eitaa logo
رمانکده عشق❤️پروفایل.آموزنده
1.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظۀ اعلام خبر حمله تروریستی به شاهچراغ وسط برنامۀ زندۀ شبکۀ خبر اخبار لحظه ای حمله تروریستی شاهچراغ در 👇 @Akhbar
✍ خانم ها نباید غذاها و نوشیدنی‌های قندی بخورند پرهیز از قندهای تصفیه شده مانند انواعی که در غذاهای فرآوری شده، دسرها و نوشیدنی‌های شیرین وجود دارند نیز یکی از راهکارهای اصلی پیشگیری از است.  داشتن رژیم غذایی بر پایه‌ی سبزیجات و گیاهان و پروتئین‌ها و چربی‌های سالم می‌تواند شما را سیر نگه دارد و مواد مغذی لازم را برای بدنتان تأمین کند.  مطالعه‌ای در سال 2017 نشان داده که بین سرطان و مصرف زیاد شیرینی‌ها، یک ارتباط محکم وجود دارد. داشتن رژیم غذایی کم شیرین هم برای پیشگیری از سرطان مفید است و هم برای کمک به آن‌هایی که تحت درمان سرطان هستند. 💫💥زندگی زناشویی💥💫 🎩🔬دکتر سلامت🔬🎩 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 💋@zendegiZenashoii💋 ● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸
❓نعوظ و اختلال نعوظ چیست؟ ← نعوظ زمانی در مرد ایجاد می شود که هورمون های جنسی وی تحریک شده و آلت تناسلی وی حالت راست شده و سفت را بخود بگیرد این یعنی مرد آماده رابطه جنسی است  اما اگر در صورت تحریک، آلت مرد راست و سفت نشود یعنی اختلالی در نعوظ وجود دارد و به آن اختلال نعوظ میگویند! مهمترین دلایل بروز اختلال نعوظ در تصویر بالا 🚫اختلال نعوظ، بعد از زودانزالی، فراگیرترین اختلال جنسی مردان بشمار می آید. 💫💥زندگی زناشویی💥💫 🎩🔬دکتر سلامت🔬🎩 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 💋@zendegiZenashoii💋 ● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸
ترفندهای زناشویی و تحریک همسر برای رابطه جنسی ▫️هر روز یک دوش 5 دقیقه ای بگیرید ▫️بوسیدن هر روز همسر فراموش نشود ▫️عکس های عاشقانه خودتان را در اتاق خواب قرار دهید ▫️پوشیدن لباسهای باز و تحریک کننده ▫️حتما یک عطر مخصوص برای رابطه جنسی خودتون داشته باشید ▫️وقتی مهمونی میرید پنهونی از عطر جنسیتون روی لباس همسرتون بزنید تا دائم به فکرتون باشه ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ 💫💥زندگی زناشویی💥💫 🎩🔬دکتر سلامت🔬🎩 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 💋@zendegiZenashoii💋 ● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸
به چه رابطه ای رابطه فعال گفته میشود؟ زنان فعال در رابطه چگونه اند؟ ⇠ مردان از زنی که تنها خودش را در بستر خواب به همانند یک تیکه گوشت رها میکنند بیزارند به جای آنکه بی حرکت بمانید فعال باشید بدن شوهرتان را لمس کنید ⇠ زنانی كه از لحاظ جنسى فعال هستند  كمتر مستعد می باشند هورمون پروستاگلاندين موجود در منى مردان بوسيله دستگاه تناسلی زنان جذب گرديده و باعث تعديل هورمونهاى زنانه میشود. 💫💥زندگی زناشویی💥💫 🎩🔬دکتر سلامت🔬🎩 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 💋@zendegiZenashoii💋 ● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خسته ام...ازخود گریزانم...نمی دانم چرا؟ غم زده بر جسم بی جانم...نمی دانم چرا؟ باد،گویی ریشه ام را سست و بی جان کرده است! همچو برگی دست طوفانم...نمی دانم چرا؟ روزگاری در سرم سودای جنگل بود و حال تک درختی در بیابانم...نمی دانم چرا؟ من که خود "دنیای باران" بودم اینک اینچنین تشنه ی یک قطره بارانم...نمی دانم چرا؟ سهم من از زندگی جز درد و ناکامی نبود... من دلیلش را نمی دانم...