.
#زبانحال_امام_حسین
#زمزمه
#سبک_همه_جا_بروم
#حاج_رضا_یعقوبیان
یا حسین یا حسین من گدای توام
شکر حق همه عمر با ولای توام
بر تو دل بستم گل شادابم
در همه عالم تویی اربابم
یا حسین مولا مددی آقا(۲)
مهر و محبت حسین اعتبار من است
نوکری درت افتخار من است
ریزه خواری از ریزه خوارانم
هر شب و هر روز بر تو مهمانم
یا حسین مولا مددی آقا
من به درگاه تو گرچه ناقابلم
از طفولیتم لطف تو شاملم
شاکرم مولا به تو دل بستم
تو گرفتی از مرحمت دستم
یا حسین مولا مددی آقا
در ره عشق تو موی من شد سپید
دست من خالی و به تو دارم امید
من به درگاهت نوکرم ارباب
وقت جان دادن تو مرا دریاب
یا حسین مولا مددی آقا
کرده بار دگر دل هوای حسین
بر مشامم بوی کربلای حسین
بر لبم امشب این نوا دارم
آرزوی کرب وبلا دارم
یا حسین مولا مددی آقا
شامل من شده کرمت یا حسین
جنت من بود حرمت یاحسین
عطروبوی رضوان کنم احساس
بین قبر تو ،حرم عباس
یا حسین مولا مددی آقا
من درآرزوی کربلای توام
عاشق حرم باصفای توام
دعوت بنما یا حسین مولا
کربلا بین الحرمین، آقا
یا حسین مولا مددی آقا
یادم افتاده از محشر کربلا
گریه زینبت در وداع شما
شور و حالی بود روز عاشورا
گریه ها می کرد زینب کبرا
یا حسین مولا مددی آقا
سوی میدان مرو لاله احمرم
چونکه گردی شهید یاحسین دربرم
ای برادر آیم به سوی تو
جای مادر بوسم گلوی تو
یا حسین مولا مددی آقا
زینبم زینبم گل غم پرورم
جان من خواهرم گریه کم کن برم
کن دعا بهرم خواهرم زینب
یادمن هم باش درنمازشب
یا حسین مولا مددی آقا
#زبانحال_امام_حسین
#مشهد_الرضا
.
#زبانحال_امام_حسین
#حضرت_عباس
ديده بگشا كه طبيبت سر بالين آمد
ديده بگشا كه حسين با دل خونين آمد
ديده بر هم منه اي سرو به خون غلطيده
تا نگويند كه حسين داغ برادر ديده
ديده بگشا كه طفلان همه غوغا دارند
جرعه آب روان از تو تمنا دارند
چرا اي غرقه خون از خاك صحرا برنمي خيزي
حسين آمد به بالينت تو از جا بر نمي خيزي
نماز ظهر را باهم ادا كرديم در مقتل
بود وقت نماز عصر تو از جا بر نمي خيزي
منم تنها و تن هاي عزيزانم بخون غلطان
چرا بر ياري فرزند زهرا برنمي خيزي
.
.
#زبانحال_امام_حسین با #حضرت_مسلم
#زمینه
#شب_اول_محرم
#عرفه
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
باد موافق توی این بیابون
پیامتو به گوش من رسونده
روضتو خونده واسمو آخرین
سلامتو به گوش من رسونده
سلام خدا به زخم سرت
به جراحتای پیکرت
میام به زودی واسه ی
جواب سلام آخرت
آهم میرسه به تربت تو
اشکم میچکه با غربت تو
سخته خبر شهادت تو
سردار غریبم ای یار غریبم
بند دوم
چه سخته اخبار شهادتت رو
دختر تو رو دامنم بشنوه
چقدر غریب و بیکسی که باید
وصیتاتو دشمنم بشنوه
میبینی تو موج غم منو
میبینی با قد خم منو
شهری که سفیر منو کشت
میکشه یه روزی ام منو
گریونه چش گلای باغت
روز گار من تلخه با داغت
من موندم و ماتم فراقت
سردار غریبم ای یار غریبم
بند سوم
چه رازیه که هرکی عاشقم شد
با لبای تشنه باید بمیره
سنگی که دندون تو رو شکسته
پیشونی منو هدف میگیره
تو رو زدنت به جای من
غصه نخوربرای من
شاید سرم بیاد ولی
نمیرسه کوفه پای من
غوغایی میشه برا سر من
میشه قطعه قطعه پیکر من
مقتل رو میبینه خواهر من
.
