4_5983503271464011242.mp3
3.34M
°💓|💌°
#انسیھ
{💚•بنده هاےخوب خدا!!!
{☔️•در این ایام لبریز از نور و
مناجات،خوندن دعاے زیباے
مجیر فراموش نشه.
#یاغَفّار✨
#ایامالبیض
#روزچهاردهمماهمبارکرمضان
#التماسدعا🌸
دلبرےڪنبراےدلـ💕•ــدار☺️👇
@asheghaneh_halal
°💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| #فانوس📿 |•
|•✨ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ
مِنْ أَسْمائِكَ بِأَكْبَرِها
وَكُلُّ أَسْمائِكَ كَبِيرَةٌ
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَسْمائِكَ كُلِّها✨•|
🌸• .خدایا از تو درخواست میکنم
بهحق بزرگترین مرتبه از نامهایت
و همه مراتب نامهایت بزرگ است
خدایا از تو درخواست میکنم
بهحق همه مراتب نامهایت..🌸•
#دعاےسحــــــ[💚]ــــــر
#ویـــــــژهالتـمــــاسِدعـــ[🦋]ــــا
🌙| رزق سحرهآ بر اهلِ بڪا دواستـ👇
✨| @asheghaneh_halal
○●○
🍃🌸
#پابوس
.
.
{🌌} سحر چهـ۱۴ـاردهم
{🌕} ماھ شبیہ تو شدھ
{😇} حضرتِ مــاھِ
{😍} بنۍهاشمیون
{❣} یا عبـــــــــاس
#السلامعلیڪیاقمـــــربنۍهاشم🍃
.
.
∫💞∫ جانےدوبارھ بردار،
با ما بیا بھ پابوسـ👇
🍃🌸 @asheghaneh_halal
○●○
|•✨•|
#فانوس
چهاردهم، مَـ🌙ـہ بہ
مَهۍ وَصل شده استـ😍
همـہ عـشـقـش شده کہ
شـِبْہِ ابوالفضل شده استـ😌
•🍃دعاےروز #چهاردهم ماه خــدا🍃•
#عکسبازشود😉
#التماس_دعا
#منغلامقمرم
#رمضان
دلتـ|💓|ــو؛وصلکنبہخــدآ
|•✨•| @asheghaneh_halal
#صبحونه [•🌈•]
[ بہگیسویت!
کہازسویتبہدیگرسو
نتابمرُخ!گرمصدبار
چونگیسوبہگردسربگردانۍ! ]
#الصباح_الخیر🌸🍃
#صُبحتونمنوربهنگاهآلالله😍🍃
#السلامعلیڪیآبقیهاللهِالاعظم🤩🍃
Γ🌤• Eitaa.Com/AsheghaneH_halal . .
•~•
💕
•[ #همسفرانه ]•
.
.
😉/° خیلی سریع همه چیز اتفاق افتاد.
نه لباسی خریدیم و نه جشن خاصی. آخر احمد خیلی وضعیت مالی خوبی نداشت.
📆/° نهم دیماه سال ۱۳۶۲ عقد کردیم و مرداد ۱۳۶۳ من به خانه او رفتم. چهار ماه بعد از ازدواجمان عملیات بدر شروع شد.
💚/° فکر میکردم خیلی آمادگی شهادت یا مجروحیت او را دارم. خیلی به احمد وابسته بودم. تازه فهمیدم بدون او زندگی برایم سخت میشود.
🌹/° بعد از تولد فهیمه خودش را به تهران رساند؛ به راحتی میتوانستی شادی را در چشمهایش ببینی.
☺️/° گفت:
«دوست داشتم فرزندم پسر بود تا او را برای کمک به اسلام به جبهه بفرستم».
با مهربانی گفت:«مهم این است که بتوانی مؤمن و مؤدب تربیتش کنیم فرق نمیکند دختر باشد یا پسر…»
#همسر_شهید_احمد_کاظمی🌼🌿
.
.
•[👀]• درگیر یڪ
نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇
💕 @Asheghaneh_halal
•~•
[• #مجردانه♡•]
تا ڪے [تـ❤️ـو] را
میان [قنوتـ✨ـم] صدا ڪنم؟
وقتش [رسیـ🕛ـده] دست گلے
دست و [پـ💐ـا] ڪنم
#بدوووسفارشبده🏃♂
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃
🍃
#چفیه
و لـبخندت :)💔
داغے ڪه سرد نميشـود...
