Shab dovom moharam 1396 (3).mp3
13.76M
🏴 #روز_دوم_محرم_الحرام_1397
🔻کجای دنیا قدم میذاریم؟
🔺برگردیم بیا دل من گرفته باهم بریم مدینه😭
🎤کربلایی #سید_جعفر_طباطبایی
😭شور شنیدنی
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
08-Shoor-Nariman Panahi-Moharam (Shab 1) 950711.mp3
7.94M
🏴 #روز_دوم_محرم_الحرام_1397
🔻ارباب سلام من به پیکر تو
🔺عبا را بردند سر زخمی شما را بردند😭
🎤کربلایی #نریمان_پناهی
😭شور روضه ای
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
👈این داستان کاملا واقعی است
قسمت 9⃣1⃣1⃣
که در زمانِ بستری بودنم، او را نزد پزشک برده و تشخیص، شوکِ عصبی شدید و زندگی در گذشته های دور است..
یعنی دیگر مرا نمی شناخت؟؟ چه مِنویِ بی نظیری از زندگی نصیبِ من شده بود..
نیمه های شب ویبره ی گوشیِ مخفی شده از چشم حسام را در زیر تشکم حس کردم.
جواب دادم. صدایِ پشتِ خط شوکه ام کرد..
او دیگر در اینجا چه می کرد؟؟ همراهِ صوفی آن هم در ایران..
" الو.. سارا جان.. منم عثمان.. "
یعنی صوفی راست می گفت؟؟
چرا این راهی که میرفتم، ته نداشت..
خودش بود. عثمان.. با همان لحن مهربان و همیشه نگرانش.. اما برای چه به اینجا آمده بود؟ در فرودگاه گفت که به عنوان یک دوست هر کمکی که از دستش بربیاید دریغ نمی کند.. حالا این فداکاری دوستانه بود یا از سرِ عشق ؟؟
" سارا.. من زیاد نمی تونم حرف بزنم.. تمامِ حرفهایِ صوفی درسته.. جونِ تو و دانیال در خطره.. حسام واسه رسیدن به دانیال هر کاری می کنه.. تو طعمه ای واسه گیر انداختنِ برادرت.. باید فرار کنی.. ما کمکت می کنیم.. من واسه نجاتِ جونت از جونمم می گذرم.. فکر کنم اینو خوب فهمیده باشی. "
راست می گفت.. عثمانِ مهربان برایِ داشتنم هر کاری می کرد.. اما مگر ترسوها از جانشان هم هزینه میکنند؟؟ این عثمان اصلا شبیه به آن مهاجرِ مسلمانِ بزدل در آلمان نبود..
صدایم لرزید
" اصل ماجرا چیه؟ مگه نگفتی دانیال رو تو خاطراتم دفن کنم؟ مگه نگفتی اون الان یه وحشیِ آدم کشه؟ مگه صوفی نگفت که انتقام می گیره.. اینجا چه خبره؟؟ "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
👈این داستان کاملا واقعی است
قسمت 0⃣2⃣1⃣
بی تعلل جواب داد
" سارا.. سارا جان.. الان وقته این حرفا نیست.. بعدا همه چی رو می فهمی، فعلا باید از اون خونه فراریت بدیم.. سارا، تو به من اعتماد داری؟؟ "
من دیگر حتی به خودم هم اعتماد نداشتم. نفسی عمیق کشیدم. صدایم کرد.. جوابش را ندادم..
" سارا من فقط و فقط به خاطر تو به این کشور اومدم.. به من اعتماد کن.."
عثمان خوب بود.. اما خوبی هایِ حسام بیش از حد، قابل باور بود..
باید تصمیم میگرفتم. پایِ دانیال درمیان بود
" باید چیکار کنم؟؟ "
دلم برایِ یک لحظه دیدنِ برادرم پرمی کشید.. کاش می شد که صدایش را بشنوم..
نفسی راحت کشید
" ممنونم ازت.. به زودی خبرت می کنم.."
بیچاره عثمان، از هیچ چیز خبر نداشت.. نه از بیماری ام.. نه از چهره ای که ذره ای زیبایی در آن باقی نمانده بود.. دوست داشتم در اولین برخورد، عکس العملش را ببینم.. شک نداشتم که به محض دیدنم از فرط پشیمانی، آه از نهادش بلند میشد..
سرگردان تر از مسافری راه گم کرده در کویر بودم. کاش دنیا یک روز استراحت برایم قائل می شد.
دوباره درد همچون گربه ای بی چشم و رو به شیشه ی ترک خورده ی وجودم چنگال کشید. سرم پر بود از سوالات مختلف. حسام چه چیزی از دانیال می خواست؟؟ چرا از یان خبری نبود؟ حتی تماس هایم را بی پاسخ می گذاشت..
حسام.. حسام.. حسام.. تنفرِ دلنشین زندگی ام.. کاش بود و می خواند تا درد، فرار را برقرار ترجیح دهد..
آن شب تا صبح با بی قراری دست و پنجه نرم کردم.
