ای یادگار کربلا ای نوحه خوان لاله ها
ای حجت معصوم ای از جفا مسموم
آقای ماتم دیده ای یک کربلا غم دیده ای
ای حجت معصوم ای از جفا مسموم
جانم فدایت ای نور دیده
بر نیزه دیدی رأس بریده
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
****
ای شاهد خدالتریب ای راوی شیب الخضیب
آقا چه دیدی محنت کشیدی
در دشت غرق سوز و آه تو در میان قتلگاه
آقا چه دیدی محنت کشیدی
دیدی تنش را در خون کشیدند
لب تشنه او را سر میبریدند
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
****
همراه اشک کاروان بودی اسیر شامیان
با دست بسته ای دل شکسته
غم بر دل تنگت زدند از پشت بام سنگت زدند
با دست بسته ای دل شکسته
بین خرابه با اشک و ناله
دیدی تو داغ عمه سه ساله
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
#واحد آرشیو
#امام_باقر
#سید_مهدی_حسینی
شهادت امام باقر 1403
من از تبار باقرم مردم بدانید
چون بی قرار باقرم مردم بدانید
مست و خمار باقرم مردم بدانید
امروز یار باقرم مردم بدانید
فردا کنار باقرم مردم بدانید
دست از غم او تا قیامت بر ندارم
ای کهکشان ها آسمان ها در مدارت
عرش خدا عز و جلَ بی قرارت
ختم رسل کرده سلامش را نثارت
بیچاره تر از من نداری در کنارت
دارم درون سینه ام شوق زیارت
کی میشود سر بر مزار تو گذارم
ای ابتدای روضه های از خانه ی تو
ای هیئت عشاق در کاشانه ی تو
قلب تمام قدسیان دیوانه ی تو
بار تمام صحنه ها بر شانه ی تو
شد خانه ی آباد من ویرانه ی تو
من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم
شکر خدا امشب پریشان تو هستم
مانند زهرا دیده گریان تو هستم
بیچاره ی آن قبر ویران تو هستم
تقدیر بوده اینکه حیران تو هستم
من مرده ی بوی گریبان تو هستم
پس کی غم تو میکِشد بر روی دارم
امشب تفأل میزنم بر چشمهایت
مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت
عیبی ندارد روضه میگیرم برایت
جانی که دارم جان من آقا فدایت
آتش زده زهر جفا بر دست و پایت
ای کاش پای غصه هایت جان سپارم
ای سوز آه سینه ی تو آسمان سوز
بر ما عطا فرما کمی ای مهربان سوز
قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز
ای خاطرت آزرده از یک ظهر جانسوز
در چشم هایت چند عکس خانمان سوز
امشب به یاد خاطراتت زارِ زارم
قوم پیمبر را همه گمراه دیدی
آنچه ندیده هیچ چشمی آه دیدی
در بین آتش ذکر یا الله دیدی
چندین ستاره در مدار ماه دیدی
یک یوسف بی سر میان چاه دیدی
میگفتی از این غم هماره بی قرارم
#واحد #نوستالژی
#امام_باقر
#حاج_محمود_کریمی
شهادت امام باقر 1388
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1403 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان:
حجم:
857.7K
#روضه آرشیو
#امام_باقر
#حاج_منصور_ارضی
#شهادت_امام_باقر 1403
در بهار زندگی رنگ خزان را دیده ای
هرچه را مقتل روایت کرده آقا دیده ای
سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی
تشنه لب سوزان ترین روز جهان را دیده ای
روز عاشورا میان خنده های کوفیان
ناله ی پیری به بالین جوان را دیده ای
در تمام عمر اگر میسوختی مثل رباب
روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده ای
در میان خیمه ها وقت غروب آفتاب
لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیده ای
خاک عالم بر سرم در زیر سم اسبها
جسم عریان بزرگ خاندان را دیده ای
کاشکی این صحنه را هرگز نمیدیدی ولی
گوشواره بردن غارتگران را دیده ای
شعر: علی ذوالقدر
#روضه_امام_باقر
.
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (4).mp3
زمان:
حجم:
2.3M
#واحد_امام_باقر
#سید_مهدی_حسینی
ای یادگار کربلا ای نوحه خوان لاله ها
ای حجت معصوم ای از جفا مسموم
آقای ماتم دیده ای یک کربلا غم دیده ای
ای حجت معصوم ای از جفا مسموم
جانم فدایت ای نور دیده
بر نیزه دیدی رأس بریده
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
****
ای شاهد خدالتریب ای راوی شیب الخضیب
آقا چه دیدی محنت کشیدی
در دشت غرق سوز و آه تو در میان قتلگاه
آقا چه دیدی محنت کشیدی
دیدی تنش را در خون کشیدند
لب تشنه او را سر میبریدند
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
****
همراه اشک کاروان بودی اسیر شامیان
با دست بسته ای دل شکسته
غم بر دل تنگت زدند از پشت بام سنگت زدند
با دست بسته ای دل شکسته
بین خرابه با اشک و ناله
دیدی تو داغ عمه سه ساله
واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر
#واحد
#امام_باقر
#شهادت_امام_باقر 1403
.