#سردار_دلهـا
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
•|🕊|• @Asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
تحدیر جز 14.mp3
4.61M
••🍃🎙••
#دلارام
🌙: #ویژهبرنامهماھمبارڪرمضان
تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖
بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
[• جزء چهاردهمـــ •]
@asheghaneh_halal
••🍃🎙••
[• #خادمانه💭 • ]
.
.
برای سلامتی و عافیت کامل عزیزان مبتلا به کرونا و بخصوص سلامتی یکی از خادمان عزیز و بزرگوارمون و به نیت #امام_حسن_مجتبی(ع) ختم ۱۱۸ سوره حمد و ۱۱۸ سور قدر رو نذر میکنیم☺️...
یاعلی مومن و مومنه🤲🏻🌹
تعداد سوره هایی که تلاوت میکنین رو به آیدی زیر ارسال کنین👇
😇 @SadatBanoo_1995
.
.
#امام_حسنے_ام
ڪار بـــرای امام زمانم خستگـــے ندارد😍👇
🎁| @Asheghaneh_Halal
🌟🍃| @Heiyat_Majazi
💞| @Rasad_Nama
عاشقانه های حلال C᭄
l|🍲|l
#مائده
آش جو🍲
مواد لازم برای 4نفر:
زعفران به مقدار لازم
پیاز بزرگ ۳ عدد
برنج ۶۰ گرم
سبزی (آش) ۲ کیلوگرم
جو (به صورت پوست کنده) ۲۵۰ گرم
نخود و لوبیا و عدس ۶۰۰ گرم
گوشت (بدون استخوان) ۵۰۰ گرم
نمک و فلفل و زرد چوبه به مقدار لازم
طرز تهیه:
۱- گوشت را در ظرفی جداگانه به همراه افزودنی هایی مناسب(مثل برگ بو،پوست پرتقال،فلفل دلمه ای و ...) آبپز كنید و سپس بكوبید یا رشته رشته كنید.
۲- ظرفی مناسب انتخاب كنید و در آن مقداری روغن بریزید و اجازه دهید روغن كاملا داغ شود سپس پیازهای خردشده(بهتره نگینی نباشه و كمی بلندتر خرد شده باشه)را به روغن اضافه میكنیم و در اصطلاح پیازداغ میكنیم.
۳- چند دقیقه قبل از آماده شدن پیازداغ همه حبوبات را بدون اب به پیازداغ اضافه میكنیم و چند دقیقه ای هم میزنیم.و سپس برنج را به مواد اضافه میكنیم(بدون آب).
۴- پس از گذشت مدتی سبزی ها را به مواد اضافه میكنیم و خوب مخلوط میكنیم.از خرد شدن برنج نترسید خوب آشه دیگه!
۵- گوشت پخته شده را به مواد اضافه میكنیم و خوب هم میزنیم و آب جوش را به قدری به غذا اضافه میكنیم كه روی مواد را كاملا بپوشاند و حتی كمی بالاتر هم باشد.حالا زیر شعله را كم كرده و از شعله پخش كن هم استفاده میكنیم و به اش زمان میدهیم تا خوب بپزد.و در انتها كمی روغن را داغ كنید و زردچوبه و نعنا داخلش ریخته و پس از مدت كمی تفت دادن به آش اضافه كنید.
۶- برای تزیین میتوانید از كشك،كشك مخلوط شده با زعفران (رنگ زرد زیبایی دارد)،ماست چكیده،حبوبات پخته شده،نعنا داغ به همراه زردچوبه و ... استفاده كنید.
•• افطارے امروزتو نذر شهید[حسین هریری]ڪن..
کدبانـ|😌|ــو جـانـ😉✋
l|🍲|l @asheghaneh_halal
﴾💞﴿
﴿ #همسفرانه ﴾
.
.
{✨} روزھ ام با ربنّاے
{😋} دیدھات وا مےشود
{🙄} العجب از آن همھ
{❣} ذڪرے ڪھ در
{👀} چشمان توست
#دورچشماتبگردممـــــن🤗
.
.
