eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😍]اخ دووون [☺️]اِملوس بابایے بلام صنتلےلاحتے گلفتن []چیجَده نَلمه .. [🙈]میتام باسےبتُنم اے جان توپولو 😘 مگه اینجا جاےبازیه ازبابا تشڪرڪردے•|😊|• استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
🍃 🎯°| #غربالگرے |°🎯 عملڪــرد آمــریڪا و اروپــا زیـــر ذره بیـــن تحــلیلگــر #علـــوم_سیاسے😎 در بخــش #سیــاسے #غــربالگـرے☕️ داغ داغ☝️☕️ خــبرها رو نــوش جــان ڪنید😋 ڪـــدخــدا اینجــا😌 ڪــدخــدا آنجــا😱 ڪـــدخدا همـــه جــا😉 تـــرامپ در لبــاس مڪـرون😜 تــرامپ در لبـــاس آنگــلا مــرڪل😜 تـــرامپ در لباس تــراز مے😄 اروپــــا مجــسمه اس😁 البتــــه در ظــاهر مخالفت مےڪنند ڪه بگــن مـا هستیم اما در آخر حــرف،حــرفه ڪدخداست و بچه ها مےگــن چشـــــــــم☺️ •|🍓|• @asheghaneh_halal 🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃 🎯°| #غربالگرے |°🎯 عملڪــرد آمــریڪا و اروپــا زیـــر ذره بیـــن تحــلیلگــر #علـــوم_سیاسے😎 در
🍒🍃 بـه بــه ایــنم بچــه های بــالا😄 اگـــه مےخواین بشنـــاسینشون ها با 😜 مخــفف سیاست اروپـــا و آمــریڪا بــا مــا همــراه باشید😎 در خــود یـــاداشت ڪنید✍👏
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_سی_وچهار ♡﷽♡ زیر پوستی قیصری بود برای خودش.می اندیشم همه ی برادر ه
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ آیه تند تر از همیشه حیاط بیمارستان را طی میکند. دیرش شده بود و خوب میدانست نگاهی به ساعتش انداخت و پا تند کرد.دومین روزی بود که به بخش جدید آمده بود و اصلا دوست نداشت پیش همکاران جدیدش آدمی بی نظم جلوه کند! لباسهایش را عوض کرد و تند و با عجله به سمت ایستگاه پرستاری رفت. مریم متعجب نگاهش کرد و گفت: چت شده آیه؟ سرش را از روی پرونده ها برداشت و گفت: چم شده؟ دیر رسیدم دارم کارامو میکنم هنگامه خندان میگوید: خب بابا توام!حالا نیم ساعت دیر شده دیگه آروم باش... آیه چیزی نمیگوید و لیست دارو ها را بالا پایین میکند.خانم صفری سرپرستار بخش با سلامی به آیه نزدیک میشود و میگوید: وظیفه شناسی یعنی این خانما!واسه نیم ساعت هول کرده! آیه تنها لبخندی میزند و کمی آرام تر از قبل به کارش ادامه میدهد.برایش کمی عادت کردن به این فضا سخت بود. اما میدانست باید خودش را با این فضا وقف دهد. اینکه کنار بیاید و از شنیدن غرغرهای حتی به ناحق آدم بزرگ های اینجا لذت ببرد! این را پیشتر اعتراف کرده بود که وقت گذراندن میان بچه های معصوم و مظلوم بخش اطفال بدعادتش کرده بود و اندکی زندگی میان آدم بزرگها و دنیای خشنشان را فراموش کرده بود. نفس عمیقی کشید و به اتاق بیماران سر زد و خودش را برای یک روز خسته کننده آماده کرد..... بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_سی_وپنج ♡﷽♡ آیه تند تر از همیشه حیاط بیمارستان را طی میکند. دیرش
