.
#گریز شهادت امام حسن(علیه السلام)
#مرثیه #هجوم_به_بیت_وحی
#زبانحال_امام_حسن
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم)
مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد
استاد حاج غلامرضا سازگار ✍
.
زمان:
حجم:
332.9K
.
#زبانحال_امام_حسن با مادر
چه می شد گر مرا مادر از آن کوچه نمی بردی
من آن جا را نمی دیدم توهم سیلی نمی خوردی
اگر آنروز همراهم تو را با خود نمی بردم
مرا دیگر نمی دیدی میان کوچه می مردم
.
.
﷽
#زمینه
#حضرت_زهرا
#زبانحال_امام_حسن
#زبانحال_حضرت_زینب
بنداول
از زبان امام حسن علیه السلام:
الهی دستش بشکنه
اونکه بهت سیلی زده
میگن مگه پسر نداشت؟
پاشو برای من بده
بلند شو پیر هیجده ساله
ببین بابا علی یاور نداره
یه جور دیگه نگام می کنن اینا
نذار بگن حسن مادر نداره
خیلی بهت وابسته ام
بری حسن می میره ها
عجل وفاتی میشه نگی؟
بگی گریه م میگیره ها
آه و واویلا آه و واویلا
بند دوم
از زبان حضرت زینب سلام الله علیها:
گریه ی زینب و ببین
پاشو موهامو شونه کن
دستتو تو دستم بذار
دوباره کارِ خونه کن
برا من زوده خونه داری
مگه چند سالمه من مادر؟
بهت گفتم ؟ یه چند روزیه
نمیره بابایی سمت در
خیلی بهت وابسته ام
بری زینب میمیره ها
عجل وفاتی میشه نگی؟
بگی گریه م میگیره ها
آه و واویلا آه و واویلا
📝 #حسین_عیدی ✍
.👇👇
.
#زمزمه
#فاطمیه
#شب_امام_حسن
تو کوچهها خدا خدا کردم
من التماسِ بیحیا کردم
مادر من زیر کتکهاش بود
مادرمو ازش جدا کردم
نشد نذارم بزنه بد زد
وقتی شنید علی ، مجدد زد
خودم رو روی مادر انداختم
با گریه بابا رو صدا کردم
چشاش سیاهی رفت و اُفتادش
چشام سیاهی رفت و اُفتادم
میون گرد و خاکای کوچه
تا نفسش بیاد دعا کردم
فایده نداشت که قد کشیدم آه
چه حرفایی نگم شنیدم آخ
چادرشو از زیر پاهای
مغیره وقتی که رها کردم
چشام دیگه دو کاسهی خونه
دلم خوشه بابا نمیدونه
داغی نشسته روی این شونه
شونمو تا براش عصا کردم
روضهی کوچه درد ِسر داره
کی از دل حسن خبرداره
مادر دلش خوشه پسر داره
روضهمو تو سینه به پا کردم
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۸/۲۲
#حضرت_زهرا_سلام_الله
#کوچه_بنی_هاشم
#زبانحال_امام_حسن علیه_السلام
.
.
#زبانحال_امام_حسن
مادرم خیلی حیا کرد ولی اون
بی حیا تر از این حرفاست که میگم
چل روزه گذشته اما من هنوز
دست و پام میلرزه تو کوچه میرم
کاشکی برگرده روزای خوبمون
مادرم بلند شه رو پای خودش
فضه زحمت میکشه ولی بازم
کاشکی نون میپخت با دستای خودش
کاشکی خونمون درش چوبی نبود
از پر فرشته ها بود درمون
شاید این در اگه مسماری نداشت
حالا خوب بودش حال مادرمون
جبرئیل بدون اذن مادرم
در خونه ی علی رو وا نکرد
زدنش دختری رو که پدرش
هیچ موقع اونو به اسم صدا نکرد
نظم زندگیمونو بهم زدن
پر پرواز بابامو چیدنش
دست مادرم رو که شکستنش
بابامو روی زمین کشیدنش
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بهمن_ترکمانی
.
.
