🍇🍅🍇🍅🍇
🍅🍇🍅🍇
🍇🍅🍇
🍅🍇
🍇
#مائده
#افطار🔰
خیاروگوجه🍅 و پنیر... خرما و چای☕️
#شام🔰
مرغ زغالی🍗
#دستورپخت🔰
تیکه های مرغتونو با یه دونه پیاز و کمی نمک و زردچوبه و کمی بذارید پخت بخوره
در حدی که آب مرغتون جذب و تبخیر بشه
بعد تیکه های مرغ رو سرخ کنید و کف یه ماهیتابه تمیز بچینیدشون
وسط ماهیتابه رو یه کاسه ی استیل و نسوز بذارید که مرغاتونو دور تا دور کاسه ی خالی بچینید
وقتی همه ی تیکه ها رو سرخ کردید و توی ظرف جدید دور کاسه چیدید شعله رو خاموش کنید
ده دقیقه قبل از صِرو غذا و پهن کردن سفره زغالهای گداخته و قرمزززز شده رو توی کاسه بذارید و درب ماهیتابه رو ببندید که مرغاتون توی اون ده دقیقه و بدون شعله ی روشن زغالی و دودی بشه
#پانزدهمین_مائده6⃣
#نوش_جان😋🍭
🍳| @asheghaneh_halal
🍇
🍅🍇
🍇🍅🍇
🍅🍇🍅🍇
🍇🍅🍇🍅🍇
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_یـازدهــم
که دیدم همون انگشتری💍 که زهرا خریده بود تو دستشه😐
نمیدونم چرا ولی بغضم😢 گرفته بود
من اولش فقط دوست داشتم با آقاسید کل کل کنم ولی چرا الان ناراحتم؟!😕
نکنه جدی جدی عاشقش شدم؟!
تا آخر جلسه چیزی نفهمیدم و فقط تو فکر بودم
میگفتم شاید این انگشتره💍 شبیهشه
ولی نه..جعبه🎁 انگشتر هم گوشه ی میز کنار سر رسیدش بود
بعد جلسه با سمانه رفتیم برای آخرین زیارت
دلم خیلییی شکسته بود💔
وقتی وارد صحن شدم و چشمم به گنبد خورد اشکهام😭 همینطوری بی اختیار میومد.
به سمانه گفتم من باید برم جلو و زیارت کنم
سمانه گفت خیلی شلوغه ها ریحانه
گفتم نه من حتما باید برم و ازش جدا شدم و وقتی وارد محوطه ضریح شدم احساس کردم یه دقیقه راه باز شد و تونستم جلو برم.فقط گریه میکردم. چیزی برای دعا یادم نمیومد اون لحظه.فقط میگفتم کمکم کن.😔
وقتی وارد صحن انقلاب شدیم سمانه گفت وایسا زیارت وداع بخونیم📖
تا اسم وداع اومد باز بی اختیار بغضم گرفت😓
یعنی دیگه امروز همه چیز تمومه
دیگه نمیتونیم شبها تو حرم بمونیم
سریع گفتم من میخوام بعدش باز دو رکعت نماز بخونم
-باشه ریحانه جان
مهرم رو گذاشتم و اینبار گفتم نماز حاجت میخوانم قربتا الی الله
اینبار دیگه نه فکر آقاسید بودم نه هیچکس دیگه...فقط به حال بد خودم فکر میکردم
بعد نماز تو سجده با خدا حرف زدم و بازم بی اختیار گریه ام گرفت و اولین بار معنی سبک شدن تو نماز رو فهمیدم.😌
بعد نماز تو راه برگشت به حسینیه بودیم که پرسیدم:
-سمانه؟!
-جانم؟!
-میخواستم بپرسم این آقاسید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟!
ادامه دارد...🍃
💟 @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_دوازدهــم
-میخواستم بپرسم این آقاسید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟!
-آره دیگه...زهرا دختر خاله آقاسیده
-وقتی شنیدم سرم خیلی درد گرفت..آخه رابطشون خیلی صمیمی تر از یه پسر خاله و دختر خاله مذهبیه
حتما خبریه که اینقدر بهم نزدیکن
ولی به سمانه چیزی نگفتم😑
-چیزی شده ریحان؟!