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ دستی به گردنش کشید و آرام آن را ماساژ داد و آخ کوچکی گفت. واقعا روز خسته کننده ای را سپری کرده بود. بی حال یکی از صندلی های کافه داخل بیمارستان را بیرون کشید و روی آن نشست .کیک و چای داغی را سفارش داد و بعد از رفتن گارسون سرش را روی میز گذاشت. آیین والا کمی آنسو تر شاهد حرکات آیه بود.اینکه در هر حالتی حتی اوج خستگی سعی داشت وقار حرکاتش را حفظ کند واقعا جالب بود! درست از روز اولی که این دختر را دیده بود اعتراف کرده بود شبیه یک معمای ساده اما پیچیده است! از جایش بلند شد و صندلی روبه روی آیه را بیرون کشید اما آیه متوجه نشد. نگاهی به مقنعه و مانتو ی سفید آیه انداخت. تازگی ها خیلی کنجکاو شده بود بداند موهای این دختر که مدام سعی دارد پنهانش کند چه رنگی میتواند باشد؟ آیه سرش را بلند کرد و بعد از چند لحظه چشمهایش را باز کرد.از دیدن آیین درست روبه رویش چشمهایش گرد شد. آیین لبخند زنان قهوه اش را نوشید و بعد گفت: _سلام آیه قدری گیج نگاهش کرد! آیین با همان لبخند روی لب میگوید:اشتباه صداتون کردم؟ آیه قدری اخمش را توی هم میکند و آیین نام این حرکت را مثال من مغرورم میگذارد! میل شدیدی به خواباندن مچ پارسا بازی های دختر روبه رویش را در خود حس میکرد. آیه خیره به کراوات سرمه ای رنگ مرد روبه رویش جوابش را داد: سلام همان موقع گارسون کیک و چایش را آورد.آیه واقعا دلش میخواست بی هیچ مزاحمی و با لذت کیک و چایش را در سکوت بخورد و خستگی در کند اما ذی وجود روبه رویش با ناخوانده میهمان شدنش این امکان را به او نمیداد. آیین خیره به سفارش آیه به گارسون گفت: برای منم از سفارش خانم بیارید.گارسون چشمی گفت و آیه فکر کرد چه بعد از ظهر مسخره ای! آیین خیره به او گفت: تو بخش اطفال ندیدمتون خانم سعیدی! خب این خوب بود که دیگر آن اصطلاح مزخرف خانم شما! را استفاده نمیکرد. خیره به تک حباب روی چایش جواب داد:منتقل شدم بخش بزرگ سالان بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_سی_و‌‌شش ♡﷽♡ دستی به گردنش کشید و آرام آن را ماساژ داد و آخ کوچکی گ
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ ابروی آیین بالا پرید و گفت: که اینطور .حدسشو میزدم. به نظر من هم که کاری خوبی بود هم برای شما خوب شد هم بیمارستان آیه جرعه ای از چایش را نوشید و با خود گفت: واقعا نظر آیین والا چقدر میتواند مهم باشد؟ سفارش آیین هم آمد و آیه کلافه کمی در جایش جابه جا شد.آیین نگاهی به آیه انداخت و گفت: همیشه اینقدر ساکتید؟ آیه داشت عصبی میشد!حرف بی خود زدن آنهم با یک مرد غریبه از جمله رفتار هایی بود که به شدت از آن بدش می آمد. _سعی میکنم همونقدری که لازمه حرف بزنم و امیدوار بود که آیین والا منظورش را بفهمد!آیین پوزخندی میزند و تکه ای از کیک میخورد و با خود اندیشید کیک و چای کمی کج سلیقگی در انتخاب نیست؟! آیه نگاهی به ساعتش کرد و آیین پرسید:شیفت هستید؟ نه کوتاهی گفت و بازهم به چایش خیره شد. آیین حوصله اش از این تلگرافی حرف زدن آیه داشت سر میرفت به همین خاطر بی ربط پرسید: _آیه یعنی چی؟ آیه از حاشیه متنفر بود!از بحث های حاشیه ای هم! صبورانه جواب داد: یعنی نشانه... آیین قدری روی صندلی جابه جا شد و گفت: نشانه؟ چه جالب! نشانه ی چی؟ _شما قرآن خوندید؟ آیین جدی گفت: نه! _خب آیه دوجور معنی داره .یه معنی عام یه معنی خاص. معنی عامش میشه نشانه.... هر نشونه ای که آدمو یاد خدا بندازه و از خدا باشه. میتونه هرچی باشه. آسمون .دریا یا یه گل زیبا....هرچیزی که با دیدنش یاد خدا بیوفتی! و معنای خاصش میشه جملات خدا تو قرآن بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🍃 بسمــ ربــ المهــدے 🍃
🍃🍒 سلام علیڪــم 😊✋ شبتــون بخیــر خوبیــن الحمدالله؟ پرانــرژے بریــم سربحثمون😍💪 دســر قبل شــروع دورهمی فراموش نشه😉 بسم اللــه😍 🍃🍒
🍃🍒 دیشبـــ نماز رو به چے تشبیــه ڪردیم به نظام ارتشــی بنظــرتون چرا خداگفتــه تو هررڪعت ۱رڪوع و دوسجــود؟ برای اینڪه بگه نماز شبیــه نظام ارتشـیـه 🍃🍒
🍃🍒 گفتیــم ڪه باید عظمت فرمانده تودل ســرباز بشینــه . فرمانــده ڪه نباید ماست باشه😐 بگــه آقاے سرباز اگه توجنگــ دستـور جنگــ دادم فرارنڪنیــا😊 خودم موهاتــو سلمـونے مینڪنم . . .نتیجــه این رفتــار چے میشه؟😒 خب معلومه تولحظات حساس این ســرباز پاشـو نمی کوبــه!! ازفرمان فرمانــده اطاعتــ نمے ڪنه😶 🍃🍒
🍃🍒 دعاے ماه رجبــ رو خونــدین؟؟ اولش چے میگـــه؟ یاعلي یاعظیـــم وبعدش یاغفــور یارحیــم مےخواد بگــه کسي ڪه بخــواد ازغفــور یارحیــم لذت ببـــره ،اول☝️ بایــد یاعلي یاعظیــم براش جابیــوفتــه اول عظمت بعد مهربونی😌 🍃🍒
🍃🍒 البتـــه اینــم بگــم عظمت خــدا تولیــدیــه یعنے خودمون بایــد عظمت خدارو تو دلمون ایجــاد ڪنیــم😊 یڪی از راه هاش نمازه هــرچقــدر نمــاز رو با ادب تــر خوندی خدا تو دلتــ عظمت پیدا میڪنه☺️ 🍃🍒
🍃🍒 میدونیــد مشڪل مسیحیــا چیــه؟ خــداشــون مهــربونه ،همه چیــو میبخشــه برای همیــن ازش حساب نمی بــرن نمی تونن عاشقش بشــن 🍃🍒
🍃🍒 چــرا عاشق حضــرت علے هستی؟ چــون از ذوالفقـار علے از غضبــ علے ازهیبتــ علے خبــر دارے👌 چــرا ازبیــن شهـداے ڪربلا به حضــرت ابالفضل علاقــه مندے؟ چــون علمـدارے او هیبتــ او ازهمــه بیشتــر بود✋ 🍃🍒
🍃🍒 همــه این مثال هارو زدم براے اینڪـه بحثــ عظمت رو درڪ ڪنیــد عظمتــ خدا اگه تودل ایجــاد شد پشت ســر اون خوف از خدا هم ایجــاد میشه 🍃🍒
