🇮🇷🏴
🏴•| #خادمانه|•🏴
تو ایــن چهــل سال
هیــچ وقت زورتون به مــا نرسیده👊
و مثل این آدمای بزدل به جای
اینڪه مثل یه مــرد بیایید جـلو
#حمـله_تروریستے👊
ڪـردید و به گــمان خــودتون خیلے
مـوفق بودید و جشــن هم گــرفتید👊
ببین داداش بزار خیالت و راحت
ڪنم مـا هشت سال جـوون دادیم
امــا یڪ قدم عقب نڪشیدیم پــس
مــا رو اینجــوری تهــدید نڪن
ڪه دودش تو چـــشم خــودتون مےره💪
مثل اینڪه خیلے دلتون
مےخواد زودتــر از #دزفول
رونمایے ڪنیم👊👊
منتــظر انتقـــام سختمون
بــاشید👊👊
شـــاید زدیم ورشو لهستان
و ڪلا ناڪامتون ڪردیم👊👊
شهادت 27 نــفر از مــردانِ مــرد
ڪه با وجودشان هیچ وقت
احــساس ناامنے نمےڪردیم را
خدمت رهبرمــان و ملت ایران
تسلیت عــرض مےڪنیم.▪️🏴
#انتقام_سخت👊👊
#دزفول💪
#منتظر_باشید👊
#ضریه_انتقاممان_جانڪــاه👊
•|🏴|• @asheghaneh_halal
🇮🇷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
داریوش گفت: چادر....🍃
مستند زندگی شهدا👆
#زندگی_به_سبک_شہــدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_رضایینژاد 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
💗\• @asheghaneh_halal
🍃🏴
#مجردانه
بعضے ها فقط میخوان ازدواج ڪنن
براے این افراد هر موضوعے را مطرح ڪنید براحتے کوتاه مےآیند و هر خواسته اے داشته باشید بلافاصله قبول میڪنند! این افراد خیلے زود خود را تغییر میدهند تا متناسب با خواسته شما شوند... اما بعد از ازدواج مدتے ڪه میگذرد ڪم ڪم اوضاع تغییر میڪند..
#توجهڪردید؟☺️👌
پ.ن:
آنڪہبےبرقڪندجانمراشارژڪجاست😕
@asheghaneh_halal
🍃🏴
°•| #ویتامینه🍹 |•°
براے اینڪه همسرتون بفهمد
شما او را درڪـ🍃میڪنید و
او را با همه ڪم و ڪاستے هايش
به عنوان مـ💗ـرد زندگيتان قبول داريد..
خودتان را موظف ڪنید که هر روز به
مدت ڪوتاهے در همینـ👌خصوص با
او حرف بزنید...
بیست دقیقه ڪه در هر روز زیاد نیست...هست؟
حتے اگر جوابتان به این سوال مثبت باشد.
باز هم این صحبتـ🗣بیست دقیقه اے را از همسرتون دریغ نڪنید چون تاثیـ🌸ـرش خیلے بیشتر از بیست دقیقه است ڪه در ذهن شماست...
#وقت_بذاریــد
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
🏴🍃
🍃
#چفیه | #خادمانه
💔..| سرمست پَـرگشودن و
🕊..| سبڪ سار پریـدن...
#شهادتتان_مبارک😔✋🏻
#شهدای_حادثهےتروریستےزاهدان
@asheghaneh_halal
🍃
🏴🍃
🎈|•#دردونه•|🎈
من نبودم پشت سرمن چےميگفتن؟
مامان بزرگ به مامانت چے میگفت؟
بابا پاےتلفن چے ميگفت؟
گاهے حتى فامیل هم
ازكودكان سوال میڪنند
تا سراز ڪار زندگے شما درآورند.
هرگزفرزندتان را دراين شرايط قرار ندهيد.