-نه...چیزی نیست
-آخه از ظهر تو فکری
-نه..چون آخرین روزه دلم گرفته😔
خلاصه سفر🚌 ما تموم شد و تو راه بازگشت بودیم و با سمانه از گذشته ها وخاطرات هرکدوممون حرف میزدیم..که ازش پرسیدم:
-سمانه؟!
-جانم ؟!
-اگه یه پسری شبیه من بیاد خواستگاریت حاضری باهاش ازدواج کنی؟!
-کلک.. نکنه داداشتو میخوای بندازی به ما😅
-نه بابا.من اصلا داداش ندارم که
داشتمم به توی خل و چل نمیدادم😝
کلا میگم
-اولا هرچی باشم از تو خل تر که نیستم ثانیا آخه من برای ازدواج یه سری معیارهایی دارم باید اونا رو چک کنم. الان منظورت چیه شبیه تو؟!
-مثلا مثل من نه زیاد مذهبی باشه نه زیاد غیر مذهبی .نماز خوندن تازه یاد گرفته باشه.و کلا شرایط من دیگه
-ریحانه تو قلبت♥️ خیلی پاکه اینو جدی میگم. وقتی آدمی اینقدر راحت تو حرم گریش میگیره و بغضش میترکه یعنی قلبش پاکه و خدا بهش نگاه کرده👌
-کاش اینطوری بود که میگفتی😔
. -حتما همینطوره..تو فقط یکم معلوماتت درباره دین کمه وگرنه به نظر من از ماها پاک تری..اگه پسری مثل تو بیاد و قول بده درجا نزنه تو مذهبش و هر روز کاملتر بشه چرا که نه😍
حالا تو چی؟! یه خواستگار مثل من داشته باشی چی جوابشو میدی؟!
-اصلا راهش نمیدادم تو خونه😆
-واااا...بی مزه من به این آقایی😒
-خدا نکشه تو رو دختر
خلاصه حرف زدیم تا رسیدیم به شهرمون و ...
یه مدت از برگشتمون گذشت و منم مشغول درس📚 و جلسات آخر کلاسهای ترم بودم و کمی هم فکر آقاسید
دروغ چرا...
من عاشق آقاسید شده بودم
عاشق مردونگی و غرورش😌
عاشقه..
اصلا نمیدونم عاشق چیش شدم
فقط وقتی میدیدمش حالم بهتر میشد😇
احساس ارامش و امنیت داشتم
همین
بعد از اومدن سعی میکردم نمازهامو بخونم ولی نمیشد. خیلیا رو یادم میرفت و نماز صبح ها رو هم اکثرا خواب میموندم😫
چادرم که اصلا تو خونه نمیتونستم حرفشو بزنم و چادر سمانه هم بهش پس داده بودم
یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقاسید.
ادامه دارد...🍃
💟 @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
991.mp3
5.47M
°| #ثمینه |°
وقتے ڪھ شبـا▪️
هواےڪربلاڪنـمـ
گریھ مےڪنمـ|😭|
از تھ دلــ💔ـمـ
بخوامتوروصداڪنمـ
گریھ مےڪنمـ|😭|
مداحےهاے مناسبتےدرخواستے؛
با ما بروز باشید😊👇
|°💚°| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] تُوما یه تیزے بگید بهشـونـ👇 آخه مگهـ مــ👶ـنـ خولدَنیمـ ڪه اینجولے لُگمِه پیت
.
پستـ ویژهـ ےِ ما(👆👆👆)
ڪه براے آن دعوتـ شدـید🌹
🍃هرشبـ راس ساعتـ 21:30🍃
شپخیل✋😍
🎈
🍃دعای روز #هفتم ماه رمضان🌙
🌟●اللّهُمَ اَعِنّےفیهِ عَلَی صِیامِهِ...
⭐️●وقیامِهِ وجَنِّبنےفیهِ مِن هَفَواتهِ
🌟●واَثامهِ و ارْزُقنےفیهِ ذکرَکَ بِدَوامَهِ
⭐️●بتوفیقکَ یاهادے المُضِلّین
#هفتمین_روزماه_مهمونی_خدا🌕
#التماس_دعا👌
💛🍃||• @asheghaneh_halal
🌸🌸🌸
🌸🌙
🌸
#ویتامینه
✅توصیه ها طب اسلامی برای ماه مبارک رمضان🌘
1⃣توصیه اول: سویق
سخن از تغذیه اسلامی که به میان می آید نمی شود که از سویق و خواص آن حرفی به میان نیاید.
از جمله شاه کارهای 👌طب سنتی و اسلامی، همین سویق های ساده و بی نظیر است.
اگر سویق جزئی از سحری🍲 ما باشد می تواند بسیار به ما کمک کند تا دچار ضعف و کمبود انرژی😩😣 نشوییم. از بین سویق ها ، سویق گندم و جو 🌾در این خاصیت بهترین کارکرد را دارند.
2⃣دومین توصیه : رفع عطش
مسئله مهمی که در ماه رمضان خصوصا در این سال ها که ماه رمضان در تابستان قرار گرفته مقداری آزار دهنده است عطش و تحمل گرما است.🔥
✳️دو توصیه برای رفع عطش:
⬅️ استفاده از سویق خصوصا سویق عدس که در روایات ✍به عنوان رفع کننده عطش، خنک کننده و تقویت کننده معده شمرده شده است.
⬅️ استفاده از دستور خرما و آب💦 : این دستور به این صورت است که باید 3 یا 5 یا 7 عدد خرما مصرف شود. بعد از هر خرما نصف استکان آب💧
#هر_روز_با_اصول_تغذیه_ماه_مبارک_رمضان🌙
#قسمت7
#داشتنـ_رمضاڹے_سالمـ_با_ما👇
🌙| @asheghaneh_halal
🌸
🌸🌙
🌸🌸🌸
🍃🌙🍃
🌙🍃
🍃
#ادعيه:
[دعاے ابوحمزه ثمالے]
#قسمت_هفتم:
وَشَّرُنا اِلَیْکَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَاْتیکَ عَنّا بِعَمَلٍ
و در برابر شرّ ما بسوے تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و ڪریمے بوده اےڪه از جانب ما ڪارهاے
🍃🌙
قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِکَ
زشت بسوے تو آید ولےآنها جلوگیریت نڪند از اینڪه ما را به نعمتهاے خود فراگیرے و خود بر ما تفضل ڪنے
🍃✨
فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَاَعْظَمَکَ وَاَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعیداً تَقَدَّسَتْ
پس منزهےتو ڪه چقدر بردبارےو چه بزرگ و ڪریمى چه در آغاز (نعمت ) و چه در ادامه آن نامهایت مقدس
🍃🌙
اَسْمآئُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ اَنْتَ اِلهى اَوْسَعُ
و ستایشت ارجمند است و ڪارها و رفتارت گرانبها است فضل تو اے معبود من
🍃✨
فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایِسَنى بِفِعْلى وَخَطیَّئَتى فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ
وسیعتر و بردباریت بزرگتر از آنست ڪه مرا به ڪردار و گناهم بسنجےاز من درگذر درگذر
🍃🌙
[الْعَفْوَ سَیِّدى سَیِّدى ....] الْعَفْوَ سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى اَللّهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ
درگذر اےآقاے من ... آقاے من ... آقاے من خدایا ما را به ذڪر خود مشغول ڪن و از
🍃✨
سَخَطِکَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ وَاَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ
خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان و از
🍃🌙
فَضْلِکَ وَارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِکَ وَزِیارَهَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ
فضل خود بر ما انعام ڪن و روزےما ڪن حج خانه ات و زیارت قبر پیامبرت را ڪه درود تو و رحمت
وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیْهِ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ اِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ
🍃✨
و آمرزش و خوشنودیت بر او و بر خاندانش باد ڪه براستے تو به خلق نزدیڪے و اجابت ڪننده دعایے
🍃🌙
وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِکَ وَسُنَّهِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللّهُ
و عمل به طاعتت را روزے ما گردان و بر ڪیش خودت و روش پیامبرت - ڪه درود تو
🍃✨
عَلَیْهِ وَالِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانى صَغیراً
بر او و آلش باد - ما را بمیران خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم ڪن چنانچه مرا در ڪودڪے پروریدند
🍃🌙
اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً اَللّهُمَّ اغْفِرْلِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا إِجْزِهِمَا بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّيِّئَاتِ غُفْرَاناً
و پاداششان بده در برابر نیڪے به نیڪے و در مقابل بدیها به آمرزش خدایا بیامرز
{•🌼•} @asheghaneh_halal
🍃
🌙🍃
🍃🌙🍃
Aqaei_Tahdir Joze (7).mp3
5.27M
#سکینه
🌙: #ویژه_برنامه_ماھ_مبارڪ_رمضان
✨:تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
🍃جزء هفتم🍃
[🎤] @asheghaneh_halal
🌸🌙🌸🌙
🌙🌸🌙
🌸🌙
🌙
#رساله
❔سوال:گر روزه دار آب را به قصد رفع عطش در دهان گردانده و بيرون بريزد به طورى كه هيچ مقدارى از آب پايين نرود چه حكمى دارد؟
✅جواب: در فرض سؤال اشکال ندارد.
📚مطابق با استفتائات امام خامنه ای
🍃🌷 @asheghaneh_halal
🌙
🌸🌙
🌙🌸🌙
🌸🌙🌸🌙
🌈🍃
🍃
#ویتامینه
✍بسم اللہ
عـــ💍ـروس خانوم ها بخونن
هنگامے ڪہ شوهر🙋♂ با خستـگے محل ڪار بہ خانہ مے آید و تلافے خستگے و ناراحتے خود را سر شما خالے میڪند خونسرد باشید او نمیتواند گریہ ڪند در درونش گریہ میڪند و عڪس العمل ناراحتے او احساس عصبانیت است در این حال بیشتر از هر موقعے بہ محبت و حمایت💞شما نیاز دارد اگر هم صحبت نڪرد سر بہ سرش نگذارید
مرد دوســ❤️ـت دارد هنگامے ڪہ بہ خانہ برمے گردد سختے و سردے ڪار را با گرمے و عاطفہ و احساس😍همسرش برطرف ڪند ابتدا او را تحویل بگیرید
هنگامے ڪہ مرد خستہ از سرڪار برمیگردد باید با زنے روبہ رو شود ڪہ زیبا وآراستہ و معطر باشد👌
📚 #آداب_عشق_ورزے
7⃣ #قسمت_هفتم
✅ #وظایف_زن
{💍} @asheghaneh_halal
🍃
🌈🍃
°| #خندیشه|°☺️
میگن زمان قاجـ💂♂ـار
انقدر روزه نگرفتن ناپسند بوده ڪه حتی مایه دارهاش و قماربازهاش♣️ هم ڪه براشون روزه سخت بوده شب تا صبح قمار میڪردن و روز میخوابیدن تا روزه شونو بگیرن😯
.
.
.
آقا بازم دمشون. 😎👌
قمار بازیشونم میڪردن،
روزه شونم میگرفتن😷
میخواے بگےآقااا گناه قمار بازےڪردنو
ڪوچیڪ نکن. 😏
روزه اش بخوره تو سرش. میگم جای خدا نشین. حڪم صادر نڪن
میگن یڪے اومد پیش پیامبر(ص) گفت یه جوانے هست خیلی گناه میکنه.😑
پیامبر نگفت آخ آخ واے به حالش❌
پیامبر گفت نماز میخونه؟ گفتن آره میخونه
پیامبر فرمود خب همون نماز نجاتش میده. برید دنبال ڪارتون☺️
.
.
.
آقا خدا غیور و غیرتیه
اگه براےماه رمضونش و روزه اش
حرمت قائل شدے و یڪم به خودت سختے دادےروزه رو گرفتی.
اونم برات یقه شو پاره میڪنه.
یه قدم برے جلو صد قدم برات برمیداره.😍
.
.
.
البته ڪسایی ڪه روزه میگیرن ☝️
میدونن ڪه واقعا روزه ماه رمضون اصلا سخت نیست. همینجا تو روزه خدا برات راحتش میکنه. 😋
.
.
.
من خودم اخر شعبان اومدم روزه بگیرم
ظهر داشتم غش میڪردم. روزه رو خوردم😐. یه غذاےمشتے زدم تو رگ.😁 ولےتو ماه رمضون اصلا نمیفهمم ڪےاذان مغرب شد.
تازه بعضے روزا بدون سحرے میگیرم
بفرماییدافطاردرخدمتـــ باشیم😊👇
|••| @asheghaneh_halal
🍛🍰🍛🍰🍛🍰
🍰🍛🍰🍛🍰
🍛🍰🍛🍰
🍰🍛🍰
🍛🍰
🍰
#مائده
#افطار🔰
شیر و کیک🍶🍰
#شام🔰
زرشک پلو با مرغ🍛🍗
#دستورپخت🔰
مرغ ها رو کمی توی روغن تفت بدید که کمی خودشو بگیره و گوشتش وا نره
گوشت رو کف قابلمه بچینید و برای مرغتون سس درست کنید
برای سس پیاز رو رنده کنید و تفت بدید و زردچوبه و نمک و چوب دارچین و فلفل سیاه و چند تیکه خلالی فلفل دلمه ای توی سس بندازید و با رب گوجه سرخش کنید بعد آب جوش رو توی سس بریزید که رقیق بشه
بعد هم سس رو به مرغتون اضافه کنید و روی حرارت بذارید که پخت بخوره
نیم ساعت به خاموش کردن مرغتون زعفرون آب کرده رو اضافه کنید و لحظه ی خاموشی غذا گلاب رو اضافه کنید
#پخت_برنج_هم_که_مشخصه
#هفتمین_مائده7⃣
#نوش_جان😋🍭
🍳| @asheghaneh_halal
🍰
🍛🍰
🍰🍛🍰
🍛🍰🍛🍰
🍰🍛🍰🍛🍰
🍛🍰🍛🍰🍛🍰
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
[] دالم فِڪ میتنم ببینم
سَحَلے امتَب تے مےتـونه باته؟😋
آته سَحَلے خولدن
با بُدُگتَلا تِیلے میتَتبه😜
منم دوسدالم دود بُدُگ
بتَم تا بتونم لوزه بِدیرَم☺️
[😁] چه خوشمزه حرف میزنے!
احیانا از خوردنے ها نیستے؟😍
[😊] بابانوئل ڪے بودے تو😅
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
•🍼• @Asheghaneh_halal
°🐝| #پیامچه |🐝°
براے نےنےشو خیلے سوال میشه
ڪه چـرا بعضے نوشتهها سخته
خوندنش؛ عرض ڪنم قسمت اول
این پست از زبون یه #نےنےـه و بایدم
سخت فهمیده و خونده بشه؛ زبونشون
#شیرین و با ما #متفاوته؛ پس لطفا
همچنان #دقت ڪنین و سختے
خوندنش رو به #شیرینے درڪ کردن
و #احساس_لذتش پذیرا باشین😍
شپخیل😅✋
🌹| @Asheghaneh_Halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_سـیزدهــم
یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقاسید.
-تق تق🚪
-بله..بفرمایید
-سلام آقاسید
-تا گفتم آقاسید یه برقی تو چشماش😍 دیدم و اینکه سرشو پایین انداخت و گفت: سلام خواهر...بله؟!کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و دررو باز 🚪گذاشت انگار جن دیده
نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد.😒 همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت...تا میرفتم تو اطاق اون بیرون میرفت و از این کارها.😏
-کار خاصی که نه...میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم..
-شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن.😌
-چشممم...ممنونم
-دلم میخواست بیشتر تو اطاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست...😐
از اطاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا🙋 رو دیدم
-سلام
-سلام...اینجا چیکار میکردی؟! یه پا بسیجی شدیا..از پایگاه مایگاه بیرون میای😁
-سر به سرم نزار مینا..حالم خوب نیست
.
-چرا؟! چی شده مگه؟!
-هیچی بابا...ولش....ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم..خوب دیگه چه خبر؟!
-هیچی. همه چیز اوکیه.ولی ریحانه
-چی؟!
-خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم
-ای بابا...اینا چرا دست بردار نیستن...مگه نگفته بودی بهشون؟!😠
-چرا گفتم...ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟
-چون نمیخوامش...اصلا فک کن دلم با یکی دیگست😏
-ااااا...مبارکه...نگفته بودی کلک..کی هست حالا این اقای خوشبخت؟!😅
-گفتم فک کن نگفتم که حتما هست
-در حال حرف زدن بودیم که آقاسید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد.این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم😑
-ریحانه؟!چی شد؟!
-ها ؟!؟...هیچی هیچی!
-اما وقتی این پسره رو دیدی... ببینم...نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!
-هااا؟!...نه
-ریحانه خر نشیا اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن😤
-چی میگی اصلا تو...این حرفها نیست...به کسی هم چیزی نگو
-خدا شفات بده دختر
-تو توی اولویت تری
-ریحانه ازدواج👰 شوخی نیستا
-میناااا...میشه بری و تنهام بزاری؟!
-نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن😕
-بروووو
مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم...نمیدونستم از کجا باید شروع کنم.
ادامه دارد...🍃
💟 @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_چـهـاردهــم
رفتم سمت دفتر بسیج خواهران و دیدم بیرون پایگاه زهرا داره یه سری پرونده به آقاسید میده و باهم حرف هم میزنن.😕
اصلا وقتی زهرا رو میدیدم سرم سوت میکشید😤 دلم میخواست خفش کنم
وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانه نشسته:
-سلام سمی
-اااا...سلام ریحان باغ خودم...چه عجب یاد فقیر فقرا کردی خانوم😄
-ممنون..راستیتش اومدم عضو بسیج بشم..چیا میخواد؟!
-اول خلوص نیت💙
-مزه نریز دختر...بگو کلی کار دارم
-واااا...چه عصبانی..خوب پس اولیو نداری😅
-اولی چیه؟!
-خلوص نیت دیگه😆
-میزنمت ها⛏
-خوب بابا...باشه...تو فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و کارت💳 دانشجوییتو بیار بقیه با من
خلاصه عضو بسیج شدم و یه مدتی تو برنامه ها شرکت کردم ولی خانوادم خبر نداشتن بسیجی شدم چون همیشه مخالف این چیزها بودن..😑
یه روز سمانه صدام زد و بهم گفت:
-ریحانه
-بله؟!
-دختره بود مسئول انسانی
-خوب
-اون داره فارغ التحصیل🎓 میشه.میگم تو میتونی بیای جاشا
وقتی اینو گفت یه امیدی تو دلم روشن💡 شد برای نزدیک شدن به آقاسید و بیشتر دیدنش و گفتم .
-کارش سخت نیست؟!
-چرا ولی من بیشتر کارها رو انجام میدم و توهم کنارم باش....ولی!!
.-ولی چی؟!
-باید با چادر بیای تو پایگاه و چادری بشی
-وقتی گفت دلم هری ریخت..و گفتم تو که میدونی دوست دارم چادری بشم ولی خانوادمو چجوری راضی کنم؟!😥😣
-کار نداره که.. بگو انتخابته و اونا هم احتمالا برا انتخابت احترام قائل میشن👌
-دلت خوشه ها.میگم کاملا مخالفن😒
-دیگه باید از فن های دخترونت استفاده کنی دیگه☺️
توی مسیر خونه🏡 با سمانه به یه چادر فروشی رفتیم و یه چادر خریدم..و رفتم خونه و دنبال یه موقعیت بودم تا موضوع رو به مامان و بابام بگم..😞
-مامان؟
-جانم
-من تو گرفتن تصمیمات زندگیم اختیار دارم یا نه؟!
-آره که داری ولی ما هم خیر و صلاحتو میخوایم و باید باهامون مشورت کنی✌️
بابا: چی شده دخترم قضیه چیه؟!
-هیچی...چیز مهمی نیست
مامان:چرا دیگه حتما چیزی هست که پرسیدی..با ما راحت باش عزیزم🙂
-نه فقط میخوام تو انتخاب پوششم👗 اختیار داشته باشم
بابا:هییی دخترم...ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری..❗️بزار درست📚 تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد..😎
ادامه دارد...🍃
💟 @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