🍒🍃 چرا من ازخــدا نمے ترسم؟چڪارڪنم؟ خبــ حتمــا سرتو تو نمــاز خاروندے چشمتــو اینور اونور گردوندے ڪلمات نماز رو مودبــ ادا نڪردی 🍒🍃
🍃🍒 دوستــای عزیزم خــدا نازه 😊 میتـونه یه توگوشی بهمون بزنه ڪه بفهمیم ولے خدا میگه بذار خودش بفهمــه هرڪسي عظمت خــدا به دلش نشستـ علاقه اے به خــدا پیــدا مے ڪنه عشقے به خــدا پیــدا مےڪنه که ما فقط حرفشــو می زنیــم 🍃🍒
🍃🍒 یه روایتــ محبت آمیــز ازخدا بگم و بحث امشبــو به پایان میرسونم 😊 رســول خــدا به خدا گفـت خدایــا روز قیامت روز رســواییـه میشــه امت من رو رســوانڪنے😞 میشــه اونارو گوشه از برزخ به حسابشون رسیــدگے ڪنی که فقط منو تو خبر داشته باشیم؟؟؟ خدا چے میگه؟ میگه من حتے نمیذارم تو از اعمالشون باخبــر بشی دراین حد خدای ما محبت داره به ما😍 🍃🍒
🍃🍒 قــدم قــدم با مــن بیا☺️ تــا بــاهم و در ڪنــار هم یاد بگـیریم چــه جــوری از خدا دل ببــریم😍 و😊 پــازل آرامش زندگیمونو تڪمــیل ڪنیم با تڪیه بر خدا😉 پس تــا آخرین روز در کنــارمون بــاش😎 نــظر یــادتون نــره😱 بدووو ڪلیڪ ڪن👇👇 @FB_313 التماس دعاے خیــرو فرج شبتــون مهدوے پسنــد یاعلی🖐 🍃🍒
#صبحونه صـبـ🌤ـح از ٺو و چـ☕️ـاے از ٺو و لبخـ😊ـند از ٺو عاشـ💕ـق شدن ابراز وجودش با منـ😍 #شهراد‌_میدری #صبح_بخیر 🍃💐// @asheghaneh_halal
✨❤️ #پابوس یه دنیا به عشـ❤️ـق علیـ ـ😍ـ ــــــ عاشقـ ـ ـ ـ ـن تو دنیا علےعاشق فاطمـ💖ـہ استــــ #یکشنبه‌هاےعلوےفاطمے #اللهم‌صل‌علےمحمدوآل‌محمد @asheghaneh_halal ✨❤️
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه 💗|• لحظه‌ای که سر سفره عقد نشسته بودم این باور قلبی را داشتم که حسین روزی به شهادت می‌رسد ولی، به خودم می‌گفتم هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. 😇|° با آنکه خیلی‌ها برگشتند به من گفتند چهره داماد چقدر به شهدا می‌خورد. 👌|• ما زندگی‌مان را ساده شروع کردیم. هر دو عقیده داشتیم هرچه مهریه کمتر باشد ثواب آن بیشتر است و با اشتیاق هر دو دوست داشتیم به نیت 14 معصوم 14 سکه باشد. #زندگی_به_سبک_شہـدا 🌷 #به_روایت_همسر_شهید_حسین_هریری 🕊 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 ❤️🍃/ @asheghaneh_halal
✨🍃 🍃 #طلبگی #آیت‌الله‌بھجت(ره) ☘|هر حرفے ڪه مےزنے هر ڪارے ڪه انجام مےدهے متوجـه باش ڪه باید در خانه‌ے قبـر و در قیامت جوابے براے آن نـزد پروردگار متعال داشته باشے|☘ #مراقب‌حرفایے‌ڪه‌میزنیم‌باشیم #ڪارایے‌ڪه‌انجام‌میدیم‌حساب‌شده‌باشه 🍃 @Asheghaneh_halal ✨🍃
°•| 🍹 |•° وقتے همسرتون اشتباه میڪنه، به او نگین: "دیدی گفتم...!😐 ⛔️•| تمام ڪنيد اين ديدے گفتم ها رو.. چرا ڪه، اگر همسرتون از اشتباه ڪردن در حضور شما هراس داشتــه باشه، شڪ نڪنيد به تدريج از شما دور خواهد شد. ؟!☺️ °•|🍊|•° @asheghaneh_halal