l|🍲|l
#مائده
سوپ جو با شیر🍜
مواد لازم برای۸ نفر:
جو پوست کنده 1پیمانه
گردن و بال مرغ ۵-۴ عدد
هـویج نگینی خرد شده ۱ پیمانه
کرفس (ساقه) خرد شده ۱ پیمانه
قارچ خرد شده ۱/۲ پیمانه
جعفری و دیگر سبزیجات معطر خرد شده ۴ قاشق سوپ خوری
پیاز متوسط ۱ عدد
شیر ۲-۱ لیوان
نمک و زردچوبه و فلفل سیاه به مقدار لازم
لیمو ترش تازه ۳-۲ عدد
سیر خرد شده ۳ حبه
طرز تهیه:
۱- پیاز را ریز خرد كنید و در قابلمه ای بریزید. گردن و بال مرغ را با یك لیتر آب همراه نمک ، زردچوبه و فلفل روی پیاز خرد شده بریزید و بگذارید بپزد.
۲- پس از 15 دقیقه، جوی پوستكنده را كه یك ساعت قبل خیس كردهاید، داخل قابلمه بریزید و بگذارید تا جو و مرغ خوب بپزند.
۳- سپس سیر ، هویج ، كرفس و قارچ را نیز به آن بیفزایید.
۴- سبزیجات معطر و جعفری خرد شده را نیز پس از پختن هویج و كرفس به آن اضافه كنید و تا 10 دقیقه بگذارید سبزی هم بپزد.
۵- شیر را در ظرف جدایی بریزید و روی حرارت بگذارید تا بجوشد و در آخر به سوپ اضافه كنید.
۶- یادتان باشد، اضافهكردن شیر سرد یا جوشیدن سوپ با شیر سبب بریدن شیر میشود.
۷- غذای شما آماده است. هنگام صرف غذا بهتر است چند قطره آب لیمو ترش در سوپ بچكانید.
سایر نکات:
سعی كنید از پخت طولانیمدت غذا با حرارت بالا خودداری كنید.
•• افطارے امروزتو نذر شهید[محمدرضا تورجی زاده]ڪن..
کدبانـ|😌|ــو جـانـ😉✋
l|🍲|l @asheghaneh_halal
﴾💞﴿
﴿ #همسفرانه ﴾
.
.
[❣] عاشقۍ را چھ نیازیست
[🙄] بھ توجیھ و دلیـل
[😋] ڪھ تو اۍ #عشق
[🤗] همان پرسشِ بۍزیرایۍ
#دوستتدارمجانانھوعاشقانھ😚🐣
#فوروارد_فور_لاو😎👈
.
.
[🌎]ـتو مـــــرا
جـــــان و جـــــهانے👇
﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{☀️}•
{ #قرارعاشقے🕗 }
.
.
《 ترجمھ صلوات خاصھ آقا 》
بارالها درود و رحمت فرست بر علۍبنموسۍالرضا
پسندیده پیشواى پارسا و منزه و حجت تو بر هر کہ
روۍ زمین است و هر کہ زیر خاڪ بسیار راستگو و
شهید . درود و رحمتۍ فراوان و کامل و با برکت و متصلو پیوستو پیاپۍ و دنبال هم همچون بهترین
رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى.
.
.
{🕊} حتمآ قــرار شاه و گـدا
هستــ یـادتـانــ!👇
@Asheghaneh_halal
•{☀️}•
•💚•
•| #فانوس📿 |•
شبهاےحاجتاستو
دوایمدستتوستـll🙃ll
مادربزرگڪربوبلایم
دستتوستll💓ll
#یاامالمومنین
•🌸دعاےافطار🌸•
#عکسبازشود😌
#التماس_دعا
#بابامهدےروزهاتقبولـ😍
#رمضان
دمافطارفقط
ذڪر حسینشیریناستـ👇
•💚• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_ششم🦋🌱 تمام دیشب کابوس دیده بود ،با اینکه صبح به رسم خانم جان خو
[• #عشقینه💍 •]
#ٺـاپـروانگے↯
#قسمـت_هفتم🦋🌱
دور خودش می چرخید ،اشک می ریخت و زیرلب آیه الکرسی می خواند.