صدایِ یالله گویی حسام در محیط پیچید.. سرطان که جانم را به یغما برده بود، کاش حداقل موهایم را برایم می گذاشت، مطمئنا ابزارخوبی بود محضه شکنجه ی این بچه مسلمان..
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
Roze-Panahian-BeBabaCheGofti-18k.mp3
768.3K
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
#السلام_علیک_یا_رقیه_س_
🔖 رقیه(س) به بابا چه گفتی؟ 🔖
🎤حجت الاسلام #پناهیان
😭 روضه حضرت رقیه_س_
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
Shab03Moharram1396[02].mp3
16.76M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
#السلام_علیک_یا_رقیه_س_
🎙بیتابی دختر شهید بابا بزرگی + گریه اهل بیت امام حسین درشام و جسارت به آنها( #مقتل)
🎤حاج #میثم_مطیعی
😭 روضه حضرت رقیه_س_
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
Shab03Moharram1396[03].mp3
10.18M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻ازهمه #سیلی خوردم نبودی بابا 😭
🔺من همیشه سربارم برای #عمه 😭
🎤حاج #میثم_مطیعی
😭 روضه طوفانی سه ساله ارباب
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
roze 3 moharam 01.mp3
10.74M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻زجر ، #زجرم میداد،شد کارم #فریاد
🔺#بابایی کمک درد داره #کتک
🎤کربلایی #قاسمعلی_محسنی
😭زمینه روضه ای حضرت رقیه
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
اگه چشمام نمیبینه.زمینه حضرت رقیه.mp3
10.78M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻اگه چشام نمیبینه میون این تاریکی
🔺ولی #بابا حس میکنم خیلی بهم نزدیکی
🎤کربلایی#حمید_علیمی
😭زمینه روضه ای حضرت رقیه
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
Shab sevom moharam 1439 (6).mp3
8.51M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻دنیا #رقیه ، عقبا #رقیه
🔺تکرار بی بی زهرا #رقیه
🎤کربلایی #سید_جعفر_طباطبایی
😭شور طوفانی سه ساله ارباب
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
4_5884216564021985831.mp3
11.05M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻315بار مدد یا رقیه
🔺کیف میکنه حسین تا میگه بابا رقیه
🎤کربلایی #مهدی_رعنایی
😭شور طوفانی سه ساله ارباب
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
10-Shoor-Nariman Panahi-Moharam (Shab 3) 960701.mp3
10.93M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻بابا چرا موهامو کشید؟😭
🔺بابا #النگوهامو گرفت و نبودی مارو کتک زد
🎤کربلایی #نریمان_پناهی
😭شور روضه ای حضرت رقیه
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
11-Shoor-Nariman Panahi-Moharam (Shab 3) 960701.mp3
8.11M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻#مادر منم مثل تو خمیدم
🔺تو تو #کوچه من بیابون
🎤کربلایی #نریمان_پناهی
😭شور روضه ای حضرت رقیه
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از خادم کانال حسینیه مجازی عاشقان روح الله
CLIP 1 MAHDI AKBari -pelan3-720.mp3
3.47M
🏴 #روز_سوم_محرم_الحرام_1397
🔻بخدا خیلی سرم درد میکنه
🔺بگو از موهام بلندم نکنند بابا
🔻از قتلگاه بدم میاد 😭😭
🎤حاج مهدی #اکبری
🎤حاج #مهدی_مختاری
😭شور روضه ای حضرت رقیه
#قرار_عاشقی
وعده ما هر روز #ظهر در کانال↙️
🏴 @asheghaneruhollah
حالا که با سر آمدی این بار یکدفعه
خیلی شدم خوشحال ازین دیدار یکدفعه
باید به استقبال تو می آمدم اما
برخواستم ، چشمان من شد تار یکدفعه..
@asheghaneruhollah
🌺🍂🍁🌺🍂🍁🌺🍂🍁🌺
این حدیث را باید با طلا نوشت ...
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
قالَ جعفر الصِّادقُ عَلیه السِّلام: نَفَسُالْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام : یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ.
نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .
سپس امام جعفر صادق علیه السّلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت.
منبع؛ امالى شیخ مفید، صفحه ۳۳۸.
☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆
@asheghaneruhollah
🌷بسم الله الهادی
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 1⃣2⃣1⃣
کلاهم را روی سرم گذاشتم. عطر بد خاطره یِ چای، به وضوح در بینی ام نشست و صدایِ حسام از چارچوب درب، در گوش هایم..
به سمتش چرخیدم. سینی به دست منتظرِ اجازه ی ورود بود و من صادرش کردم. سینیِ پر شده از چای، نان، پنیر و گردو را روی میز گذاشت و میز را جلویِ پایم قرار داد.
" حاج خانوم میگن اعتصاب غذا کردین.."
به دستانِ مردانه اش که با نظم خاصی در حالِ درست کردن لقمه بود نگاه کردم. پنج لقمه ی کوچک درست کرد و کنار یکدیگر در سینی قرار داد. در استکان چای، شکر ریخت و به رسم ایرانی بودنش، قاشق ظریفِ چای خوری را بعد از چرخاندن در استکان، درونِ نعلبکیِ گلدار گذاشت..
