eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{☀️}• { 🕗 } . . 《 ترجمھ صلوات خاصھ آقا 》 بارالها درود و رحمت فرست بر علۍبن‌موسۍالرضا پسندیده پیشواى پارسا و منزه و حجت تو بر هر کہ روۍ زمین است و هر کہ زیر خاڪ بسیار راستگو و شهید . درود و رحمتۍ فراوان و کامل و با برکت‌ و متصل‌و پیوست‌و پیاپۍ و دنبال هم همچون بهترین رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى. . . {🕊} حتمآ قــرار شاه و گـدا هستــ یـادتـانــ!👇 @Asheghaneh_halal •{☀️}•
•💚• •| 📿 |• شب‌هاےحاجت‌است‌و دوایم‌دست‌توستـll🙃ll مادربزرگ‌ڪرب‌وبلایم دست‌توستll💓ll •🌸دعاےافطار🌸• 😌 😍 دم‌افطار‌فقط ذڪر حسین‌شیرین‌استـ👇 •💚• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_ششم🦋🌱 تمام دیشب کابوس دیده بود ،با اینکه صبح به رسم خانم جان خو
[• 💍 •] 🦋🌱 دور خودش می چرخید ،اشک می ریخت و زیرلب آیه الکرسی می خواند. اولین مانتو و شلواری را که دستش رسید پوشید،چادرش را به سر کشید، کیفش را برداشت و بیرون رفت. اوضاعش برای رانندگی کردن مناسب نبود،دربست گرفت و با دلی که آشوب تر و بی قرارتر از همیشه بود راه افتاد. همین که ماشین از پیچ اولین کوچه گذشت و نگاهش افتاد به سیاهی های ایستگاه صلواتی دلش لرزید،چشمش را بست و با تمام وجود امام حسین را صدا کرد... "یا امام حسین،بخیر بگذرون" تقریبا نیم ساعت نشده جلوی بیمارستان بود انقدر برای دیدن همسرش سردرگم بود که حتی متوجه نشد کرایه را چگونه حساب کرده! جلوی پذیرش نرسیده رادمنش ظاهر شد و نفهمید چه چیزی در چهره اش دیده که سریع شروع کرد به دلداری دادن . ولی خب تصادف ساده که نیازی به اتاق عمل نداشت! سعی کرد مثل همیشه صبوری کند،خدایا... کاش این همه تنها نبود.آن هم اینجا، پشت درهایی که هرچند قفل و زنجیری نداشت اما مانع از عبورش شده بودند. لیوان آب را از رادمنش گرفت و با صدایی که از شدت گریه گرفته بود گفت :نمی فهمم،آخه چرا تصادف؟ارشیا که هیچ وقت بی احتیاطی نمی کنه _حادثه که خبر نمی کنه خانم .ممکن بود برای من اتفاق می افتاد. بچه که نبود،می دانست اما نمی فهمید چرا از بین این همه آدم،شوهر او باید تصادف می کرد و مثلا وکیلش راست راست راه می رفت! دوباره از علاقه ی زیاد خبیث شده بود!زبانش را گاز گرفت و استغفراله گفت ناخودآگاه یاد صبح افتاد،هنوز عصبی از کابوس دیشب بود که لیوان شیر را روی میز گذاشت.ارشیا که اتفاقا چند روزی هم بهم ریخته تر بود با قاشق کوچک روی تخم مرغ کوبید و پرسید: _تو دیگه چرا اول صبح پکری؟ در جواب فقط شانه بالا انداخت.متعجب بود از اینکه متوجه بی حوصله بودنش شده! حتی موقع رفتن هم گفته بود: _ممکنه امشب زودتر برگردم‌، قرمه سبزی می پزی؟ و او فقط برای چند دقیقه چقدر خوشحال شد که روزش با این همه حرف و توجه از جانب ارشیا شروع شده اما درگیر‌ اوهام هم بود ... راستی چرا هنوز خروشت ش را بار نگذاشته بود؟!انگار هنوز و دوباره دل خودش قیمه می خواست! به خیالش بی توجهی صبح را با شام خوشمزه ی شب جبران می کرد .ولی حالا دست خودش نبود که گریه اش مدام بیشتر می شد،ای کاش دلیل گرفته بودنش را می گفت ،یا نگذاشته بود شرکت برود،ای کاش خواب لعنتی اش انقدر زود تعبیر نمی شد و حالا تدارک‌ غذای دوست داشتنی او را می دید و هزاران ای کاش دیگری که مدام و بی وقفه توی سرش چرخ می خورد. بالاخره ثانیه های کشدار گذشت و دکتر سبزپوش بیرون آمد.قبل از او رادمنش به سرعت سمتش رفت و پرسید : _دکتر ،حالشون چطوره؟ _خوشبختانه خطر رفع شده در حال حاضر وضعیت قابل قبولی داره، فعلا هم توی ریکاوری هستن. سعی می کرد هضم کند حرف های عجیب بعدی دکتر را در مورد شرح حالش. انگار کم کم باید خوشحال هم می شد که شوهرش از چنین تصادفی جان سالم به در برده! سرگیجه دست از سرش برنمی داشت،همین که دکتر رفت با ترانه تماس گرفت و همه چیز را دست و پا شکسته برایش گفت،نیاز داشت به وجود خواهرش . وقتی تخت ارشیا بیرون آمد اول نشناختش .صورتش متورم و کمی کبود به نظر می رسید و به دست و پایش آتل بسته شده بود .سرش را هم باندپیچی کرده بودند ... و اما اخم همیشگی اش را هم داشت که اگر نبود شاید شک می کرد به هویتش ! • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمـت_هفتم🦋🌱 دور خودش می چرخید ،اشک می ریخت و زیرلب آیه الکرسی می خو
[• 💍 •] 🦋🌱 تمام این چند روز را بدون وقفه در بیمارستان و بالای سر ارشیا بود. پای راستش را که از دوجا شکسته بود عمل کرده و برایش پلاتین گذاشته بودند ،هرچند می دانست خیلی درد دارد اما ارشیا حتی بی تابی هایش هم پر غرور بود.آن چنان ناله و فریاد نمی کرد و فقط بد خلق تر می شد. و ریحانه ای که ساعت ها پشت در اتاق عمل و یا در انتظار به هوش آمدنش اشک ریخته و داشت پر پر می زد،حالا همه ی نق زدن هایش را به جان می خرید این روزها برای سلامتی شوهرش آنقدر نذر و نیاز می کرد که مطمئن بود همه را فراموش می کند و بخاطر همین مجبور شده بود تا ریز و درشت نذوراتش را گوشه ای بنویسد! مخصوصا نذری که روز عمل کرده بود و باید ادا می شد چیزی که فعلا بین خودش و امام حسین بود و بس. ارشیا خواسته بود تا بهتر شدن حالش ملاقاتی نداشته باشد،فقط ترانه و همسرش و رادمنش بودند که هر روز سر می زدند. گل ها را درون پارچ آب می گذاشت و به خاطره ی نوید از تصادف سه سال قبلش گوش می کرد که ترانه کنار گوشش گفت: _ببینم ریحان بالاخره از ماجرا سر در آوردی یا نه؟ _اوهوم،اینجوری که نوید تعریف می کنه ماشین پشتی ... _نچ!چرا گیج بازی درمیاری؟من به خاطره ی نوید چیکار دارم؟دارم میگم نفهمیدی دلیل تصادف شوهرت چی بوده؟ کمی کنارتر کشیدش و با لحنی که سعی می کرد آرام باشد ادامه داد: _یک هفته گذشته و تو هنوز نفهمیدی ارشیا چرا و چطور به این حال و روز افتاده ،حتی متوجه رفتار مشکوکش با این آقای وکیل هم نشدی!؟ ناخودآگاه نگاه ریحانه سمت رادمنش کشیده شد که دست در جیب کنار پنجره ایستاده و غرق تفکر بود. _چه رفتار مشکوکی؟! _یعنی یادت رفته همین که ارشیا به هوش اومد سراغ اینو گرفت؟بنظرت چرا باید از بین تمام دوست و همکاراش فقط همین یه نفر باشه که مدام میاد و میره؟ _خب ارشیا خیلی به ... _بس کن ریحانه، چقدر ساده ای تو خواهر من !حاضرم قسم بخورم که کاسه ای زیر نیم کاسه ست و تو بی خبری،هر چند الانم بهت امیدی ندارم اما باید حتما بفهمی که قضیه از چه قراره _خب آره راست میگی رادمنش کلا یه مدت هست که بیشتر از قبل میاد و میره،باشه حالا از ارشیا می پرسم خوبه؟