#عامیانه
#محاوره_ای
#فاطمیه
#زبانحال_امام_حسن
من برم به آسمون برم به دریا چی بگم
رفته بودیم فدک و بگیریم اما چی بگم
کوه اگه بشنوه حرفمو کمر خم میکنه
حالا من چیکار کنم برم به بابا چی بگم
امانت دار خوبی برای بابا نبودم
کاش خود بابا میرفت کاشکی که من اونجا نبودم
تا خود خونه نگاهمو ازش میدزدیم
کاش که من اصلا حسن بچه زهرا نبودم
خوب شدش نیومدی ازین به بعدشم نیا
آدمای خوبی پیدا نمیشن تو کوچه ها
راه ما رو بستن و مادرم و کتک زدن
نتونستم یه کلام بهش بگم آخه چرا
سواره با خبر از حال منه پیاده نیست
بغض من بغض گلوگیری بغض ساده نیست
کاش زمین نیفته مادر کسی، حال کسی
بدتر از حال کسی که مادرش افتاده نیست
دیگه من خوب نمیشم آدم سابق نمیشم
شبیه گریه ایم که دیگه هق هق نمیشم
کاش میشد همین الان شیشه زهر و بخورم
اینجوری برا کسی آینه ی دق نمیشم
#بهمن_ترکمان ✍
#امام_حسن
#شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#زبانحال_امام_حسن
#فاطمیه
#زمزمه
بند اول
آروم نمیشه قلبم
با گریه خو گرفتم
منممثه تو مادر
از بابا رو گرفتم
چه کار کنم عزیزم؟
که دل من شکسته
میبینی بعد کوچه
چقد حسن شکسته
جلو چشام تو رو زدن ، یه عده
پیر شدم و موی سرم سفید شد
محسنو کشتن اگه با لگد ها
پسر بزرگت تو کوچه شهید شد
(مادر مظلومه ی من ،یا زهرا)
__
بند دوم
الهی من بمیرم
سایه سرم رو میزد
قنفذ با دست سنگین
هی مادرم رو میزد
یه مشت حرومی پست
تو کوچه راهو بستن
درست مثه غرورم
دست تو رو شکستن
بغض نمیزاره که شبا بخوابم
برا شفات دست به دعا میگیرم
از ترس خنده ی پسر بچه ها
بیشترِ روزا تو کوچه نمیرم
(مادر مظلومه ی من ،یا زهرا)
#مرتضی_عابدینی ✍
#شب_امام_حسن
#کوچه_بنی_هاشم
👇
.
#فاطمیه
#زبانحال_امام_حسن مجتبی علیه السلام
خواستم کاری کنم در کوچه ها اما نشد
خواستم با سر بگیرم ضرب سیلی را نشد
بسته شد یک چشم مادر بعد داغ کوچه ها
آنچنان که چند ماهی جز به زحمت وا نشد
یاس هجده ساله بعد از ماجرای در خمید
اینچنین حتی به پیری قدِّ یک زن تا نشد
بعد محسن هر چه با امید می گشتم ولی
بین اهل خانه یک لبخند هم پیدا نشد
فضه مادر شد برای مادرم در پشت در
مادر اما بعد محسن دیگر از جا پا نشد
عرش از خون گریه های مادرم لرزید و حیف...
حیف اما قلب مردم باز هم احیا نشد
کوچه را فردا که می شستم ز خون مادرم
دیگر این دنیا به چشمم لحظه ای زیبا نشد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.
.
#زمینه
#فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
#زبانحال_امام_حسن
#شهادت_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
روضه از اینجا شروع شد
وقتی دیدم مادرم با یه حرومی روبرو شد
روضه از اینجا شروع شد
از همون لحظه که مرگم دیگه واسم آرزو شد
روضه از اینجا شروع شد...
هر چی ایستادم روی پنجه ی پا، قدّم نرسید
نانجیب رو سر مادرم همش، نعره می کشید
از غم سیلی و صورت کبود، شد موهام سفید
خودم دیدم
وسط کوچه، جلوی همه (مادرمو زد ۲)
هر چی می گفتم، بی حیا نزن (کوتاه نیومد ۲)
[مادر مادر مادر، مادر مادر مادر...]
• بند ۲:
آسمون و غم گرفته
یاد اون سیلی که افتادم بازم گریه ام گرفته
وقت برگشتِ به خونه
چادرش رو روی صورتش چرا[دیدم] محکم گرفته
آسمون و غم گرفته...
مادرم با کسی دعوا نداره، بی حیا نزن
دستتو رو ناموسم بلند نکن، بی هوا نزن
من خودم دارم بلندش میکنم، هی با پا نزن
خودم دیدم
یه جوری زد که گوشواره شکست (یارالی ننه ۲)
مادرمو زد با هر دو تا دست (یارالی ننه ۲)
[مادر مادر مادر، مادر مادر مادر...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر و سبک: #علیرضا_عابدی ✍
.👇
.
#فاطمیه
#زبانحال_امام_حسن مجتبی علیه السلام
خواستم کاری کنم در کوچه ها اما نشد
خواستم با سر بگیرم ضرب سیلی را نشد
بسته شد یک چشم مادر بعد داغ کوچه ها
آنچنان که چند ماهی جز به زحمت وا نشد
یاس هجده ساله بعد از ماجرای در خمید
اینچنین حتی به پیری قدِّ یک زن تا نشد
بعد محسن هر چه با امید می گشتم ولی
بین اهل خانه یک لبخند هم پیدا نشد
فضه مادر شد برای مادرم در پشت در
مادر اما بعد محسن دیگر از جا پا نشد
عرش از خون گریه های مادرم لرزید و حیف...
حیف اما قلب مردم باز هم احیا نشد
کوچه را فردا که می شستم ز خون مادرم
دیگر این دنیا به چشمم لحظه ای زیبا نشد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.