eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
971 ویدیو
628 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
شبای جمعه دعای کمیل خدایا تا که یک گوشه چشمی تو به من کنی خدایا می‌دونم بنده خوبی واسه توخدا نبودم ولی افتخارم اینه از شما جدا نبودم ♦️یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی♦️ ذکر یارب یارب من می‌کنه حل مشکل من ای خدای مهربونم مهر تو توی دل من ذکر یا کریم و یارب هر شب جمعه میگم من ذکر یا نور یا قدوس نغمه روی لب من ♦️یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی♦️ یا غیاث المستغیثین کمکم کن که بیچارم کسی رو غیر شما من هیچ کجا سراغ ندارم یا سریع الرضا میگم تا که زود ازم رضا شی باعث قبولی توبه عبد رو سیا شی ♦️یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی♦️ یا من اسمه دو ا ده تو شفا هر چی مریضه اون کسی که تو رو داره هرکجا بره عزیزه ای خدای حی غفار مصلحت رو تو میدونی نعمتایی رو که دادی حکمتش رو تو میدونی ♦️یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی♦️ 🔺🔺شاعر: حکمت اله ترکی🔺🔺 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شعر دعای کمیل (شعر شب جمعه ) جمعه شب آمده تا دل ز خدا یاد کند بنده از کار بدش توبه و فریاد کند چون بفرموده حق دست دعــا بردارد او اجابت کند و بنده خود شادکند همچنین در سه فراز دعای کمیل "یا رب یا رب یا رب" دارد که شعر زیر را انشا کردم : آنقدر یا رب بگـــــــــــویم تا خدا یادم کنی ز آتش دوزخ رها از غـــــــم تو آزادم کنی جمعه شب ها با زبان مرتضی خوانم تو را تا که دستم را بگیری لطف و ارشادم کنی شب جمعه که شب رحمت و غفران خداست دوری از مسجد و محراب و دعا کار خطاست سرخوش آنکو که در این شب به دعا مشغول است فارغ از فیض در این همچو شبی مسئول است همره خضر شو و آنچه علی گفت کمیل لوح دل ساز دعایی که بنام است کمیل با زبان علوی مسئلت از یزدان کن رحمت واسعه را واسطه جانان کن مخلص ار طالب فیضی به خرابات خرام که به رندی بود این راه و روش ، کیش و مرام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شروع دعای کمیل ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ الهی بنده ای گم کرده راهم بیا مولا بده امشب پناهم اسیر کرده های زشت خویشم به حق فاطمه بنما نگاهم تهی دستم بیا و از ره لطف ببخشا از کرم جرم و گناهم تمام راهها را رفتم ای دوست نموده این سیاهی ها تباهم کجا مانند تو پیدا نمایم که تو مولائی و من پر گاهم نکن رد از در خود سائلت را بجز لطفت دگر چیزی نخواهم شب جمعه ،کمیل و یارب من اگر ردم کنی در قعر چاهم به یارب یارب شب زنده داران بده یکبار دیگر توپناهم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مناجات باخدا شب جمعه راه دور و بار ،سنگین و گناهم بی شمار من که می دانم بدم دیگر تو بر رویم نیار بگو خدا میدونم بدم،میدونم گنه کارم اما دلخوشیم فقط به تو تو این دنیای پر تردید نمی تونم با کسی درد و دل کنم مگه نمیگیم خدا ستار العیوبه خدا عیب بنده هاشو میپوشونه میگه این بنده منه  ولی منم که غفلت کردم  منم که توبه نمیکنم منم که آدم نمیشم.. تا نیفتم تا نسوزم در شرار خشم تو ابر رحمت بر سر این بنده عاصی ببار باورم هرگز نمی آید به ذات اقدست مهربانی چون تو عبدش را بسوزاند به نار کی به رویش در ببندی کی رهایش میکنی؟ بنده ای را که ندارد جز درت راه فرار هم زلطفت ،هم ز عفوت ،هم زجرمم هم زخویش شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار باورم هرگز نمی آید که مایوسم کنی بنده ای را که بود بر رحمتت امیدوار حضرت آیت الله ناصری (حفظه الله)فرمودند مایوس از رحمت اللهی نشوید هر چه قدر گناه کرده باشید همیشه امیدوار باشید به رحمت خدا ،ما هیچکدام معصوم نیستیم هر کدوم دامانتون آلودس هر کس به یه قدرو اندازه ،مایوس شدن از رحمت اللهی از گناهان کبیره است از تو در عمرم نکردم لحظه ای قطع امید گر چه دارم جرم در پرونده  خود بی شمار گرچه میدانم مرا می بخشی از لطف و کرم می سزد تا باز،گریم از خجالت زار زار پرده پوشی کردی از جرمم به دست رحمتت گر چه می کردم گناه خویشتن را آشکار چشم (میثم) همچنان باشد به عفو رحمتت گر بری سوی بهشتش یا بسوزانی به نار   التماس دعا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 گریز به دعای کمیل 🔹الهـے وَ رَبـّے مَن لے غَیرُک🔹 از بس گناه بر دل خود بار می کنم خود را میان نفس