#پنجم_صفر
#زبانحال_امام_حسین علیه السلام و #حضرت_رقیه سلام الله علیها
کتاب نخل میثم
══════
دخترم! بر تو مگر غير از خرابه جا نبود؟
گوشۀ ويرانه جاي بلبل زهرا نبود
جان بابا! خوب شد بر ما يتيمان سر زدي
هيچ كس در گوشۀ ويران به ياد ما نبود
دخترم! روزي كه من در خيمه بوسيدم تو را
ابر سيلي روي خورشيد رخت پيدا نبود
جان بابا! هر كجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز كعب ني، جز سيلي اعدا نبود
دخترم! وقتي كه دشمن زد تو را زينب چه گفت؟
عمّه آيا در كنارت بود بابا يا نبود
جان بابا! هم مرا، هم عمّهام را مي زدند
ذرّه اي رحم و مروّت در دل آنها نبود
دخترم! وقتي عدو ميزد تو را بر گو مگو
سيّد سجّاد زين العابدين (عليه السلام) آن جا نبود؟
جان بابا! بود امّا دست هايش بسته بود
كس به جز زنجير خونين يار آن مولا نبود
دخترم! آن شب كه تنها اوفتادي از نفس
مادرم زهرا (سلام الله عليه) مگر با تو در آن صحرا نبود؟
جان بابا! من دويدم زجر هم ميزد مرا
آن ستمگر شرمش از پيغمبر* و زهرا (سلام الله عليه) نبود
دخترم! من از فراز ني نگاهم بر تو بود
تو چرا چشمت به نوك نيزۀ اعدا نبود؟
جان بابا! ابر سيلي ديدهام را بسته بود
ورنه يك لحظه دل من غافل از بابا نبود
دخترم! ماشورها بر شعر (ميثم) داده ايم
ورنه در آواي او فرياد عاشورا نبود
جان بابا! دست آن افتاده را خواهم گرفت
زآن كه او جز مادح و مرثيه خوان ما نبود
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#زمینه_حضرت_رقیه(س)
*بند اول: #زبانحال_حضرت_زینب(س)
*بند دوم: #زبانحال_حضرت_رقیه(س)
*بند سوم: #زبانحال_امام_حسین(ع)
*بند اول*
دخترت تب داره/این روزا بیماره/زیر پاهاش خاره/داداش...
صورتش شد نیلی/بس که خورده سیلی/ارثیه فامیلی/داداش...
تا میگفت بابامو میخوام ؛ میزدن بی هوا...
مسخره میکردن اونو ؛ تموم بچه ها...
گریه کردم وقتی که...
پرسید از من یه چیزی...
خارجی میگن به ما...
چیه عمه کنیزی...
///من الذی ایتمنی...///
*بند دوم*
مضطر و آشفتم/راه میرم می افتم/شب با گریه خفتم/بابا...
تا صدات میزنم/میزنه دهنم/خونیه بدنم/بابا...
حوصلم سر رفته بابا ؛ منو هم میبری...
نون خشکاشونو میریخت ؛ جلو من دختری...
میبینی سرو روومو...
ریخته بابایی موهام...
شدم مثل مادرت...
شکسته استخوونام...
///من الذی ایتمنی...///
*بند سوم*
من فدای زخمات/خونیه گونه هات/ریخته انگار موهات/گلم...
دختره بابایی/تو مث زهرایی/موجی از دردایی/گلم...
خیلی لاغر شدی گلم ؛ دختره بابایی...
جون بابا فدای تو ؛ چرا روو خاکایی...
از روو نی میدیدمت...
وقتی زد تووی سرت...
وقتی موهاتو کشید...
زد لگد توو کمرت...