[🌎]ـتو مـــــرا
جـــــان و جـــــهانے👇
﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
🌼🕊•}°
#قائمانه
روزهاے هفته را با
عشق تو سر مےکنم°{📆•
تا به جمعه مےرسم
احساس دیگر مےکنم°{💚•
حس دیدار تو درمن
جمــعـه غوغا مےکـند°{💫•
جمعه ها چشمان خود
را حلقه بر در مےکنم°{🚪•
#السلامعلیڪیاقائمآلمحمد
#أللَّهُمَعـجِـلْلِوَلیِکْألْفَرَج
#جمعههایبیقراری
@asheghaneh_halal
🌼🕊•}°
•💚•
•| #فانوس📿 |•
حسینے کہ سرها
ڪف پاے اوستـ😇•|
#امیری_حسن
روے لبهاے اوستـ😍•|
•🌸دعاےافطار🌸•
#عکسبازشود😌
#التماس_دعا
#بابامهدےروزهاتقبولـ😍
#رمضان
دمافطارفقط
ذڪر حسینشیریناستـ👇
•💚• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_دوازدهم🦋🌱 نیاز داشت به دست محبتی که ترانه بر سرش می کشید... _ای
[• #عشقینه💍 •]
#ٺـاپـروانگے↯
#قسمت_سیزدهم🦋🌱
نگاه ارشیا روی صورتش چرخی خورد و گفت :
_چرا چشمات انقدر پف کرده ؟
شانه ای بالا انداخت و آب پرتقال را درون لیوان ریخت
_سردرد داشتم
_چرا؟مگه عصبی شدی؟
از ارشیا بعید بود این کنجکاوی و سوال و جواب کردن !
_خب ... تمام این هفته عصبی بودم ،بخاطر تو
_حتما دیشب تا صبحم گریه کردی ، بخاطر من ،نه ؟!
یعنی رادمنش چیزی گفته بود ؟! شک کرد ...
_اوهوم... جات تو خونه خالی بود
_گفتی پیش ترانه بودی که
_ترانه پیش من بود ، بازجویی می کنی
_از دروغ گفتن متنفرم
پس فهمیده بود ...نفسش را فوت کرد و زیر لب زمزمه کرد:
_خدا بخیر کنه !
بلند گفت:
_چه دروغی ارشیا؟
_یعنی فکر کردی چون موقتا علیل شدم و این گوشه روی این تخت لعنتی گرفتارم، دیگه حواسم به چیزی نیست؟
عصبانی شده بود و این اصلا به نفع ریحانه نبود!
_آروم باش ،اتفاقی نیفتاده که،بخدا من فقط ...
_بس کن خانوم!قسم نخور، دروغ گفتنم حدی داره
شاید بهتر بود سکوت کند ... نشست و مستاصل نگاهش کرد!
_خودت می دونی که هیچ وقت دوست نداشتم زن و زندگیم رو با شرکت و کارم قاطی بکنم ،چون یه بار ضربه خوردم و تاوان دادم! پس با چه اجازه ای راه افتادی دنبال وکیلم و قرار ملاقات گذاشتی؟
یعنی رادمنش انقدر دهن لق بود؟جواب سوال ذهنیش را ارشیا داد :
_اینم که من از کجا فهمیدم مهم نیست ، این که تو چرا فهمیدی مهم تره . هر چند مطمئنم زیر سر ترانه ست نه خودت
_من غریبه ام؟ توقع داری وقتی به این حال و روز افتادی مثل همیشه کور و کر بمونم؟
حالا صدای جفتشان بلند شده و صورت هر دو گلگون از عصبانبت بود ...
_تو چه کمکی می تونی به من بکنی؟ چرا بدبخت شدنم رو جار زدی؟چرا خواهرت باید از ورشکست شدنم با خبر بشه؟ هان؟
_ترانه که ...
_بس کن ... نمی خوام چیزی بشنوم ، هیچ می فهمی که با این دوره افتادن و سرک کشیدنت فقط منو خُرد کردی؟شما زنها آخه چی می فهمین از دنیای ما مردا
_ببین ارشیا ...
_توقع نداشتم ریحانه،از تو توقع این دزد و پلیس بازیا رو نداشتم
احساس می کرد بی گناه ترین متهم روی زمین است،چه آدم کم اقبالی بود!برای آخرین بار دهن باز کرد تا توضیح دهد:
_ببین من ...