نه عزیزم، ایشون کی تا حالا از جیک و پوک همه چیز حرف زده که الان با این حال و اوضاعی که داره و با یه من عسل نمیشه خوردشم بشینه برا تو مفصل توضیح بده!؟باید از خود رادمنش بپرسی _چی؟! _هیس چته داد می زنی؟ _آخه تو که می دونی ارشیا اصلا خوشش نمیاد که من با همکاراش مچ بشم اولا که قرار نیست بفهمه چون مطمئن باش مانع میشه،دوما مچ شدن نیست فقط یه نوع تخلیه ی اطلاعاتی باید صورت بگیره که بازم متاسفانه خیلی خوشبین نیستم بهت! با ذهنی که حالا درگیر و آشفته شده بود گفت: _داری کم کم می ترسونیم ترانه _خلاصه که از من گفتن بود حالا خواه پند گیر خواه ملال! _چی بگم _لااقل در موردش فکر کن _باشه ترانه .... _فقط زودتر تا خیلی دیر نشده! و انقدر تحت تاثیر شک و تردیدی که ترانه در دلش انداخته بود قرار گرفت که کل عصر را به مرور این چند روز گذراند حق با خواهرش بود حالا همه چیز در نظرش مشکوک بود... • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
[• #آقامونه😌☝️ •] •|° ‌نیما هم اگر تو را شناخته بود💚 °|• ‌به جای شعرِ نو شعرِ "تو" مےگفت😉 ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(733)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
﴾☔️﴿ ﴿ ﴾ . . •● السلام علیڪ اے باباے امّت💚●• [ ‼️] آنڪہ از شرم گُنہ، باید ڪند غیبت منم😔•| توچـراوجُور گُنہ‌ڪاران عالـم میڪشۍ..🙃•| . . ﴿😓﴾ اگرڪھ‌خیسھ‌چشم‌تو، گنــاه از منھ👇 ﴾☔️﴿ @Asheghaneh_halal
°💓|💌° و‌سحر‌بخوان‌این‌دعا‌را "🌙" بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم "❣" اَللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْرِكَ وَ أَعِذْنَا مِنْ سَخَطِكَ وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ وَ ارْزُقْنَا مِنْ مَوَاهِبِكَ وَ أَنْعِمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلِكَ ما را به ذكرت مشغول كن، و از خشمت پناه ده، و از عذابت نجات بخش، و از مواهبت روزي كن، و از فضلت بر ما انعام فرما "🌱" وَ ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ وَ زِيَارَهَ قَبْرِ نَبِيِّكَ و زيارت خانه ات، و زيارت مرقد پيامبرت را روزي ما كن"🌼" صَلَوَاتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ وَ رِضْوَانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَي أَهْلِ بَيْتِهِ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پيامبر و خاندانش، تو نزديك و جواب دهنده هستي"❄️" وَ ارْزُقْنَا عَمَلاً بِطَاعَتِكَ وَ تَوَفَّنَا عَلَي مِلَّتِكَ وَ سُنَّهِ نَبِيِّكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عمل به طاعتت را روزي ما گردان، و ما را بر دينت و بر روش پيامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بميران."💠" اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً اجْزِهِمَا بِالإِْحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّيِّئَاتِ غُفْرَاناً خدايا من و پدر و مادرم را بيامرز و به هر دو آنها رحم كن، چنان كه مرا به گاه كودكي پروردند، احسان هردو را به احسان، و بديهايشان را به آمرزش پاداش ده. "🌠" اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ اَلأَْحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الأَْمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ خدايا مردان و زنان مؤمن را بيامرز، چه زنده و چه مرده آنها را، و بين ما و آنان با نيكيها پيوند ده"🍃" اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِيرِنَا وَ كَبِيرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا خدايا بيامرز زنده و مرده ما را، حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما را، كوچك و بزرگ ما را، آزاد و غير آزاد ما را "✨" كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا ضَلاَلاً بَعِيداً وَ خَسِرُوا خُسْرَاناً مُبِيناً برگشتگان از خدا دروغ گفتند، و گمراه شدند گمراهي دوري، و زيان كردند، زياني آشكار."💚" دلبرےڪن‌براے‌دلـ💕•ــدار☺️👇 @asheghaneh_halal °💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| #فانوس📿 |• ▪︎🌱اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِأَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها🌱▪︎ 🌟💙خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق کامل‌ترین مرتبه از مراتب کلماتت و همه مراتب کلماتت کامل است خدایا از تو درخواست می‌کنم 💙🌟 به‌حق همه مراتب کلماتت #دعاےسحــــــ[💚]ــــــر #ویـــــــژه‌التـمــــاسِ‌دعـــ[🦋]ــــا 🌙| رزق سحرهآ بر اهلِ بڪا دواستـ👇 ✨| @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○●○ 🍃🌸 . . {🌥} سحر یازدهم روضھٔ نامــــــــــوس خداست {😞} من بمیـــــرم کھ تو را سوۍ اسارت بردند {💔} یازدھ شد عدد مــاھ و دلـــــم بۍتاب است {😓} کھ از این روز بھ بعد قافلھ بۍارباب است 🍃 🥀 . . ∫💞∫ جانےدوبارھ بردار‌، با ما بیا بھ پابوسـ👇 🍃🌸 @asheghaneh_halal ○●○
|•✨•| بےقرار از دیدن سقاے تشنہ پیش آبــ💔! اشڪ‌ریزان تا قیامت روزه‌دارم کربلا😭! •🍃دعاےروز ماه خــدا🍃• 😉 دلتـ|💓|ــو؛وصل‌کن‌بہ‌خــدآ |•✨•| @asheghaneh_halal
°[🌤]° ٺو👈همان عطر گل یاس نسیم سحری[🌸] که اگر صبح نباشی[🥀] نفسی در من نیسٺ...[ ] @asheghaneh_halal
•~• 💕 •[ ]• . . 💝°• از همان ابتدا که هادی را دیدم دل بسته‌اش شدم، میدانستم در کنار هادی خوشبخت میشوم. 🍭°• در طول زندگی مشترکمان هادی هیچوقت ناراحتم نکرد. 😇°• اصلا شخصیت‌اش طوری بود که نمی توانست کسی را با کارها یا حرفهایش ناراحت کند. 🌹°• همیشه مراقب بود تا کسی از دستش دلخور نشود. . . •[👀]• درگیر یڪ نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇 💕 @Asheghaneh_halal •~•
[• ♡•] /☝️••مےخواهم {تُـــ} را /➰••تا ابد و یک روز /💚••دوست بدارم 🙃‌💐‌‌ـ مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
تحدیر جزء 11.mp3
4.84M
••🍃🎙•• 🌙: تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء یـازدهـمـــ •] @asheghaneh_halal ••🍃🎙••
°🐝| #نےنے_شو|🐝° این چلا ایندولی داله میتُنه😳 یا اِیاهَ اِی یَیاه حدا هدانتت تنه😒 لوزه خولی میتنی🤭 بزنمت دلس عبلت بسه بلات👊🏻 بفلما باتُنَته بیچالمو به دای🎈 جنابالی داگون چلدم😕 انقدر این بچه رو حرص ندید😐 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
