#همسفرانه {💍🍃}
ما را گــرفته…|🙊
شیوه ے بانویی شما…|😌
اے من به فداے این…|❤️
همه کم رویی شما…|☺
#همهجورهمیخوامت✋️😍
☃️/• @Asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
#مجردانه 🎀هر آنچه قبل از ازدواج باید بدانید🎀 #قسمت_اول 💗چه عادت هایی دارد؟💗 آیا شما سحرخی
#مجردانه
🎀هر آنچه قبل از ازدواج باید بدانید🎀
#قسمت_دوم
💗 طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت برمی آید؟💗
ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته اید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می آید
از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری های جدی و... مشکلات غیرقابل پیش بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجهه با این مشکلات دلسرد می شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می کردید پیش نرفته باشد؟
💗آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟💗
همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی شان دخالت می دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچک ترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.
💗 انتظار او از ازدواج چیست؟💗
از کار خانه گرفته تا حساب های پس انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می کنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟
هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.
💗اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟💗
در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که می خواهید، فراموش نکنید هدف های زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: «تو ۱۰ سال آینده خود را کجا می بینی؟» یا «می خواهی ۲۰ سال آینده چه زندگی ای داشته باشی؟»
💗اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟💗
کجا می خواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد می وزد برود؟
هر کس یک طرح یا آرزوی اصلی دارد. دریابید. آیا شما می خواهید همسفر رویاهای همسر آینده تان باشید یا نه؟
البته نمی توانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پخته تر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم می فهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید تا آخر عمر یک زندگی شاد خواهید داشت.
#پایان
مجردان انقلابے😌
🍃•• @asheghaneh_halal
#ریحانه
⭕️ عکس سال ۲۰۱۹ یا عادیسازی پرچم #همجنس_بازان در ایران؟!
🔻 عکس موزیانهی برگزیده رویترز از ایران، در حالی به تصویری از جشن ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن اختصاص یافت که چتری به رنگ پرچم همجنسبازان، در دست دختران نسل جوان ایران است و دو دخترِ چادری هم در تصویر، مشاهده میشوند!!!
🔸 رویترز، در پایان سال میلادی، از هر کشور یک عکس را برگزیده است. عکس برگزیده ایران، ظاهرا در خبرگزاری تسنیم منتشر شده بود!!
این، یک غفلت است، خبرگزاریهای انقلابی باید دقت بیشتری در انتشار تصاویر بکنند یا حداقل آنرا برای مخاطبین تحلیل کنند!!
♨️ چندی است چترهای منقّش به رنگ پرچم همجنسبازان برای عادیسازی، در شهرهای مختلف ایران، به طور گستردهای پخش شده و مردم، بدون اطلاع از اینکه، این رنگها، رنگ پرچم #قوم_سدوم است، آنرا حمل میکنند!!
#غفلت_نکنیم❌
#دشمنان_در_کمینن👌
@asheghaneh_halal ➣💐
4_642593816913641645(1).mp3
11.91M
💚🍃
🍃
#ثمینه
|أمَـن یُجیٖبـ|
:❤️: تقدیم به همسرآنـ
#شهداےمدافعحرم
:🎧: #محمدقاسمکریمے
:📠: #پیشنهاد_دانلود
🍃 @asheghaneh_halal ••
💚🍃
🍃••🌼••🍃
#قائمانه
💐وقتی امام زمان (عجل الله فرجه) اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند...
✨صدای اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به راننده گفت : نگه دار نمازمان را بخوانیم، راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم میخوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت میگویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در جاده خواند و آمد کنارم نشست...
◀️پرسیدم از او چه دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟
🌸جوان گفت :من در یکی از شهرهای اروپا درس میخواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج متوسل بشوید...
☔️در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند...
🌤ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، نمازِ اول وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد...
❤️جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...»
