Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 06 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
2.92M
#شور
#امام_حسین
وقتی یه نوکر؛
همه عمرشو برا تو گریه کرده
توو قیامتم به دور تو میگرده
وقتی یه نوکر؛
توی روضهها همیشه دَم میگیره
آخرش تو بغل خودت میمیره
اونقده میهگم حسین حسین
توی روضه بگیره صدام
وقتی مُردم همه نوکرا
یاد کنن منو با گریههام
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
وقتی یه نوکر؛
زندگیشو برا نوکری میذاره
پیش زهرا عجب آبرویی داره
وقتی یه نوکر؛
بانی روضهی بچههای زهراست
هواشو داره خود حضرت عباس
افتخارم اینه نوکرم
کارمِ دست خود آقام
خیالم راحت آخرت
آخه من زائر کربلام
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
#حضرت_رقیه (س)
Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 07 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.02M
#شور
#امام_حسین
دور از صحنشم امّا، مست از یاد حسینم
از وقتی خرابش شدم، من آباد حسینم
هستی تو عشق دلخواه | ای ماه ۲
رزق من از این عُمرِ | کوتاه ۲
من یقین دارم؛ جواب سلام من و میدی
من یقین دارم؛ که اشک چشای من و دیدی
جان جانانم یا اباعبدالله
دین و ایمانم یا اباعبدالله
خُشکم مثل کویرم، روضهت آب حیاتِ
امید پریشونیام، اینجا باب نجاتِ
یا سیّدنا المَظلوم | تنها ۲
صلی الله علیکَ | مولا ۲
بین این ظلمت؛ نرون از درت ما گداها رو
تا نفس دارم؛ بگیر از دلم حُب دنیا رو
نور راه من یا اباعبدالله
سرپناه من یا اباعبدالله
شهادت حضرت رقیه (س)
#شب_سوم_محرم
.
#واحد
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#غزل
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها
رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا
حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر
بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا
اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم
دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟
در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم
بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا
لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم
دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا
به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی
سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها
خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد
خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا
خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش
جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا
برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش
عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا
به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم
میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا
مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام
به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..”
به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است
به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را
ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد
ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا
جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها
به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا
عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند
شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها
**
" گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب
گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا "
#مهدی_علی_قاسمی✍
.
4_5814425213772763549.mp3
7.75M
⏯ #واحد #امام_زمان(عج)
🍃هوای وصل دلبر را
🍃به سر دارم در این شبها
🎙 #جواد_مقدم
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها
رسیده جان من بر لب دگر سیرم از این دنیا
... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ...
حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر
بمیرد از غمت زینب همین امروزُ یا فردا
اگر مویم سپید است و اگر من تار میبینم
دلیلش هجر تو بوده کجایی ماه بی همتا
حسین جانم ، حسین جانم
در این یک سال و نیم از بعد عاشورا شده کارم
بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا
لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم
دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا
به زور ضربه ی نیزه زِ روی اسب افتادی
سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها
خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا میکرد
خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا
خودم دیدم زِ روی تل که میلرزید دستانش
جدا میکرد رأست را به پیش مادرم زهرا
برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش
عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا
به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم
میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا
مرا با کعب نِی از کوفه میزد دشمنت تا شام
به زیر تازیانه ناله ی من بود وا جَدا
به روی نیزه تا دیدم جبین غرق در خونت
به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را
زِ بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد
ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا
جسارت شد به دخترها میان بزم و محفل ها
به پیش دیدگان خونی و شرمنده ی سقا
عدو ما را میان کوچه های شام میگرداند
شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها
گدایی میکنم هر شب سر کوی تو یا زینب
گدایی میکنم تا کربلای من شود امضا
#حضرت_زینب
Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
2.99M
#شور
#امام_حسین
به هوای حَرمت محتاجم
به امید کرمت محتاجم
منِ آشفتهی عاشق پیشه
به دَمِ محترمت محتاجم
به تو محتاجم حسین؛
لحظهای که دوتا ملک بالاسرم میشینن
به تو محتاجم حسین؛
اون دمی که نامهی اعمال منو میبینن
(به تو محتاجم حسین)
به غبار قدمت دل دادم
به هیاهوی غمت دل دادم
به علمدار تو مدیونم که
به شکوه علمت دل دادم
به تو دل دادم حسین؛
تویی که از حال دلم، هرجا برم آگاهی
به تو دل دادم حسین؛
که چشمای بدون اشک گم میشه گمراهی
(به تو دل دادم حسین)
شهادت #حضرت_رقیه (س)
Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 04 - Abozar Biukafi - Vahed - Edit.MP3
5.75M
#واحد
#حضرت_رقیه
سرت کو؟! سرت کو؟! که سامان بگیرم
سرت کو؟! سرت کو؟! به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم
اگر خون حلقومت آب حیات است
من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم
رسیده کجا کار زینب که باید
سرت را من از این و از آن بگیرم
کمی از سر نیزه پایین بیا تا
برای سفر بر تو قرآن بگیرم
قرار من و تو شبی در خرابه
پی گنج را کنج ویران بگیرم
تو گفتی که باید بسوزم بسازم
به دنیای بعد از تو آسان بگیرم
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
شهادت حضرت رقیه (س)
#شب_سوم_محرم
حاجابوذربیوکافی 🎤
.
Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 02 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
6.15M
#زمینه
#حضرت_رقیه
هرجا دلم گرفت بابا
هرجا شدم تک و تنها
انگاری که خدا میگفت؛
«ان مع العسر یسرا»
بذار ببرن منو توو کوچه و بازار
بذار ببرن منو توو مجلس اغیار
به جون میخرم تموم این مصیباتو
بذار ببرن گِله ندارم از آزار
عیبی نداره، اینهمه دردسر خوبه
عیبی نداره، آخر این سفر خوبه
عیبی نداره، عمه میگه میاد بابات
چقده این خبر خوبه
ـ ـ ـ
نیمهی شب توی صحرا
خیلی میترسیدم اما
انگاری که خدا میگفت؛
«ان مع العسر یسرا »
بذار بکشن بیهوا دست بستم رو
بذار بکشن طناب پای خستم رو
نه اینکه یه وقت راضی باشم ولی بابا
بذار بکشن موی سر شکستم رو
عیبی نداره، هرچی باشه بلا خیره
عیبی نداره، آخر ماجرا خیره
عیبی نداره، تو هم رو نیزه میگفتی؛
غصه نخور بابا خیره
ـ ـ ـ
سخته یتیمی توو دنیا
اما توو اوج سختیا
انگاری که خدا میگفت؛
«ان مع العسر یسرا»
بذار بمونه رد قلاف روی ابروم
بذار بمونه رد طناب روی بازوم
میخوام یکمی شبیه مادرت باشم
بذار بمونه جای لگد روی پهلوم
عیبی نداره اگه چشام نمیبینه
عیبی نداره آخر قصه شیرینه
عیبی نداره میبینمت یه روز بابا
همهی آرزوم اینه
شاعر: آقای #امیر_آهمند
نغمهپرداز: آقای #احسان_نوری
#شب_سوم_محرم
.
Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 01 - Abozar Biukafi - Zamzameh - Edit.MP3
6.64M
#زمزمه
#حضرت_رقیه
کجایی؟ تو بدون من، نمیرفتی آخه جایی
ببین رو گردنم ردِّ، طناب افتاده بابایی
کجایی تا ببینی که، نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویرونه، میگیرم خار از پاهام
هجوم آوردن و بیتو، توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون، میون شعلهها گم شد
کشیدن از پاهام خلخال، نمونده گردن آویزی
سرم ریخت آتیش ِ خیمه، نمونده از موهام چیزی
کتک ازحرمله خوردم، بدم میاد ازش بیحد
ربابو گریه میانداخت، به عمه حرف بد میزد
گمونم گوشهی ابروم، شکسته مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه، با پهلوی ورم کرده
واسه اینکه من از عمه، جداشم زجر میومد
همش محکم رو دستم با، غلاف خنجرش میزد
دلم آتیشه بیتابم، برا داغ عمیق تو
سنان داره یه انگشتر، شبیه اون عقیق تو
یه روز گوشوارهمو دید و، دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت، به گوش دخترم میاد
میمردم تا که میدیدم، به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر با خنده، به روی ذوالجناحِ تو
شاعر: #مرضیه_عاطفی✍
شهادت حضرت رقیه (س)
#حاجابوذربیوکافی
.
