eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙سبک: خدا مادرم را کجا می‌برند... رها کن دگر عمه جان دست من عمویم بود عمه جان هست من عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ شدم عمه جان دلغمین عمو بدیدم شکسته جبین عمو عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ عموی غریبم فتاده زمین عدو در کنارش ستاده ز کین عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ ز بس که بود دشمن دین پلید کنار عمو خنجرش را کشید عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ کجا می توانم رهایش کنم روم جان خود را فدایش کنم عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ من عبد الله هستم یتیم حسن چنان عمه گردیده غرق محن عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ الا دشمن دین رهایش نما بیا جان من را فدایش نما عمو غم نصیب است در عالم غریب است عموجان حسین۲ ✍️حاج رضا یعقوبیان
مهدی بیا که عالم بی تو صفا ندارد مهدی بیا که عالم بی تو صفا ندارد در کوی آشنایی کس آشنا ندارد ای یوسفی که یوسف گردیده مشتریّت  کالایی بهتر از تو گویا خدا ندارد تا کی ز هجر رویت دست دعا بگیریم با زآ که بی تو دیگر روحی دعا ندارد وقت است داد زهرا از آن دو تن بگیری کز بهر شیعه پایان آن ماجرا ندارد زهرا شکسته پهلو باشد در انتظارت چون زخم سینه ی او بی تو دوا ندارد زینب درون محمل بنشسته سر شکسته چون تاب دیدن سر بر نیزه ها ندارد یا بن الحسن کجایی من آمده م گدایی شش ماهه محسن او چون غنچه گشته پرپر جز تیغ انتقامت خونش بها ندارد مظلومی علی هم پایان نمی پذیرد این در مهلک ما بی تو شفا ندارد مهدی بیا که عالم بی تو صفا ندارد زینب درون محمل بنشسته سرشکسته چون تاب دیدن سر بر نیزه ها ندارد «ژولیده ام» که هر دم گویم به آه و زاری بازآ که بی تو عالم دیگر صفا ندارد
؛❁﷽❁ روضه حضرت علی اصغر (سلام الله علیه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم تا صدای هل من ناصر ینصرنی ابی عبدالله بلندشد دیدن صدای گریه ی علی اصغرم بلند شد یکی یکی مخدرات میومدن بغلش میگرفتن ولی آرام نمیشه، گاهی سکینه بغلش می‌کنه، گاهی رقیه بغلش میکنه، یه مرتبه دیدن زینب وارد شد صدا زد رباب ،قنداقه رو بده من بغل کنم قنداقه رو گرفت اومد مقابل خیمه ها صدا زد حسین، این بچه از تشنگی داره هلاک میشه قبل رفتن این بچه رو سیرابش کنه اگه این بچه آب نخوره هم خودش جون میده هم مادرش رباب، ابی عبدالله قنداقه رو بغل گرفت اومد بسمت لشکر، حالا داره با علی اصغرش حرف میزنه علی جان پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم اومد مقابل لشکر، قنداقه رو رو دست گرفت، صدا زد یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذالطفل، اگه شما به من رحم نمی‌کنید به این بچه ی شیرخواره رحم کنید، اگه شما با من دشمنی دارید این بچه که گناهی نداره، اگه فکر می کنید آب رو برا خودم میخام بیاید بگیرید خودتون سیرابش کنید، اما چه کردند؟ بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم حسین... یه مرتبه ابی عبدالله دید قنداقه داره بال بال میزنه، یه نگاهی کرد علی داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم خون من گردن آنکس که گلوی تو برید حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم صبر کن تا پر قنداقه ی تو باز کنم سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم از ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است خنده ی آخر تو برده توانم پسرم صدا زد علی اصغرم مادرت دیده به راه است که سیراب آیی با چه رویی تن تو خیمه رسانم پسرم دیدن ابی عبدالله یه قدم میاد سمت خیمه ها ، دوباره برمیگرده، گفت دیدم مقابل خیمه ها یه خانومی چادر به سر،گاهی مینشینه گاهی بلند میشه هی داره وسط لشکرو نگاه میکنه فهمیدم مادرهمین بچه ست، ابی عبدالله خجالت میکشه برگرده، دیدن حسین راهشو کج کرد اومد پشت خیمه ها، شروع کرد با غلاف شمشیر یه قبر کوچکی رو کندن، می کَنم قبر تو را دور ز چشم مادر پدرم داده ره چاره نشانم پسرم همینکه قنداقه رو گذاشت میان خاک ، اومد خاکا رو بریزه، یوقت دید یه صدای ناله ای بلنده، هی میگه مهلا مهلا یابن الزهرا، صبر کن پسر فاطمه، بزار یبار دیگه بچمو ببینم. هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین(۱) (۱)✍#(قاسم نعمتی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اصغر(علیه السلام )
🏴زبانحال عبدالله ابن حسن (علیه السّلام)🏴 🎶سبک: یا فاطمه من عقده دل وانکردم دوشدی گوزوم تا قانلی میدانه عموجان غم خیمده گتدی منی جانه عمو جان ای شاه عطشان جانم عمو جان(۲) ای شاه دین دشمن ایچینده تک قالوبسان آرامیمی بو غصه لی دلدن آلوبسان ینصرنی صوتین فرشیدن عرشه سالوبسان گتدی بوسس دنیانی افغانه عمو جان دونموشدی قلبون القانا اکبر غمینده سولدی یوزون گل تک علی اصغر غمینده سیندی بلون عباس نام آور غمینده گوزیاشلارون جاریدی دامانه عموجان دل داغلی سان سن ؛چونکه انصارون ئولوبدی اکبر کیمی یارو هواداران ئولوبدی عباس تک غیرتلی سردارون ئولوبدی باتمیش کمکلرون بتون قانه عمو جان سن لنگر عرش و زمین و نه فلک سن سن شهریار جن و انسان و ملک سن شاه سان ولی یوخدی سپاهون بی کمک سن سالدی غمون اوت قلب سوزانه عموجان گوردوم سنی دشمن ایچینده تاکی تنها توکدوم گوزومون یاشی یوزده اولدی دریا ائتدی کمکسیزلیک غمی قلبیمده غوغا قاچدیم خیمدن سمت میدانه عموجان دوتدی الیکی خیمده عمم الیمدن عرشه نوا گئتدی بوداغلانمیش دلیمدن گوردوم فقط من قالمیشام زنده ائلیمدن گلدیم دوشم منده بوطوفانه عموجان اصغر ئولوبدی دای منه دنیا نه لازم قالسام اولام نالان گرک یاسینده دائم ایلر مذمت مجتبی؛ اوغلون مداوم گر وئرمسم بو جانی جانانه عموجان ای چوللری ویلان گزن اهل و عیالی قلب جهانی یاندیران سوز ملالی من پیش مرگ اولام سنه اصغر مثالی قرباندی نوکر چونکه سلطانه عمو جان اصغر سیز عبدالاهه زنداندی بودنیا جان علی اکبر سن ای دلبند زهرا ایله شهادت نامه می سن ایندی امضا آدیم یازیلسین ذیل پیمانه عمو جان بیردا نه بد عادتدی ای شاه لب عطشان کرب وبلاده یوخ مگر هیچ بیر مسلمان منده علی اصغرکیمی یاندیم سوسوزدان وئرموله سو لب تشنه مهمانه عموجان ✍خاکی
703.5K
▪️نوحه شب پنجم محرم عمه رهایم کن روم سوی میدان یاری عمو کنم همچون شهیدان واویلا واویلا واویلا واویلا... هل من معین گوید او وای از غریبی نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی واویلا واویلا واویلا واویلا... ابن الحسن باشم و عبداللهم من بعد از پدر مدیون ثاراللهم من واویلا واویلا واویلا واویلا... سایه ی روی سرم جانم فدایت آمده ام تا دهم دستم برایت حرف از غریبی مزن ای نور عینم منهم چو قاسم فدایی حسینم واویلا واویلا واویلا واویلا... دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد مرغ روحش را عدو از تن رها کرد عمو گرفتش او را بر روی سینه ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه واویلا واویلا واویلا واویلا... ✍اسماعیل تقوایی مداح اهل بیت درویشی🎤
4_5922617523018137957.mp3
1.77M
مناجات 1 🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا صاحب عزا کجایی... یا بن الحسن... 🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه 🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه... آرزوی همه اولیاء خداست... امام صادق فرمودند: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی (منبع: الغیبة النعمانی، ص 246) اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم... ولی امام صادق این تعبیر رو داره... من چی بگم آقا... 🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را 🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا کی میای آقای خوبم... میترسم اون روزی که شما میای... دیگه من زنده نباشم... زیر خاکها باشم... 🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو 🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا آقا جانم... امام زمان... امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم... فرج شما رو نزدیک کنه یا صاحب الزمان... -
متن روضه 1 🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
قدم پنجم: صلوات آخر مجلس 👇