نمی دانم چرا؟ گرچه تو روح مرا در هم شکستی! باز هم با تو هستم،با تو می مانم...نمی دانم چرا...؟!!!" 🎙 ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با آن‌که بی‌دلیل رها می‌کنی مرا آنقدر عاشقم که نمی‌پرسمت چرا؟ در پیچ‌وتاب عشق، به معنای هجر نیست رودی ز رود دیگر اگر می‌شود جدا خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم ما عاشق توایم همین است ماجرا خوش باد روح آن‌که به ما با کنایه گفت: گاهی به قدر صبر بلا می‌دهد خدا حق با تو بود هرچه بکوشد نمی‌رسد شیر نفس بریده به آهوی تیزپا ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی! افسانه‌ای بساز خود از داستان ما 📕کتاب/ ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی گرداندی و بر ما یک نگاه انداختی روی گرداندی و ما را یاد ماه انداختی روی گرداندم ببینم شب سر بام که‌ای کی به جز من را به این روز سیاه انداختی خیل مژگان و کمان ابرو و تیر نگاه… تا رسیدی لرزه بر قلب سپاه انداختی شاد و غمگین، مستم و هشیار، آباد و خراب خوب می‌دانی چه آشوبی به راه انداختی “با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام” بعد از این، حالا که ما را در گناه انداختی آن شب قدری که می گفتند خلوت با تو بود زاهدان را هم ببین در اشتباه انداختی خواستم دل پس بگیرم از تو، کمتر یافتم آه از این سوزن که در انبار کاه انداختی ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
از عوارض در زنان خودارضایی های متعدد و پر فشار در زنان به مرور زمان اعصاب کلیتوریس را حساسیت زدایی کرده و ارگاسم طبیعی در رابطه با همسر را غیر ممکن میکند و با مشکل مواجه می شود. 🔻هیکل و اندامی نا متناسب و بد از عوارض خودارضایی دختران و زنان: شخصی که میکند کم کم یک اندام زشت و نامتناسب پیدا میکند. کوچک شدن نامتناسب ران ها و باسن و در دخترها بد شکل شدن فرم سینه و... با توجه به ژنتیک و تعداد دفعات خودارضایی از دیگر عوارض خود ارضایی است. 💫💥زندگی زناشویی💥💫 🎩🔬دکتر سلامت🔬🎩 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 💋@zendegiZenashoii💋 ● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸● ⃝⃘🌸
رمانکده عشق❤️پروفایل.آموزنده
#سرگذشت_زندگی_بادام❤️ #174 #بادام_خانم بلاخره روز عروسی رسید و از صبح زود همه در تکاپو بودیم... لبا
❤️ باورود ما صدای حـ.ـ.ـییع و دست بلند شد و صدای دف بیشتر شد...بوی دود اسپند توی اتاق پیچید و نقل و سـ.ـکه روی سرمون پاشیدن... جلوی در سعید چا_در رو از روی سرم برداشت...بجه ها زیر پای من و سعید مشغول جمع کردن نقل و سـ.ـکه های شاباش بودن رفتیم به سمت صندلی هایی که بالای اتاق برای من و سعید گذاشته شده بود... بجه ها وسط میرقــ.ـ...ـصیدن و زن عمو و مامان ربابه و مامان بهشون اسـ.ـ.ـکناس شاباش میدادن... چشمم به هرکسی که میفتاد درحال نگاه کـ.ـردن به ما بود‌‌...زیرلــ.ـب آیت الکرسی خواندم و به خودم و سعید فوت کردم... کا..._دوها جمع شد و توی جمع اعلام میشد... بعداز جمع کردن کا..._دوها سفره ی ناهار پهن شد و سه چهار نوع غذا توی سفره ها چیده شد... بوی غذا پیچیده بود و همه مشغول غذا خوردن بودن و دیس جداگانه ای برای من و سعید آوردن تا باهم غذا بخوریم... اینقدر گرسنه بودم که بدون توجه به آرایشم شروع کردم به غذا خوردن... طعم کـ..ـباب مرغ و گوشت با لیموی تازه بی نظیر بود... عروسی به خوبی و‌خوشی تموم شد و عمارت کم کم خالی شد... رفتم توی اتاقم تا لباس عوض کنم و برم دوش بگیرم... سعید پشت سرم وارد اتاق شد‌...