l|🍲|l #مائده بادکوبه ی مرغ🍗 مواد لازم برای۷ نفر: سینه مرغ کامل(پخته شده ۱/۲ عدد سیب زمینی متوسط(نگینی سرخ شده) ۱ عدد پیاز داغ (متوسط) ۲ عدد تخم مرغ ۴ عدد بیکینگ پودر ۱ قاشق چای خوری نمک و فلفل و زرد چوبه به مقدار لازم زعفران دم کرده ۵ قاشق غذا خوری رب گوجه ‌فرنگی ۱ قاشق غذا خوری آبلیمو به مقدار لازم طرز تهیه: ۱- من از نصف سینه ی کامل مرغ استفاده کردم که با زردچوبه و پیاز و نمک فلفل میپزیم و کامل ریش ریش میکنیم ۲- سه تا پیاز متوسطم با زردچوبه و روغن خوب عسلی و سرخ میکنیم و با همون روغن به مرغ و ادویه ها و تخم مرغمون اضافه میکنیم ۳- یک عدد سیب زمینی نگینی شده و سرخ شده رو هم به موادمون اضافه میکنیم ۴- تو یه ظرف جدا گونه چهار تا تخم مرغ و با یکم بکینگ پودر مخلود و یکم هم میزنیم تا از لختگی خارج شه و به همراه زعفران و ابلیمو و ادویه ها به مواد اضافه می کنیم. ۵- بعد سرخ میکنیم دو طرفشو میتونیم بینش از زرشک خیس شده داخل گلاب استفاده کنیم هم تو تابه میشه که خیلی راحت تر از قالبه ۶- هم تو قالبای دلخواه و تو فر با دمای 180درجه که از قبل به مدت پونزده دقیفه گرم کردیمش به مدت سی و پنج تا چهل و پنج دقیقه که حتما چند بار چک کنین تا نسوزه😉 ۷- هم تو قالبای دلخواه و تو فر با دمای 180درجه که از قبل به مدت پونزده دقیفه گرم کردیمش به مدت سی و پنج تا چهل و پنج دقیقه که حتما چند بار چک کنین تا نسوزه😉 •• افطارے امروزتو نذر شهید[قدرت‌الله خوشجام]ڪن.. کدبانـ|😌|ــو جـانـ😉✋ l|🍲|l @asheghaneh_halal
﴾💞﴿ ﴿ ﴾ . . [❤️] مرا روۍ قلبت بنویس [✍] بنویس تا هرکس از کنارت رد شد [😌] با هر تپشش بفهمد [😇] ڪھ دوستت دارم ‌[😍] ڪھ دوستم دارۍ [🚗] حتۍ اگر فاصلھ‌مان زیاد باشد … 😉 . . [🌎]ـتو مـــــرا جـــــان و جـــــهانے👇 ﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
🌼🦋°• 🦋°• روزه‌ی هجر تو از پاے بینداخت مرا |😔| کے شود با رطب وصل تو افطار کنم؟ |💗| @asheghaneh_halal 🌼🦋•° 🦋°•
•{☀️}• { #قرارعاشقے🕗 } . . [💚] رو بھ ‌سوۍ حـــــــــرمِ [😌] خســـــــروخوبان گفتم [🦋] خوب یا بد ، تو خودت [☺️] حال مرا میــــــــــدانۍ #السلام‌علیک‌یاعلی‌ابن‌موسی‌الرضا🍃 . . {🕊} حتمآ قــرار شاه و گـدا هستــ یـادتـانــ!👇 @Asheghaneh_halal •{☀️}•
•💚• •| 📿 |• بخـــت امســـال چہ با من یار است|😍| عطـشت را عطشـم غمخـوار است|💔| بہ‌فدای لب عطـشان حسیــن'ع'|🍃| اولیــن ذکــــر پس از افطـــار است|☺️| •🌸دعاےافطار🌸• 😌 😍 دم‌افطار‌فقط ذڪر حسین‌شیرین‌استـ👇 •💚• @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝° ای مادر سل نمازم همس دعاگوے همتون هستم 🙏 همه عاسگانه حلالیا لو دعا میتُنم🙂 خیلیم دختله ناز و فندُگی هستم خدا حپظم تُنه الهی😌 بله شما دنیز خانوم قشنگ عاشقانه حلالیا هستید بانو جان التماس دعا دختر خوشگل😘💚🌸🙏 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
[• #آقامونه😌☝️ •] •|° ‌شهر به شـب🌃 نشسته‌ام😌 °|• ‌ماه هلال من🌙 تـویـے...💚 ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #یغما_گلرویی /✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(734)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