اولین مانتو و شلواری را که دستش رسید پوشید،چادرش را به سر کشید، کیفش را برداشت و بیرون رفت.
اوضاعش برای رانندگی کردن مناسب نبود،دربست گرفت و با دلی که آشوب تر و بی قرارتر از همیشه بود راه افتاد.
همین که ماشین از پیچ اولین کوچه گذشت و نگاهش افتاد به سیاهی های ایستگاه صلواتی دلش لرزید،چشمش را بست و با تمام وجود امام حسین را صدا کرد...
"یا امام حسین،بخیر بگذرون"
تقریبا نیم ساعت نشده جلوی بیمارستان بود انقدر برای دیدن همسرش سردرگم بود که حتی متوجه نشد کرایه را چگونه حساب کرده!
جلوی پذیرش نرسیده رادمنش ظاهر شد و نفهمید چه چیزی در چهره اش دیده که سریع شروع کرد به دلداری دادن .
ولی خب تصادف ساده که نیازی به اتاق عمل نداشت!
سعی کرد مثل همیشه صبوری کند،خدایا...
کاش این همه تنها نبود.آن هم اینجا، پشت درهایی که هرچند قفل و زنجیری نداشت اما مانع از عبورش شده بودند.
لیوان آب را از رادمنش گرفت و با صدایی که از شدت گریه گرفته بود گفت :نمی فهمم،آخه چرا تصادف؟ارشیا که هیچ وقت بی احتیاطی نمی کنه
_حادثه که خبر نمی کنه خانم .ممکن بود برای من اتفاق می افتاد.
بچه که نبود،می دانست اما نمی فهمید چرا از بین این همه آدم،شوهر او باید تصادف می کرد و مثلا وکیلش راست راست راه می رفت!
دوباره از علاقه ی زیاد خبیث شده بود!زبانش را گاز گرفت و استغفراله گفت ناخودآگاه یاد صبح افتاد،هنوز عصبی از کابوس دیشب بود که لیوان شیر را روی میز گذاشت.ارشیا که اتفاقا چند روزی هم بهم ریخته تر بود با قاشق کوچک روی تخم مرغ کوبید و پرسید:
_تو دیگه چرا اول صبح پکری؟
در جواب فقط شانه بالا انداخت.متعجب بود از اینکه متوجه بی حوصله بودنش شده!
حتی موقع رفتن هم گفته بود:
_ممکنه امشب زودتر برگردم، قرمه سبزی می پزی؟
و او فقط برای چند دقیقه چقدر خوشحال شد که روزش با این همه حرف و توجه از جانب ارشیا شروع شده اما درگیر اوهام هم بود ...
راستی چرا هنوز خروشت ش را بار نگذاشته بود؟!انگار هنوز و دوباره دل خودش قیمه می خواست!
به خیالش بی توجهی صبح را با شام خوشمزه ی شب جبران می کرد .ولی حالا دست خودش نبود که گریه اش مدام بیشتر می شد،ای کاش دلیل گرفته بودنش را می گفت ،یا نگذاشته بود شرکت برود،ای کاش خواب لعنتی اش انقدر زود تعبیر نمی شد و حالا تدارک غذای دوست داشتنی او را می دید
و هزاران ای کاش دیگری که مدام و بی وقفه توی سرش چرخ می خورد.
بالاخره ثانیه های کشدار گذشت و دکتر سبزپوش بیرون آمد.قبل از او رادمنش به سرعت سمتش رفت و پرسید :
_دکتر ،حالشون چطوره؟
_خوشبختانه خطر رفع شده در حال حاضر وضعیت قابل قبولی داره، فعلا هم توی ریکاوری هستن.
سعی می کرد هضم کند حرف های عجیب بعدی دکتر را در مورد شرح حالش.
انگار کم کم باید خوشحال هم می شد که شوهرش از چنین تصادفی جان سالم به در برده!
سرگیجه دست از سرش برنمی داشت،همین که دکتر رفت با ترانه تماس گرفت و همه چیز را دست و پا شکسته برایش گفت،نیاز داشت به وجود خواهرش .
وقتی تخت ارشیا بیرون آمد اول نشناختش .صورتش متورم و کمی کبود به نظر می رسید و به دست و پایش آتل بسته شده بود .سرش را هم باندپیچی کرده بودند ...
و اما اخم همیشگی اش را هم داشت
که اگر نبود شاید شک می کرد به هویتش !
•
•
ادامھ دارد...😉💕
•
•
نـویسندھ:
الهـام تیمورے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌸
🌿
🍃 @asheghaneh_halal
💐🍃🌿🌸🍃🌼
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمـت_هفتم🦋🌱 دور خودش می چرخید ،اشک می ریخت و زیرلب آیه الکرسی می خو
[• #عشقینه💍 •]
#ٺـاپـروانگے↯
#قسـمت_هشتم🦋🌱
تمام این چند روز را بدون وقفه در بیمارستان و بالای سر ارشیا بود.
پای راستش را که از دوجا شکسته بود عمل کرده و برایش پلاتین گذاشته بودند ،هرچند می دانست خیلی درد دارد اما ارشیا حتی بی تابی هایش هم پر غرور بود.آن چنان ناله و فریاد نمی کرد و فقط بد خلق تر می شد.
و ریحانه ای که ساعت ها پشت در اتاق عمل و یا در انتظار به هوش آمدنش اشک ریخته و داشت پر پر می زد،حالا همه ی نق زدن هایش را به جان می خرید این روزها برای سلامتی شوهرش آنقدر نذر و نیاز می کرد که مطمئن بود همه را فراموش می کند و بخاطر همین مجبور شده بود تا ریز و درشت نذوراتش را گوشه ای بنویسد!
مخصوصا نذری که روز عمل کرده بود و باید ادا می شد چیزی که فعلا بین خودش و امام حسین بود و بس.
ارشیا خواسته بود تا بهتر شدن حالش ملاقاتی نداشته باشد،فقط ترانه و همسرش و رادمنش بودند که هر روز سر می زدند.
گل ها را درون پارچ آب می گذاشت و به خاطره ی نوید از تصادف سه سال قبلش گوش می کرد که ترانه کنار گوشش گفت:
_ببینم ریحان بالاخره از ماجرا سر در آوردی یا نه؟
_اوهوم،اینجوری که نوید تعریف می کنه ماشین پشتی ...
_نچ!چرا گیج بازی درمیاری؟من به خاطره ی نوید چیکار دارم؟دارم میگم نفهمیدی دلیل تصادف شوهرت چی بوده؟
کمی کنارتر کشیدش و با لحنی که سعی می کرد آرام باشد ادامه داد:
_یک هفته گذشته و تو هنوز نفهمیدی ارشیا چرا و چطور به این حال و روز افتاده ،حتی متوجه رفتار مشکوکش با این آقای وکیل هم نشدی!؟
ناخودآگاه نگاه ریحانه سمت رادمنش کشیده شد که دست در جیب کنار پنجره ایستاده و غرق تفکر بود.
_چه رفتار مشکوکی؟!
_یعنی یادت رفته همین که ارشیا به هوش اومد سراغ اینو گرفت؟بنظرت چرا باید از بین تمام دوست و همکاراش فقط همین یه نفر باشه که مدام میاد و میره؟
_خب ارشیا خیلی به ...
_بس کن ریحانه، چقدر ساده ای تو خواهر من !حاضرم قسم بخورم که کاسه ای زیر نیم کاسه ست و تو بی خبری،هر چند الانم بهت امیدی ندارم اما باید حتما بفهمی که قضیه از چه قراره
_خب آره راست میگی رادمنش کلا یه مدت هست که بیشتر از قبل میاد و میره،باشه حالا از ارشیا می پرسم خوبه؟نه عزیزم، ایشون کی تا حالا از جیک و پوک همه چیز حرف زده که الان با این حال و اوضاعی که داره و با یه من عسل نمیشه خوردشم بشینه برا تو مفصل توضیح بده!؟باید از خود رادمنش بپرسی
_چی؟!
