eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
993 ویدیو
649 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت رقیه س ی(29).mp3
105K
حضرت رقیه (س) ای گل گلزار عشق زینت شهر دمشق رقیه جان دل ها،کرده هوای تو نشسته ایم ما در،بزم عزای تو رقیه رقیه ² یا رقیه الحسین بر حسینی نور عین از لطف حق هستی،تو فاطمی سیرت کودک ولی هستی،تو حامی عترت رقیه رقیه ² ای گل باغ ولا دختر خون خدا چون آل پیغمبر،بودی تو در غربت بودی به دشت خون،در رنج و در محنت رقیه رقیه ² دیده ای در کربلا رنج و داغ و ابتلا غرق به خون دیدی،برادرت اکبر به دست بابایت،در خون علی اصغر رقیه رقیه ² دیده ای در شهر شام غم به جای احترام کنار عمه شد،بزم شراب جایت دیدی یزید می زد،بر لب بابایت رقیه رقیه ² شد خرابه جای تو روی خاک مأوای تو در گوشه ی ویران،تو دیده تر بودی همناله با زینب،یاد پدر بودی رقیه رقیه ² در خرابه بی رمق دیدی وارد شد طبق تو در طبق دیدی،پر خون سر بابا گشتی در آن لحظه،هم ناله با زهرا رقیه رقیه ² زین الم خون شد دلت زد شرر بر حاصلت کنار سر کردی،با پدرت نجوا من خسته ام با خود،مرا ببر بابا رقیه رقیه ² از نفس افتاده ای جان به جانان داده ای تو رفتی و آمد،جان همه بر لب اهل حرم نالان،گریان تو زینب رقیه رقیه ² حاج رضا یعقوبیان
تقدیم به اعضای محترم گروه : این گروه عترت پیغمبر هست. کل اعضایش غلام حیدر هست روز محشر عضو های این گروه جرعه نوش حوض پاک کوثر هست احسنت به حضورتک تکتون 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
rozeye_mirza mohamady_94_4 [کيفيت متوسط].mp3
6.17M
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة ▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم ▪️ای یار مهربان به کجا می‌کشانیم ====================
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة ▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم ▪️ای یار مهربان به کجا می‌کشانیم ▪️خواب و خوراک زندگیم را گرفته است چی؟ ▪️حتی خیال اینکه بخواهی برانییم ▪️زهرا مرضیه به سرم دست می‌کشد ▪️وقتی سیاه لشکر هیأت بدانییم ازت ممنونم آقا، چهار روزه به احسن وجه داری ازم پذیرایی میکنی خوب مهمون‌نوازی کردی، اگرچه ازت خوب مهمون‌نوازی نکردن خوب پذیرایی از ما کردی اگرچه از تو با تیر و نیزه پذیرایی کردن ▪️آقا، شرمنده‌ام گناه مرا از تو دور کرد ▪️شرمنده‌ام حسین که من از شما نی ام ▪️بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا ▪️مشغول گردگیری و خانه‌تکانی ام هان.. باهاش حرف بزن.. ▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین آخه جنس قراضه و آلوده رو کی میخره ▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین ▪️مبهوت از این بزرگی و این مهربانی ام بچه‌هاش رو خودش لباس رزم به تنشون کرد، به نقلی موهاش ن رو شونه کرد، سرمه به چشماشون کشید برید فدایی امام زمانت ن بشید اول اومد به رسم ادب اجازه گرفت حضرت یه مقداری تعلل کردند فرمودن آخه عبدالله اینجا نیست، شاید اجازه نداشته باشی، فرمود خودش به من سفارش کرده، بچه‌ها مو جلوتر از بچه‌های حسین قربانی کن آقاجان یعنی میشه ماهم بچه‌ها مون قربانی تو بشند اجازشو گرفت بعضیا حتی نوشتند ابی‌عبدلله اجازه نداد افتاد دست حسین رو بوسید گفت داداش به جان مادرم اجازه بده اسم مادر که میومد همه‌ی بدنش میلرزید ▪️آخه من ایستاده بودم دیدم که مادرم را ▪️قاتل گهی به کوچه گه به خانه میزد مادر مادر مادر مادر اصلا هر جا یه شونه یه قسم یه به نه از مادرش فاطمه میومد ابی‌عبدلله اروم و قرار نداشت عصر عاشورا که پیراهن رو آورد.. نه دیگه اونجا نبرمت.. بزار برگردم این دوتا آقازاده‌اش رو آماده کرد راهی میدان کرد، وقتی به شهادت رسیدند نوشتند خود ابی‌عبدلله آمد بالا سرشون، هر دو رو بغل کرد آورد به خیمه اما هرچی منتظر موند زینب نیومد این خانمی که برا علی اکبر جلوتر از همه اومده بود برا بچه‌هاش دیگه از خیمه بیرون نیومد ترسید برادر خجالت بکشه آی حسین... ====================