°💓|💌° #انسیھ و‌سحر‌بخوان‌این‌دعا‌را "🌙" بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم "❣" اَللَّهُمَّ اشْغَلْنَا بِذِكْر
°💓|💌° •✨•و‌سحر‌بخوان‌این‌دعارا •🌿•بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و برايم ختم به خير فرما، وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ لاَ تُسَلِّطْ عَلَيَّ مَنْ لاَ يَرْحَمُنِي و مرا از آنچه كه بي قرارم كرده از كار دنيا و آخرتم كفايت كن، و كسي كه مرا رحم نمي كند بر من چيره مساز، وَ اجْعَلْ عَلَيَّ مِنْكَ وَاقِيَهً بَاقِيَهً وَ لاَ تَسْلُبْنِي صَالِحَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ و بر من از سوي خود نگهباني هميشگي قرار ده، و از من شايسته هاي آنچه را كه انعام كردي مگير، وَ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلاَلاً طَيِّباً و از فضلت روزي گسترده حلال پاكيزه نصيب من كن. اَللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِحَرَاسَتِكَ وَ احْفَظْنِي بِحِفْظِكَ وَ اكْلأَْنِي بِکلآئَتِكَ خدايا به نگهباني ات مرا نگهباني كن، و به نگهداري ات مرا نگهدار و به پاسداري ات از من پاسداري فرما، وَ ارْزُقْنِي حِجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِنَا هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ وَ زِيَارَهَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَ الأَْئِمَّهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ و زيارت خانه ات را در اين سال و در هر سال، و زيارت مرقد پيامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزي‌من كن، وَ لاَ تُخْلِنِي يَا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمَشَاهِدِ الشَّرِيفَهِ وَ الْمَوَاقِفِ الْكَرِيمَهِ پروردگارا از اين مشاهد پر شرف و مواقف بس گرامي مرا محروم مساز. اَللَّهُمَّ تُبْ عَلَيَّ حَتَّي لاَ أَعْصِيَكَ خدايا به من روي آور تا نافرماني ات نكنم، وَ ألْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ وَ خَشْيَتَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا أَبْقَيْتَنِي يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ و خير و عمل به آن و خشيت از خويش را در شب و روز، تا گاهي كه زنده ام مي‌داری ای پرودگار‌جهانیان‌به‌من‌الهام‌فرما اَللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاَهِ بَيْنَ يَدَيْكَ خدايا هرگاه گفتم مهيا و آماده شدم و در پيشگاهت به نماز ايستادم وَ نَاجَيْتُكَ ألْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتَكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ و با تو راز گفتم، چرتي بر من افكندي، آنگاه كه وارد نماز شدم، و حال راز گفتن را از من گرفتي‌آنگاه كه با تورازونياز كردم، مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شايسته شد، و جايگاهم به جايگاه توبه كنندگان نزديك گشته... دلبرےڪن‌براے‌دلـ💕•ــدار☺️👇 @asheghaneh_halal °💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا