eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم روضه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شب‌های جمعه نیمه‌شب‌ها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت‌خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه‌ی مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ دیدم خودم در عصر عاشورا بنی افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ من بی‌وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی لب‌های عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه به آیه نظم قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه‌ها را می‌شکستند 〰〰〰〰〰〰〰〰 .
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده قرعه ی خون جگری بر جگرم افتاده معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟! آنقدر دام گنه دور و برم افتاده دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و وسط معرکه دیدم سپرم افتاده همه ی دار و ندار دل رسوای من است این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده حب زهرا من خسران زده را آدم کرد بر زبان همه، حالا خبرم افتاده دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم روزی ام دست خدایان کرم افتاده بی سبب نیست به لب می خوانم به سرم شور نجف، شور حرم افتاده هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا به سوی مجلس روضه گذرم افتاده مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت: خنجری کند به جان پسرم افتاده چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ تشنه ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده ⏹
. شاعر: ▶️ هر آینه دلى ست که حیران کربلاست در هر کجا سرى ست، پریشان کربلاست داغى اگر که هست به این سینه داغ توست ماتم اگر که هست ز هجران کربلاست اشک است این که دور حرم را گرفته است آرى فرات دیده ى گریان کربلاست چشمى که روشن است به اشک غم حسین شمعى به بزم شام غریبان کربلاست نوح ائمه گفت که نوحو على الحسین کشتى شکست خورده ى طوفان کربلاست جا دارد از کفن بگریزیم روز مرگ از غربتى که در تن عریان کربلاست افتاده صد ترک به بلور دل رسول از هر ترک که بر لب عطشان کربلاست روزِ حسین خون دل از دیده می رود این گریه ى امامِ خراسان کربلاست سلامتی عج صلوات .
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ سائل آشفته ام با تو پریشان نیستم بی سر و سامانم و دنبال سامان نیستم در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است در میان شعله ات فکر گلستان نیستم آیۀ کهف تو سگ را هم طهارت می دهد دست بر دامان شدم آلوده دامان نیستم به همین مور تو بودن تا قیامت راضی ام هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است گر به جای تو نیفتم من مسلمان نیستم من سرم را نذر کردم هرچه بادا باد باد گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم میهمان خوشحال... آقا میزبان خوشحال تر بر سر هر سفره ای اینگونه میهمان نیستم گیسویی دارم به درد گرد گیری می خورد ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم ⏹ .
خاک من از تربت اعلاست، مال کربلا دورم اما زنده ماندم با خیال کربلا از قدیمی‌های خاک؛ از ایلِ تربت‌زاده‌ها از تبار روضه‌ام؛ هم‌سنّ‌وسال کربلا نوحه‌ی تسبیح تربت را لبم دَم می‌دهد «ربنا صَلّوا علیٰ ارباب و آل کربلا» از تبار سینه‌سرخانِ صفوف روضه‌ام جای دستم شد کبود و شد مدال کربلا زائری؛ پس در حرم از روسیاهی دم نزن ! جز سپیدی نیست، حتی در زغال کربلا کعبه صاحب‌خانه‌اش را کنج باب‌القبله دید داد زد با اشک حسرت؛ «خوش بحال کربلا» بعد عمری؛ خاک خوبان «مُهر تربت» می‌شود در دکان کوزه‌گرها؛ من «سفال کربلا» زیره آوردم به کرمان پیش ثاراللهیان سر به زیرم از دَم «خونم حلال کربلا» اشهدش را سر به دامان امامش گفت و رفت کاش بودم لحظه‌ای جای بِلال کربلا °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
دلبر به سویت آمده، دلداده رفته مغرور و سرکش آمده، افتاده، رفته مقصد اگر نور است، عاشق هرکه باشد تا انتهای روشنِ این جاده رفته هرکس به راهِ عشق، بگذارد، قدم را مال و زن و فرزند را، بنهاده، رفته ای دل! سلوکِ عشق را از حُر بیاموز عمری به بند و عاقبت آزاده رفته ... عالَم به قربانِ شهیدی که در آن روز قبل از غروبِ عاشقی، جان داده، رفته شاعر:
پیش پای تو اشک میریزم در هوای تو اشک میریزم هرکسی هرچه داشت داد به تو من برای تو اشک میریزم چای ریز تو مادرم شد من در عزای تو اشک میریزم من خودم لایقش نبودم که با دعای تو اشک میریزم دلم هرجا شکست بودی، با رد پای تو اشک میریزم با همان روضه های جانسوز کربلای تو اشک میریزم در عبای تو اربا اربا ریخت بر عبای تو اشک میریزم زیر نیزه لبت تبسم داشت من به جای تو اشک میریزم شاعر: *آدرس کانال👇👇:* @Asheghane_hazrat_zeynab ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" از خاک تربتش همگی بهره برده اند آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء از نور خلقتش همگی بهره برده اند صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب از چای هئیتش همگی بهره برده اند عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه تحت ولایتش همگی بهره برده اند اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند از سختی عطش، همگی بهره برده اند ** خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه هنگام غارتش، همگی بهره برده اند شاعر:
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟! اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟! خودم نیامده‌ام نیمه‌شب به درگاهت تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش قسم به حرمت خون مدافعان حرم بنا نبود فقط خوب‌ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم تمام هستی من هست مادر و پدرم فدای حضرت ارباب مادر و پدرم اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟! ** هنوز نیمه‌ی شب‌های جمعه می‌آید نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم ✍
اصلاً نه نوکر، فکر کن سائل رسیده است لب تشنه‌ای دیگر لبِ ساحل رسیده است در خانه‌ات دیوانه‌ها را راه دادی اصلاً به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟ گندم شد این بذر دعا هربار، اما از من مدام آتش به این حاصل رسیده است قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد این گریه‌کن هربار ناقابل رسیده است سمت تو باید دل بُرید از جان، که هرکس جز این بیاید، عاطل و باطل رسیده است تا کربلایت آمدن که پا نمی‌خواست هرکس سراغت آمده با دل رسیده است دیر آمدم، در بسته بود، اما به دادم در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است ** در کربلا هم دیر شد دیدارِ آخر زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟ با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟ حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟ اینکه می‌آید صدایش بانگ هل من ناصر است از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لفظ عشق‌اند این همه، معنا حسین بن علی جان حسین بن علی، جانان حسین بن علی دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی می‌توان با تیغ، کِی حبل‌المتین را سر برید؟ نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی تشنۀ سیرابِ دریا‌دل، یل ام البنین کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد کربلایش قبلۀ دل‌ها حسین بن علی ** در شکوه واقعه، ای کاش پرپر می‌شدیم در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین...