seyedmajidbanifatemeh-@yaa_hossein.mp3
12.8M
▪️🍃
🍃
#ثمینه
#شهادت_امام_هادے_علیه_السلام💔
🏴| آقا برات عزا گرفتم...
🎤| #سیدمجید_بنےفاطمه
💔| #تسلیتـ😔✋🏻
🍃 @asheghaneh_halal
▪️🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
[😢]مامانے؟!
[🍬]تِلا ڪوشولاتارو دوداستے بالا
[😉]قول میدم تَم بخولم
[🕶]بعدشم مِسڪاف بِسَنَم
[🙊]میسه یِتونه بِهم بِتے؟!
(😅)قول دادیااا
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
🎬❌
🎯°| #غربالگرے |°🎯
در بستـهـ فرهنگے
بـا #هالیوودِ_خدعهـ_گـر(حیلهـ گر)
چنـد دقیقــهـ تفڪـر ڪنید.
یڪے از مسائل دورغے ڪه در دنیا
تبلیغ مےشود، این است ڪه مجمـوعه های
هنــری #غرب، از جمــله #هالیوود،
ڪاملا سیاسے هستند و اگر اینگــونه نبود، چرا به فیلم های ضدصهیونیستے ایران
اجـازه ی حضور در جشنواره های سینمایے را نمےدهند؟؟؟؟
دقیقــا فیلمـهای از ایران
در جشنــواره هایشان #اڪران
مےشود ڪه در جهان ایران و مردم را فقیر و بدبخت نشان مےدهد 😳
چنــین #اسڪارهایے حلال اندر حلال اند!!!! آیــا؟؟؟؟
#غربالگـــری_دریچه_ای_بهـ_سمت
#غـــرب_برای_شناختے_واقع_بینانهـ
°|🎯|° @asheghaneh_halal
🎬❌
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_هفتادو_نه ♡﷽♡ درد گرفته گلویم از بغض جان میکنم برای ادای واژه ها و
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_هشتاد
♡﷽♡
آرام زمزمه کرد:خوشحالی؟
خوشحال بودم؟
سهل و ممتنع میپرسید برادرهنرمندم.
_الانو میگی؟ الانی رو که کنار داداش هنرمند و مطربم نسشتم و لرز و سرما افتاده به جونم ؟آره
الان خوشحالم...
لبخند میزند.کمرنگ و محو.
نگاه میکند به چشمهایم و بی پرده میپرسد: میخوای باهاش بری؟
چشمهایم به قاعده ی یک دایره شیک و با پرگار کشیده ی تر و تمیز گرد میشود: چی؟
_________________________
[داناے ڪل]
طاهره خانم مدام حرف میزد و امیر حیدر بی آنکه گوش دهد میشنید.فکرش مشغول بود. مشغول
اتفاقات دیشب.
یاد آیه و حالش افتاده بود و نمیدانست چرا تا این حد برایش عجیب بود ضعف آیه.دختری که تا
بوده آیه بوده و آیه یعنی همیشه در موضع قدرت بودن! از همان بچگی!
چه میشود که او آنطور ضعف نشان بدهد خیلی عجیب بود خیلی.
صدای طاهره خانم را میشنود که میگوید: گوشت با منه حیدر؟
نگاهش میکند و با لبخند میگوید:جانم مامان جان حواسم نبودیه بار دیگه بفرمایید.
طاهره خانم چشم غره ای میرود و میگوید: میگم بالاخره کارت چی شد؟
_پیگیرشم مامان داره جور میشه ان شاءالله .
طاهره خانم گل از گلش میشکفد:واقعا؟ کجا ؟
_نیروگاه بوشهر.
اخمهای طاهره خانم توی هم میرود:بوشهر؟ جا قحط بود؟ بری بوشهر؟ یعنی واسه یه آدم تحصیل
کرده و خارج رفته تو این شهر درندشت یه کار پیدا نمیشه؟ حتما باید بری بوشهر؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_هشتاد ♡﷽♡ آرام زمزمه کرد:خوشحالی؟ خوشحال بودم؟ سهل و ممتنع میپرسی
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_هشتاد_ویک
♡﷽♡
امیرحیدر لبخند میزند به این مادرانه ها. کار که بود اما او آدم یکجا ماندن نبود!
_موقعیتش خوبه مامانی تو تهران تو این موقعیت کار پیدا نمیشه
میخواهد از جایش بلند شود و به اتاقش برود که حرف طاهره خانم میخکوبش میکند
_تو که میدونی داییت چقدر وابسته به دخترشه...
با تعجب مادرش را نگاه میکند و میگوید:خب چه ربطی داره؟
طاهره خانم هم متعجب میگوید:چه ربطی داره؟ چه ربطی داره حیدر؟ نگار به تو ربطی نداره؟
امیرحیدر واقعا گیج شده: نگار باید به من ربطی داشته باشه؟
_امیر حیدر!
_من واقعا منظورتونو متوجه نمیشم مامان جان!
طاهره خانم حرصی میگوید:خودتو به اون راه نزن! خودت بهتر میدونی منظورمو! تو و نگار یه ربط
به هم دارید و اینم قرار چندین و چند ساله بین ما و خانواده داییته!
حرف های طاهره خانم میشود آوار و میریزد روی سر امیرحیدر: چی میگی مادر من؟ کی همچین
قراری گذاشته؟
معلوم هست چی میگید؟ یه قراری بوده که خود بزرگترها خیلی سال پیش بدون اینکه به ما بگید
گذاشتید و حالا جدیش گرفتید؟
طاهره خانم انگار تازه باورش شده بود حرفهای امیرحیدر جدی است صدایش را بالا تر برد و
گفت: به چی میخوای برسی با این حرفا؟ اول و آخر نگار زنته!
امیرحیدر هم جدی و اما با صدای پایین تر گفت: مادر من چرا زور میگی عزیزم؟ اصلا نگاربچه
است! اختلتف سنی بینمونو ببین!
طاهره خانم حق به جانب میگوید:من و بابات الان به مشکلی برخوردیم؟
امیرحیدر واقعا دوست نداشت لحنش را تند کند ولی واقعا اینجا لازم بود:اصال من و نگار فرقمونه
از زمین تا آسمون! افکارمون عقایدمون بینشمون!واقعا این تفاوت ها رو نمیبینید؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_هشتاد_ویک ♡﷽♡ امیرحیدر لبخند میزند به این مادرانه ها. کار که بود
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_هشتاد_ودو
♡﷽♡
طاهره خانم چشم گرد میکند: شما با هم فرق دارید؟امیرحیدر چرا چرند میگی؟ دختره چادری
مومن نماز خون سر به زیر دیگه چی میخوای؟
امیرحیدر رسما کم آورده بود! واقعا سخت بود فهماندن چیزی به کسی که نمیخواهد شرایط را
درک کند!
دعوا سر مو بود و پیچش مو!
الیاس که تا آن موقع شاهد بحث بینشان بود گفت:خب مادر من نمیخواد چه زوریه؟
طاهره خانم رو ترش کرد: بی خود نمیخواد ما حرف زدیم.قرار گذاشتیم! دختره همه ی
خواستگاراشو به خاطر شازده رد کرده ...
امیرحیدر ذکر میگفت تا صدا بالا نبرد.مادرش داشت زور میگفت!زور!
پوفی کشید و از جایش بلند شد و حین خروج گفت:من با نگار ازدواج نمیکنم مادرم!نه اینکه عیب
و مشکلی داشته باشه ها!ابداً ... من تو ایشون چیزهایی رو که میخوام پیدا نمیکنم و مطمئنم هستم
اونم اینجوریه
طاهره خانم حرصی گفت: منم خواستگار هیچ دختر دیگه ای به جز نگار نمیرم! اینو تو گوشت فرو
کن امیرحیدر.
آیه دقیقا یک هفته بود که دیگر زندگی معمول خود را نداشت. زیاد به فکر فرو میرفت و اوضاع
خانه هم که بدتر...یک فضای خاصی بر خانه حاکم بود. چیزی شبیه یک ترس ورم کرده روی دل
تک تک اعضای خانواده...ترسی از جنس همان لحن سوالی کمیل:میخوای باهاش بری؟
آیه پوزخندی زد. چه ترس بچگانه ای.
بی حوصله لیست داروهای بیماران را چک میکرد که صدای شاد شهرزاد باعث شد سرش را بالا
بگیرد.
با تعجب نگاهش کرد و شهرزاد گفت:سلام آیه خانم! چه خبر باشه؟ نیستی اصلا!
نگاه میکند چشمان خاکستری دخترک را. هری دلش پایین میریزد از آن هری دل پایین افتادن
های از فرط غم.
