کربلایی حسین طاهری@zekr_media - حسین طاهری_۲۰۲۲_۰۴_۰۸_۱۹_۱۷_۵۵_۴۶۰.mp3
زمان:
حجم:
17.2M
🔸روزهدارممنوافطارلبمنانحسین
#زمینه
کربلایی #حسین_طاهری
#ماه_رمضان
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت
تا که من هم بشوم بی سر و سامان حسین
این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد
هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین
جان اگر هست به تن هدیهء جانیست که داد
همهء هستی من زاده شد از جان حسین
تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود
اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین
گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر
با چنین کار نشستم سر پیمان حسین
روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید
بنویسند مرا عبدِ مسلمان حسین
گوش کن میرسد از گوشه ی گودال و زِ نِی
ناله ی فاطمه و نغمه ی قرآن حسین
#داریوش_جعفری
#امام_حسین
.
گریه می کند
بر حال شام ؛ کرب و بلا گریه می کند
همراه با حسین ؛ خدا گریه می کند
او رفت و عشق را به زمین و زمان سپُرد
لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپُرد
شاعر:
#محمدقاسمی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
حسّی از عشق فراتر متولّد شده است
نور در قالب اَختر متولد شده است
جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است
گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش
طفل نَه ، قند مکرّر متولّد شده است
فاطمه آمده از سلسله ی فاطمیون
کوثر از تیره ی کوثر متولّد شده است
می شود از حرکات و سکناتش فهمید
عشق عبّاس دلاور متولّد شده است
آخرین" فاطمه سادات " حسین آباد است
این که در خانه ی دلبر متولّد شده است
بی سبب نیست اگر حیدریون سرمستند
نوه ی حضرت حیدر متولّد شده است
دختر زینت دوش نبی آمد ، یعنی
زینت دوش برادر متولّد شده است
عطر مادر شده از هر نفسش ، استشمام
گر چه در کِسْوت خواهر متولّد شده است
أمّ اسحاق تو رفتی ولی از دامانت
غنچه ای ناز و مُعطّر متولّد شده است
توأمان است غم و شادی امروز حسین
همسرش رفته و دختر متولّد شده است
تا که آماده ی جُنباندن گهواره شود
زودتر از علی اصغر متولّد شده است
کوچ او مثل پرستوست ، غریبانه و تلخ
گر چه مانند کبوتر متولّد شده است
بعداً از " أَیتمنی " گفتن او می فهمیم
خبره ی روضه ی منبر متولّد شده است
شاعر:
#محمد_قاسمی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
در مکتب ما شاه حسین است وَ لاغیر
بیراهه نـرو راه حسین است وَ لاغیر
جز کرب وبلا منزل و مقصود نداریم
این سِیْر الی الله حسین است ولاغیر
هرکس به حرم وصل شده عرش نشین است
شیرازه ی درگاه حسین است ولاغیر
تو قبله نشین هستی و میعاد تو قبله
دلبسته و دلخواه حسین است وَ لاغیر
عرش است چنانْ فرش به زیر پَرِسلطان
عالـــَم متوسّـل شده بر دخـترِ سلطان
دُردانه ی ارباب کرم جلوه ی راز است
طـــنّازترین ناز به درگاه نیاز است
هرچند سه ساله ملکوتی و خدایی ست
حالا نَه نتیجه که خدیجه به نماز است
این فاطمه ساداتْ که آئینه ی زهراست
مَلموس ترین کوثر دربار حجاز است
در گریه ی او خطبه ی مولاست هویدا
انگار علی آمده و قافیه ساز است
آهی که رسید از سوی قنداق رقیه
لرزانده چنان تیغ عمو پشت اُمیّه
او آه کشید و بدن توطئه لرزید
او آمد وعباس کمی فاطمه را دید
ارباب پس از دیدن این جلوه ی محجوب