_هیس چته داد می زنی؟
_آخه تو که می دونی ارشیا اصلا خوشش نمیاد که من با همکاراش مچ بشم اولا که قرار نیست بفهمه چون مطمئن باش مانع میشه،دوما مچ شدن نیست فقط یه نوع تخلیه ی اطلاعاتی باید صورت بگیره که بازم متاسفانه خیلی خوشبین نیستم بهت!
با ذهنی که حالا درگیر و آشفته شده بود گفت:
_داری کم کم می ترسونیم ترانه
_خلاصه که از من گفتن بود حالا خواه پند گیر خواه ملال!
_چی بگم
_لااقل در موردش فکر کن
_باشه ترانه ....
_فقط زودتر تا خیلی دیر نشده!
و انقدر تحت تاثیر شک و تردیدی که ترانه در دلش انداخته بود قرار گرفت که کل عصر را به مرور این چند روز گذراند حق با خواهرش بود حالا همه چیز در نظرش مشکوک بود...
•
•
ادامھ دارد...😉💕
•
•
نـویسندھ:
الهـام تیمورے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌸
🌿
🍃 @asheghaneh_halal
💐🍃🌿🌸🍃🌼
﴾☔️﴿
﴿ #سلامحضرتباران ﴾
.
.
•● السلام علیڪ
اے باباے امّت💚●•
#ترڪ_گناه
[ #عڪسبازشود‼️]
آنڪہ از شرم گُنہ،
باید ڪند غیبت منم😔•|
توچـراوجُور گُنہڪاران عالـم
میڪشۍ..🙃•|
.
.
﴿😓﴾ اگرڪھخیسھچشمتو،
گنــاه از منھ👇
﴾☔️﴿ @Asheghaneh_halal
°💓|💌°
#انسیھ
وسحربخوانایندعارا "🌙"
بسماللهالرحمنالرحیم "❣"
اَللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ وَ أَعِذْنَا
مِنْ سَخَطِكَ وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ
وَ ارْزُقْنَا مِنْ مَوَاهِبِكَ وَ أَنْعِمْ
عَلَيْنَا مِنْ فَضْلِكَ
ما را به ذكرت مشغول كن،
و از خشمت پناه ده، و از
عذابت نجات بخش، و از
مواهبت روزي كن، و از
فضلت بر ما انعام فرما "🌱"
وَ ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ وَ زِيَارَهَ قَبْرِ
نَبِيِّكَ
و زيارت خانه ات، و زيارت مرقد
پيامبرت را روزي ما كن"🌼"
صَلَوَاتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ
وَ رِضْوَانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَي أَهْلِ بَيْتِهِ
إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ
صلوات و رحمت و مغفرت
و رضوانت بر پيامبر و خاندانش،
تو نزديك و جواب دهنده هستي"❄️"
وَ ارْزُقْنَا عَمَلاً بِطَاعَتِكَ وَ تَوَفَّنَا
عَلَي مِلَّتِكَ وَ سُنَّهِ نَبِيِّكَ صَلَّي
اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
عمل به طاعتت را روزي ما
گردان، و ما را بر دينت و بر
روش پيامبرت (درود خدا بر
او و خاندانش) بميران."💠"
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ ارْحَمْهُمَا
كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً اجْزِهِمَا
بِالإِْحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّيِّئَاتِ غُفْرَاناً
خدايا من و پدر و مادرم را بيامرز
و به هر دو آنها رحم كن، چنان كه
مرا به گاه كودكي پروردند، احسان
هردو را به احسان، و بديهايشان