Safar 1396.08.04 - Shab 07 - H-Sh.Gomnam Tehran - Shahadat I-Hasan A - 02 - Abozar Biukafi - Zamine - Edit.mp3
6.77M
#زمینه
#شهادت_امام_حسن
غریبی منِ غمدیده، اینجا دیگه معلوم میشه
هر کی پسر علی باشه ، توو مدینه مظلوم میشه
خدا میدونه که از امشب، دیگه خبرم پخش میشه
تشتی برو و بیار زینب، داره جیگرم پخش میشه
داره دلمو غم میگیره، هم تنمو سم میگیره
میریزه توی تشت جگرم، هر دفعه که سرفهم میگیره
وای دلم، غریب و تنها حسنم
وای دلم، پسر زهرا حسنم
نمیدونه کسی جز من که، غریبی چقد درد داره
تازه اگه مدینهم باشی، شهری که یه نامرد داره
قنفذو توو کوچه میبینم، دلم واسه مادر میره
بعضی جمعهها توی مسجد، مغیره به منبر میره
میسوزم از اعماق دلم، پژمرده شده باغ دلم
کوچه رو که هر وقت میبینم، تازه میشه باز داغ دلم
وای دلم، غریب و تنها حسنم
وای دلم، پسر زهرا حسنم
اگه سفیده موهای من، منو یهشبِ پیر کردن
پیش چشم در و همسایه، پدرمو تحقیر کردن
یه روز جلو چشمای مادر، دست پدرم رو بستن
یه روز دور از چشمای بابام، راه مادرم رو بستن
روضهی غمبار میبینم، هر دفعه که مسمار میبینم
مادرمو هم کوچه و هم، بین در و دیوار میبینم
وای دلم، غریب و تنها حسنم
وای دلم، پسر زهرا حسنم
شهادت #امام_حسن (ع)
.
Safar 1396.08.04 - Shab 07 - H-Sh.Gomnam Tehran - Shahadat I-Hasan A - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.mp3
16.54M
#روضه_امام_حسن
هرکس به دربار شما بار ندارد
با لطف خدا نیز سر و کار ندارد
این ظرف گدایست که اندازهست
ور نَه کَرمت اندک و بسیار ندارد
زیبای مدینه به خدا یوسف کنعان
در مصر همینقدر خریدار ندارد
بخواند مادرت اما تو نخواندی
دیدی هنرت میل به اظهار ندارد
خاموش شدی خَلق بفهمند که جبریل
در پیش علی قدرت گفتار ندارد
#شهادت_امام_حسن
حاجابوذربیوکافی🎤
Moharram 1402 - Abozar Biukafi - Zamine - Namahang - Che Zoud Gozasht - I-Reza A.mp3
4.19M
#نماهنگ #زمینه
#امام_رضا
#وداع_با_محرم_صفر
چه زود گذشت، دو ماه رویایی
چه روزا و شبایی، شده وقت جدایی
با چه دلی با روضهها وداع کنم؟!
با چه دلی با این شبا وداع کنم؟!
حس میکنم با نوکرات برادرم
با چه دلی با نوکرا وداع کنم؟!
فرداشب این موقع، دربهدرم توو کوچهها
فرداشب این موقع، کجا برم کجا آقا؟!
فرداشب این موقع، دوباره میزنم صدا؛
دست ما را به مُحرم برسانید فقط
سائلان را ز در خانه مَرانید فقط
امام رضا این شب آخری فقط
یه کربلا میخوام ازت
دوباره باز توو حرم ایستادم، دَمِ باب الجوادم
امانت دستت آقا؛ شال مشکیمو دادم
من اومدم زیارتت امام رضا
تو هم آقا زمان مُردنم بیا
یه کاری کن یا حرم تو خاک بشم
یا توو نجف، یا کاظمین، یا کربلا
باز امشب با گریه، وسط صحن باصفات
باز امشب با گریه، روبهرو گنبد طلات
باز امشب با گریه، میخونم این شعر رو برات؛
قربون کبوترای حَرمت امام رضا
قربون اینهمه لطف و کَرمت امام رضا
امام رضا این شب آخری فقط
یه کربلا میخوام ازت
حاجابوذربیوکافی
Moharram 1402 - Abozar Biukafi - Zamzameh - Namahang - Mara Pazirofti.mp3
5.37M
#نماهنگ #زمزمه
#امام_رضا
مرا ز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی
چه شد که با همهی جرم و خطا پذیرفتی
بجای آنکه رهایم کنی رهم دادی
کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی
تو شهریار وجودی به رأفتت نازم
که دستهدسته به کویت گدا پذیرفتی
به رأفت تو بنازم که با تمام بدی
مرا در این حرم باصفا پذیرفتی
تو زادهی علی مرتضائی و همه را
به شیوهی علی مرتضی پذیرفتی
به جان فاطمه راضی مشو به اِخراجم
کنون که از کَرمت یا رضا پذیرفتی
شاعر: حاج #غلامرضا_سازگار✍
#حاجابوذربیوکافی🎤
.