گرفتار می کنم پل های بازگشت خودم را شکسته ام دارم علیه خویش فقط کار می کنم قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست در حیرتم چگونه لجن زار می کنم؟! تو عاشقانه حاجت من را نمی دهی من جاهلانه این همه اصرار می کنم من بنده ی توام، چه کنم؟! "دوست دارمت" باشد بزن... دومرتبه تکرار می کنم دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر سجده به پای حیدر کرار می کنم تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است یاد حسین لحظه ی افطار می کنم یاد مدافعان حرم آه می کشم گریه به یاد زینب و بازار می کنم اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت سیلی به او زدند؟! نه... انکار می کنم دست خودم که نیست، فقط داد می زنم وقتی که یاد مجلس اغیار می کنم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نوحه امام هادی.ع....mp3
1.93M
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت امام هادی علیه‌السلام نوحه به سبک همه جا کربلا ..حاج آرمین غلامی ناله ی سامرا    به فلک می رسید الوداع الوداع    ای امام  شهید (یا علی النقی ) یا (آه و واویلتا) زهر دشمن شرر    زد به جان و تنش مثل زهرا شده     خانه اش مدفنش یا علی النقی ارث حیدر بود    غربت و صبر او پیش چشم ترش    کنده اند قبر او یا علی النقی نفس آخرش     بوده در پیچ و تاب گریه ها کرده از      یاد بزم شراب یا علی النقی ..حاج آرمین غلامی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
نوحه امام هادی.ع.........mp3
1.84M
بسم الله الرحمن الرحیم امام‌هادی_عزاداری ..حاج آرمین غلامی ▪️نوحه سنتی شهادت امام هادی علیه السلام 🎙سبک: با نوای کاروان... هادیِ راه بشر،دل به عشقت مفتخر باشد تولّای تو در نهادِ ما ای سامرای تو باب المراد ما یا حضرتِ هادی... کشتهٔ زهرِ جفا،ای غریبِ سامرا از چه شرر افتاد در قلب محزونت آتش به جان ها زد سوزِ دلِ خونَت یا حضرتِ هادی... شد در این بَزمِ بُکا،مادرت صاحب عزا ای که شدی آقا پرپر چنان لاله با ناله های تو زهرا زده ناله یا حضرتِ هادی... مثل آل بوتراب،رفته ای بزم شراب امّا ندیدی تو سری به طشت زر سوزد دل عالَم بر دخترِ حیدر واویلا واویلا... زینب و شام بلا،زینب و طشت طلا خون خدا بود و لبهای عطشانش چوب جفا میزد دشمن به دندانش واویلا واویلا... ..حاج آرمین غلامی
169.2K
نوحه شهادت امام هادی(ع) سامرا غرق عزا شد سوگ آل مصطفی شد۲ (می رسد این ندا از منادی کشته ی راه دین گشته هادی)۲ ای نقی ای نقی ای نقی جان۴ ______________ زهر کینه خورده مولا آمده پایان غمها ۲ (دل پریشان و پاره جگر شد همچنان مرغ بی بال وپر شد)۲ ای نقی... _______________-_- عسکری خونین جگر شد بی پناه وبی پدر شد۲ نعش بابا بدستش کفن شد قلب او غرق رنج ومحن شد ای نقی.... ________________ شیعه ی او سوگوار است دل غمین واشکبار است ۲ (نوحه خوان گشته سینه زنان است تسلیت گو به صاحب زمان است)۲ ای نقی... شعر:اسماعیل تقوایی
. 📋 گریه‌ می‌کنه پای روضه‌ش چشمِ آسمون (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه‌ می‌کنه پای روضه‌ش چشمِ آسمون السلام عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُون اسیرِ سیاهیِ شب نمیشه خورشیدِ زهرا میونِ سیاه‌چال هنوز می‌تابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشه‌ی زندون تنهای تنها آسمون و با دعاهاش تازیونه پیش پاهاش شدن باهاش همراه گریه می‌کنه می‌سوزه میگه با زبونِ روزه خَلِّصْنی یا الله «یا باب‌الحوائج، آقا موسی‌ بن جعفر» توو قفس روی بالش ردِّ زخمِ کینه بود السلام عَلیٰ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِالْقُیُودِ حتی غل و زنجیرا هم ببنده، عشقش اسیرن ملائکه پایِ قنوتِ شب‌هاش حاجت می‌گیرن اونقده غریبه! حتی غریبا واسش می‌میرن خیلی وقته بی‌قراره سر به سجده که میذاره همش میگه یا رب! ساقِ پاش شده پر از خون ذکرشه گوشه‌ی زندون عمه‌جان زینب «یا باب‌الحوائج، آقا موسی‌ بن جعفر» می‌شکنه دوباره بغضش با یادِ کربلا أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى میدونه که بعد از یه عمری زندون چی میشه آخر میدونه که تشییع میشه تنش روی تخته‌ی دَر دمِ آخری باز یادِ حسینه! موسی‌ بن جعفر جدِّ ما با تنِ خونی آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک سرش و میذاشت، غصه‌ی حرمش و داشت وقتی که جون میداد « سالار زینب، یا حسین؛ سالار زینب