را به آمرزش پاداش ده. "🌠"
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
اَلأَْحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الأَْمْوَاتِ وَ
تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ
خدايا مردان و زنان مؤمن را
بيامرز، چه زنده و چه مرده آنها را،
و بين ما و آنان با نيكيها پيوند ده"🍃"
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا
وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِيرِنَا
وَ كَبِيرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا
خدايا بيامرز زنده و مرده ما را،
حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما
را، كوچك و بزرگ ما را، آزاد
و غير آزاد ما را "✨"
كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا
ضَلاَلاً بَعِيداً وَ خَسِرُوا خُسْرَاناً
مُبِيناً
برگشتگان از خدا دروغ گفتند،
و گمراه شدند گمراهي دوري،
و زيان كردند، زياني آشكار."💚"
#دعایابوحمزهثمالی
#روزیازدهمماهمبارکرمضان
#التماسدعا
دلبرےڪنبراےدلـ💕•ــدار☺️👇
@asheghaneh_halal
°💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| #فانوس📿 |•
▪︎🌱اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ
مِنْ كَلِماتِكَ
بِأَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها🌱▪︎
🌟💙خدایا از تو درخواست میکنم
بهحق کاملترین مرتبه از مراتب
کلماتت و همه مراتب کلماتت کامل است
خدایا از تو درخواست میکنم 💙🌟
بهحق همه مراتب کلماتت
#دعاےسحــــــ[💚]ــــــر
#ویـــــــژهالتـمــــاسِدعـــ[🦋]ــــا
🌙| رزق سحرهآ بر اهلِ بڪا دواستـ👇
✨| @asheghaneh_halal
○●○
🍃🌸
#پابوس
.
.
{🌥} سحر یازدهم روضھٔ نامــــــــــوس خداست
{😞} من بمیـــــرم کھ تو را سوۍ اسارت بردند
{💔} یازدھ شد عدد مــاھ و دلـــــم بۍتاب است
{😓} کھ از این روز بھ بعد قافلھ بۍارباب است
#السلامعلیڪیاامالمصاعب🍃
#ڪربلادرڪربلامۍمانداگر_زینب_نبود🥀
.
.
∫💞∫ جانےدوبارھ بردار،
با ما بیا بھ پابوسـ👇
🍃🌸 @asheghaneh_halal
○●○
|•✨•|
#فانوس
بےقرار از دیدن سقاے تشنہ
پیش آبــ💔!
اشڪریزان تا قیامت
روزهدارم کربلا😭!
•🍃دعاےروز #یازدهم ماه خــدا🍃•
#عکسبازشود😉
#التماس_دعا
#رمضان
دلتـ|💓|ــو؛وصلکنبہخــدآ
|•✨•| @asheghaneh_halal
#صبحونه°[🌤]°
ٺو👈همان عطر
گل یاس نسیم سحری[🌸]
که اگر صبح نباشی[🥀]
نفسی در من نیسٺ...[ ]
#هما_کشتگر
#صباحالخیر
@asheghaneh_halal
•~•
💕
•[ #همسفرانه ]•
.
.
💝°• از همان ابتدا که هادی را دیدم دل بستهاش شدم، میدانستم در کنار هادی خوشبخت میشوم.
🍭°• در طول زندگی مشترکمان هادی هیچوقت ناراحتم نکرد.
😇°• اصلا شخصیتاش طوری بود که نمی توانست کسی را با کارها یا حرفهایش ناراحت کند.
🌹°• همیشه مراقب بود تا کسی از دستش دلخور نشود.
#خاطرات_همسر_شهید_هادی_طارمی
.
.
