.
#واحد
#احراق_البیت
#حضرت_محسن علیه السلام
واویلا آتیش کجا و خانه ی آل الله..
واویلا زهرا به پشتِ این دره یالله..
واویلا دشمن نِموده حمله بر بیت الله
واویلا واویلا...
زهرا پُشتِ این دره لگد نزن ای ملعون
زهرا پُشتِ این دره سینَش شده پُراز خون
زهرا پُشتِ این دره شد رنگِ محسن گلگون
یا فاطمه یا فاطمه...
واویلا صبر علی خورده محک در کوچه
واویلا زهرای او خورده کتک در کوچه
واویلا آیینه اَش خورده ترک در کوچه
واویلا واویلا..
چهل نفر به یک نفر یکی با شلاق می زَد
چهل نفر به یک نفر مغیره میزَده بیحَد..
چهل نفر به یک نفر چی سرِ زهراش اومد؟!
وای مادرم وای مادرم...
واویلا این حاصلِ حمایت از آئينه..
واویلا مسمار در رفته فرو در سینه
واویلا حسین داره این صحنه رو میبینه
واویلا واویلا...
تو کربلا به سینه ی.. حسین سهشعبه خُورده
تو کربلا سه شعبه تیر، سینه شو بَد آزُرده
جوری که خَم شده تیر و.. از پُشت، دَر آوُرده
وای حسین وای حسین...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#واحد_حضرت_محسن
#فاطمیه
👇
.
#احراق_البیت
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_شهادت
خستند پرت را و شکستند سرت را
ای وای که کشتند حسودان پسرت را
پشت در آن خانه چه گویم که چه ها شد
با ضرب لگد چید حرامی ثمرت را
فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت
جز اشک چه سازد شرر بال و پرت را
باید که به گوش همه عالم برسانم
غمنامه ی پهلوی به خون غوطه ورت را
ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت
بردند به یغما همه ارث پدرت را
پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی
حاشا که بیابند خلایق اثرت را
مردانه چو زنها به غمت اشک بریزم
ای وای که کشتند حسودان پسرت را
مرحوم #ابراهیم_روزبهانی✍
.
.
#مدح_حضرت_زهرا
#احراق_البیت
برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را
الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را
خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش
بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را
ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها
بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را
چه میفهمد کسی این در برای شخص پیغمبر
تداعی میکند دروازۀ عرش معلا را
اگر توحیدشان را با حضور قلب میخواندند
نمیانداختند امروز پشت گوش «اَسری» را
اگر یکبار میخواندند کوثر را چه میدیدند؟
مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را
اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد
به مسجد میدهم ترجیح، معبد را، کلیسا را
چهمیبینمخدا! وا شد به جایی پای بعضیها
که بیرخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که جبرائیل
بر ایوانش نوشته آیۀ «اِنّا فَتَحنا» را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که میکائیل
از آن در میبرد هر روز و هر شب رزق دنیا را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که عزرائیل
بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را
اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه
که در یک تُنگ جا دادهست پیغمبر دو دریا را
اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ
حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را
ولی مولاشدن تنها بهتیغ و زورِ بازو نیست
خدا این بار میخواهد بسنجد صبر مولا را
نگردید ایجماعت! قبر زهرا را نمییابید!
علی تنها درون سینه جا میداد غمها را
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#احراق_البیت #فاطمیه
#محمدحسین_ملکیان✍
برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را
الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را
خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش
بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را
ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها
بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را
چه میفهمد کسی این در برای شخص پیغمبر
تداعی میکند دروازۀ عرش معلا را
اگر توحیدشان را با حضور قلب میخواندند
نمیانداختند امروز پشت گوش «اَسری» را
اگر یکبار میخواندند کوثر را چه میدیدند؟
مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را
اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد
به مسجد میدهم ترجیح، معبد را، کلیسا را
چهمیبینمخدا! وا شد به جایی پای بعضیها
که بیرخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که جبرائیل
بر ایوانش نوشته آیۀ «اِنّا فَتَحنا» را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که میکائیل
از آن در میبرد هر روز و هر شب رزق دنیا را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که عزرائیل
بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را
اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه
که در یک تُنگ جا دادهست پیغمبر دو دریا را
اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ
حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را
ولی مولاشدن تنها بهتیغ و زورِ بازو نیست
خدا این بار میخواهد بسنجد صبر مولا را
نگردید ایجماعت! قبر زهرا را نمییابید!
علی تنها درون سینه جا میداد غمها را
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#نوحه #زمزمه
#حضرت_زهرا_زمینه
#امام_زمان
#احراق_البیت
در بیت ولا شرر افتاده
زیر دست و پا کوثر افتاده
مسمارِ درِ خانه خونی شد
زهرا پشت در با سر افتاده
شد نقش زمین بضعه طاها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
زهرا پشت در ناله ها می زد
بین شعله ها دست و پا می زد
گاهی فضه اش را صدا می زد
گاهی مصطفی را صدا می زد
با لگد شدم بی پسر بابا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
........
بین کوچه ها آه و واویلا
شد غوغا به پا آه و واویلا
زهرا را زدند بی مروّت ها
پیش مرتضی آه و واویلا
یک لشکر کجا یک زن تنها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
......
در کوچه حسن زار و مضطر بود
لرزه بر تنش دیده اش تر بود
پیش مادرش فکر بابا و
دنبال پدر فکر مادر بود
بر روی لبش ذکر وا اُمّاه
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
قنفذ خاک غم بر سرم کرده
با مغیره بی مادرم کرده
بسکه با غلاف زد به بازویش
دست مادر ما ورم کرده
افتاد از نفس مادرم آنجا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
بین قتلگاه عصر عاشورا
باصورت فتاد یوسف زهرا
زیر دست و پا دست و پا میزد
میزد بر سرش زینب کبری
میگفت زیر لب با شور و شین
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین )
#عبدالحسین ✍
#فاطمیه
.👇
.
#احراق_البیت
#غصب_خلافت
#هجوم_به_بیت_وحی
سرِ انکار ، آخر کار ، خواهد رفت بر دارش
خدایا جان من را هم اگر راضی است بردارش
چرا راضی شوم بر بیعتی که از همان اول
به سقط بار آتشبار زهرا بسته شد بارش؟
چرا دنیا نیامد؟ پاسخش در روزگاران است
که تا روز قیامت باز خواهد ماند طومارش
مگر جبریل هم تاب و توان دارد که بنویسد
به صد لوح و قلم ؟ گیرم که اسرافیل هم یارش
چرا راهیِ آن راهی شوم که با لگد ، آن را
برای پیروان خود حسابی کرد هموارش
اگرچه خواست زنده زنده در گورش کند اما
ببین در سورۀ تکویر پیچیده است اَخبارش
سقیفه خانۀ خود را بنا دارد بنا سازَد
اگر حتی بپاشد خون زهرا روی دیوارش
خلیفه قاتل زهراست این را فاش می گویم
اگر برمی خورَد حتی به میلیون ها طرفدارش
خلیفه در اُحُد با اختیارش یک بز کوهی است
علی را صبر او بُرده است تا مسجد به اجبارش
مهم اثبات کفر غاصب باغ فدک باشد
چه فرقی می کند دیگر چه اندازه است هکتارش؟
یقیناً کار این امت به اوباشش نمی افتاد
اگر دنبال حیدر بود حمزه یا که طیارش
#سقیفه بر سفینه فائق آمد ، غرق شد امت
همان کِشتی که در خُم غدیرش ساخت نجارش
چنین بوده است برخورد بشر با فتنۀ کوچه
مسلمان ها طلبکارش ، یهودی ها بدهکارش
#سید_علی_احمدی✍
.
.
#نوحه #زمزمه
#حضرت_زهرا_زمینه
#امام_زمان
#احراق_البیت
در بیت ولا شرر افتاده
زیر دست و پا کوثر افتاده
مسمارِ درِ خانه خونی شد
زهرا پشت در با سر افتاده
شد نقش زمین بضعه طاها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
زهرا پشت در ناله ها می زد
بین شعله ها دست و پا می زد
گاهی فضه اش را صدا می زد
گاهی مصطفی را صدا می زد
با لگد شدم بی پسر بابا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
........
بین کوچه ها آه و واویلا
شد غوغا به پا آه و واویلا
زهرا را زدند بی مروّت ها
پیش مرتضی آه و واویلا
یک لشکر کجا یک زن تنها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
......
در کوچه حسن زار و مضطر بود
لرزه بر تنش دیده اش تر بود
پیش مادرش فکر بابا و
دنبال پدر فکر مادر بود
بر روی لبش ذکر وا اُمّاه
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
قنفذ خاک غم بر سرم کرده
با مغیره بی مادرم کرده
بسکه با غلاف زد به بازویش
دست مادر ما ورم کرده
افتاد از نفس مادرم آنجا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
بین قتلگاه عصر عاشورا
باصورت فتاد یوسف زهرا
زیر دست و پا دست و پا میزد
میزد بر سرش زینب کبری
میگفت زیر لب با شور و شین
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین )
#عبدالحسین ✍
#فاطمیه
.👇
.