#نڪاتریزوتربیتےوکاربردے😌👇
🎀•| @asheghaneh_halal
🌷🍃🌷
🍃🕊
🌷
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بھ نیت:
"شهداے حادثه تروریستے زاهدان"
جمع صلوات گذشتھ 🌷 ۳۰۵۰ 🌷
ارسال صلوات ها👇
🍃🌸 @khadem_eshgh
ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇
|🕊| @asheghaneh_halal
🌷
🍃🕊
🌷🍃🌷
زیر پرچم ابالفضل.mp3
7.31M
💚🍃
🍃
#ثمینه
😢|•^ اشڪام امانت باشہ
🙏|•^ آقا براے قبرم
😔|•^ پس کِے تو رو میبینم
😓|•^ آقا سر اومد صبرم
#حرف_دل 💔
#پیشنهاد_دانلود 💯
#ڪربلایے_حسین_طاهرے 🎤
🍃 @asheghaneh_halal
💚🍃
😢•| #غمدیشه |•😢
تو یه روحانے خلع لباسے
چه جــوری به خودت اجازه میدی
اصلا حــرف بزنی👊👊👊
همــین امثال تو داخل
ڪشور هستن ڪه با حرفای
مــزخرفشون این شجــاعت
به دشمــن مےدن ڪه هر غلطی خواست
انجام بده وقتی نمیدونی
چه حــرفی بزنی پــس شــات آپ
تــووو برای ما بیشتــر
از رجـوی و امثالش نباشے
ڪمتــر نیستے👊👊
آخ ڪه دل آدم آتیش
ميگـــیره امثال شماها رو مےبینه
اگــه بچــه خودتم تو اتوبوس
بود همینـــو میگفتے😭
این 27 نــفر هر ڪدومشون خانواده داشتن
بعضیاشون بچــه ڪوچیڪ داشتن 😭
نــابود بشــن ڪسایے ڪه نمےتونن
خوشحالی ملت ایران و ببینن
هنــوز یه هفته ام از 22 بهمــن
نگـــذشت بود که این جنایت و انجام دادن
به ڪــوری چشم تووووو با اذن
امـــام خــامنه ای(حفظه الله)
چنـــان انتقــامے از
تــروریستهــای حــادثه #اهواز
بگـــیریم ڪه تا چنــد وقت
خــواب برای قدرتهای
پـــوشالے غـــرب حـــــروم باشه.
از الان لحظه شمــاری مےڪنم
برای روزی ڪه انتقــام #پــاسدارامون
گــرفته بشــه بعـــد من میمونم و شمــا👊
ڪــه حــالتونو توصیف ڪنم👊👊
خـــدایااااا قدرتے از تو بالاتــر نیست
همــه ی دشمــنان این آب و خاڪ را
چه #داخلے و چه #خارجے به تو واگــذار
مےڪنم💪💪💪
یـــه دنـــیاست و یــه سپــاه💪🇮🇷
بهتـــر بدونید مــا خیلے روی
نیروهای مسلحمــون #غـــیرتے هستیم
پـــس مـــراقب باشید👊👊👊
#گــزاف_گویے_ممنوع👊
#بشـین_سرجات_دوست_عزیز👊
#انتقــام👊👊👊
#منافقین👊👊
#نابود_میشید_بزدلان👊
•|😭|• @asheghaneh_halal
🏴🍃
#خادمانه
☝️| قسمت این بود ڪه گامدومانقلاب با خون شهدای سپاه محڪم و استوار شود، قطعا این مطلع سرخ،سرآغـازی است بـرای فتح و پیروزی نهایے!
و بـه وعـده الهے...
"فأن حزب الله هم الغالبون"
#ایران_قربانے_تروریسم
#ایرانتسلیت✋🏴
🕊| @asheghaneh_halal
🏴🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃
🍃
#شهید_زنده
🎥| روايت حاج حسين يڪتا از
چهݪسالگے انقلاب اسلامے
🇮🇷|چهل سال از انقلاب گذشت و
چهل سياهے به ذغال ماند!