یا فاطر و یافاطمه ای خوانده و بارید
باران شد و بوسید گل روی رقیه
این غنچه ی یاس حـرم فاطمه بوئید
انگار شده قصه ای از فاطمه تصویر
با دیدن او روضه تداعی شد و جوشید
این کوثر دردانه ی ارباب شهید است
صد شکر بَر وُ صورت این یاس سفید است
یاس حرم الله کجا؟! طعنه کجا؟!وای
دردانه کجا؟!نیمه شب و حادثه ها وای
آغوش حسین و بغل عمه کــجا و …
زنجیرکجا؟! سرزنش بی سروپا وای
گلواژه ی شیرین شب و روز کجا و…
این تشتْ کجا؟!روضه برای اسرا وای
دق کردنِ در روضه ی ارباب چه زیباست
چشم حرم الله به راه گل زهراست
شاعر:
#حسین_ایمانی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
شب شب عشق است و جهان خرم است
مهر به دامان بنی آدم است
چشمهء چشم همگان زمزم است
بر لب اهل دو سرا این دم است
دیده گشوده به جهان کوثری
زینبی و فاطمهء دیگری
قلب و زبان و شریان از تو گفت
شاعر خوش لهجه روان از تو گفت
ماذنه در وقت اذان از تو گفت
خون خدا ، جان جهان از تو گفت
گفت که چشمم به تو روشن شده
خانهء من با تو چو گلشن شده
چرخ ، منیر از رخ تابنده ات
شاه و گدا خادمه و بنده ات
واژهء خاتون شده زیبنده ات
خون خدا محو یکی خنده ات
اکبرِ لیلا شده سرمست تو
ام بنین بوسه زند دست تو
ای که به هر حیث ز عالم سری
ماه جمالی و نکو منظری
قطره ای از کوثری و کوثری
زینبی و فاطمه ای دیگری
مدح تو باید بکند جبرئیل
ای شرف عرش خدا الدخیل
بانوی عشقی و دلم خانه ات
لیلیِ لیلا شده دیوانه ات
ماه دخیل درِ کاشانه ات
قبلهء جان گوشهء ویرانه ات
سوی شما دست دعا میبرم
خاک درت را به شفا میبرم
ای حرمت ملجاء ما السّلام
ای ثمر خون خدا السّلام
فاطمهء کرببلا السّلام
منزل تو شام بلا السّلام
روضهء تو روضهء رضوان من
نوکری ات فخر دل و جان من
از غم تو چشم ترم سوخته
آب نخوردی جگرم سوخته
سوخته ای بال و پرم سوخته
زین دم جانسوز حرم سوخته
“عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده”
شاعر:
#داریوش_جعفری
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
نیست کوچک او بزرگ عالم است
کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است
وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید
دلبر عالم در این عمر کم است
مُحرم حج حسین بن علیست
در حریم کبریایی مَحرم است
کسب فیض از دامن عباس کرد
پس یقین مانند او صاحب دم است
در مسیر جذب عشاق حسین
بر سر دوش رقیه پرچم است
روز محشر دستگیر ما همه است
دست او در دستهای فاطمه است
شاعر:
#سیدحسین_میرعمادی
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
روشنی داری به عمق سینه هامان بی نقاب
مهر تو جاری به دشت سینه های خشک شد
مهر تو دریای رحمت بود از عهد سراب
باده ای،آبی،شرابی،بحر جان افزا تویی
دیگران در پیشگاه تو سرابند و حباب
ای خرابی ها همه آباد از اعجاز تو
بیشتر از این خرابم کن خرابم کن خراب
گر خدا خوانم تو را کفر است ، پس میخوانمت
بوتراب و بوالعجائب ، بوالحسن ، عالیجناب
گفت پیغمبر علی میزان حق و باطل است
پس علی حق است و معیار است در روز حساب
صوت حیدر بود در گوش سمیع مصطفی
آن زمانی که میان عرش حق شد کامیاب
پس علی آمد که حتی در میان عرش هم
جلوهء حیِّ توانا را کشد در احتجاب
راه بی حیدر رهی تاریک و بی جان است و سرد
مثل دنیایی که در عمرش ندیده آفتاب
گر چه خوش باشد به کام زاهد نیکو سرشت
وعدهء شیر و شکر نحر عسل جام شراب
از شراب و مستی و نحر عسل شاهد مگو
ما و خّم مستیم عمری از غدیر بوتراب
#داریوش_جعفری
بس که از مهرت جنون در کار مجنون ریخته
کاسه کاسه از دو چشمش خون به هامون ریخته
هر کجا روید نهالی برگ و بارش حیدری است
بذر مهرت را خدا در جان گردون ریخته
عارفان در خاک تو افتاده و آقا شدند
بی تو نرخ عالمان حتی فلاطون ریخته
مهر تو بالاترین سرمایهء عمر من است
حق به پایم از ولایت گنج قارون ریخته
شاعران وامانده در اوصاف قَدرَت بس ز تو
در دل هر ذره ای دریای مضمون ریخته
بحر سرخی ساختی از ناکثین روز جمل
تا کجا شمشیر عدل آسای تو خون ریخته؟
بر ضریحت نقش انگور است و زین جوش خموش
عاشقان دانند می صد کاسه بیرون ریخته
#داریوش_جعفری
تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری
چه کنم با غم تو با غم بی بال و پری
به شب تیره من ماه تمامی تو رضا
سیرتت شمس شموس است و به صورت قمری
ای که از زهر شرربار جگر پاره شدی
چه کنم با تو که سهم ات شده خونین جگری
دیده واکن پسری آمده از راه وفا
آمده سوی خراسان تو با چشم تری
آمده تا که بگیرد سر زانوش سرت
آمده تا غم غربت ز دل خود ببری
روضه برپاست در این حجره خدایا تو ببین
روضهء وصل بخواند پسری بر پدری
خاک حجره شده گودال تو پس نیست عجب
که بگوییم رضا جان تو حسین دگری
شکر حق نیست کنار تن تو خواهر تو
بعد تو بر سر نیزه نرود هیچ سری
شکر بعد از تو نشد سهم حریم تو رضا
بزم نامحرم و سیلی و غم دربدری
تو غریب الغربایی و رئوفی چه کنم
ز شب غربت من گر تو نگیری خبری
میروم نعره زنان تا به جنان سوی حسین
از سر تربت من گر که نمایی گذری
#داریوش_جعفری
.
#میلاد_رسول_الله
دلم مست و گرفتار محمد
سرم سرگرم بازار محمد
ندارم سایه ای بر سر به غیر از
صفای مهر سرشار محمد
تمام هستی عالم خدا گفت
بود رهن و بدهکار محمد
به محشر میرود با توشه ای پر
کسی که شد خریدار محمد
امیرالمومنین مشکل گشا شد
ز سوداهای بازار محمد
یداللهی به حیدر داد الله
که شد دست علی یار محمد
اگر چه گشت زهرا کوثر ناب
شد از احسان سرشار محمد
نشد سلمان مسلمان تا زمانی
که از جان شد خریدار محمد
علی فرمود منّا را به سلمان
که باشد گنج اسرار محمد
نه هر میثم که اشهد گفت بر لب
رود با سر سرِ دار محمد
محمد گفت از فرمایش رب
علی گفتا ز گفتار محمد
سلامت بگذرد از راه محشر
هر آنکس گشت بیمار محمد
صراط مستقیم اهل تقوی
نباشد غیر افکار محمد
خدا قرآن شریعت دین و مذهب
همه پندار و کردار محمد
به روز حشر خالی نیست دستی
که زد دستی به دستار محمد
#داریوش_جعفری✍
. .........
.
#حضرت_محمد 🌸
محمد رحمت للعالمین است
محمد مُنجی روی زمین است
به کوری دو چشم قوم مَلعون
محمد ساکن عرش بَرین است
محمد جلوه ی نور خدایی
یه انسان از تَبار کِبریایی
حبیب الله، عشق حق تعالی
ز هر آلوده گی دارد جدایی
محمد سید پیغمبران است
دلیل خلقت اهل جهان است
محمد یک گُل خوش رنگ و خوشبو
چنان خاری به چشم کافران است
به شاهان جهان او تاج دار است
برای مسلمین یک افتخار است
علی باشد به هر جا یاور او
سزای مُنکرش با ذولفقار است
اگر صد لشکر نَمرود باشد
و فتنه آتشی پُر دود باشد
هر آن کس با محمد جنگ دارد
به والله عاقبت نابود باشد
یه روز آقایی از نسل پیمبر
قیامت قامتی از جنس حیدر
تمام کُفر را از هم بپاشد
یهود و مهدی و تکرار خیبر!
#هادی_همتی ✍
.
#ازدواج_امیرالمومنین
یک خُنچه ز جنس ربّنا آوردند
یک شاخه نبات از سما آوردند
تا خواند علی سوره ی کوثر...از عرش
بر بال ملک فاطمه را آوردند
#داریوش_جعفری