کربلا نمایشگاهی از عاقبت به خیری و عاقبت به شری دشمن هست که دوتا نمونه ابی‌عبدلله اینجا رو کرده منهای اون سی تا نمونه سی نفر از لشکر دشمن تو ساعات پایانی عمر ابی‌عبدلله اومدن ملحق شدن به ابی‌عبدلله، یعنی عاقبت بخیر شدن که حالا کمتر بهش پرداخته میشه و عجیبه تو حائرحسینی دفن هستن و جزو شهدای کربلا اما دونفر سمبل هستن، یکی زهیر، یکی حُر هرگزم امام حسین شناسنامه‌شون رو به روشون نیاوردن که بگه زهیر تو یه عمر عثمانی بودی حالا برو مثلا مرکبهای ما رو نگهدار نه، از زهیر فرمانده درست کرده برین بخونین لشکر رو به سه قسمت تقسیم کرده قلب، میمنه، میسره قلب لشکر خودش، میمنه رو داد به حبیب، میسره رو داد به زهیر یعنی اگه چشم حسین تو رو بگیره از تو فرمانده درست میکنه فهمیدی چی گفتم فک نکن تو دستگاه امام حسین بیکاری‌ها اینجا هیشکی بیکار نمیمونه، اشتغال زایی تو دستگاه ابی‌عبدلله موج میزنه فک نکن بیکاری، آقا سریع مشغول میکنه آمد خدمت امام، اسلم بن عمرو، غلام ترک، قبلا هم گفتیم می‌ارزه هزار بار بگیم گفت آقا ما که در معیت شما اومدیم هر روز داره به لشکر دشمن اضافه میشه و گویا اینا میخوان با تو بجنگن گفت بله آقا من که اصلا جنگ بلد نیستم من صلاح جنگی دست نگرفتم که امام نفرمود حالا که جنگ بلد نیستی برو بیرون از کربلا حضرت سکوت کردن تا خودش برا خودش تو دربار ابی‌عبدلله اشتغال‌زایی کنه چند دقیقه گذشت، گفت آقا من یه چیز رو خوب بلدم چیه؟ گفت آقا من قصه‌گویی خوب بلدم گوش بده جوان اجازه میدی از همین روز دوم که وارد کربلا شدم شبا برم به بچه‌ها تو خیمه قصه بگم الله‌اکبر.. ارباب ما یه قصه‌گویی رو هم از چشمش ننداخته خب سهم قصه‌گویی چقدر؟ هرگز مثل سهم حبیب نیست اگه به ما بگن نمره بده نه صلاح جنگی.. افتاد رو زمین، اصلا باور نمیکرد ابی‌عبدلله بیاد امام اومد بالا سرش خب بالا سر جون هم رفته، هفده تا غلام سیاه ارباب ما با خودش برده دیگه خودتو از غلام سیاه ارباب کمتر ندون که قربونت برم بالاسر جُون هم آمد، اما اون غلامی که نوشتن  وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ، جُون نبود، اسلم بن عمرو هست یعنی چی یعنی همون کاری که با علی اکبرش کرد با این غلام ترکش کرد تو دستگاه امام حسین هرگز ابی‌عبدلله مدیون کسی نمیشه داری میای، یه مهری برمیداری، چهارتا زباله ریخته شده برمیداری، حسین جان ما مجلس تو رو تمیز کردیم آقا، تو هم قلب ما رو تمیز کن حسین جان یه گوشه مجلست وایسادم همه تماشا میکردن من گفتم بزار رونقی باشم سینه زدم، آقا این سینه‌ام رو به آتش حرام کن، این چشمی که برات گریه کردم دیگه نزار نامحرم نگاه کنه، اصلا لذتش رو حرام کن برام آقا روم نمیشه این چشما رو برا تو تحویل بدم فردا بگی خجالت نکشیدی هم برا من گریه کردی هم به حرام نگاه کردی حسین جان این گوشم رو دهه‌ی اول آوردم معارف قرآن و اهل‌بیت شنیدم قول بهت میدم دیگه با این گوش حرام نشنوم با این زبان خیلیا رو رنجوندم اما تو دهه اومدم همش ذکر تو رو گفتم حسین جان این زبونی رو که برا تو میچرخه نزار برا غیر تو هم بچرخه ما با این زبون قیامت کار داریم اون ساعتی که با بدن بی‌سر میاد، ما میخوایم به اون آقا سلام بدیم نشه قیامت به ما هم بگن اِخسَؤا فِیها، یعنی لال بشید منِ خدا بدم میاد شما حرف بزنید نه ما میخوایم برا آقامون روضه بخوانیم حسین جان کمک بکن این اعضا و جوارحم خرج خودت بشه، نه تو دهه تا دم مرگ، این اعضا و جوارحی که خرج تو کردم خرج گناه نکنم ان شاء الله روز ما گنهکارا هست دیگه هرکی خودش رو گنهکارا نمیدونه بره من خودمو معرفی بکنم تو راحت باش من همونی هستم که لیلة القدر به تو قول دادم اما زیرقولم زدم امیدوارم کردن هرکی لیلة‌القدر، ماه رمضان جا بمونه، روز عیدفطر و شب عید فطر می‌بخشنش من از شب عید فطر هم جاموندم، بعد گفتن کسی که ماه رمضان بخشیده نشه شقی و بدبخت هست یه آب باریکه به نام عرفه برام گذاشتن من همونیم که عرفه هم آدم نشدم میخوای منو بخری؟ که خودتم آقا میدونی ▪️مارا کسی نمیخرد به غیر از تو یاحسین.. السلام علیک یا رحمةَ اللهِ الواسِعَه رحمت خدا بر نفس هاتون، امروز اینجوری باید سلام بدید دیگه و یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة و یا کهفَ المُستَجیرین ▪️ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم ▪️از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابر خطا پوش ببار میخوای آبروت نره به چشمات التماس کن ▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش من از زبان حُر میخونم تو هم زبان حال خودت قراربده ▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش ▪️گرچه بد کردم، پشیمانم مرا حالا ببخش میخوای تو مناجات شریک باشی، ببخشش رو تو بگو ▪️راه بستم بر تو و ترسید از من دخترت ▪️علت دلشوره‌ی زینب شدم، من را ببخش ▪️دل اگر سوزاندم از اهل حرم در آتشم
4_5818974992888499218.mp3
10.65M
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ... ====================
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ تو دیگه روتو از ما برنگردون إِذَا نَاجَيْتُكَ چرا؟ آخه فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ما همون عبد فراری در خانه‌ی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم مگه تو قرآن نفرمودی فَفِرّوا إلَی اللّه بنده‌ی فراریت اومده در خونت وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ چجوری اومدم؟ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات، مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون دست گداییمون رو بالا بیاریم خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن به دل زینب کبری، به ناله‌ها و نگرانی بچه‌های اباعبدالله تو را میخوانیم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو.. مرحبا به شما ع ادارات ابی‌عبدلله اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟ به ما گفتند فقط محاصرش کن گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم تازه فهمید کجا ایستاده خوشبحال اونا که وسط روضه‌ی اباعبدالله بفهمن کجا هستن آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟ بدنش شروع کرد به لرزیدند همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست، اون خواهری که دید ابی‌عبدلله دیگه قابل شناسایی نیست چه حالی پیدا کرد نه عبا داره نه عمامه داره نه لباس داره نه دست داره نه انگشت داره هان ساکت نباش ناله‌هات دیگه باید عاشورایی باشه به بهانه‌ی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم چجوریه که آب به روی مرکب‌هاتون بازه اما همین آب فرات به رو ابی‌عبدلله وزن و بچش بسته هست ننگ برتو ای فرات حرکت کرد، اومد سمت اباعبدلله بدنش داره میلرزه فرماندهی که زبانزد خاص و عامه دو دستش رو روی سرش گذاشت، بعضیها نوشتند چکمه‌های جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه هنوز به ابی‌عبدلله نرسیده بود شروع کرده مناجات کردند اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک خدایا منو بخر من بودم که دل ابی‌عبدلله و زن و بچش رو ترسوندم من بودم که دل اینا رو لرزوندم... بعد رسید محضر ابی‌عبدلله گفت هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ امام بی معطلی فرمود نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک خدا توبه‌ات روقبول کرده پیاده شو از خجالت پیاده نشد آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبه‌ام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند برگشت نزد ابی‌عبدلله، حضرت فرمود إنْزِل من اینجوری میفهمم. شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم وقتی خورد زمین خود ابی‌عبدلله یارانش رو فرستاد الله‌اکبر فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمه‌ها آوردنش سمت خیمه‌ها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست قربونت برم آقاجان هزینه‌ی همه رو پرداخت کردی حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه فهمیدی چی گفتم؟ آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند به همین اکتفا نکردند با لگد به سینه و صورتت زدند بدنت رو برگردوندند اسب بر این بدن تازوندند حسین... =================
من که گرفتار توأم یا حسین حرِّ گنهکار توأم یا حسین آمده ام باز که حُرّم کنی سنگ شدم گوهر و دُرّم کنی یوسف زهرا! زگنه خسته ام بر کرم و لطف تو دل بسته ام شب_چهارم محرم💔 ♨️