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1388 Karimi [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.31M
#واحد_امام_باقر
#حاج_محمود_کریمی
من از تبار باقرم مردم بدانید
چون بی قرار باقرم مردم بدانید
مست و خمار باقرم مردم بدانید
امروز یار باقرم مردم بدانید
فردا کنار باقرم مردم بدانید
دست از غم او تا قیامت بر ندارم
ای کهکشان ها آسمان ها در مدارت
عرش خدا عز و جلَ بی قرارت
ختم رسل کرده سلامش را نثارت
بیچاره تر از من نداری در کنارت
دارم درون سینه ام شوق زیارت
کی میشود سر بر مزار تو گذارم
ای ابتدای روضه های از خانه ی تو
ای هیئت عشاق در کاشانه ی تو
قلب تمام قدسیان دیوانه ی تو
بار تمام صحنه ها بر شانه ی تو
شد خانه ی آباد من ویرانه ی تو
من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم
شکر خدا امشب پریشان تو هستم
مانند زهرا دیده گریان تو هستم
بیچاره ی آن قبر ویران تو هستم
تقدیر بوده اینکه حیران تو هستم
من مرده ی بوی گریبان تو هستم
پس کی غم تو میکِشد بر روی دارم
امشب تفأل میزنم بر چشمهایت
مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت
عیبی ندارد روضه میگیرم برایت
جانی که دارم جان من آقا فدایت
آتش زده زهر جفا بر دست و پایت
ای کاش پای غصه هایت جان سپارم
ای سوز آه سینه ی تو آسمان سوز
بر ما عطا فرما کمی ای مهربان سوز
قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز
ای خاطرت آزرده از یک ظهر جانسوز
در چشم هایت چند عکس خانمان سوز
امشب به یاد خاطراتت زارِ زارم
قوم پیمبر را همه گمراه دیدی
آنچه ندیده هیچ چشمی آه دیدی
در بین آتش ذکر یا الله دیدی
چندین ستاره در مدار ماه دیدی
یک یوسف بی سر میان چاه دیدی
میگفتی از این غم هماره بی قرارم
#واحد #نوستالژی
#امام_باقر
#محمود_کریمی
#شهادت_امام_محمد_باقر 1388
.
.
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر علیهالسلام
#مرثیه
#علی_ذوالقدر
در بهار زندگی رنگ خزان را دیدهای
هرچه را مقتل روایتکرده آنرا دیدهای
سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی
تشنه لب سوزانترین روز جهان را دیدهای
روز عاشورا میان خندههای کوفیان
نالهٔ پیری به بالین جوان را دیدهای
در تمام عمر اگر میسوختی مثل رباب
روی دوش حرمله تیر و کمان را دیدهای
در میان خیمهها وقت غروب آفتاب
لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیدهای
خاک عالم بر سرم در زیر سم اسبها
جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیدهای
از درونخیمههایی که در آتش سوختند
گوشواره بردن غارتگران را دیدهای
وقتی از زحم زبان کوفیان راحت شدی
تازه بعدش شامیان بد دهان را دیدهای
در کنار عمهجان در مجلسنامحرمان
بر لب قاری قرآن خیزران را دیدهای
داغهایی که شمردم شمهای از داغ توست
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیدهای
................
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#علیرضا_قاسمی ✍
بهترین پیشه در این شهرِ غم، آهنگری است
گوشه تا گوشۀ بازار، پر از مشتری است
درددلهای غریبِ پدرت یادت هست؟
رسماینشهرهماناست، ستمپروری است
طوعه دیشب سر سجاده که حالم را دید
خوب دانست که این نافلۀ آخری است
یابنعم، موسم غربت که رسد، میبینی
بدترین غصّۀ شه، ساعتِ بیلشکری است
هرکه اوّل سر مهمان شدنم دعوا داشت
حال در سنگزدن پیشتر از دیگری است
من و تو بعد شهادت، سه شباهت داریم
شاهد اوّلم این گیسوی خاکستری است
مثل تو هتک شود حرمت رأس و بدنم
آری این لازمهٔ نوکری و سروری است
لیک بین تو و من هست تفاوت بسیار
ای که بر هر المی داغِ تو را برتری است
نه کنار سر من نوحه کنان مادر من
«یا بُنَی» گوید و جانش به لب از مضطری است
نه زمانی که کشانند تنم را بر خاک
خواهرم ضجهزنان گرم تماشاگری است
ای سلیمانِ وجود عزمِ رهی دیگر کن
که در اینجا سخن از غارت انگشتری است
#زبانحال_حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
.
.