#حاج_حسین_یڪتا
#پیشنهاد_دانلود☺️👌
🕊| @asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_هفت ♡﷽♡ _پسر دکتر والا هستشا! آیین والا!!! _میدونم.. _دیدے چه آدم
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_هشت
♡﷽♡
بابا محمد هم لیوان به دست از آشپزخانه بیرون آمد و پدرانه گفت: سلاممم دختر بابا خسته نباشے...
در آغوشش گرفتم و دستهایش را بوسیدم و گفتم:مرسے بابایے...از این طرفا؟
میگوید: پریناز با عقیله کار داشت گفتیم همه با هم بیاییم
در کارگاه کوچک مامان عمه باز شد و سامره ذوق زده دوید در آغوشم و بلند بلند سلان کرد..
خدا میداند وجود نازنین و کوچکش چه معجزه اے بود...لبخندش و کودکانه هایش چه نعمتے بود....
محکم در آغوشش گرفتم و تقریبا چلاندمش
_سلام عزیز دل آیه خوبے؟ الهے قربون خنده هات بشم
شیرین زبان میگوید:خدا نکنه آجے
دوباره غرق بوسه میکنمش و بعد دستے به موهاے خرگوشے و کش موے جدیدش میزنم و میگویم:تو چقدر خوشکل شدے عروسک کے این کش خوشکلا رو برات گرفته؟
خودش را لوس کرد و گفت: کشامو داداش ابوذر امروز برام خریده
نگاهے به ابوذر مے اندازم و میگویم :دستش درد نکنه باریک الله داداش ابوذر ...نه مثل اینکه تو
تمام انتخاباش خوش سلیقه است!
ابوذر خیره به لب تاپ لبخند میزند و بابا محمد کنارش مینشیند و روے شانه اش میزند و میگوید:
چه خوششم اومده پدر صلواتے!
این بار میخندد و شانه اش را ماساژ میدهد ... با چشم دنبال کمیل میگشتم و در حالے که مقنعه ام
را در مےآوردم پرسیدم: پس کمیل کو؟
سامره گفت: مطرب موند خونه گفت میخواد درس بخونه!
یک آن همگے خندیدیم و بعد من با چشمهاے گرد گفتم: با کے بودے مطرب؟
سامره هم بے خیال گفت: با کمیل دیگه ! اخه داداش ابوذر صداش میکنه مطرب!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_هشت ♡﷽♡ بابا محمد هم لیوان به دست از آشپزخانه بیرون آمد و پدرانه گ
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_نه
♡﷽♡
سرم را به نشانه تاسف تکان دادم و بابا محمد با لبخند سامره را در آغوش گرفت و بوسه اے روے پیشانے اش نشاند و گفت: داداش ابوذر اشتباه میکنه در ضمن شما کوچیک تر از داداش کمیلے و
باید احترامشو نگه دارے گوش داداش ابوذرتم میپیچونم!
مانتو ام را در مے آورم و میگویم: ولے به حق چیزاے نشنیده حالا و اقعا داره درس میخونه؟
بابا محمد نگاهش به لب تاپ است و در همان حال میگوید: حالا که رشته مورد علاقه اش رو
میخونه بیشتر به درس علاقه نشون میده! ابوذر هول وسط حرف بابا میپرد و میگوید: بابا اونو ولش کن بیا نزدیکتر بشین وصل شد...
با تعجب میخواهم بروم و ببینم چه چیز آن رو را اینقدر مشغول کرده که ابوذر میگوید: اینور نیاے ها
وِب کَم روشنه میخوایم حرف بزنیم
_با کے؟
_امیرحیدر!
امیر حیدر؟ هان یادم آمد رفیق شش دانگه ابوذر! لبخند به لبم آمد ...خبرش رسیده بود که میخواهد برگردد! یک آن یاد شش هفت سال پیش مےافتم !
