•𓆩𓆪•
.
.
•• #خادمانه ••
«خوشخلقی نصف دینداری است.»
✨️پیامبر مهربانیها
📚نهجالفصاحه
.
.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
امام رضا(ع) فرمودند:
اخلاق بد، نابودگر اعمال است؛
مانند سرکهای که شیرینی عسل
را از بین میبرد 🍃🌸
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوچهلوهشت زیرلب مینالم:بـــابــــا مامان آرام طوری
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوچهلونه
+:دقیق نمیدونم ولی اونقدری هست بتونم تو ایران یه شرکت درست و حسابی بزنم...
:_شنیدم ارزش سهامتون تو بورس اومده پایین...
+:آقای نیایش،سه سال پیش هم دقیقا این اتفاق افتاد،دو ماه بعدش سهام ما شد پرسودترین
سهام.. مطمئن باشین این بار هم همین اتفاق میافته...
:_حاضری کل سهامت رو ببخشی به نیکی؟
جامیخورم...این چه حرفیست؟...مگر معامله است؟
میگویم:بابا؟
:_نیکی شما هیچی نگو
سیاوش میگوید
+:بله آقای نیایش،حاضرم...
بابا میگوید
:_مسئله ی من این حرفا نیست.... ببین پسر،این نیکی من،این شکلی نیست... بالاخره یه روز
میشه همون دختر سابق،مثل من و مادرش میشه.. الآنشو نبین شبیه شماهاست... قبول دارم
یه مدت طولانی رو مقاومت کرد..اونم به خاطر لجبازی ش و حرفای عمووحیدشه.. ولی بالاخر ه
برمیگرده...
+:آقای نیایش،من قول میدم که ایشون رو...
بابا به طرف حاج خانم برمیگردد
:_خانم متأسفم،پسرتون اصلا بلد نیست وسط حرف بزرگتر نپره...
دستم را مشت میکنم،همه ی فشار روحی ام را در انگشتان میریزم. ناخن هایم در پوستم فرو
میرود.
حاج خانم میگوید:سیاوش جان
نگاهم به مامان میافتد،دستش را روی پیشانی اش گذاشته،حتی او هم از این شرایط راضی
نیست...
ِ شما اجازه ی ازدواج دخترو
بابا ادامه میدهد: ببین پسر،فکر دختر منو از سرت بیرون کنه... دین
دست باباش گذاشته و انصافا در این مورد کارخوبی کرده...منم محاله اجازه بدم.. بیخودی،وقت
خودت رو هدر نده...برو دنبال زندگیت...
بابا بلند میشود تا برود،سیاوش هم...
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوپنجاه
+:آقای نیایش،هرشرطی داشته باشین،من انجام میدم. قول میدم خوشبختشون کنم...
بابا به طرفش برمیگردد،کف دستم میسوزد،جای ناخن هایم...
:_شرط؟ پسرجون این حرفا واسه قصه هاست... دختر من با امثال تو خوشبخت نمیشه...
نگاه کوتاهی به من میاندازد و ادامه میدهد
:_اگه واقعا به فکرشی،دست از سرش بردار.. خانم خدانگه دارتون...
حاج خانم بلند میشود و کیفش را برمیدارد.
بابا به سرعت از سالن خارج میشود.
مامان به طرف حاج خانم میرود.
:_از اتفاقی که افتاد،واقعا متأسفم... ببینین مسعود،هر حرفی بزنه،پاش میمونه،محاله که کسی
نظرش رو تغییر بده ...
حاج خانم میگوید
+:نه،ایشون هم حق دارن...بااجازتون...
از کنار من که رو میشود،سرم را پایین میاندازم
:_شرمنده حاج خانم،میزبان خوبی نبودیم
با پشت دستش گونه ام را نوازش میکند
+:دشمنت دخترم...همه چی درست میشه،خداحافظ
پشت سرش سیاوش میآید. از کنارم که رد میشود،زیرلب می گوید:راضیشون میکنم،قول میدم
و سریع از خانه خارج میشود...
نگاهم به جای خالیشان میافتد و به دسته گل روی میز...
دلم میخواهد محکم باشم،من انتظار جواب منفی را داشتم،اما انتظار توهین و کنایه و تحقیر را
نه...
دلم شکست،خرد شدم...
احساس حقارت میکنم...
یاد مهمان نوازی های حاج خانم و آقاسیاوش...
آن وقت من حتی احترامشان را هم نگه نداشتم..
کاش به دعوتشان اصرار نمیکردم.