_بسه،دلیل بیخودی نمی خوام، فقط از اینجا برو ...برو لطفا!
عصبانی شده بود و تحمل داد و بیدادهای او را نداشت ،دوباره اشک ها راه گرفته بودند .چادرش را برداشت و با سرعت بیرون رفت
•
•
ادامھ دارد...😉💕
•
•
نـویسندھ:
الهـام تیمورے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌸
🌿
🍃 @asheghaneh_halal
💐🍃🌿🌸🍃🌼
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_سیزدهم🦋🌱 نگاه ارشیا روی صورتش چرخی خورد و گفت : _چرا چشمات انقد
[• #عشقینه💍 •]
#ٺـاپـروانگے↯
#قسمت_چهاردهم🦋🌱
پشت میز آشپزخانه نشسته بود ،لیوان چای در دستش بود و بدون اینکه لب بزند هرازچندگاهی آه می کشید
احساس می کرد جغد شومی روی زندگیش سایه انداخته و شنیدن خبرهای بد همینطور ادامه دارد!چقدر ارشیا امروز ناراحت شده و چقدر خودش از دست رادمنش کفری بود! دلش می خواست زنگ بزند و تا می تواند بد و بیراه بگوید بخاطر رازداریش!اما می ترسید با هر حرکت جدیدی آتش فشان درونی و نیمه فعال همسرش را روشن تر بکند!
_چیزی شده دخترم ؟خیلی ساکتی
از حضور زری خانم معذب بود اما چون طبقه پایین را رنگ می کردند چند روزی مهمان خانه ی پسرش شده بود گویا
هرچند او هم بی خبر و سرزده آمده بود پیش ترانه ...خانه ی خودش و تنهایی را ترجیح می داد .مخصوصا حالا که خواهرش اینجا هم نبود ...
_نه حاج خانوم، چیزی نشده
سعی کرد لبخند تصنعی هم بزند اما لب هایش کش نمی آمدند!
_رنگ به رو نداری ،چیزی می خوری بیارم؟
_نه ،ممنونم هیچی ...
_خلاصه که منم مثل مادرت،تعارف نکنی عزیزم
با یادآوری خانمجان و نبودش غصه ی عالم تلنبار شد روی قلبش.دوباره اشک به چشمش نشست ، هیچ چیز از دید مادرها دور نمی ماند انگارگفت:
_یه وقتایی از همیشه بیشتر نبود خانم جان رو حس می کنم ،انگار بعضی دردا و صحبتا فقط مادر دختریه
زری خانم مهربانانه لبخند زد ،دستش را گرفت و گفت:
_حق داری.خدا رحمتش کنه،زن نازنینی بود بعد هم سری تکان داد و بلند شد
_اما تا بوده همین بوده! دو دقیقه از این غذا غافل بشم ته گرفته...تازگیا حواس پرت شدم.نگاه به قیافه ی زهوار در رفته ی این قابلمه نکن مادر،من جونم به همین دیگچه های مسی و قدیمیه.هرچی هم بگن تفلن اله و بله و خوبه بازم قبولشون ندارم که ندارم..
هنوز داشت صحبت می کرد که ناغافل در مسی از دست لرزانش سر خورد و با سر و صوا پرت شد روی سرامیک های دو رنگ آشپزخانه....
همه جای آشپزخانه را بخار گرفته بود..رشته های نیمه پخت ماکارانی دور تا دور گاز و روی زمین و سینک پخش شده بودند.
و او درست وسط آشپزخانه ایستاده بود و مثل بیدهای باد زده می لرزید.نگاهش خورد به دست گره شده ی ارشیا که حالا سرخ بود و خیس...
هول شد و همین که خواست قدمی بردارد ارشیا تقریبا نعره زد:
_میشه برای من دل نسوزونی ؟!دستم چیزیش نمیشه اما اونی که داره آتیش می گیره وجودمه
فقط چند روز از زندگی مشترکشان گذشته بود و هنوز آن چنان با خلقیات خاص همسرش آشنا نبود!با اینکه همچنان در شوک حمله ناگهانی ارشیا به قابلمه ماکارانی در حال جوش روی گاز بود اما سعی کرد به خودش مسلط باشد.