چای دوست نداشتم، اما این حسِ ملس را چرا..
" من از چایی متنفرم.. جمعش کن.. "
لبخند زد " متنفرین؟؟ یاااا.. ازش می ترسین؟؟"
ابروهایم گره خورد.
" میترسم؟؟ از چی؟؟ از چایی؟؟"
لبخند رویِ لبش پر رنگتر شد
" اوهوم.. آخه ما مسلمونا زیاد چایی می خوریم.."
سکوت کردم.. او از کجا می دانست که دلیلم برایِ نخوردن چای، مسلمانان بودند؟؟ این را فقط دانیال می دانست.. اما ترس.. ترس کجایِ کار قرار داشت؟؟
" من از مسلمونا نمی ترسم.. "
دستی به صورتش کشید. لبانش را کمی جمع کرد
" از مسلمونا که نه.. امااا.. از خداشون چی؟ "
می ترسیدم؟؟ من از خدایشان می ترسیدم؟؟
" نه.. من فقط از اون نفرت دارم "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 2⃣2⃣1⃣
رو به رویم، روی زمین نشست
" از نظرمن نفرت، نوعی ترسِ گریم شده ست.. ترس هم که تکلیفش معلومه.. باید جفت پا پرید وسطش، باید حسش کرد.. اونوقتِ که خدا شیرین تر از این چایی میشه.. "
راست می گفت.. من از خدا می ترسیدم.. از او و کمرِ همتش برایِ نابودیِ زندگی ام..
با انگشتان دستش بازی می کرد
" گاهی.. بعضی از آدما چایی شون رو با طعم خدا میخورن.. بعضی ها هم.. فنجانِ چایِ شونو با خود خدا.. "
حرفهایش عجیب، اما دلنشین بود. نفسی عمیق کشید که بی شباهت به آه نبود
" اما اون کسی میبره که چایی رو با طعم خدا ، مهمونِ خودِ خدا بخوره.. "
شاید راست می گفت.. من از ترسِ طعمِ خدا، هیچ وقت مزه ی چای را امتحان نکردم..
سینی را با لبخندی مهربان به سمتم هل داد
" خب.. پروین خانووم منتظرن تا سینی رو خالی تحویلشون بدم.. "
لقمه ایی را که درست کرده بود در دهانم گذاشتم.. فنجانِ چای را به سمتم گرفت. نمیدانم چرا؟ اما دوست داشتم، برایِ یکبار هم که شده امتحانش کنم.. با اکراه استکان را از دستش گفتم.
لبخندِ مردانه اش عمیق تر شد. جرعه ایی نوشیدم.. مزه اش خوب بود.. انقدر خوب که لبانم به خنده باز شد.. یعنی خدایِ مسلمانان به همین شیرینی بود؟؟
حسام رفت و من واماندم در شاعرانه هایش و چایی که طعم خدا می داد..
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
شب زیارتی مخصوص ❤️ امام حسین ❤️ همراه با #حسینیه_مجازی_عاشقان_روح_الله باشید ...
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
من آن ذره غباریام كه در روز غبار روبى، لحظهای بيشتر ماندن كنار ضريحت را انتظار میكشد
شب جمعه همه کربلایند، من هم، دل من هم...
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
🌷 @asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب زیارتی
این دستهای خالی ما را رها مکن
از خود حساب سفرۀ ما را جدا مکن
چشم تو کیمیاست مرا هم نگاه کن
دست مرا بگیر و مرا سر به راه کن
در هر زمان که بوده به دل خواهشی مرا
بی اختیار سمت حرم میکشی مرا
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
fadaeian-muharam96-02 (9).mp3
13.61M
مواظب #دلم نبودم
که این بلا سرش اومد
جونم #حسین
دوا و درمونم حسین
🎤کربلایی سید رضا #نریمانی
شور احساسی فوق العاده زیبا
✅از دستش ندهید رفقا
🌹شب زیارتی مخصوص ارباب👇
🔷 @asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
Hajmahdirasuli-Haftegi961210-Shor (2).mp3
1.12M
کربلا میگن دعوتیه
مگه به همین راحتیه
👈شوراحساسی
#سیدی_ماکو_مثلک_الغریب
شب زیارتی مخصوص ❤️امام حسین ❤️
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
میشمارم همه#طفلان حرم رادائم
وااای #دخترکت باز کجا افتاده ؟!
#زجر رفته ست سراغش که بیارد او را
آمد اما به #رویش_پنجه_بجا_افتاده
#هق_هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
#دو_سه_دندانِ_تو_ای_عمه_چرا_افتاده
🍃🌸
کاش درصحرای #محشر...
وقتی #خداپرسید؟!
بنده من روزگارت راچگونه گذراندی؟!
#مهدی_فاطمه برخیزدوبگوید
منتظرمن بود ...
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@asheghaneruhollah