rozeye_mirza mohamady_94_4 [کيفيت متوسط].mp3
6.17M
#شب_چهارم_محرم
#روضه_طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة
▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم
▪️ای یار مهربان به کجا میکشانیم
====================
#شب_چهارم_محرم
#روضه_طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة
▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم
▪️ای یار مهربان به کجا میکشانیم
▪️خواب و خوراک زندگیم را گرفته است
چی؟
▪️حتی خیال اینکه بخواهی برانییم
▪️زهرا مرضیه به سرم دست میکشد
▪️وقتی سیاه لشکر هیأت بدانییم
ازت ممنونم آقا، چهار روزه به احسن وجه داری ازم پذیرایی میکنی
خوب مهموننوازی کردی، اگرچه ازت خوب مهموننوازی نکردن
خوب پذیرایی از ما کردی اگرچه از تو با تیر و نیزه پذیرایی کردن
▪️آقا، شرمندهام گناه مرا از تو دور کرد
▪️شرمندهام حسین که من از شما نی ام
▪️بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا
▪️مشغول گردگیری و خانهتکانی ام
هان.. باهاش حرف بزن..
▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین
آخه جنس قراضه و آلوده رو کی میخره
▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین
▪️مبهوت از این بزرگی و این مهربانی ام
بچههاش رو خودش لباس رزم به تنشون کرد، به نقلی موهاش ن رو شونه کرد، سرمه به چشماشون کشید
برید فدایی امام زمانت ن بشید
اول اومد به رسم ادب اجازه گرفت
حضرت یه مقداری تعلل کردند
فرمودن آخه عبدالله اینجا نیست، شاید اجازه نداشته باشی، فرمود خودش به من سفارش کرده، بچهها مو جلوتر از بچههای حسین قربانی کن
آقاجان یعنی میشه ماهم بچهها مون قربانی تو بشند
اجازشو گرفت بعضیا حتی نوشتند ابیعبدلله اجازه نداد
افتاد دست حسین رو بوسید
گفت داداش به جان مادرم اجازه بده
اسم مادر که میومد همهی بدنش میلرزید
▪️آخه من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
▪️قاتل گهی به کوچه گه به خانه میزد
مادر مادر
مادر مادر
اصلا هر جا یه شونه یه قسم یه به نه از مادرش فاطمه میومد ابیعبدلله اروم و قرار نداشت
عصر عاشورا که پیراهن رو آورد..
نه دیگه اونجا نبرمت..
بزار برگردم
این دوتا آقازادهاش رو آماده کرد
راهی میدان کرد، وقتی به شهادت رسیدند نوشتند خود ابیعبدلله آمد بالا سرشون،
هر دو رو بغل کرد آورد به خیمه
اما هرچی منتظر موند زینب نیومد
این خانمی که برا علی اکبر جلوتر از همه اومده بود
برا بچههاش دیگه از خیمه بیرون نیومد
ترسید برادر خجالت بکشه
آی حسین...
====================
rozeye_mirza mohamady_97_4~1.mp3
17.42M
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
کربلا نمایشگاهی از عاقبت به خیری و عاقبت به شری دشمن هست
===================
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
کربلا نمایشگاهی از عاقبت به خیری و عاقبت به شری دشمن هست
که دوتا نمونه ابیعبدلله اینجا رو کرده منهای اون سی تا نمونه
سی نفر از لشکر دشمن تو ساعات پایانی عمر ابیعبدلله اومدن ملحق شدن به ابیعبدلله، یعنی عاقبت بخیر شدن که حالا کمتر بهش پرداخته میشه و عجیبه تو حائرحسینی دفن هستن و جزو شهدای کربلا
اما دونفر سمبل هستن، یکی زهیر، یکی حُر
هرگزم امام حسین شناسنامهشون رو به روشون نیاوردن که بگه زهیر تو یه عمر عثمانی بودی حالا برو مثلا مرکبهای ما رو نگهدار
نه، از زهیر فرمانده درست کرده
برین بخونین
لشکر رو به سه قسمت تقسیم کرده
قلب، میمنه، میسره
قلب لشکر خودش، میمنه رو داد به حبیب، میسره رو داد به زهیر
یعنی اگه چشم حسین تو رو بگیره از تو فرمانده درست میکنه
فهمیدی چی گفتم
فک نکن تو دستگاه امام حسین بیکاریها
اینجا هیشکی بیکار نمیمونه، اشتغال زایی تو دستگاه ابیعبدلله موج میزنه
فک نکن بیکاری، آقا سریع مشغول میکنه
آمد خدمت امام، اسلم بن عمرو، غلام ترک، قبلا هم گفتیم میارزه هزار بار بگیم
گفت آقا ما که در معیت شما اومدیم هر روز داره به لشکر دشمن اضافه میشه و گویا اینا میخوان با تو بجنگن
گفت بله
آقا من که اصلا جنگ بلد نیستم
من صلاح جنگی دست نگرفتم که
امام نفرمود حالا که جنگ بلد نیستی برو بیرون از کربلا
حضرت سکوت کردن تا خودش برا خودش تو دربار ابیعبدلله اشتغالزایی کنه
چند دقیقه گذشت، گفت آقا من یه چیز رو خوب بلدم
چیه؟
گفت آقا من قصهگویی خوب بلدم
گوش بده جوان
اجازه میدی از همین روز دوم که وارد کربلا شدم شبا برم به بچهها تو خیمه قصه بگم
اللهاکبر..