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #دورهمے (35) 97/12/18 شنبـــــه #چگونه_یک_نمازخوب_بخونیم 😍 🍃🍒
🍃🍒
#دورهمے (36) 97/12/19
یکشنبـــــه
#چگونه_یک_نمازخوب_بخونیم 😍
🍃🍒
🍃🍒
سلام علیکم ☺️✋
شبتـــون بخیــر
خوووبین😍
عااااالییییی
پرانرژی بریم سراغ دورهمیی؟
اماده این ☺️
بزن بریم🚗
بسمڪ یاالله
🍃🍒
🍃🍒
قول دادیم امشب درمورد استاد
صحبت ڪنیم
که گفتیم سعی کنید برای رسیدن به خدا
یه استاد داشته باشیم
بنظرتون این استاد کی میتونه باشه؟
احسنتـ.. نماز😊
🍃🍒
🍃🍒
عه مگه نماز میشه استاد بشه؟😐
بلهههه چراکه نه ،چون نماز شعور داره
زندس ،درک داره میتونه انسان رو به خدا برسونه
البتـــه اینو بگم
نماز هرکس بستگی به خودش داره
اینکه چطور بانمازت تا کنی
هرچقدر باهاش خوب رفتار کنی بیشتر هواتو داره و تورو میرسونه به هدفت😊
🍃🍒
🍃🍒
حالا توام هواشو داشته باش دیگه🙈
هروقت اذان گفت بلند شو نماز بخون
چون تو وضعیت خاصی قرار میگیریـ
نماز مرده نیس که طبق عادت یااداب رسوم اجرابشه
چرامیگم نماز زندس
چون نماز من اگه عشق به مقام داشته باشم
این عشق به مقامو ازبین میبره
اگه عشق به مال داشته باشم
عشق به مال ازبین میره
🍃🍒
🍃🍒
باورکن رفتن به سوی خدا تخصصی نیس ،ممکنه حرف زدن باخدا تخصصی باشه
اگه بانماز خوب تا کنیم نماز اصلاحمون میکنه😊
عه نماز اصلاحمون میکنه یعنی دیگه به استاد نیاز نداریم؟؟
🍃🍒
🍃🍒
خب چرا ، اگه خواستی خداسرراهت قرار میده
بعضیا فکر میکنن اگه استاد باشه میاد کاراشونو انجام میده
میاد جای خوبی ها و بدی هارو میگیره
نخیر اینجور نیس
استاد همینجوری کمک نمیکنه
باید ببینه یجایی شاگردش گل کاشته اونوقت یکاری میکنه
🍃🍒
🍃🍒
خب این استاد میبینه که شاگردش گل کاشته
اماالان یکم لغزش داره
همونجا سرش داد میزنه😡
اما این داد زدن از روی محبته
میخواد شاگردش رشد کنه
حالا این داد زنا هرکسی لیاقتشو نداره هاااا
🍃🍒
🍃🍒
استاد دستور عمل مخصوص رو به هرکسی نمیده ، مایه درونی باید درست باشه
اونوقت اگه لازم باشه استاد سرراه ادم میرسه
برای اول کار همین اگاهیا کافیه
مهم عمل کردنه
تادورهمی دیگر بدرود😁
🍃🍒
🍃🍒
اینم از دورهمی امشبـــ
ان شالله که مهرتایید امام زمان رو سربرگ این دورهمی خورده باشه😊
فراموش نشه (پ. ن. ا)😊👇
@fb_313
التماس دعای خیر
شبتون مهدوی پسند
یاعلی✋
🍃🍒
☀️☁️
☁️
#صبحونه
قسم به صبح و به مشق قلم که خواهد گفت °•|😊|•°
به نام عشق که هر چیز خوب یعنی تو °•|❤️|•°
☁️ @asheghaneh_halal
☀️☁️
🍃🕊
#مجردانه
همہ خانواده ها بر این باورند ڪہ ازدواج را نباید سرسرے گرفت بلڪہ باید با مطالعہ و براساس معیار هاے درست، همسر را انتخاب ڪرد از این رو ، مشاوره قبل از ازدواج با یڪ متخصص یا یڪ مشاور خبره ڪہ در امور خانواده از اطلاعات جامع و ڪامل برخوردار است امر مهمے بہ نظر مےرسد...
#اهمیت_مشاوره_خوب☺️👌
@asheghaneh_halal
🍃🕊