📚کتاب نماز وامام زمان(ع)،صفحه۸۵
#السلامعلیالمهدیوعلیآبائه
#اللهمعجللولیکالفرج
#جمعههایبیقراری
@asheghaneh_halal
🍃••🌼••🍃
کلیپ صوتی «جنگ نرم» - قسمت 1 - حسین یکتا.mp3
8.36M
[• #شهید_زنده •]
"📻 #پادکستجنگنرم
🎙" به روآیت حاج حسین یڪتا
"🔻 قسمت اول
🍃" #پیشنهاد_دانلود
ـشھید اند،امـا زندھ😌👇
[•🕊•] @asheghaneh_halal
🕌🍃
🍃
#قرار_عاشقی
☔️هواهواےبهشتاستدرحَریمِشما
💜فداےمهربانےولُطفِعظیمِشما
☔️توشاهعالمےوماگداےخانهٔتو
💜خُداڪندکهشومزائرفهیمشما
【السلام علیڪ یا امام رضا(ع)】
🍃 @asheghaneh_halal
🕌🍃
👒/..
#همسفرانه
محدودم کن
به دوست داشتنت
دلم میخواهد جز تو
چیزی به چشمِ دل نیاید..
#حمیدرضا_عبداللهے
#دوستتدارمبانو😘
@asheghaneh_halal
👒/...
[• #آقامونه😌☝️ •]
°☘| با یاد خدا
عروج انسان عشق است
°📿| اشکی به شب و
سجود جانان عشق است
°📆| یک جمعه
ظهور مهدی عج انشاءالله
°💚| با خامنهای
امیر ایران عشق است
۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید!
••چه تفاهم نابے داریم😉••
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات📿
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(608)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🍁•° @Asheghaneh_Halal
|• #مجردانه •|
#همتایی_تحصیلی
مطلوب این است که تحصیلات آقا پسر، یک مقطع بالاتر از خانم باشد فاصله بیشتر مطلوب نیست.
💫 در صورت وجود شرایط مطلوب در زمینه های دیگر، هم سطح بودن آنان نیز قابل قبول است.
💫 درصورتی که تحصیلات خانم از آقا بالاتر باشد، ممکن است مشکلاتی را در زندگی مشترک به وجود آورد چراکه با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مرد منافات دارد. حتی اگر زن با تواضع و فروتنی، برای تحصیلات بالاتر خود جایگاهی قائل نباشد باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی زناشویی، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است.
مجردان انقلابے☺️👇
@asheghaneh_halal
مسیر طلبگی.MP3
17.67M
•🍃•
#طلبگی
°🌼° سخنرانی استاد فخریان
با موضوع: #مسیر_طلبگی
طلبهی طراز اسلام ناب °🌼°
✨ @asheghaneh_halal ✨
•🍃•
#چفیه🕊
هرگاهدلمرفٺٺامحبٺڪسےرا بهدلبگیرد؛
ٺواوراخرابڪردے!
خدایابههرڪهوبههرچهدلبسٺم؛
ٺودلمراشڪسٺے!
#عشقهرڪسےراڪهبهدلگرفٺم؛
ٺو #قرارازمنگرفٺے!
هرڪجاخواسٺمدلمضطربو دردمندمرا #آرامشدهمدرسایه امیدےوبهخاطرآرزویےبراےدلم امنیٺےبهوجودآورم؛
ٺویکبارههمهرابرهمزدے!
ودر #طوفانهاےوحشٺزای حوادثرهایمڪردے!
ٺاهیچآرزویےدر #دلنپرورمو هیچخیرےنداشٺهباشموهیچ وقٺآرامشوامنیٺےدردلخود احساسنڪنم...
ٺواینچنینڪردےٺابهغیرازٺو #محبوبےنگیرموبهجزٺوآرزویے نداشٺهباشم...
وجزٺوبهچیزےیابهڪسےامید نبندموجزدرسایه #ٺوڪلبهٺو، آرامشوامنیٺاحساسنڪنم...
خدایاٺُرابرهمهایننعمٺهاشڪر مےڪنم...
مناجاٺ #شهیددڪٺرمصطفےچمران♥️
#اللهمالرزقناشهادتفےسبیلالله
#شادےروحشهداصلوات
🌷• @Asheghaneh_halal •🌷
🍃🕊🍃
#چفیه | #خادمانه
📿|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهیده⇓
❣| راضیہڪشاورز
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۲۰۵۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|❤️| @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
رادیو_عقیق_کربلایی_محمد_حسین_حدادیان(6).mp3
3.88M
•🎧•🍃•
#ثمینه
♥️صلے علیڪ یا اباعبداللـہ♥️
باصداے کربلایی
#محمدحسینحدادیان
#پیشنهاد_دانلود
#آرامشدهنده💔
:: @asheghaneh_halal ::
•🎧•🍃•
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_شصت_و_دو آره خیلی خوبه که سها هم هست، دلگرمی بزرگیه سهیل سری ب
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_شصت_و_سه
-چرا؟ مگه چی شده؟
-نمیدونم جلسه اضطراری ترتیب دادند و واسه همین گفتن حتما شما باید باشی.
سهیل در حالی که وسایل بچه ها رو میگرفت گفت: باشه من تا نیم ساعت دیگه اونجام
+++
جلسه سهیل توی شرکت که تموم شد، در فکر عمیقی فرو رفته بود، با دیدن شیدا توی جلسه اول خیلی عصبانی شده بود اما وقتی آقای رئیس اونو به عنوان یکی از سهام داران شرکت که بخش زیادی از سهامها رو خریده بود و در واقع الان مالک اصلی اونجا بود بیشتر از عصبانیت متعجب بود، توی این یک ماه به جز چند تا اس ام اس چیز دیگه ای از شیدا ندیده بود و خوشحال بود که بالاخره بی خیال شده، اما حالا که اونجا میدیدتش مطمئن شد که شیدا برای نزدیک شدن به اون سهام های شرکت رو خریده.
در اتاق رو باز کرد و وارد شد، کیفش رو روی میز گذاشت و به سمت پنجره رفت و رو به شهر ایستاد، یک لحظه تصمیم گرفت استعفا بده و ازینجا بره، اما خیلی برای رسیدن به این نقطه تلاش کرده بود و حالا چند تا پروژه خوب زیر دستش بود، الکی نمی تونست به خاطر یک دختر خیره سر این همه موقعیت رو از دست بده، پس چیکار باید می کرد، با خودش فکر کرد، چقدر از این دختر بدش میاد، چجوری حاضر شده بود یک روزی اینو صیغه کنه ،دختری که چیزی به اسم حیا توی وجودش تعریف نشده!!!
توی فکر بود که تلفنش زنگ زد:
-آقای نادی، خانوم فدایی زاده می خوان شما رو ببینن
-باشه
با خودش گفت:لعنت به این شانس
بعد هم از اتاق خارج شد و به سمت اتاق هیئت رئیسه حرکت کرد که خانوم سهرابی خیلی آروم جوری که کسی نشنوه گفت: این خانوم فدایی زاده همون خانومی نیست که یک بار اومد دیدنت تو هم اشکشو در آوردی و پرتش کردی بیرون؟
سهیل نگاه غضب آلودی حواله این منشی فضول کرد که باعث شد نیششو ببنده و سرش رو به کار خودش گرم کنه ،سهیل هم با تقه ای به در اتاق هیئت رئیسه وارد شد.
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_شصت_و_سه -چرا؟ مگه چی شده؟ -نمیدونم جلسه اضطراری ترتیب دادند
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_شصت_و_چهار
سها و فاطمه بعد از اینکه محیط کارگاه رو یک دور برانداز کردند از هم جدا شدن، سها توی دفتر آقای اصغری کار میکرد و فاطمه هم توی اتاق کارگاهها، خانومی که مسئول بخش کارگاهها بود زن سال خورده ای بود که به شدت جدی و خشک بود، کار فاطمه رو قبلا دیده بود، اما فاطمه نمی تونست از نگاهش بفهمه که از طرحش خوشش اومده یا نه.
مودب روی صندلی نشسته بود و منتظر بود اون خانم که همه خاله سیما صداش میکردند حرفی بزنه، خاله سیما بعد از وارسی مدرک قالیبافی فاطمه رو کرد به فاطمه و گفت:
-خب، به نظر میرسه همه چی درسته و شما می تونید برای دوره جدید کارگاه به عنوان مربی اینجا فعالیت کنید.
-بله ،البته من خودم قالی بافی رو هم دوست دارم و اگر ممکنه میخوام سفارش هم قبول کنم
-خوبه، اما اینجا که نمی تونید کار کنید، در واقع وقتی که اینجا میذارید باید برای حرفه آموزان باشه، شما می تونید خونه کار کنید؟
-بله، ترجیح میدم توی خونه کار کنم، فکر میکنم اون طوری با آرامش بیشتری کار میکنم.
-اصول کار ما اینه که روی طرحهای سفارشی کار میکنیم، معمولا کارهای ساده رو به حرفه آموزان میدیم و کارهای مشکل تر رو به قالیبافان حرفه ای که با ما همکاری میکنند. اما شما چون اول کارتونه بهتر یک طرح ساده رو انتخاب کنید، البته من به شما پیشنهاد میکنم این یکی رو بگیرید، چون طرح ساده ایه و شما برای اول کارتون راحت میتونید از پسش بر بیاید.
فاطمه نگاهی به طرح انداخت، اصلا ازش خوشش نیومد، طرح یک گل خیلی ساده بدون هیچ جذابیتی، با خودش گفت کی میتونه همچین تابلو فرشی سفارش بده!!! بعد نگاهی به طرحهای دیگه ای که توی کامپیوتر بود انداخت و از بین اونها یک منظره خیلی زیبا انتخاب کرد، طرح آدمی که کنار درختی ایستاده و داره به غروب خورشید نگاه میکنه. رو به خاله سیما گفت: من می تونم این طرح رو انتخاب کنم؟
خاله سیما نگاهی به طرح انداخت و گفت: این طرح مال آدم خاصیه، باید خوب و تمیز از آب در بیاد، شما که دارید اولین کار رو به ما تحویل میدید، فکر نمیکنم مناسب باشه که اینو انتخاب کنید.
فاطمه نگاه حسرت باری به طرح انداخت و گفت: فکر میکنم از پسش بر بیام، اما باز هم هر جوری که خودتون میدونید.
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_شصت_و_چهار سها و فاطمه بعد از اینکه محیط کارگاه رو یک دور برانداز
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_شصت_و_پنج
خاله سیما همون طرح اولی رو به فاطمه پیشنهاد داد و بعد از توضیح جوانب کار و نحوه انتقال وسیله ها به خونه از اونجا رفت.
فاطمه که پشت میز کامپیوتر نشسته بود و به همون طرحی که خودش انتخاب کرده بود خیره شده بود، متوجه ورود محسن به اتاق نشد، محسن که از نگاه محو فاطمه فهمیده بود متوجه نشده، سرفه ای کرد و گفت: وقت بخیر فاطمه که تازه محسن رو دیده بود فورا از جاش بلند شد و گفت: وقت شما هم بخیر، ببخشید متوجه حضورتون نشدم
-مهم نیست، بفرمایید بشینید، اومدم ببینم اوضاع رو به راهه؟ با خاله سیما آشنا شدید؟
-بله همه چیز خوبه.
-بنابراین میتونید از هفته دیگه کارتون رو شروع کنید، درسته؟ فکر میکنم معلمی کار مناسبی برای شما باشه
-بله، خودم هم دوست دارم، البته قراره که در کنارش توی بافت تابلو فرشهای سفارشی هم کمک کنم.
-جدا؟ خیلی خوبه، خاله سیما طرحی هم به شما دادند؟
-بله، این طرح رو دادند
بعد هم طرح رو به محسن نشون داد، محسن سری تکون داد و گفت: برای شروع کار خوبه. بعد هم نگاهی به صفحه کامپیوتر کرد و با دیدن طرح منظره غروب گفت: اما شما داشتید این یکی رو نگاه میکردید، درسته؟
-راستش از این خیلی خوشم اومده، اما ازونجایی که خاله سیما گفتند این طرح مال آدم خاصیه و نمیشه ریسک کرد ،قبول نکردند من بزنم.
محسن دستی به صورتش کشید و دوباره نگاهی به صفحه کامپیوتر کرد و گفت: فکر میکنید از پسش بر بیاید؟
-من کارهای زیادی کردم، درسته که برای کارگاه شما تا به حال کاری انجام ندادم، اما فکر نمیکنم اون قدر سخت باشه که از پسش بر نیام.
-خیلی خوب، من با خاله سیما صحبت میکنم که این طرح رو به شما بدن
فاطمه با تعجب گفت: اما ایشون راضی نبودند، دلم نمی خواد اول کار برخلاف نظر ایشون کاری کنم.
-باشه، حالا ببینم اگه راضی نشد زیاد اصرار نمیکنم
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••