ارباب ما یه قصهگویی رو هم از چشمش ننداخته
خب سهم قصهگویی چقدر؟ هرگز مثل سهم حبیب نیست
اگه به ما بگن نمره بده
نه صلاح جنگی..
افتاد رو زمین، اصلا باور نمیکرد ابیعبدلله بیاد
امام اومد بالا سرش
خب بالا سر جون هم رفته، هفده تا غلام سیاه ارباب ما با خودش برده
دیگه خودتو از غلام سیاه ارباب کمتر ندون که
قربونت برم
بالاسر جُون هم آمد، اما اون غلامی که نوشتن وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ، جُون نبود، اسلم بن عمرو هست
یعنی چی
یعنی همون کاری که با علی اکبرش کرد با این غلام ترکش کرد
تو دستگاه امام حسین هرگز ابیعبدلله مدیون کسی نمیشه
داری میای، یه مهری برمیداری، چهارتا زباله ریخته شده برمیداری،
حسین جان ما مجلس تو رو تمیز کردیم آقا، تو هم قلب ما رو تمیز کن
حسین جان یه گوشه مجلست وایسادم همه تماشا میکردن من گفتم بزار رونقی باشم سینه زدم،
آقا این سینهام رو به آتش حرام کن، این چشمی که برات گریه کردم دیگه نزار نامحرم نگاه کنه، اصلا لذتش رو حرام کن برام
آقا روم نمیشه این چشما رو برا تو تحویل بدم فردا بگی خجالت نکشیدی هم برا من گریه کردی هم به حرام نگاه کردی
حسین جان این گوشم رو دههی اول آوردم معارف قرآن و اهلبیت شنیدم
قول بهت میدم دیگه با این گوش حرام نشنوم
با این زبان خیلیا رو رنجوندم اما تو دهه اومدم همش ذکر تو رو گفتم
حسین جان این زبونی رو که برا تو میچرخه نزار برا غیر تو هم بچرخه
ما با این زبون قیامت کار داریم
اون ساعتی که با بدن بیسر میاد،
ما میخوایم به اون آقا سلام بدیم
نشه قیامت به ما هم بگن اِخسَؤا فِیها، یعنی لال بشید منِ خدا بدم میاد شما حرف بزنید
نه ما میخوایم برا آقامون روضه بخوانیم
حسین جان کمک بکن این اعضا و جوارحم خرج خودت بشه، نه تو دهه تا دم مرگ، این اعضا و جوارحی که خرج تو کردم خرج گناه نکنم ان شاء الله
روز ما گنهکارا هست دیگه
هرکی خودش رو گنهکارا نمیدونه بره
من خودمو معرفی بکنم تو راحت باش
من همونی هستم که لیلة القدر به تو قول دادم اما زیرقولم زدم
امیدوارم کردن هرکی لیلةالقدر، ماه رمضان جا بمونه، روز عیدفطر و شب عید فطر میبخشنش
من از شب عید فطر هم جاموندم،
بعد گفتن کسی که ماه رمضان بخشیده نشه شقی و بدبخت هست
یه آب باریکه به نام عرفه برام گذاشتن
من همونیم که عرفه هم آدم نشدم
میخوای منو بخری؟
که خودتم آقا میدونی
▪️مارا کسی نمیخرد به غیر از تو یاحسین..
السلام علیک یا رحمةَ اللهِ الواسِعَه
رحمت خدا بر نفس هاتون، امروز اینجوری باید سلام بدید دیگه
و یا بابَ نَجاةِ الاُمَّة
و یا کهفَ المُستَجیرین
▪️ما به این در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
▪️از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطا پوش ببار
میخوای آبروت نره به چشمات التماس کن
▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش
من از زبان حُر میخونم تو هم زبان حال خودت قراربده
▪️من خطا کارم، جفا کردم به تو، اما ببخش
▪️گرچه بد کردم، پشیمانم مرا حالا ببخش
میخوای تو مناجات شریک باشی، ببخشش رو تو بگو
▪️راه بستم بر تو و ترسید از من دخترت
▪️علت دلشورهی زینب شدم، من را ببخش
▪️دل اگر سوزاندم از اهل حرم در آتشم
4_5818974992888499218.mp3
10.65M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_حر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ...
====================
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_حر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ
تو دیگه روتو از ما برنگردون
إِذَا نَاجَيْتُكَ
چرا؟
آخه
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ
ما همون عبد فراری در خانهی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم
مگه تو قرآن نفرمودی
فَفِرّوا إلَی اللّه
بندهی فراریت اومده در خونت
وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ
چجوری اومدم؟
وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ
دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما
رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي
هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات،
مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت
منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون
دست گداییمون رو بالا بیاریم
خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن
به دل زینب کبری، به نالهها و نگرانی بچههای اباعبدالله تو را میخوانیم
الهی العفو...
الهی العفو...
الهی العفو..
مرحبا به شما ع ادارات ابیعبدلله
اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا
اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟
به ما گفتند فقط محاصرش کن
گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته
با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم
تازه فهمید کجا ایستاده
خوشبحال اونا که وسط روضهی اباعبدالله بفهمن کجا هستن
آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟
بدنش شروع کرد به لرزیدند
همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن
پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست،
اون خواهری که دید ابیعبدلله دیگه قابل شناسایی نیست
چه حالی پیدا کرد
نه عبا داره
نه عمامه داره
نه لباس داره
نه دست داره
نه انگشت داره
هان
ساکت نباش
نالههات دیگه باید عاشورایی باشه
به بهانهی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد
حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم
چجوریه که آب به روی مرکبهاتون بازه
اما همین آب فرات به رو ابیعبدلله وزن و بچش بسته هست
ننگ برتو ای فرات
حرکت کرد،
اومد سمت اباعبدلله
بدنش داره میلرزه
فرماندهی که زبانزد خاص و عامه
دو دستش رو روی سرش گذاشت،
بعضیها نوشتند چکمههای جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه
هنوز به ابیعبدلله نرسیده بود
شروع کرده مناجات کردند
اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ
فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک
خدایا منو بخر
من بودم که دل ابیعبدلله و زن و بچش رو ترسوندم
من بودم که دل اینا رو لرزوندم...
بعد رسید محضر ابیعبدلله گفت
هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ
امام بی معطلی فرمود
نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک
خدا توبهات روقبول کرده
پیاده شو
از خجالت پیاده نشد
آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبهام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم
آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد
فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند
برگشت نزد ابیعبدلله، حضرت فرمود إنْزِل
من اینجوری میفهمم.
شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد
تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم
وقتی خورد زمین خود ابیعبدلله یارانش رو فرستاد
اللهاکبر
فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمهها
آوردنش سمت خیمهها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست
قربونت برم آقاجان
هزینهی همه رو پرداخت کردی
حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه
فهمیدی چی گفتم؟
آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد
قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند
به همین اکتفا نکردند
با لگد به سینه و صورتت زدند
بدنت رو برگردوندند
اسب بر این بدن تازوندند
حسین...
=================
4_5796693076219008233.mp3
19.67M
#ای_باشی_دالدان_کسیلن
#شروع_محرم
#حسینچی
#اسفندیاری
گلچین زیباترین اشعار نوحه، و روضه های ترکی🎤
ازبهترین مداحان کشور🎤عاشقان حضرت ابالفضل، ع،
@Asheghane_Hazrate_Abalfazll
https://t.me/Asheghane_Hazrate_Abalfazll
──┤ ♩♬♫♪♭ ├───
ای باشی دالدان کسیلن شاه سلام علیک!
خیمه وی یاندیردیلار شاه سلام علیک…
اکبریوی دوغرادیلار شاه سلام علیک…
اصغریوی اخولادیلار شاه سلام علیک…
ابوالفضلی دوغرادیلار شاه سلام علیک!
خیمه وی یاندیردیلار شاه سلام علیک…
خیمه وی ویردیلار شاه سلام علیک!
رقیه وی ویردیلار شاه سلام علیک