#فاطمیه
#احراق_البیت
خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا میکرد
چه غوغایی به پا میکرد
خبر پیچید در بینِ مدینه کینهها را زیر و رو میکرد
دستها را خوب رو میکرد
خبر میگفت امروز است روز آن
زمان کینههایمان
تمام بغضها و غیظهای ما
زمان انتقام کشتههایمان
خبر میگفت فرصت هست
زمانِ بردنِ اسب خلافت است
خبر میگفت باید که به تهدید و به اجبار از علی بیعت گرفت و راه بر عترت گرفت و این چنین دولت گرفت و ... تا که با ما این جماعت هست
خبر پیچید در شهر و جماعت جمع شد از هر کسی که تیغ مولا باعث اسلام او میشد
منافقها یهودیهای پنهان
زَر پرستان زورگویان
دستهاشان خوب رو میشد
خبر میگفت جای حق شناسی نیست ترسی نیست میریزیم راحت که هراسی نیست
خیالِ ما همه جمع است مامور است بر صبر و سکوت این مَرد
تسلیم است بیکس مانده ، یاری نیست با او
و غیر از صبر کاری نیست با او
ولیکن او علی هست و علی هم که علی باشد
در آندم نانجیبی گفت :
باید که همه با یک دگر باشیم
دست کم همه سیصد نفر باشیم
همه رفتند پشت در همه جمعاند پشت در
تمام ناجوانمردان، اراذل، بیمروتها
خدایا جمع بی غیرتها
همه جمعاند و میگویند او تنهاست
اینک سخت کاری نیست
زیرا که علی را هیچ یاری نیست
علی را هیچ یاری نیست اما...
صدایی آمد از خانه صدایی که جماعت را به هم میریخت
به هم،ظلم و ستم میریخت
صدا میگفت :
تنها نیست تا وقتی که من باشم
اگرچه مَرد نه اما هزاران شیرزن باشم
صدا میگفت برگردید تنها پیش مرگِ بوترابم
جان فدای بوالحسن باشم
صدا میگفت اگر وقتش رسد
رزمندهی او در مصافی تن به تن باشم
صدای فاطمه اما نفسهای رسولالله میآمد آه میآمد
صدایی که جماعت را به هم میریخت
جماعت خواست برگردد که شیطان نالهای زد جمع دزدان خواست تا پاشد
که فریادی رسید از غیظ از کینه پُر از نفرت در آن سینه:
که هیزم کو که مشعل آی مردم کو
که آتش میکشم امروز با این خانه صاحبخانه را ...
با آتش و با هیزم و تیغ و تبر هستیم
راحت دست کم سیصد نفر هستیم
برگردید
فقط یک یار دارد هرچه پیش آید مُهیا من
فقط یک یار دارد یک نفر، آن یک نفر با من
فقط یک یار سد مانده
تمام فاصله تا خرقه غصب خلافت این در است و یک قدم نه یک لگد مانده...
*
خواست تا سمتی رود تا در نیفتد روی او
حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد
پشت در هِی زد نفَس اما به سینه حبس شد
نالهی یا فضهاش در بین حنجر گیر کرد
آی در پیش حسینش چادر او گُر گرفت
وای بین دستهای شعله معجر گیر کرد
رفت در کوچه به دنبال علی، از هر دو سو
لااقل بین چهل نامرد مادر گیر کرد
او زمین میخورد و آنجا آسمان میزد به سر
هرچه شد دستان او بر شال حیدر گیر کرد
تازیانه پیش رو ضربِ غلاف از پشت سر
در میان ضربهها بالِ کبوتر گیر کرد
خبر در کربلا پیچید
خبر با تیغها با نیزهها تا خیمهها پیچید
خبر پیچید در لشکر
خبر میگفت جان فاطمه در بین گودال است
پامال است
خبر پیچید لشکر تا بریزد بر سرش آنجا
خبر میگفت یاری نیست غیر از خواهرش آنجا
خبر میگفت او تنهاست
ما دست کم صدها نفر هستیم....
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۱)✍
#دکتر_حسن_لطفی
.
.