#شهادت_امام_باقر
چو نوری هستی و دیدن نداری
بنایی جز درخشیدن نداری
عقیقی و تراشیدن نداری
تو در فقهت ندانستن نداری
لباس علم خود را بر تنم کن
دوباره با کلامت روشنم کن
تو آقایی که دست رد ندارد
گدا پیشت نمیخواهد ندارد
کبوتر، دور تو گنبد ندارد
بقیعت زائری دارد؟ ندارد!
فدای داغ و درد بیشمارت
نشانی از حسن دارد مزارت
سبیل اللهی و سمت خدایی
امیر مروه و سعی و صفایی
دلیل گریه های روضه هایی
شهید زندهء کرببلایی
اگر از کودکی در شور و شینی
تو گریان با علی بن الحسینی
ترا در روضهء افلاک بردند
ضریحت را به جائی پاک بردند
تنت را با دلی غمناک بردند
ولی با سه کفن در خاک بردند
کنارت روضه بود و سینه زن بود
حسین اما سه روزی بی کفن بود
سیاهی عزا را می شناسی
بلای کربلا را می شناسی
زبان نیزه ها را می شناسی
تو سرهای جدا را می شناسی
به قلب پاره پاره تیر دیدی
زنان را در غل و زنجیر دیدی
اگرچه دیدی از دشمن جسارت
اگرچه رفته ای بین عمارت
خجالت می کشی از بعد غارت
رقیه با تو بوده در اسارت
تو هم دور و برش آتش گرفتی
برای معجرش آتش گرفتی
کنار او به پایت خار رفته
حواست پیش نیزه دار رفته
کسی که کوچه و بازار رفته...
ز جسمش، جان هزاران بار رفته
میان شام، سرها سنگ می خورد
به صورت های زن ها چنگ می خورد
#امام_باقر
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر علیه السلام
#زمینه_امام_باقر
بند1⃣
با گریه میخوابم
با گریه بیدارم
چه خاطراتی از
کرببلا دارم
پنجاه و چند ساله
هر روز عزادارم
پنجاه و چند ساله یاد غروب نفس گیره عاشورام
پنجاه و چند ساله یاد سر و نیزه میلرزه دست و پام
پنجاه و چند ساله رد میشه این روضه ها از جلو چشمام
مگه یادم میره چجوری میزدنش
مگه یادم میره غارت پیرهنش
مگه یادم میره بوریا شد کفنش
بند2⃣
با ناله ی عمه
از غصه تب کردم
با یاد تنهاییش
روزامو شب کردم
سینه زدم واسش
عرض ادب کردم
پنجاه و چند ساله موندم هنوز پشت دروازه ی ساعات
پنجاه و چند ساله تکرار میشه توی ذهنم همون ساعات
پنجاه و چند ساله روضه میخونم برا عمه ی سادات
مگه یادم میره ما رو بستن با طناب
مگه یادم میره طعنه های بی حساب
مگه یادم میره حرف مجلس شراب
بن3⃣
من زخمیه دردم
من زخمیه آهم
من شاهد ذبح
سردار شش ماهم
یک عمره گریونه
یک عمر کوتاهم
پنجاه و چند ساله دارم میسوزم با داغ یه شیرخواره
پنجاه و چند ساله خواب و گرفته ازم یاد گهواره
پنجاه و چند ساله این روضه دست از سرم برنمیداره
مگه یادم میره حنجر پر پرشو
مگه یادم میره گریه ی مادرشو
مگه یادم خنده ی آخرشو
شعر و نغمه: #امیر_آهمند ✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#روضه
#امام_باقر صلوات الله علیه
استاد #میرزامحمدی
ای که عمری طالب سوز دل و چشم تری
بار من افتاده اما بار من را میخری
ای خدایی که امید عبد بی بال و پری
کی گدای رو سیاهت را مدینه میبری
آرزو دارم ببینم که بقیع را زائرم
کاش بینم زائر قبر امام باقرم
او به سن کودکی کرببلا را دیده است
قاری قرآن بر سر نیزه ها را دیده است
در شلوغی ضربه های بی هوا را دیده است
دور پیکر پیرمردان با عصا را دیده است
دیده او شمر آمد و با پا بر آن پیکر زده
در دل گودال،خنجر بر آن حنجر زده
دیده او با چشم خود اهل حرم در پیچ و تاب
دیده او بعد از عمو از چشم خیمه رفته خواب
دیده او با چشم خود در خیمه ها قحطی آب
دیده او با چشم خود شش ماهه و اشک رباب
دیده او با چشم خود شش ماهه را بر روی دست
دیده او تیر ستم بر حنجر اصغر نشست
.👇
.
#روضه
#امام_باقر
حجت الاسلام شحیطاط
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لاله های در چمن بود
من تشنگی در خیمه را احساس کردم
یاد از دو دست خونی عباس کردم
دیدم که پرپر می زند هم سنگر من
در خاطرم شد زنده یاد مادر من
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشیع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
.👇