3. عمری گنه کردم.mp3
زمان:
حجم:
8.26M
#مناجات_با_خداوند
( قبل از دعای عرفه خوانده شد )
#استاد_حیدرزاده
عمری گنه کردم
نیاوردی به رویم
نگذاشتی حتی بریزد آبرویم
#خدای_من
چشمی بده کز خجلت عفوت بگریم
اشکی بده تا نامه خود را بشویم
#خدای_من
از بس که توبه کردم و توبه شکستم
دارم خجالت تا که باز العفو گویم
ای وای از آن روزی
که عمرم بر سرآید
فریاد از آن دم
که اجل آید به سویم
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_دوم
عبدم ولی ، عبد گنهکار
هم روسیاهم ، هم گرفتار
معبود من ای حیّ دادار
من بنده ی عاصی ، تو غفار
( الغوث خلّصنا من النّار) تکرار
من خسته از بار گناهم
مویم سفید و روسیاهم
این عفو تو این اشک و آهم
باز آمدم با جرمِ بسیار
( الغوث خلّصنا من النّار) تکرار
از جرمِ بسیارم چه گویم ؟
حتی نیاوردی به رویم
پیوسته دادی آبرویم
در بینِ خلق ، ای حیّ دادار
( الغوث خلّصنا من النّار) تکرار
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
حرم حضرت فاطمه معصومه
( سلام الله علیها
@Asheghane_hazrat_zeynab
3. بیمارت ای علی جان.mp3
زمان:
حجم:
4.48M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بیمارت ای علی جان
جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن
در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد ،
زین باغ پر بگیرد
مرغی که حقِ ماندن
در آشیان ندارد
شهری که در امان است
قوم یهود در آن
حتی به خانه ی خود
زهرا امان ندارد
بگذارد تا بمیرد ،
این مرغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن
در آشیان ندارد
بگذار کس نفهمد
در پشت در چه دیدم
من لب نمی گشایم
محسن زبان ندارد
خواهم که اشک خجلت
از صورتت بگیرم
شرمنده ام که دیگر
دستم توان ندارد
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_دوم
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه کربلا
#مرحوم_آقاسی
#شعر_سوم
از ازل در طلبت
چشم ترم گفت حسین
هركجا بال زدم
بال و پرم گفت حسين
مادرم داد به من
شیرمحبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت حسين
شاعر :
#رضا_حمامي_آراني (صفير)
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ...
5. واحد و ذکر پایانی.mp3
زمان:
حجم:
11.49M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد
بیمارت ای علی جان
جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن
در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد ،
زین باغ پر بگیرد
مرغی که حقِ ماندن
بر آشیان ندارد
شهری که در امان است
قومِ یهود در آن
حتی به خانه ی خود
زهرا امان ندارد
بگذار کس نفهمد
در پشتِ در چه دیدم
من لب نمی گشایم
محسن زبان ندارد
خواهم که اشکِ خجلت
از صورتت بگیرم
شرمنده ام که دیگر
دستم توان ندارد ...
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
4_5861664588398856483.mp3
زمان:
حجم:
6.74M
#میلاد_امام_جواد
( علیه السلام )
🎤#استاد_حیدرزاده
1395
میرِ مُلکِ وِداد میاید
آیتِ عدل و داد میاید
ای گدایان به راه بنشینید
امشب از ره جواد می آید
👏👏👏
#شعر_دوم
اي وجودت حياتبخش وجود
سائلِ درگهت ،كرامت و جود
مظهرِ كاملِ امام رضا
آفتابِ دلِ امام رضا
قبله ی حاجتِ همه ،حرَمت
دشمن و دوست ، سائلِ كرمت
ماه ، آئينهدارِ طلعتِ تو
رخِ شمسُ الشموس ، صورت تو
آيه ی هشت ، سوره ی نوري
به جوادالائمه مشهوري
خلفِ پاك مرتضايي تو
كوثرِ حضرت رضايي تو
كاظمينت درون سينه ی ماست
نجف و مكّه و مدينه ی ماست
تو جوادي و ما گدايِ توئيم
هر چه هستيم ، خاك پاي توئيم
من اگر در گدائيم ، كاهل
تو به جود و كرامتي ، كامل
#آقا_جان
تو پیامبر ، عليست اِبن و اَبت
كُنيه ابنُ الرضا ، تقي لقبت
رنگِ رخسارِ مرتضي داري
نقش گلبوسه ی رضا داري
پدرت گفت : نازنين پسرم
اي فدايِ تو ، مادر و پدرم
عِلمها قطره و تو دريايي