_ن...نمی خوای بگی چی شده؟!
_یعنی خودت نمی دونی؟
_آروم باش تو رو خدا،اصلا هر اتفاقی هم که افتاده باشه باهم حرف می زنیم.بیا رو دستت آب خنک بگیر تا...
_همش تظاهر و تظاهر...اه ! بسه بابا
_چه تظاهری؟من نباید بدونم به جرم کدوم گناه نکرده اینجوری باید تن و جونم بلرزه؟!
_ده بار،ده بار زنگ زدم به خونه و جواب ندادی...
_همین؟!خب خونه نبودم
_دقیقا این که کدوم گوری بودی برام مهمه
داشت آشفته می شد ولی می خواست درکش کند!
با صدای زری خانم به زمان حال برگشت:
_ببخش دخترم ترسیدی؟پیری و هزار درد،دستم قوت تحمل یه در رو هم نداره
چشم های به اشک نشسته اش را بالا آورد و ناخواسته گفت:
_حق داره،ارشیا حق داره!من بهش قول داده بودم
•
•
ادامھ دارد...😉💕
•
•
نـویسندھ:
الهـام تیمورے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
🌸
🌿
🍃 @asheghaneh_halal
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🎀✨//
#عیدانه
جنٺوعرشوسماامشبچراغانمیشود
خانهیزهرا ومولاچونگلستانمیشود
او حسن باشد امامدومین شیعیان
جملهعالمازقدومششادوخندانمیشود
#عیدڪممبروڪ
#امامحسنےام
#السلامعلیڪیاامامحسنمجتبےع
@asheghane_halal
🎀✨//
عاشقانه های حلال C᭄
[• #خادمانه💭 • ] . . برای سلامتی و عافیت کامل عزیزان مبتلا به کرونا و بخصوص سلامتی یکی از خادمان ع
[• #خادمانه💭 • ]
.
.
سپاس فراوان از همراهی همیشگی تان😌
برای سلامتی و عافیت کامل عزیزان مبتلا به کرونا و بخصوص سلامتی یکی از خادمان عزیز و بزرگوارمون و به نیت #امام_حسن_مجتبی(ع)
ختم سور قدر: 2⃣8⃣1⃣
ختم سوره حمد: 0⃣8⃣2⃣
.
.
#امام_حسنے_ام🌹
ڪار بـــرای امام زمانم خستگـــے ندارد👇
🤩🍃| @Asheghaneh_Halal
😃🍃| @Heiyat_Majazi
😍🍃| @Rasad_Nama
4_5983503271464011242.mp3
3.34M
°💓|💌°
#انسیھ
{💚•بنده هاےخوب خدا!!!
{☔️•در این ایام لبریز از نور و
مناجات،خوندن دعاے زیباے
مجیر فراموش نشه.
#یاغَفّار✨
#ایامالبیض
#روزپانزدهمماهمبارکرمضان
#التماسدعا🌸
دلبرےڪنبراےدلـ💕•ــدار☺️👇
@asheghaneh_halal
°💓|💌°
○●○
🍃🌸
#پابوس
.
.
{😋} اول امـام زادھٔ دنيا خوش آمدے
{☺️} ابن الڪريم اُمّابيـها خوش آمدے
{😌} اول پدر بھ حضرت حیــــــدر تو گفتهاے
{😍} پيش از همھ بھ فاطمھ مادر تو گفتهاے
#میلادڪریماهلبیت😃❤️
#چشمحضرتفاطمہروشن🤗✨
.
.
∫💞∫ جانےدوبارھ بردار،
با ما بیا بھ پابوسـ👇
🍃🌸 @asheghaneh_halal
○●○
|•✨•|
#فانوس
مےرسد روزے کہ
بر بام بقیع خنده کنان[😃•
پرچمِ[🏳•
نَحْنُ مُحِبّینُ الْحَسَن[💚•
را می زنیم[😍•
•🍃دعاےروز #پانزدهم ماه خــدا🍃•
پ.ن:
🎊😍عیدتون مبارڪاااا باشہ
خدام الحسن😍🎊
#عکسبازشود😉
#التماس_دعا
#امامحسنےام
#رمضان
دلتـ|💓|ــو؛وصلکنبہخــدآ
|•✨•| @asheghaneh_halal