروز شعر وارد شده از باب جواد است امروز بنویسید که تقویم بهاری بشود روز او روز پسر نامگذاری بشود خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده *از غربت امام رضا انقدر بس که چو‌ن سالها صاحب فرزند نشده بود و‌ مردم طعنه میزدن که آقا مگه بنا نبود از نسل شما امامت ادامه پیدا کنه پس چرا شما هنوز صاحب پسر نشدی؟ حضرت در سن بالا صاحب فرزند شدن.. لذاست که حضرت فرمود: مبارک تر از این مولود اصلا نیست خیلی عجیبه ....و غربت امام رضا همین بس که پسر عموهای حضرت اقوام حضرت رفتن قَیّاف اوردن قیافه شناس آوردن ببینن این پسر آیا فرزند امام رضا هست یا نه ....!* خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده شک ندارم که از این حیله ابتر مانده رو سفیدیست که بر چهره کوثر مانده به رضا طعنه زدن جای تاسف دارد گرچه یعقوب شده مژده یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است سند محکم اثبات امامت شده است گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد بنویسید رضا هم علی اکبر دارد آخر شعرِ من از قلبِ هدف میگذرد کاظمین تو هم از راه نجف میگذرد تا ز مولا ننویسم ادب کامل نیست چون که بی نور علی ماه رجب کامل نیست یا علی یا اسدالله عَنان دست تو است جلوه کن باز یَدالله جهان دست تو است گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد باطناً اما علی اکبر به نظر می رسد خَلقاً و خُلقاً به رسولِ مدنی رفته است آینه ی حسن برادر به نظر می رسد میچکد از لعل لبش کوثر و یاسین و‌ نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر میرسد وقت جلوسَش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی مِنبر به نظر میرسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی اش در دلِ قنداقه چو حیدر به نظر میرسد کرب و بلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یکنفر اما دو سه لشگر به نظر میرسد در قد و بالا نه.. ولی در دل و جرأت چرا با عمو عباس برابر به نظر میرسد بعد علمدار، علمدار ِحرم میشود بس که ابوالفضل دلاور به نظر میرسد با قدمش با جنمش با نفسش با دمش محسن صدیقهٔ اطهر به نظر میرسد مشک عمو آب عطش خیمه و اشکِ رباب روضه از اینها که فراتر به نظر میرسد حرمله گر تیر سه پر را نزند هم علی با لب خشکش گل پرپر به نظر میرسد چه کرد با جگر تشنگان نمیدانم رباب را که زمینگیر کرد آب فرات سفید شد همه ی گیسویش یکی یکی عروس فاطمه را پیر کرد آب فرات تمام اهل حرم تشنه، اسبها سیراب سپاه را چقدَر سیر کرد آب فرات .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