عالَمی بنده و تو مولايي
دو جهان ذرّه و تو خورشيدي
كه به قلب همه درخشيدي
پيش علمِ تو علمِ عالم چيست؟
در حضور تو ، پور اَكثم كيست؟
نفسِ حِلم ، زنده از سخنت
بوسه ی علم ، بر لب و دهنت
يك كلامِ تو ، صد سپهر كمال
یك سؤال تو ، سي هزار سؤال
تو دهي، اي كرم ،گداي درت
حِرزِ مادر، به قاتلِ پدرت
اي خجل گشته دشمن از كرمت
اي مسيحا نيازمند دَمت
✍#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
🌸🌸🌸🌸🌸
2. عبد آلوده دامنم.mp3
زمان:
حجم:
3.2M
#مناجات_با_خداوند
#استاد_حیدرزاده
باز کن در ، منم منم یارب
عبد آلوده دامنم یارب
بهترین میزبان تو هستی تو
بدترین میهمان منم یارب
گر چه صدبار توبه بشکستم
باز هم توبه می کنم یارب
کرَمی کن بگیر دستم را
که دگر توبه نشکنم یارب
#خدای_من
زِ کدامین گنه کنم اقرار
که بوَد رویِ گفتنم یارب
کاش پیش از گنه روان می شد
روح از غالب تنم یارب ...
شاعر:
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@Asheghane_hazrat_zeynab
.
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
اگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارم
اگر مرغ گرفتارم تو را دارم چه غم دارم
اگر آلوده و پستم و گر خالی بود دستم
و گر سنگین بود بارم تو را دارم چه غم دارم
اگر آتش برافروزی تن و جان مرا سوزی
چه باک از شعلۀ نارم تو را دارم چه غم دارم
هم از لطفت بود هستم هم از جام تو سرمستم
هم از شوق تو سرشارم تو را دارم چه غم دارم
چه در صحرا چه در دریا چه در پایین چه در بالا
به هر جانب که رو آرم تو را دارم چه غم دارم
کیم من عبد شرمنده سیه روی و سرافکنده
که با این جرم بسیارم تو را دارم چه غم دارم
تهی از برگ و از بارم میان لاله ها خارم
نباشد کس خریدارم تو را دارم چه غم دارم
قرار من شکیب من طبیب من حبیب من
دوایم ده که بیمارم تو را دارم چه غم دارم
تو ستّار العیوب استی تو غفّار الذّنوب استی
الا ستّار و غفّارم تو را دارم چه غم دارم
سیه رویم سیه بختم بدین پروندۀ سختم
بدین اشکی که میبارم تو را دارم چه غم دارم
نه آبی در صبو دارم نه نائی در گلو دارم
نه بر رو آبرو دارم تو را دارم چه غم دارم
منم (میثم) که پیوسته به احسان تو دل بسته
بغیر از تو که را دارم تو را دارم چه غم دارم
#مناجات_با_خدا #ماه_رمضان
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_سعید_حدادیان 🎤
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی ✍
#شهادت_حضرت_مسلم علیه السلام
#روضه_حضرت_مسلم(ع)
#موضوع : پرورش روضه❗️
#متن_روضه 👇
درماتم تو آل پیمبر گریستند
چشم بتول و احمد و حیدر گریستند
عباس و عون قاسم و اکبر گریستند
در موج خون دو بسمل بی سر گریتند
آخه دوتا پسراشم کشتن. اون یکی می گفت داداشم امانته اول منو بکش. مادرم اونو به من سپرده. این یکی می گفت من طاقت داغ برادر ندارم. اول منو بکش...
در هر دری به یاد تو فریاد و آه بود
حتی حسین یاد تو در قتلگاه بود
بردختر تو چون خبر قتل تو رسید
اشک از دو دیده ریخت و آه از جگر کشید
آن داغ دیده قصه ی قتل تو را شنید
دیگر سر بریده میان طبق ندید
هرچند ریخت خون دل از دیده ی ترش
زینب گرفت در بر خود همچو مادرش
شاعر #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
گفت ای دسته گل زیبایم
من از امروز تورا بابایم
دختر کوچک من خواهر توست
خواهر غم زده ام مادر توست
روز عاشورا هروقت سکینه میخواست بیاد برا وداع هی چشمش به این دختر می خورد خجالت می کشید. تا اینکه حسین رفت سوار مرکب شد دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...
جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی. بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین. من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن. بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...
