°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
سرمزار شهیدجهانآرا بودیم
گفت :
این فیلمارو بعد از شهادتم پخشکن .
به شوخےگفتم :
حالا کو تا شهادت ،
چیزے بگو اندازهات باشه😅
گفت :
اگر دمشق نشد ، حلب شهید میشم😔💔
#شهیدمحمدرضادهقان
#خواهرشهید
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
هیچ وقتـ مناسبتـ ها🎊
واعیاد ائمه اطهار رو یادش نمیرفتـ
و سعی داشتــ در این مناسبتـ ـھا
با یڪ شاخه گل بیاد خونه🌹
تا چراغ معرفتــ اهل بیت توی خونه ما خاموش نشه😌
عادتــ همیشگیش بود
وقتے از در میومد تو،
گل رو پشتش قایم میڪرد
و اول مناسبتــ رو تبریڪ میگفت
بعد گل رو... ☺️🌹
تقریبا تموم گلهایے ڪه میاورد
رو نگه میداشتم... 🙄💞
#همسر_شهید
#شهید_رضا_دامرودی
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام ۴شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن💔
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿
نزدیک ساعت ۹ بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه🙁
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
کت و شلوار دامادیاش را
تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇
به بچههای سپاه میگفت:
«برای این که اسراف نشود،
هر کدام از شما خواستید داماد شوید،
از کت و شلوار من استفاده کنید.
این لباس ارثیهی من برای شماست.»😇
پس از ازدواج ما،
کت و شلوار دامادی محمد حسن،
وقف بچههای سپاه شده بود
و دست به دست میچرخید😅😊
هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند،
برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند.😅
جالبتر آن که،
هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛
به #شهادت میرسید!😢💚
#خانم_فاطمه_فخار
#همسر_شهید
#شهید_محمدحسن_فایده
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
عجب زمانه پردردےست!
یڪ روز برای وداع،
بند پوتین هایش را بستم💔
و یڪ روز براے وداع،
بند کفنش را باز ڪردم😭
این چہ بستن
و باز کردن
پر اضطرابے است؟!😥
#همسران_شهدا
#مادران_شهدا
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
حــالِ مــن
خــوبـــ اسـت
امّـــــا ...
خــوبــــ را
معــنا نڪـــن😔
انـتــظارِ
دیـــدنِ
محـــبوبـــــ را
معــنا نڪـــن...💔
#همسر_شهید
#شهید_محمد_بلباسی
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
اے خـدا سوریه شد کربُبـَلا🕌⚡️
عاشـقا پر مےڪشند بے ادعا🕊✨
توخودتـ خوب میدونے چے مےگذره😞🌱
توۍ قلبـــِ مـادرانِ شهـدا...💔🍃
#مادران_شهدا
#مادر_شهید
#شهید_مسعود_عسگری
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
لحـظهاے بـادل بیطـاقـتِ
مـن راه بیـا💔
اے خیـابـان ِ پـر از خــاطره
کوتـاه بیـا...😔
#همسرانه
#همسرانمدافعانحرم
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
پسر دایـے ام خلبان ارتش بود،
من هم دانش سرا درس می خواندم📚 همین کہ عقد کردیم💍
کلـے اصرار کرد
که باید مستقل زندگی کنیم؛
اما پدر و مادرم می گفتند:
«تو هـم مثل پسر خودمونی،
پروانه هـم درس داره؛
زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانه دارے
این جوری، هم شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره.»😊
سخـت بود،
ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد🙄
بعد هم، اتاق خودم را که طبقه بالای ساختمان بود💒مرتب کردیم
و یک سال اول زندگی راتوی همان اتاق سر کردیم💚
#همسر_شهید
#شهید_علیرضا_یاسینے
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام 4شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن💔
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿
نزدیک ساعت 9 بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه🙁
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام ۴شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن💔
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿
نزدیک ساعت ۹ بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه🙁
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
پسر دایـے ام خلبان ارتش بود،
من هم دانش سرا درس می خواندم📚 همین کہ عقد کردیم💍
کلـے اصرار کرد
که باید مستقل زندگی کنیم؛
اما پدر و مادرم می گفتند:
«تو هـم مثل پسر خودمونی،
پروانه هـم درس داره؛
زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانه دارے
این جوری، هم شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره.»😊
سخـت بود،
ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد🙄
بعد هم، اتاق خودم را که طبقه بالای ساختمان بود💒مرتب کردیم
و یک سال اول زندگی راتوی همان اتاق سر کردیم💚
#همسر_شهید
#شهید_علیرضا_یاسینے
#راهعروج
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°