کے فکرش را میکرد روزے برسد امیرحیدر پسر کربلایے ذوالفقار برود بلاد کفر براے تحصیل!
چه روشن فکرے به خرج داد حاج رضا علے چه قدر رفت و آمد تا راضے کند عطار خوش سیرت محله بابا اینها را که پسرت میرود که بر گردد! که نگذار حیف شود! بگذار برود عالم شود برمیگردد!
و بالاخره فن همین حاج رضا علے بود که افاقه کرد و امیرحیدر راهی شد! چقدر طاهره خانم مادرش گریه میکرد در فراق در دانه اش! ... راحله خواهرش هم مدرسه اے ما بود! بیچاره او هم
همش گریه میکرد و دلش براے داداش حیدرش تنگ میشد! چقدر آن روزها ابوذر چیک تو چیک امیر حیدر بود یادش بخیر! من اما بے دلیل از بنده خدا بدم مے آمد! هنوز هم نمیدانم چرا؟؟
نوجوانے بود دیگر! شاید گوش شکسته اش به دلم نمینشست! کشتے گیر بود جناب!
خدایمان ببخشد!
چقدر پشت سر بنده خدا پیش همکلاسے هایم غیبت میکردم و گوش شکسته اش را مسخره میکردم! بنده خدا!
همین امیرحیدر بود که پاے ابوذر را به حوزه باز کرد و همین امیرحیدر بود که وقتے خواست مهندس شود ابوذر هم یکهو هوس کرد مهندس شود!
خود ابوذر نمیفهمید ولے تاثیر امیر حیدر براو شاید بیشتر از بابا محمد بود!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_نه ♡﷽♡ سرم را به نشانه تاسف تکان دادم و بابا محمد با لبخند سامره ر
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_ده
♡﷽♡
این که چه چیز در وجود این رفیق شش دانگه دیده بود را خدا عالم است !
ولے ماشاهد معرفت عین برادر امیرحیدر بودیم! درست که پنج سال از ابوذر بزرگتر بود
ولے به قول ابوذر امیرحیدر بود!
لبخندے زدم ...چقدر این روزها اوضاع بروقف مراد برادرم بود!
زنِ خوب! رفیق شش دانگه! کوکِ کوک بود و به سامان اوضاعش!
خدایا شکرت... چه خوب خدایے میکنی ....
درِ کارگاه مامان عمه را باز میکنم و با اخم میگویم: علیک سلام حاج خانمها!
یه وقت یه سلامے به من ندید؟ انگار نه انگار آیه اے هم اومده!
مامان عمه و پریناز هر دو میخندد و پریناز عزیز میگوید: ببخش عزیز دلم اصلا متوجه نشدم....
سلام به روی ماه نشسته ات ...
مامان عمه هم در حالے که با مانتو خوش دوخت را سر دوز میکند عمه وار میگوید: سلام باز تو چشمت به ننه بابات افتاد لوس شدے؟
دستم را دور گردن پریناز حلقه میکنم و محکم گونه اش را میبوسم و میگویم: چیه؟ حسودیت شد نازکش دارم؟
صورتش را جمع میکند و با لحن خنده دارے میگوید: آره واقعا حسودے کردن هم داره!
نگاهے به مانتو خوش دوخت در دستش مے اندازم و با ذوق میگویم: بالاخره دوختینش؟
پریناز با عشق میگوید: آره خداروشکر همش نگران بودم به پنجشنبه و بله برون نرسه ولی خدارو شکر تموم شد...
چشمهایم را گرد میکنم و میگویم: بله برون؟ پرے جون چه دل خجسته اے دارے شما! بله برون؟
بذار جواب مثبت بهت بده حالا!
پریناز مثل هر مادر هوا خواه پسر دیگرے پشت چشم نازک میکند و میگوید: خیلے هم دلش بخواد!
تازه نمیدونے که چه برقے تو چشماے مامانه بود! من مطمئنم نه نمیگن!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