•[👀]• درگیر یڪ
نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇
💕 @Asheghaneh_halal
•~•
[• #مجردانه♡•]
/☝️••مےخواهم {تُـــ} را
/➰••تا ابد و یک روز
/💚••دوست بدارم
#بهجایاینحرفهاپاشوبروخاستگارے
#ـ🙃💐ـ
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
تحدیر جزء 11.mp3
4.84M
••🍃🎙••
#دلارام
🌙: #ویژهبرنامهماھمبارڪرمضان
تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖
بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
[• جزء یـازدهـمـــ •]
@asheghaneh_halal
••🍃🎙••
l|🍲|l
#مائده
بادکوبه ی مرغ🍗
مواد لازم برای۷ نفر:
سینه مرغ کامل(پخته شده ۱/۲ عدد
سیب زمینی متوسط(نگینی سرخ شده) ۱ عدد
پیاز داغ (متوسط) ۲ عدد
تخم مرغ ۴ عدد
بیکینگ پودر ۱ قاشق چای خوری
نمک و فلفل و زرد چوبه به مقدار لازم
زعفران دم کرده ۵ قاشق غذا خوری
رب گوجه فرنگی ۱ قاشق غذا خوری
آبلیمو به مقدار لازم
طرز تهیه:
۱- من از نصف سینه ی کامل مرغ استفاده کردم که با زردچوبه و پیاز و نمک فلفل میپزیم و کامل ریش ریش میکنیم
۲- سه تا پیاز متوسطم با زردچوبه و روغن خوب عسلی و سرخ میکنیم و با همون روغن به مرغ و ادویه ها و تخم مرغمون اضافه میکنیم
۳- یک عدد سیب زمینی نگینی شده و سرخ شده رو هم به موادمون اضافه میکنیم
۴- تو یه ظرف جدا گونه چهار تا تخم مرغ و با یکم بکینگ پودر مخلود و یکم هم میزنیم تا از لختگی خارج شه و به همراه زعفران و ابلیمو و ادویه ها به مواد اضافه می کنیم.
۵- بعد سرخ میکنیم دو طرفشو میتونیم بینش از زرشک خیس شده داخل گلاب استفاده کنیم هم تو تابه میشه که خیلی راحت تر از قالبه
۶- هم تو قالبای دلخواه و تو فر با دمای 180درجه که از قبل به مدت پونزده دقیفه گرم کردیمش به مدت سی و پنج تا چهل و پنج دقیقه که حتما چند بار چک کنین تا نسوزه😉
۷- هم تو قالبای دلخواه و تو فر با دمای 180درجه که از قبل به مدت پونزده دقیفه گرم کردیمش به مدت سی و پنج تا چهل و پنج دقیقه که حتما چند بار چک کنین تا نسوزه😉
•• افطارے امروزتو نذر شهید[قدرتالله خوشجام]ڪن..
کدبانـ|😌|ــو جـانـ😉✋
l|🍲|l @asheghaneh_halal
﴾💞﴿
﴿ #همسفرانه ﴾
.
.
[❤️] مرا روۍ قلبت بنویس
[✍] بنویس تا هرکس از کنارت رد شد
[😌] با هر تپشش بفهمد
[😇] ڪھ دوستت دارم
[😍] ڪھ دوستم دارۍ
[🚗] حتۍ اگر فاصلھمان زیاد باشد …
#تقدیمڪنبہعشقت😉
.
.
[🌎]ـتو مـــــرا
جـــــان و جـــــهانے👇
﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
🌼🦋°•
🦋°•
#قائمانه
روزهی هجر تو
از پاے بینداخت مرا |😔|
کے شود با رطب
وصل تو افطار کنم؟ |💗|
#السلامعلیڪیاقائمآلمحمد
#اللهمعجللولیڪالفرج
#سهشنبههایجمکرانی
@asheghaneh_halal
🌼🦋•°
🦋°•
•💚•
•| #فانوس📿 |•
بخـــت امســـال
چہ با من یار است|😍|
عطـشت را عطشـم
غمخـوار است|💔|
بہفدای لب عطـشان حسیــن'ع'|🍃|
اولیــن ذکــــر
پس از افطـــار است|☺️|
•🌸دعاےافطار🌸•
#عکسبازشود😌
#التماس_دعا
#بابامهدےروزهاتقبولـ😍
#رمضان
دمافطارفقط
ذڪر حسینشیریناستـ👇
•💚• @asheghaneh_halal