#نکات 🔽
💠پرورش روضه❗️:
اگر عین مطالب مندرج در کتابها را بخواهیم برای مستمع بگوییم مثل این است که آشپزی، مواد خام و ناپخته ی غذایی را جلوی میهمان بگذارد.
💥مداح بایستی محتوای اولیه ای را که از منابع استخراج می کند، پرورش دهد بعد به مستمع ارائه نماید. در روضه این فایل این موضوع بخوبی دیده می شود.
در روضه قبل از بیان ماوقع روضه وداع، به «خجالت کشیدن حضرت سکینه(س) از دختر حضرت مسلم(ع)» اشاره می شود.
حرکت نکردن ذوالجناح اینگونه بیان می شود: «دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...»
سخن حضرت سکینه اینگونه تعبیر می شود که: «جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی» «بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین»
ماجراهای بعد از شهادت سیدالشهداء(ع) از زبان حضرت سکینه(س) اینگونه بیان می شود: «من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن» «بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...»
💥اگر دقت کنید فاصله بین آنچه در متن کتابها آمده با آنچه که در بیان آقای حدادیان پرورش پیدا کرده بسیار زیاد است.
بیان در قالبی که محتوا را برای مخاطب مجسم می کند، استفاده از عباراتی که بیشترین تأثیر را در آن مفهوم دارد، توجه به حساسیتهای مخاطب و مواردی از این قبیل، دست به دست هم می دهد و مضمون خام را پرورش یافته به مستمع ارائه می نماید.
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.👇
.
#مناجات_امام_زمان (عج)
منبع کتاب نخل میثم
══════
اي آفتاب زهرا عَجّل علي ظهورك
تنهاي شهر و صحرا، عجّل علي ظهورك
گم گشته وجودي، هم غيب و هم شهودي
در ديده و دل ما، عجّل علي ظهورك
بي تو غريب، قرآن، بي تو اسير، عترت
بي تو علي است، تنها، عجّل علي ظهورك
نه طاقتي نه صبري، تا چند پشت ابري؟
اي مِهر عالم آرا عجّل علي ظهورك
دنيا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در ركاب بنما، عجّل علي ظهورک
زخمِ به خون نشسته، پيشانيِ شكسته
دارند با تو نجوا، عجّل علي ظهورك
خون دو ديده گويد، دست بريده گويد
بر انتقام بازآ، عجّل علي ظهورك
هم عمّهها پريشان، هم جدّ توست عطشان
هم چشم ماست دريا، عجّل علي ظهورك
بر "ميثمت" نگاهي، از لطف گاه گاهي
اي چشم حق تعالي! عجّل علي ظهورك
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#پنجم_صفر
#زبانحال_امام_حسین علیه السلام و #حضرت_رقیه سلام الله علیها
کتاب نخل میثم
══════
دخترم! بر تو مگر غير از خرابه جا نبود؟
گوشۀ ويرانه جاي بلبل زهرا نبود
جان بابا! خوب شد بر ما يتيمان سر زدي
هيچ كس در گوشۀ ويران به ياد ما نبود
دخترم! روزي كه من در خيمه بوسيدم تو را
ابر سيلي روي خورشيد رخت پيدا نبود
جان بابا! هر كجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز كعب ني، جز سيلي اعدا نبود
دخترم! وقتي كه دشمن زد تو را زينب چه گفت؟
عمّه آيا در كنارت بود بابا يا نبود
جان بابا! هم مرا، هم عمّهام را مي زدند
ذرّه اي رحم و مروّت در دل آنها نبود
دخترم! وقتي عدو ميزد تو را بر گو مگو
سيّد سجّاد زين العابدين (عليه السلام) آن جا نبود؟
جان بابا! بود امّا دست هايش بسته بود
كس به جز زنجير خونين يار آن مولا نبود
دخترم! آن شب كه تنها اوفتادي از نفس
مادرم زهرا (سلام الله عليه) مگر با تو در آن صحرا نبود؟
جان بابا! من دويدم زجر هم ميزد مرا
آن ستمگر شرمش از پيغمبر* و زهرا (سلام الله عليه) نبود
دخترم! من از فراز ني نگاهم بر تو بود
تو چرا چشمت به نوك نيزۀ اعدا نبود؟
جان بابا! ابر سيلي ديدهام را بسته بود
ورنه يك لحظه دل من غافل از بابا نبود
دخترم! ماشورها بر شعر (ميثم) داده ايم
ورنه در آواي او فرياد عاشورا نبود
جان بابا! دست آن افتاده را خواهم گرفت
زآن كه او جز مادح و مرثيه خوان ما نبود
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#مناجات_با_خدا
#استاد_سازگار ✍
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی
از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا
ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی
تن خسته پا شکسته درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشگ تو به شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کاورده ام علی را در عین روسیاهی
مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم
بی حب او نباشد طاعات جز تباهی
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.👇
.