کاش نمیگذاشتم غرور مردانه ی سیاوش بشکند.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
17.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* واکنش جالب رهبر انقلاب
به آمدن باران حین سخنرانی
ایشان
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #شهادت_امام_رضا
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1475»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
آدمــے در عالَــم خاڪــے نمیآیـد بـہ دست
عالَمــے دیگر بباید ساخــت وَز نو آدمــے !♥️🌻
#حافظ
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
اگه بهم بگن
از این دنیا باید یه چیز انتخاب کنم
دست #تـو رو میگیرم و
صحنه رو ترک میکنم🤚🏻💕✋🏻
#تو_براے_خوشبختےمن_کافے_هستی😍
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
18.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
سـبزِ شامی گیلانی با سـس مخصوصش فـوقالعــادهسـت🌱😌
مــواد لازم:
گــوشت چــرخ ڪـرده ۳۰۰ گرم🥩
سبـزے۲۵۰ گرم شامل :
وارنـبو و چوچاق و گـشنیز و جعفرے🌿
پـیاز ۱ عدد 🧅
تخـم مرغ ۱ عدد🍳
نمڪــ و فلفل سیاه و زردچوبـہ
مواد سـس :سیر ۳ حبه🧄
رب گوجـہ ۱ قاشق غذاخوری🍅
آب انــار ۱ استکان
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
روایت همسر محترم شهید :
سـال 95، در سـالـروز مــیــلاد پـربـرکــت امام حسن عسکری(ع)، در جوار شهدا بود که خطبه محرمیتمان خـوانـده شـد
حال و هــوای بـهــشـتـی بــهــشت شـهدا حال و هــوایـمــان را عـــوض کــرده بــود.
هرچه بـود آرامـش بـود و آرامش. با هم عـهـد بـسـتـیـم هـمراه و کـمـک حـال هم باشیم برای رسیدن بـه خـدا و رضایت او
ایـن روز مـصـادف بـود بـا ســالــروز تـولـد قـمـری شهید مدافع حرم، رسول خلیلی
و ارادت هر دوی ما به این شهید بزرگوار
شیرینی این روز را برایمان دوچندان و به
یـادمـانـدنـیتـر کـرد. روز قبل از مـحرمـیت آمـده بـود بـهشـت و شهدا را برای مراسـم
دعـوت کـرده بـود. میگفت حتی شـهـدای
شـهـرستانی را هــم دعـوت کردم. بـه قـول
خـودش آن لـحـظات بـیـن زمین و آسـمان
تـــرافـــیـــکـــی شــــده..(:
#بهروایت_همسرشهید♥➣
#برشےازیڪروایٺعاشقانھ
#شهید_نوید_صفری
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
17.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
او حق نداشت...
تو حق داری...💚
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
خوشبحال هر کس
که شما رو داره عزیزترینم.✨️
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوپنجاه +:آقای نیایش،هرشرطی داشته باشین،من انجام میدم
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوپنجاهویک
کاش...
*
روسری را با حرص از سرم میکشم. خودم را روی تخت میاندازم و گریه میکنم.
به حال خودم
میدانستم جواب،دلخواه من نیست،اما اصرار کردم...
دل بستم به ضرب المثلی که....
من اخلاق پدر و مادرم را میدانستم
من نباید اصرار میکردم... نباید سیاوش را هم امیدوار میکردم...
حس تلخ عذاب وجدان،قطره قطره چشمانم را میسوزاند..
جمله ی آخرش،می ترساندم
(راضی شون میکنم)....
دلم نمیخواهد تلاش بیهوده کند،نمی خواهم امید ببندد به در این خانه...
نباید بیشتر از این اجازه بدهم تحقیر شود،این، دندان لق را باید دور بیندازم...
باید بشکنم دلم را تا غرور او نشکند...
سرم را بین دستانم میگیرم و فشار میدهم. سردرد امانم را بریده.
چند ساعت است همینطور نشسته ام؟ نمی دانم...
کاش میشد از آشپزخانه مُسکن یا خواب آور میآوردم،اما پای رفتن را هم ندارم.
صدای لرزش موبایل روی میز چوبی،باعث میشود سرم را بلند کنم.
اشک هایم را پاک میکنم و نگاهی به ساعت مچیام و عقربه های شبرنگش میاندازم .
سه و بیست دقیقه ی بامداد...
به طرف موبایل کشیده میشوم،گوشی را برمیدارم..
عمووحید است...
دکمه ی سبز اتصال را فشار میدهم و موبایل را کنار صورتم میگیرم.
روی تخت دراز میکشم و تا حدامکان،سعی میکنم لرزش صدایم به چشم نیاید.
:_الـــ...ــــو
+:الو نیکی..کجایین پس شماها؟؟
بغضم را قورت میدهم تا با غصه هایم درون اسید معدهام حل شود.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•