صدایت که میزنم
نگو جانم !
نگاهت مرا کافیست
تا جان بدهم🔥
#عاشقانه_برای_همسرم
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
اصن یجوری تورومیخام
که خودمم
به این خواستن حسودیم میشه😘
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
برای من دوست داشتنت
شعریست کلاسیک
که بهم می ریزد
تمام عاشقانه های مُدرن را 😌
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#مولا_جانم
از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟
بازیچه ی روزگــار بودن تا کی؟
ترسم که چراغ عمر گردد خاموش!
دور از تو به انتــظار بودن تا کی؟
#عهد بستم تا ابد منتظرت میمانم✋
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
شب بخیرتمام دنیای من
خدایا
چنان کن که روزهای عمرم
در انجام دادن کاری سپری شود
که مرا برای آن آفریدی💝
(صحیفه سجادیه دعای 20)
سلام ظهرتون بخیر
عزاداریهاتون قبول
════༻🖤༺════
@asheghanehalal
💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#عاشقانه_شهدا
عاشقانه های #همسر_شهید:
حمیدرضا و خواهرش سمیه دوقلو بودند.
سمیه و من در فرهنگسرا باهم فعالیتــ میکردیم.
یڪ نسبتــ فامیلی دوری هم داشتیم.😌
دورادور حمیدرضا دیده بودم و میشناختم اما فڪرش را نمیکردم روزے به خواستگاری ام بیاید.🙄
مادرم که موضوع خواستگارے حمیدرضا را گفتــ تعجب کردم،اما خوشحال شدم😋
انتظارش را نداشتم که حمیدرضا به خواستگاری ام بیاید.
حمیدرضا جانشین فرمانده بسیج
مسجد بود😍
پسری با ظاهرے مذهبی و با اعتقاداتی محکم😌
هرچه بیشتر اورا میشناختم
بیشتر به تفاهم های اخلاقی
بین خودمان پی میبردم.
مراسم ازدواجمان در روز
میلاد حضرت معصومه (ع) برگزار شد.
#ساده و #بی_آلایش
بعدها حمیدرضا گفت:
شما هدیهء حضرتــ معصومه(ع) به من هستید.
من از ایشان خیلی خواستم همسرے به من بدهند و ایشان شما را به من هدیه دادند.❤️
زمانیکه بار اول وارد اتاقش شدم
اتاقش پر بود از عکسهای شهدا😍
رابطهء قوے با شهدا داشت و یڪ ارتباط ویژه با #حاج_حسین_خرازی☺️
همسرم شهادتــ را از دستــ دوستان شهیدش گرفت.😇
#شهید_مدافع_حرم_حمید_رضا_دائی_تقی
════༻🖤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
دوستت دارم را
بلند بگو
برای شنیدنش
قد خواهم کشید 😍😘
════༻🖤༺════
@asheghanehalal