#شهادت_امام_جواد
#مدح_امام_جواد(ع)
ای کرامت سائل صحن و سرایت یا جواد
ای سلامت جود بر جود و عطایت یا جواد
ای که بارد جود از دست گدایت یا جواد
ای صفای دل حریم با صفایت یا جواد
ای دوای دردمندان خاک پایت یا جواد
دوست و دشمن کند مدح و ثنایت یا جواد
ای کرم داران، درم داران، گدای کوی تو
حسن کلّ انبیا در طلعت دلجوی تو
خوی احمد، خوی حیدر، خوی زهرا، خوی تو
نخل طوبی سایه ای قامت دلجوی تو
چشم خلقت، دست خلقت، روی خلقت، سوی تو
کعبه ی جان همه دار الولایت یا جواد
در جمال بی مثالت ای عزیز مرتضی
می توان روی خدا را دید با چشم رضا
نیست خالی آنی از نور تو دامان فضا
حکمرانی می کنی هم بر قدر هم بر قضا
سجده آورده است بر خاک درت صبر و رضا
ای رضای حضرت حق در رضایت یا جواد
آفتاب چشم خورشید ولایت کیست تو؟
آسمان جود و دریای عنایت کیست تو؟
مشعل پیوسته تابان هدایت کیست تو؟
صورت حق را فروغ بینهایت کیست تو؟
کلک صنع کبریا را طرفه آیت کیست تو؟
جز خدا نتوان کسی گوید ثنایت یا جواد
کودکی بودی که نور از دانشت عالم گرفت
علم از فیض تو فیض عیسی مریم گرفت
دست حیرت بر لب خود زاده ی اکثم گرفت
دید در ظاهر تو طفلی رتبه ات را کم گرفت
پنجه ی نطق تو حلقوم ورا محکم گرفت
گشت مبهوت کلام دلربایت یا جواد
پور اکثم لب چو بگشایی اسیرت می شود
قدرت مأمون عّباسی حقیرت می شود
علم مدیون کلام دلپذیرت می شود
نور هم پروانه ی روی منیرت می شود
هر نفس یک وحی از حیّ قدیرت می شود
وحی بارد از کلام جانفزایت یا جواد
اهل دانش مخزن علم خدایت خوانده اند
اهل بینش وجه ذات کبریایت خوانده اند
اهل دل اهل ولا روح دعایت خوانده اند
اهل جود اهل کرم بحر عطایت خوانده اند
دوست داران رضا ابن الرّضایت خوانده اند
سیّدی ابن الرّضا جانم فدایت یا جواد
هست و بود بضعه ی پاک پیمبر کیست تو
دُرّ دریا و دریای سه گوهر کیست تو
آسمان جود را پیوسته محور کیست تو
آل عمران، نور و فرقان، حمد و کوثر، کیست تو
دست داور، روی احمد، نجل حیدر، کیست تو
بسته دل بر پنجه ی مشکل گشایت یا جواد
ای غبار کاظمینت آبرو را آبرو
ای محمّد هم به نام و هم به خلق و هم به خو
ای نهاده مهر گردون بر در صحن تو رو
من به خلوتخانه ی دل با تو دارم گفتگو
در کناری مرغ روحم پر زند از چار سو
تا که گردد طایر صحن و سرایت یا جواد
ای که بی حرز تو مأمون از بلا ایمن نبود
ای که بی مهر تو حتّی خوار در گلشن نبود
ای که بی مهرت فلک را آه در دامن نبود
پاسخ مهر تو زهر کینه ی دشمن نبود
اجر تو در حجره ی در بسته جان دادن نبود
کشت از بیگانه بدتر آشنایت یا جواد
ناله کردی تا پرید از لانه مرغ جان تو
درد بودی پای تا سر درد شد درمان تو
ای فدای چشم گریان و دل سوزان تو
عالمی شوزند با یاد لب عطشان تو
چشم قاتل هم به وقت مرگ شد گریان تو
چون نگردید چشم یاران در عزایت یا جواد
ریخت جای آب یارت عاقبت آتش به کام
گشت عمر حضرتت با ماه ذیقعده تمام
بر تو و بر غربت و بر کام عطشانت سلام
این شنیدم جسم پاکت اوفتاد از روی بام
ماند جسمت بر زمین ای زاده ی خیر الانام
ریخت سیل اشک «میثم» از برایت یا جواد
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#شهادت_امام_جواد