و ازش خواستم دکمه های پیراهنم رو از پشت باز کنه... یکی یکی دکمه هارو باز میکرد و کمـ.ـرم رو میبو_سید... گرمی لـ.ـب هاش پوستم رو نوازش میکرد.... لـ..ـباسمو درآوردم و گیره ی موهام رو به سختی از موهام جداکردم... سعید باهمون کت و شلوار روی تحـ.ـت در..ازکشیده بود و داشت به من نگاه میکرد... از توی آینه نگاهش کردم و پرسیدم:چرا اینجوری نگام میکنی؟ نفسشو داد بیرون و گفت:از وقتی توی اون خونه باهات زندگی کردم،فهمیدم جای من و تو فقط همونجاس...هیجا جز توی اون خونه اروم و قرار ندارم... باید هرچه زودتر کارامونو انجام بدیم و برگردیم به خونه مون... منم کاملا باهاش موافق بودم و ازاین پیشنـ...ـهادش خیلی خوشحال شدم... قرار گذاشتیم فردای روز عروسی به خانواده هامون اعلام کنیم که ما میخوایم هرچه سریعتر به شهر نقل مکان کنیم... ترفندها 👌 ♥️ℒℴνℯ♥️ چالش های زندگی را با ما دنبال کنید.... @ashpaziRoman
رمانکده عشق❤️پروفایل.آموزنده
#سرگذشت_زندگی_بادام❤️ #قسمت175 #بادام_خانم باورود ما صدای حـ.ـ.ـییع و دست بلند شد و صدای دف بیشتر ش
❤️ فردای اونروز سرسفره ی صبحانه که همه دورهم بودیم بهترین زمان بود که ما تصمیمون رو اعلام کنیم... سعید چایش رو سرکشید و بلند گفت:من و مهتاب تصمیمی گرفتیم که میخوایم حالا که همون دور هم هستیم اعلام کنیم.... همه منتظر بودن سعید حرفش رو ادامه بده... سعید به پدرش نگاه کرد و گفت:میخوایم طی یکی دوروز آینده به طور کامل به شهر نقل مکان کنیم و زندگیمون رو اونجا شروع کنیم... بعداز چندثانیه سکوت زنعمو گفت:چرا به این سرعت؟میتونین باآرامش بیشتری کاراتون رو انجام بدین... برای تایید حرفای سعید درجواب زنعموگفتم:با تجربه ی زندگی چندروزه ای که توی شهر داشتیم،فهمیدیم اونجا میتونیم پیشرفت زیادی داشته باشیم وزندگیمونو بسازیم و نمیخوایم حتی یک روز ساختن این زندگی رو به عقب بندازیم... کارِ چندانی هم نداریم و تا یکی دوروز آینده میتونیم همه ی وسایل و مدارک مورد نیازمونو جمع کنیم و به شهر انتقال بدیم... بقیه وقتی هم عقیده بودن و قاطعیت من و سعیدو دیدن مخالفتی نکردن و قرار شد برای این تصمیم همراهیمون کنن... همه چیز طبق خواسته ی من و سعید پیش رفت و بلاخره زندگیمونو توی خونه ای که برامون پراز ارامش و امــ.ـنیت بود شروع کردیم... به خاطر سرشناس بودن عمو،سعید تونست توی یکی از بهترین کـ.ـارخونه های ماشین سازی کار پیداکنه و اونجا مشغول به کار بشه... من شروع به درس خواندن کـ.ـردم و دیپلمم رو گرفتم و با مشورت و موافقت سعید وارد دانشگاه شدم... دوسالی از شروع زندگیمون گذشته بود و ارامش برقرار بود... گاهی خانواده هامون بهمون سرمیز..دن و گاهی ما به روستا میرفتیم و چندروزی اونجا میموندیم... اتاق ما همونطور دست نخورده توی عمارت مونده بود...درواقع اتاقمون توی عمارت خونه ی دوم ما بود... بعداز تقریبا دوسال اصرار خانواده برای بجه دا..ر شدنمون شروع شد... من توی دانشگاه رشته ی روانشناسی میخواندم و عاشق رشته ام بودم و تصمیم داشتم کار کنم...حتی لحظه ای به اومدن بجه توی زندگیم فکر نمیکردم... اما اصرار خانواده ها باعث شده بود بیشتر و جدی تر به این موضوع فکر کنیم... سلام دوستان گلم یه رمان براتون اوردم که جای این رمان استارت میشه انشالله از نحوه کار ما راضی باشید🙏🙏🌹🌹 از فردا شب شروع میکنیم ترفندها 👌 ♥️ℒℴνℯ♥️ چالش های زندگی را با ما دنبال کنید.... @ashpaziRoman