#زمینه
#فاطمیه
#احراق_البیت
شعر_و_نغمه #علیرضا_محمدی✍
مگه این خونه نبود خونهای که
جبرئیل میرسید احترام میکرد؟
شنیدم هر دفعه پیغمبر از این
در خونه رد میشد سلام میکرد
اما یه روزم توو همین خونه بود
چهل نفر رد شدن از همین در
در روی یاسِ علی افتاده بود
دری که میسوخت، شده بود شعله ور
خونه پر از دوده
توو آتیشِ نمروده
یاسِ علی میسوزه
جرمش مگه چی بوده؟
در داره میسوزه
کوثر داره میسوزه
محسن توی آغوشه
مادر داره میسوزه
بند دوم:
مگه چند تا خونه را آتیش زدند؟
که مدینه را گرفته بوی دود
مگه این خونه نبود خونه ی وحی؟
مگه فاطمه (س) تو این خونه نبود؟
پشتِ در خونه پر از هیزمه
تو کوچه جمعیتی از مردمه
یکی داره با پا به در میزنه
صدای زهرا تو هیاهو گمه
در داره میسوزه
کوثر داره میسوزه
محسن (ع) توی آغوشه
مادر داره میسوزه
بند سوم :
مگه زهرا همه دل خوشیش به اون
پسری که توی راه داره نبود؟
چرا تابوت، علی داشت درست میکرد؟
مگه این چوب واسه گهواره نبود؟
کسی نگفت چرا؟ چی شد؟ که زهرا (س)
توو اون شلوغی فضه را صدا زد
روایته که مادره ما رو کشت
ضربه ای که قنفذ بی حیا زد
خون می ره از پهلوش
مجروح ِ چرا بازوش؟
زهرا جلو چشمای
حیدر میره هی از هوش
در داره میسوزه
کوثر داره میسوزه
محسن توی آغوشه
مادر داره میسوزه
.👇
.
#زمینه
#احراق_البیت
#حضرت_زهرا
مرغ عشق علی، داره بال و پرش می سوزه
فاطمه می سوزه، انگاری حیدرش می سوزه
دختری می بینه چادر مادرش می سوزه
هرکی شد عاشقه فاطمه پیکرش می سوزه
تو این سنگر موندن سخته
روی باور موندن سخته
پای حیدر زهرا سوخته
پای حیدر موندن سخته
علی فردام و علی امروزم
علی تا باشه بدون پیروزم
به لطف زهرا ایشالا من هم
به پای عشق علی می سوزم
مدد یازهرا
....
مرگ راحت کجا، سینه چاکای زهرا کجا؟
عشق زهرا کجا، دل سپردن به دنیا کجا؟
دل به زهرا ندی، در میاری سر از نا کجا
حرف عشق و عمل، فرقشون از کجاس تا کجا؟
آره مجنون بودن سخته
تو موج خون بودن سخته
مرد میدون یعنی زهرا
مرد میدون بودن سخته
ایشالا که رو سفید می میرم
من اصلا با این امید می میرم
اگه قبل از مرگ، شهید باشم من
قسم بالزهرا شهید می میرم
مدد یازهرا
......
با علی باقی و، بی علی هر کی بود فانیه
واسه دریا دلا، یاعلی ذکر طوفانیه
پرچم یاعلی، دست یار خراسانیه
ضامن این علم، خون قاسم سلیمانیه
به رگهامون غیرت داده
به دلهامون جرات داده
بر این نهضت بر این ملت
خون قاسم عزت داده
مارو عاشق کرد غمه حاج قاسم
دلو احیا کرد دمه حاج قاسم
می جوشه خونش تو رگهای ما
ازین پس میشیم همه حاج قاسم
#فاطمیه
#داود_رحیمی ✍
👇
نماهنگ حالا فهمیدی چرا.mp3
5.27M
هی درد هی داغ وای از داغه احراق
🎙 #محمد_حسین_پویانفر
✳️ #احراق_البیت
#️⃣ #شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه
#️⃣ #استودیویی
هی درد هی داغ وای از داغ احراق
غنچه با گل میسوزند بین باغ
کبوتری خسته بشه
مگه میشه پر نشکنه
لگد اگه سنگین بشه
مگه میشه در نشکنه
مادر به دیوار بخوره
مگه میشه سر نشکنه
پر شکست در شکست
مادرو زد به دیوار و سر شکست
حالا فهمیدی چرا مُعصبة الرأس ...
هی اشک هی آه آه از درد جانکاه
روضه جانسوز شد عمر گل کوتاه
آینه که لگد بشه میاد صدا شکستنش
نهالی که خورده تبر چه مشکله پا شدنش
گل که بیفته زیر پا چی میمونه از بدنش
نیمه جون قد کمون
تا شده قدش زیر پای خزون
حالا فهمیدی چرا مُنهدة الرکن ...
بی پر بی بال مادر رفته از حال
تن تو بستر اما دل تو گودال
صیاد بی رحم اومده مگه میشه پر نبره
با ضربه دوازدهم مگه میشه سر نبره
خواهری از رو تل میگه الهی خنجر نبره
پر جدا سر جدا
نشدش دست شمر از خنجر جدا
حالا فهمیدی چرا ذُبح بالقفا ...
.