#مدح_امام_جواد(ع)
ای کرامت سائل صحن و سرایت یا جواد
ای سلامت جود بر جود و عطایت یا جواد
ای که بارد جود از دست گدایت یا جواد
ای صفای دل حریم با صفایت یا جواد
ای دوای دردمندان خاک پایت یا جواد
دوست و دشمن کند مدح و ثنایت یا جواد
ای کرم داران، درم داران، گدای کوی تو
حسن کلّ انبیا در طلعت دلجوی تو
خوی احمد، خوی حیدر، خوی زهرا، خوی تو
نخل طوبی سایه ای قامت دلجوی تو
چشم خلقت، دست خلقت، روی خلقت، سوی تو
کعبه ی جان همه دار الولایت یا جواد
در جمال بی مثالت ای عزیز مرتضی
می توان روی خدا را دید با چشم رضا
نیست خالی آنی از نور تو دامان فضا
حکمرانی می کنی هم بر قدر هم بر قضا
سجده آورده است بر خاک درت صبر و رضا
ای رضای حضرت حق در رضایت یا جواد
آفتاب چشم خورشید ولایت کیست تو؟
آسمان جود و دریای عنایت کیست تو؟
مشعل پیوسته تابان هدایت کیست تو؟
صورت حق را فروغ بینهایت کیست تو؟
کلک صنع کبریا را طرفه آیت کیست تو؟
جز خدا نتوان کسی گوید ثنایت یا جواد
کودکی بودی که نور از دانشت عالم گرفت
علم از فیض تو فیض عیسی مریم گرفت
دست حیرت بر لب خود زاده ی اکثم گرفت
دید در ظاهر تو طفلی رتبه ات را کم گرفت
پنجه ی نطق تو حلقوم ورا محکم گرفت
گشت مبهوت کلام دلربایت یا جواد
پور اکثم لب چو بگشایی اسیرت می شود
قدرت مأمون عّباسی حقیرت می شود
علم مدیون کلام دلپذیرت می شود
نور هم پروانه ی روی منیرت می شود
هر نفس یک وحی از حیّ قدیرت می شود
وحی بارد از کلام جانفزایت یا جواد
اهل دانش مخزن علم خدایت خوانده اند
اهل بینش وجه ذات کبریایت خوانده اند
اهل دل اهل ولا روح دعایت خوانده اند
اهل جود اهل کرم بحر عطایت خوانده اند
دوست داران رضا ابن الرّضایت خوانده اند
سیّدی ابن الرّضا جانم فدایت یا جواد
هست و بود بضعه ی پاک پیمبر کیست تو
دُرّ دریا و دریای سه گوهر کیست تو
آسمان جود را پیوسته محور کیست تو
آل عمران، نور و فرقان، حمد و کوثر، کیست تو
دست داور، روی احمد، نجل حیدر، کیست تو
بسته دل بر پنجه ی مشکل گشایت یا جواد
ای غبار کاظمینت آبرو را آبرو
ای محمّد هم به نام و هم به خلق و هم به خو
ای نهاده مهر گردون بر در صحن تو رو
من به خلوتخانه ی دل با تو دارم گفتگو
در کناری مرغ روحم پر زند از چار سو
تا که گردد طایر صحن و سرایت یا جواد
ای که بی حرز تو مأمون از بلا ایمن نبود
ای که بی مهر تو حتّی خوار در گلشن نبود
ای که بی مهرت فلک را آه در دامن نبود
پاسخ مهر تو زهر کینه ی دشمن نبود
اجر تو در حجره ی در بسته جان دادن نبود
کشت از بیگانه بدتر آشنایت یا جواد
ناله کردی تا پرید از لانه مرغ جان تو
درد بودی پای تا سر درد شد درمان تو
ای فدای چشم گریان و دل سوزان تو
عالمی شوزند با یاد لب عطشان تو
چشم قاتل هم به وقت مرگ شد گریان تو
چون نگردید چشم یاران در عزایت یا جواد
ریخت جای آب یارت عاقبت آتش به کام
گشت عمر حضرتت با ماه ذیقعده تمام
بر تو و بر غربت و بر کام عطشانت سلام
این شنیدم جسم پاکت اوفتاد از روی بام
ماند جسمت بر زمین ای زاده ی خیر الانام
ریخت سیل اشک «میثم» از برایت یا جواد
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.