///من الذی ایتمنی...///
#مهدی_ندرخانی -کرج*
👇
🏴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#زبانحال_امام_حسین (علیه السلام)
〰〰〰〰〰〰
میزبانِ روضهی ویرانه، مهمان را ببخش
نیزهدار اینجا نیاوردش، عمو جان را ببخش
نه، حریفِ این گرهها نیست انگشتان تو
دستهایت خسته شد، موی پریشان را ببخش
بوسه بر لبهای خشکت آرزوی آب بود
آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش
خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد
زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش
گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکیاش
روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش
صورتت با بوسهی انگشترم مأنوس بود
رفت در انگشتِ سیلیدارها، آن را ببخش
آن که با لبهای زخمم چوببازی کرد، نه!
خیزرانی را که میبوسید دندان را ببخش
در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد
جانِ بابا شاعران و روضهخوانان را ببخش
.
#رضا_قاسمی ✍
.
.
#زمینه
#قابلیت_زمزمه_روضه_واحد_شور..
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس علیه_السلام
بند اول مهدوی
بند دوم سربند مهدوی محرمی
اگه علت اشک چشماتم
اگه باعث غیبتت هستم
ببین راه خیمَت پر از چاهه
نزار که بیفتم، بگیر دستم
میدونی آقا چی ازت میخوام
نگاهی که جدّت به حُر کرده
به بیراهه رفتم نگاهی کن
که قلبم به سمت تو برگرده
تو شاه کریمی
تویی بهتر از هر رفیق صمیمی
تو شاه کریمی
چرا توی کوه و بیابون مقیمی
تو شاه کریمی
یه عمره که با درد شیعه سهیمی
تو شاه کریمی
ولی خود اسیر بلای عظیمی
شده عمریه آقا......نصیب تو نامردی
دعا روی لب داریم... الهی که برگردی
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸
رسیده محرم، غریب آقام
بازم پلک چشم تو مجروحه
بیا لحظه ای بین جمع ما
مجالس بدون تو بی روحه
گرفتی کجا مجلس روضه
تو باید باشی روضه خون ما
الهی به حقّ دل ِخونِت
ظهور تو دیگه بشه امضا
تو صاحب عزایی
شدم مهمون هیئت تو، کجایی
تو صاحب عزایی
بازم روز و شب زائر کربلایی
تو صاحب عزایی
هزار ساله مضطر؛ توی روضه هایی
تو صاحب عزایی
دعا می کنم دیگه آقا بیایی
چقد گریه و ناله.... توی روضه ها کردی
دعا روی لب داریم... الهی که برگردی
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸
#زبانحال_امام_حسین با حضرت زینب بعد از برگشتن از علقمه بدون حضرت عباس علیهم السلام
نپرس از ابالفضل، دیگه خواهر
زمون جدایی شده کم کم
نداری کفیلی دیگه اینجا
ببند معجرت رو دیگه محکم
نبودی ببینی علمدارم
مث گل میون هزار خاره
میدونی چی بود قاتل عباس
همون مشک آبی که شد پاره
کنارش خمیدم
دو دست بریده ی سقّامو دیدم
کنارش خمیدم
چقد از دو دست جداش بوسه چیدم
کنارش خمیدم
من از چشم پاکش، سه شعبه کشیدم
کنارش خمیدم
چقد هلهله و کنایه شنیدم
شبیه پدر فرق ِ.... سرش شد جدا خواهر
زمین خورد روی صورت...اومد بالینش مادر
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸🌸
سوی خیمه برگشته ام تنها
گذاشتم ابالفضلو توو میدون
وصیت به من کرد دم آخر
نبر خیمه من رو با قلب خون
به اهل حرم داده قول آب
نداشت دیگه او روی برگشتن
ولی فردا شرمنده تر میشه
می بینه تو رو همراه دشمن
امون از زمونه
می بندند سرش رو رو نیزه چگونه
امون از زمونه
یه چشمش هنوز زخمی و غرق خونه
امون از زمونه
شکاف سرش، روضه ی کاروونه
امون از زمونه
می بینه تو رو میزنن تازیونه
واسه اصغره دائم ........ روی نیزه شرمنده
ربابو که می بینه... دوچشمش رو می بنده
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شب_نهم_محرم
#سبک_441_محرم
#دهتایی_بیست_و_پنجم
#با_سربند_مهدوی
#بندهای_اول__دوم_مهدوی
#دو_بند_موضوع_شبهای_دهه_اول
.👇