یا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 کنج زندون مثل شمعی نیمه جون (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کنج زندون مثل شمعی نیمه‌جون میزنه سوسو چراغ آسمون زندون کجا و وسعت کهکشون زندون کجا و غربت آسمون چه یوسفی اسیر زندون شده ای روضه‌خون این روضه‌ها رو نخون زندون سیاه و سرد و تاریک و تار افتاده رو سجاده با حال زار دیوار و در با روضه‌هاش بیقرار ای وای از این غم پاشیده رو دنیای ما گَرد غم موسای ما دلخون شده از ستم پاهاش شد از زنجیر و غل پُر ورم ای وای از این غم «واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا» وای من غم زد شَرَر بر جان او یک یهودی بوده زندان‌بان او سوزونده داغ روضه قلب ما رو توو گریه‌هاش صدا زده خدا رو روشن شده زندون چرا خدایا شاید بازم صدا زده رضا رو داره عجب رکوعی و سجودی از دست ابن شابَک یهودی مونده چقد روی تنش کبودی موسی بن جعفر زندونه یا غروبِ آسمونه عجل وفاتی واسه چی می‌خونه از روضه مدینه داد نشونه موسی بن جعفر «واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 سر خم نکردم اِلّا در خونه‌ی آقام حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سر خم نکردم اِلّا در خونه‌ی آقام پیشت باشم دیگه بَسَّمه چیزی نمی‌خوام نوکری یادم دادی، خیلی وقتا شده بد بودم اما توو دنیا تنها، در خونه‌ت و بلد بودم روسیاه منم ، خاک پا منم سرسپرده‌ی کربلا منم « سَیِّدی یا حسین، سَیِّدی یا حسین» بختش بلنده اون که دلش و به تو داده شالِ عزای من از سرم آقا زیاده من کجا و اشک و آه، من کجا چای روضه‌ت با تو خلوت می‌کردم، از قدیم کنج هیئت مهربون تویی، بی‌کرون تویی واسه پَر زدن آسمون تویی « سَیِّدی یا حسین، سَیِّدی یا حسین» تا آخرین نفس اسمِ تو روی لبامه دنیا برام تو باشی تا همیشه به کامه کم نشه سایه‌ت آقا، تو که تا ابد کَرَم داری توو دل هر دلداده، تو یه شیش‌گوشه حرم داری هر نفس حسین، زندگی حسین عاشقی حسین، بندگی حسین « سَیِّدی یا حسین، سَیِّدی یا حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
یا محمد باقر(ع) آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد اشک را از باده ساقی کوثر آفرید در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد در دل هر عاشقی دریای ناآرام داد شام را از گیسوان آل حیدر تیره ساخت روز را برگرد آن ها جامه أحرام داد هرکسی پیغمبری می‌کرد در آل علی همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد مثل خورشیدی که دیروز از همین مشرق دمید اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید نام زیبایش محمد بود و سیما یش علی قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی خلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس پای تا سر احمد و قد دلارایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد و زلف چلیپای علی ساحل از پیغام‌های او پر از در و صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی پلک هایش پرده ی گنجینه الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود مثل خورشیدی که روشن میکند اشراق را می شکافد نورعلم ش سینه آفاق را هر ستاره یک شرار از شعله های علم اوست با رصد قلبم منجم میچشد احراق را نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم خاک پایش شکل داده قامت این طاق را بین گلشن گم شود عطری که هرگل داشته در صفاتش گم کنم سررشته مصداق را اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد آسمان بر سر گرفت آن ذره مشتاق را هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد مور از درگاه او تخت سلیمان می برد قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم قال باقر های او یعنی صراط المستقیم آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او چشم او شرحی است بر آیات احسان قدیم قبل از آنی که بگویی حاجتت را می دهد نشنود آوای سایل های خودرا این کریم احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع ماه و خورشید ند وقتی که چراغ این حریم جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس این حکایت را ز چشمان گلستان بپرس هرچه زینب دید او هم دید در دشت بلا ما رایت الا جمیلا را زچشمانش بپرس دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت ذکر هرمرثیه از تسبیح مژگانش بپرس پیکری از شانه شمشیرهاچون زلف شد مو به مواین قص ...