eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست‌و‌ده مامان پری به جایش گفت:مثال اینکه میخواد باهاش بری و از این ح
🎀🍃 🍃 ♥️ به ایستگاه پرستاری میرسیم...دکتر میخواهد از بخش برود که خم میشود و آرام دم گوشم زمزمه میکند:یه جشن خیلی خیلی کوچیک میخوایم بگیریم به مناسبت پیدا کردنت... امشب رو به کسی قول نده چون دعوتی پیش ما... میخواهم تعارف کنم که میگوید:اما و اگر نداره!باید قبول کنی! بیا بلکه شهرزاد هم از تو شوک بیرون اومد! و بعد بدون اینکه منتظر حرفی از جانب من باشد میرود.لبخندی مزنم! چه رویی داشت این زندگی !هزار رنگ... _______________ محرم نزدیک بود و طالب داشتند وسایل حسینیه را شستو شو میدادند. قاسم خسته کنار بقیه مینشیدند.کش و قوسی به بدنش میدهد و قلنج های کمرش را میشکند. پنج فرش شش متری را یک تنه شسته بود و واقعا خسته بود. احمد برای همه چای می آورد و حین تعارف کردن به قاسم میگوید:خسته نباشی دلاور! قاسم چای را بر میدارد و میگوید:خواهش میکنم زنده نباشی برادر! جمع را به خنده می اندازد .حاج رضا علی هم به جمع میپیوند و همگی به احترامش از جا برمیخیزند. قاسم از جایش بلند میشود تا استادش بر سر جایش بنشیند و خود میرود کنا امیرحیدر روی زمین مینشیند. امیرحیدر با لبخند نگاهش میکند و ابوذر میزند روی شانه اش و میگوید:حسابی امروز حماسه آفرینی کردیا! قاسم صدایش را کلفت میکند و میگوید:داشت حماسه سازه اصلا! چی فکر کردی؟ حاج رضا علی لبخند محجوبانه ای میزند و قاسم میپرسد:حاجی بالاخره نگفتید من چیکار باید بکنم؟ حاج رضاعلی میگوید: خودت پیداش میکنی! وقتی خوب درکش کنی! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